آرش خوشخو

از یاقوت
آرش خوشخو
زمینه فعالیتنویسنده
منتقد سینما و تلویزیون
تاریخ تولد۲۵ اسفند ۱۳۴۹ ‏(۵۳ سال)
محل تولدتهران
محل زندگیتهران
پیشهنویسنده
زبانفارسی
کارهای برجستهسردبیر و مدیرمسئول روزنامه هفت صبح
کارشناس تلویزیون
تحصیلاتفارغ التحصیل مهندسی برق
آدرس اینستاگرامآرش خوشخو


آرش خوشخو (زادۀ ۱۳۴۹ در تهران) نویسنده و منتقد سینما و تلویزیون اهل ایران است.

تحصیلات و شروع فعالیت حرفه‌ای

وی فارغ التحصیل مهندسی برق است. کار حرفه‌ای خود را از تلویزیون آغاز کرده و سال ۱۳۹۳ در سریال سال‌های ابری به‌عنوان نویسنده فعالیت داشته است که توانست با مهارتش، جای خود را میان اهالی تلویزیون مطرح کند. وی از منتقدین مطرح در عرصه سینما و تلویزیون است و با نشریات متعددی همکاری‌ داشته است. خوشخو از سال ۱۳۸۹ تا اکنون در روزنامه «هفت صبح» به‌عنوان سردبیر و مدیرمسئول فعالیت دارد.

فعالیت تخصصی

  • دبیر نقد و دبیر بین‌الملل مجله گزارش فیلم از پاییز ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۷۹
  • عضو «انجمن صنفی-کارگری منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی استان تهران» از بدو تأسیس تا امروز
  • دبیر فرهنگی روزنامه‌های زن، «مناطق آزاد» و «ملت» در سال‌های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰
  • نویسنده هفته‌نامه مهر در سال‌های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰
  • دبیر تحریریه و سردبیر مجله نقد سینما در سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱
  • دبیر تحریریه و سردبیر مجله چلچراغ بین سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵
  • معاون سردبیر روزنامه اعتماد
  • سردبیر روزنامه تهران امروز
  • سردبیر و مدیرمسئول روزنامه هفت صبح از سال ۱۳۸۹ تا امروز
  • همکاری با نشریه‌های متعددی از جمله مجله‌های «فیلم»، «فیلم امروز»، «۲۴»، «دنیای تصویر»
  • سردبیر چند برنامه تلویزیونی و تهیه‌کننده برنامه «چهل سال چهل فیلم» برای شبکه «نسیم» و «نمایش»
  • کارشناس ثابت برنامه «نقد سینما» در سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹
  • کارشناس ثابت برنامه به اضافه مستند
  • دبیر تحریریه هفته‌نامه مهر
  • سردبیر نقد سینما
  • عضو هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر سال (۸۳)
  • نویسنده فیلم سال‌های ابری
  • روابط عمومی حوزه هنری (سال ۸۱)
  • مسئول تبلیغات آب و آتش (جیرانی) و پنهان (میلانی) و فیلم کوتاه کاربردی ـ معماری در سینمای جهان

گفتاورد

آرش خوشخو در گفت‌‌وگو با خبرنگار روزنامه فرهیختگان درباره کمبود نیروی انسانی برای فعالیت در کار رسانه‌ای چنین مطرح کرد:
قدری کمبود نیروی کارآمد داریم. در رسانه‌های مکتوب نویسنده احتیاج داریم. دوران خبرنگار و گزارشگر به‌معنای کلاسیک سر آمده است. خبر و گزارش همین‌طور بر مخاطب ریخته می‌شود و ما به نویسنده احتیاج داریم که بتوانند یک سوژه گزارشی را به‌صورت متن جذاب و پرکشش تبدیل کنند. حتی در مورد بورس و نفت یا یک حادثه جنایی بنویسد. به نویسنده‌ای احتیاج داریم که روی کلمات مسلط باشد و نیازی به تکنیک‌های گزارش‌نویسی کلاسیک نداریم. در این حوزه قدری کمبود داریم و به‌نظرم رسانه‌های غربی خوب در این حوزه حرکت کردند و گزارش‌هایی که از آنها می‌خوانید نشان می‌دهد این فراز و فرود دراماتیک را خوب درک کردند و در مطالب خود استفاده می‌کنند. یک نکته دیگر به‌خاطر مسأله تکنیکی و چندرسانه‌ای بودن و فیلم‌ها و تصاویر و شبکه مجازی است. یک نکته‌ای که در کشور ما وجود دارد و نقطه ضعف مسأله است اینکه در کشور ما خرید و فروش اطلاعات به نوبه خود قیمت ندارد، یعنی شما نمی‌توانید با یک خبرگزاری یا سایت که خبر بفروشد کار خود را پیش ببرید چون خبر و گزارش رایگان به وفور در دسترس است. این هم نکته دیگری است که تا وقتی خرید و فروش اطلاعات و خبر و عکس در کشور ما رسمی نشود، با این مشکل دست به گریبان هستیم. بدی‌های رسانه را می‌توان بیان کرد، ولی دلایل این مسأله می‌تواند این موارد باشد. زمانی که نیروی کارآمد و حرفه‌ای نداشته باشید و تا وقتی در کشور کسی برای خبر و گزارش پول ندهد، یعنی اینجا به حدی خبرگزاری و سایت رایگان باشد که کسی برای خریدن متن شما و گزارش و خبر شما پول ندهد، این مشکل بزرگ وجود دارد. این مسأله به‌نظرم لاینحل است. سایت‌های خبری ما الان گزارش‌ها را رایگان قرار می‌دهند تا از کنار این خبرها و گزارش‌های رایگان از ۴ بانک و خودروسازی و... آگهی بگیرند. تجارت خبر و اطلاعات در کشور ما اینچنین است و تا وقتی که اینچنین ادامه یابد ما در حوزه رسانه پیشرفت خاصی نمی‌کنیم؛ این مسأله مهمی است.
نکته دیگر این است که رسانه‌های ما به هر دلیلی از اقناع و استدلال برای مخاطب فاصله گرفتند و بیشتر ترجیح می‌دهند راوی و دانای کل برای مخاطب باشند و شاید به‌خاطر همین بخشی از مخاطبان خود را در یک دهه اخیر از دست دادند. درحالی که در اواخر دهه ۷۰ که دوران اوج مطبوعات بود و رسانه مرجعیت داشت. این دلیل درستی است؟
ممکن است این امر یکی از دلایل باشد، ولی بیشتر شیوه‌های تکنیکی برای من جذاب است. دلایل اینکه پس‌زمینه ماجرا چه بوده، مسأله دیگری است، ولی برای خودم بحث تکنیکی ماجرا مهم است که آن هم به کمبود نیرو و ساختارها برمی‌گردد. ولی اینکه رسانه‌های ما خواننده را قانع نمی‌کردند و استدلال نداشتند، بحث سلیقه‌ای است. نمی‌دانم باید چطور این را پیش برد، شاید اینچنین باشد یا نباشد! شاید برخی رسانه‌ها اینچنین رفتار کرده باشند و یا نکرده باشند. در گزارشی که چند سال قبل خوانده بودم درباره اینکه رسانه‌های مکتوب در دوران جدید باید چه کنند تحقیقی شده بود که نشان می‌داد مخاطب خیلی به موضع‌گیری علاقه دارد. اینکه شما به مخاطب بگویید این خوب یا بد است. به‌خاطر این که خبر و اطلاعاتی که به مخاطب می‌رسد به حدی زیاد است که نقش رسانه به راهنما تبدیل شده که این خوب و آن بد است، این آدم خوب و آن آدم بد است و حتی پکیج‌های ۱۰ کتاب برگزیده، ۱۰ شخصیت برگزیده سال و... در این راستا است که به مخاطب قدرت انتخاب بدهد، یعنی راهنمایی کند و در این امر بحث اقناعی در درجه بعدی است یعنی پکیج‌ها و موضع‌گیری نقطه قوت رسانه محسوب می‌شد.
یعنی رسانه به‌جای مخاطب فکر کند؟
البته این تحقیق برای ۶-۵ سال قبل است، ولی اینچنین است که مخاطب موضع‌گیری می‌خواهد، خبر نیاز ندارد. ما در دوران مرگ خبر هستیم. تا بخواهید خبر را منتقل کنید خود مخاطب از طریق شبکه‌های مجازی خبردار می‌شود. خبر مرده است و بخش تحلیل و موضع‌گیری را باید با هم در نظر بگیریم که خواننده می‌خواهد به او بگویید این خوب یا بد است و اگر با دلیل و منطق باشد خیلی بهتر است لکن همان صرف موضع‌گیری برای خواننده جذاب است. این کاری است که به‌نوعی روزنامه‌های حزبی در دنیا انجام می‌دهند.
اینکه رسانه به‌جای مخاطب فکر کند یا بسته‌های ۱۰تایی و ۵تایی بدهد را مخاطب انتخاب کرده است، در درازمدت به جایگاه مخاطب و تفکر او لطمه نمی‌زند؟
به‌نظرم نوعی توافق دوطرفه است. مثلا شما به هایپرمارکت برای خرید پنیر می‌روید. ۵۰ نوع پنیر است و شما نمی‌توانید همه این پنیرها را امتحان کنید. قاعدتا بر اثر تبلیغات و سفارشی که برای شما شده یک پنیر را انتخاب می‌کنید. الان اطلاعاتی که جامعه و دنیا را فراگرفته همین است. شبیه هایپرمارکت است و اطلاعات زیادی در آن ریخته شده که خیلی از اینها غلط است و خیلی‌ها ناکارآمد و ناکافی و مشکل‌ساز است. یک کار رسانه این است که بتواند بگوید دیتای موثق کدام است و خبر معتبر کدام است و سیاستمدار خوب کدام است و این یک فرآیندی است که خیلی وقت است شکل گرفته و به‌نظرم همین‌طور فعلا باقی می‌ماند. ما نباید فکر کنیم یک رسانه مردم‌پسند معمولی وظیفه این را دارد که مردم را به فکر کردن وادارد یا مردم را قانع کند. کار رسانه قدری به‌نظرم پیچیده‌تر است و ممکن است با دیدگاه‌های کلاسیک ما درباره وظایف و رسالت رسانه همخوانی نداشته باشد.[۱]


پانویس

  1. کمبود نیروی کارآمد رسانه‌ای داریم، وب‌سایت روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار: ۱۴۰۰/۵/۱۷، دریافت شده در ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون