آژانس شیشهای (فیلم)
موضوع | دفاع مقدس |
---|---|
کارگردان | ابراهیم حاتمیکیا |
نویسنده | ابراهیم حاتمیکیا |
بازیگران | پرویز پرستویی • رضا کیانیان • حبیب رضایی • اصغر نقیزاده • قاسم زارع • بیتا بادران • بهروز شعیبی |
موسیقی | مجید انتظامی |
تدوین | هایده صفییاری |
فیلمبرداری | عزیز ساعتی |
انتشار | ۱۷ تیر ۱۳۷۷ |
زمان | ۱۱۴ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
فروش | ۳۰۱ میلیون تومان |
جایزهها | برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم • برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی • برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه • برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد • برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد رضا کیانیان • دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد حبیب رضایی • برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن بیتا بادران • برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن • نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری • برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین • نامزد سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری • نامزد سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی • برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران |
آژانس شیشهای عنوان فیلمی در ژانر دفاع مقدس است. فیلم، داستان بسیجی به نام عباس است که در جنگ ایران و عراق، ترکش خمپارهای در کنار شاهرگ گردنش باقی ماندهاست و پزشک معالج او وضعیت عباس را بحرانی تشخیص میدهد و توصیه میکند هرچه زودتر برای بیرون آوردن ترکش به لندن برود را روایت میکند.
داستان فیلم
عباس، بسیجی خراسانی است که از سالهای حضورش در جنگ ایران و عراق، ترکش خمپارهای در کنار شاهرگ گردنش باقی ماندهاست. به اصرار همسرش، نرگس، برای معاینه به تهران میآید و در خیابان، به شکل اتفاقی با همرزم سابقش، حاج کاظم، روبهرو میشود که مشغول مسافرکشی است. پزشک، وضعیت عباس را بحرانی تشخیص میدهد و توصیه میکند هرچه زودتر برای بیرون آوردن ترکش به لندن برود.
کاظم برای تأمین هزینهٔ سفر عباس حاضر میشود اتومبیلش را بفروشد. خریدار اتومبیل پول را بهموقع به حاج کاظم که با عباس در آژانس مسافرتی منتظر بودند، نمیرساند و حاج کاظم بهناچار به رئیس آژانس پیشنهاد میکند که تا زمان رسیدن پول، سوییچ و مدارک اتومبیل را به گرو بردارد و در عوض بلیتها را صادر کند، اما رئیس آژانس نمیپذیرد.
حاج کاظم اصرار میکند که عباس از رزمندگان سالهای جنگ است تا شاید بدینگونه رئیس آژانس راضی شود، اما او در پاسخ، سخنانی طعنهآمیز دربارهٔ رزمندگان به زبان میآورد. حاج کاظم که عصبانی شده، شیشهٔ دفتر رئیس آژانس را میشکند و پس از خلع سلاح یک مأمور نیروی انتظامی که درون آژانس بود، مشتریان آژانس را گروگان میگیرد تا مسئولان ترتیب سفر فوری او و عباس به لندن را بدهند.
آژانس به سرعت توسط نیروی انتظامی محاصره میشود و در این بین اصغر، همرزم کاظم و عباس، نیز به افراد داخل آژانس میپیوندد. از طرف دیگر احمد کوهی —که خود نیز همرزم حاج کاظم بوده— به همراه فرد دیگری به نام سلحشور، به عنوان مأموران وزارت اطلاعات وارد آژانس میشوند و از حاج کاظم میخواهند که اسلحه را کنار بگذارد. حاج کاظم نمیپذیرد و پس از آزاد کردن چند گروگان، به احمد و سلحشور تنها تا ساعت ۶ صبح روز بعد مهلت میدهد تا اتومبیلی را برای بردن او و عباس به فرودگاه به آژانس بفرستند.
ساعت ۶ صبح، اتومبیل به آژانس نمیآید و حاج کاظم، کشتن رئیس آژانس را صحنهسازی میکند تا مسئولان تحت فشار قرار گرفته و هرچه زودتر، خواستههای او را برآورده کنند اما عباس که از صحنهسازی بودنِ ماجرا اطلاع نداشت، دچار فشار عصبی شده و وضعیتش وخیمتر میشود. سرانجام خودرو میرسد و حاج کاظم، عباس را بر دوش گرفته و از آژانس خارج میشوند تا سوار خودروی مخصوص بشوند اما رانندهٔ اتومبیل، سوییچ آن را در اختیار ندارد.
از سوی دیگر، مأموران نظامی با نقشهٔ قبلی وارد آژانس میشوند و گروگانها را آزاد میکنند. سلحشور، شادمان، همه چیز را پایانیافته تلقی میکند و قصد بازداشت حاج کاظم و عباس را دارد، اما ناگهان احمد کوهی با بالگرد از راه میرسد و با حکمی از مسئولان عالیرتبه، عباس و کاظم را علیرغم مخالفت سلحشور، به فرودگاه میبرد. هنوز هواپیما از مرز هوایی کشور خارج نشده که درست در لحظهٔ تحویل سال نو، عباس از دنیا میرود.
درباره کارگردان
ابراهیم حاتمیکیا (زادهٔ ۱۳۴۰) فیلمساز اهل ایران است. او دانشآموختهٔ رشته سینما (گرایش فیلمنامهنویسی) از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است. او فعالیتهای سینمایی خود را با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند در رابطه با سینمای جنگ آغاز کرد. او برای ساخت فیلم آژانس شیشهای (۱۳۷۶) جایزهٔ بهترین فیلمنامه و کارگردانی را از شانزدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
در سال ۱۳۹۳، حاتمیکیا یکی از نُه سینماگری بود که نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر برای یک عمر فعالیت را دریافت کرد. او در رأیگیری از ۵۵ فیلمشناس ایرانی در سال ۱۳۸۱ به عنوان یکی از ده فیلمساز برتر تاریخ سینمای ایران شناخته شد و همچنین در سال ۱۳۹۴، در نظرسنجی ۴۳ منتقد برای بهترین کارگردانان پس از انقلاب اسلامی در رتبهٔ چهارم قرار گرفت.
مراحل تولید
شکلگیری ایده تولید
رضا درستکار، منتقد هنری، طی مقالهای مفصل به تشریح موجها و جریانهای اصلی سینمای ایران پرداخته و در این بین، نگاهی هم به آثار ابراهیم حاتمیکیا و جایگاه آژانس شیشهای در میان آثار او داشتهاست. به باور او ویژگی اصلی آثار حاتمیکیا، جستجوی هویت و بازشناسی خودِ انسانی، به دور از هیاهوها و نزاعهای مادی است که این، به هیچ وجه با بخش دیگر سینمای ایران[یادداشت ۱] قابل مقایسه نیست.[۲] قهرمانِ حاتمیکیا، به شناخت ممتازی از هستی رسیده و در هر فیلم، مسیر تعالی را با مضمونی متفاوت طی کردهاست هرچند که عصبیتها و پرخاشگری در آژانس شیشهای، اجازهٔ پرداختن به آن مسائل را از کارگردان سلب کرد.[۳]
به گفتهٔ درستکار، سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۷، از سختترین روزهای دوران کاری حاتمیکیا است. او با بوی پیراهن یوسف و برج مینو در جشنواره چهاردهم فجر، و با آژانس شیشهای در شانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر حضور پیدا کرد. در دورهٔ جایگزینیهای مکرر مدیران سینمایی، چهار نوع سلیقه و طرز فکر در دو بازوی مدیریت سینما یعنی معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد سینمایی فارابی به کار گمارده شدند. این تغییرات مداوم، اجازهٔ برنامهریزی بلندمدت را از مدیریت سینمای ایران گرفت و تولیدات در هر سال، تابع موازین خاصِ همان سال و مدیرانِ وقت بود. در این دوره، حاتمیکیا با بهکارگیری عناصر مهم و دخیل در سینما، به پالایش سینمای خود و کشف و شهودها مشغول بود ولی این کشف و شهودها به مذاق مدیران سینما خوش نیامد.[۴] بوی پیراهن یوسف و برج مینو که هر دو را حاتمیکیا در سال ۱۳۷۴ ساخته بود، از سوی وزارت ارشاد با پایینترین درجهٔ کیفی یعنی «ج» درجهبندی شد. این اتفاق موجب سرخوردگی وی شده و برای مدتی، او را از فیلمسازی دور کرد.[۵] اما این پایان حاشیههای حاتمیکیا نبود. او پس از نمایش برج مینو، برای ادای توضیحات پیرامون شایعاتی که بر سر زبانها بود، به معاونت امور سینمایی فراخوانده شد. به نظر درستکار، احضار به دلیل «شایعات تخیلی»، خاطرهٔ تلخی در حافظهٔ حاتمیکیا بود که به دو سال سکوت او انجامید.[۶]
حاتمیکیا به علت مشکلاتی که با مسئولان سینمایی کشور از جمله سید عزتالله ضرغامی، معاون سینمایی وقت[یادداشت ۲] داشت، از فیلمسازی فاصله گرفت و در مغازهٔ پدرش به فروشندگی پرداخت.[۸] هرچند ضرغامی، حمید خاکبازان مدیرکل نظارت و ارزشیابی معاونت امور سینمایی را به دلیل عدم تعامل مناسب و سوءظن شدیدی که نسبت به هنرمندان داشت، برکنار و حبیبالله کاسهساز را به جای او گمارده بود،[۹] اما همچنان خبری از بازگشت حاتمیکیا به سینما نشد. نسخهٔ اولیهٔ فیلمنامهٔ آژانس شیشهای در همین زمان به نگارش درآمدهاست.[۱۰]
او که پس از اتفاقات و حاشیههای پیش آمده، دیگر امیدی به دریافت پروانهٔ ساخت برای فیلمهای بعدیاش نداشت، در نوشتن فیلمنامهٔ جدیدش، با صراحت تمام به بیان دلمشغولیها، دغدغهها و احوال درونی خودش پرداخت و سپس فیلمنامه را نزد برخی صاحبنظران از جمله سید محمد بهشتی شیرازی مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی و سید عطاءالله مهاجرانی معاون وقت امور حقوقی و مجلس رئیسجمهور برده بود. بهشتی پس از خواندن فیلمنامه، ساختن این فیلم را «انتحار سیاسی» خوانده بود.[۱۱] مهاجرانی نیز از حاتمیکیا خواسته بود که تمام نسخههای فیلمنامه را جمعآوری کرده و به مسئولان نشان ندهد زیرا که چنین داستانی میتوانست برای حاتمیکیا خطرساز باشد.[۱۲]
پیشتولید
به دنبال نتایج انتخابات ریاستجمهوری خرداد ۱۳۷۶، ضرغامی استعفا داد و محمد رجبی سرپرستی معاونت امور سینمایی را تا زمان تشکیل دولت جدید برعهده گرفت. در شهریور ۱۳۷۶، مهاجرانی به وزارت ارشاد رسید و سیفالله داد رئیس وقت هیئت مدیره خانه سینما را به عنوان معاون جدید امور سینمایی منصوب کرد.[۱۳] به گزارش نسیم آنلاین، با این تغییرات مدیریتی در سینما، حاتمیکیا به دریافت پروانهٔ ساخت امیدوار شده و فیلمنامه را برای همین منظور به مراجع ذیصلاح ارسال کرد؛ ولی ناکام ماند چرا که به علت فضای تلخ حاکم بر فیلمنامه و پایانبندی تاریک آن، همهٔ اعضای شورای صدور پروانه، با اعطای پروانهٔ ساخت به فیلم او مخالفت کردند. با این حال و علیرغم مخالفت شورا، کاسهساز به علت آشنایی قبلی با حاتمیکیا، صرفاً با گرفتن یک قول از حاتمیکیا برای تغییر پایانبندی فیلم، پروانهٔ ساخت آژانس شیشهای را به مسئولیت خود صادر کرد. بدینترتیب، حاتمیکیا توانسته بود در دوران گذارِ دولتها، پروانهٔ ساخت فیلمش را بگیرد. به روایت کاسهساز، مخالفتهای شدیدی از بیرون از وزارتخانه نیز با ساخت این فیلم وجود داشت تا جایی که وی را به دلیل صدور پروانهٔ ساخت فیلم، مورد تهدید قرار داده بودند.[۱۴]
از تغییر پایانبندی فیلم، به عنوان یک عامل مهم در دریافت پروانهٔ ساخت فیلم یاد شدهاست. حاتمیکیا بعد از ناامید شدن از ادارهکل نظارت و ارزشیابی، نامهای به سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشته و از وضعیت پیشآمده برای فیلمنامهاش گلایه میکند. ایشان نیز بعد از مطالعهٔ فیلمنامه، دربارهٔ پایانبندی فیلم میگوید: «اگر همهٔ درها بسته شود، درِ دفتر رهبری که بسته نمیشود.» همین جمله، به تغییر پایانبندی فیلمنامه منجر شده و به جای خودروی بنز وزارت اطلاعات، این بالگرد دفتر رهبری است که به سراغ حاج کاظم و رفیقاش عباس میآید و شرایط عبور آنها از بحران را فراهم میکند. محمدحسین صفار هرندی در این باره میگوید که پایانبندیِ موردنظر حاتمیکیا برای فیلم به آنجا منجر میشد که تنها راه، شورش باشد و همین باعث شد که مانع تولید فیلم شوند. بر اساس این روایت، سید علی خامنهای بعد از دیدن سناریو میگوید: «بالاخره یک رهبر در این مملکت نیست که چیزی بگوید و گره را باز کند؟» بنابراین، موضوع بالگرد بر اساس همان حرف طراحی میشود.[۱۵] با این حال، بخشی از دیالوگهای صحنهٔ آخر فیلم که دربارهٔ پیغام رهبری به حاج کاظم نوشته شده بود، در مرحلهٔ تولید، حذف شد.[۱۶] در ابتدا قرار بوده که تولید فیلم توسط شرکت سینا فیلم — یک شرکت سینمایی که توسط سیفالله داد، منوچهر عسگرینسب و منوچهر محمدی تأسیس شده و تولید از کرخه تا راین را نیز انجام داده بود — انجام شود. اختلافنظر مدیران سینا فیلم بر سر عواقب نمایش یک گروگانگیری توسط یک بسیجی، باعث شده بود که منوچهر محمدی پیشنهاد بدهد که فیلمنامه برای بیت رهبری ارسال شده و پس از اطلاع از نظر رهبری، تصمیم نهایی را بگیرند. پاسخی که پس از سه روز دریافت شد — جملهٔ «مگر درِ این خانه بستهاست؟» — از سوی سیفالله داد و منوچهر عسگرینسب تفسیر به مخالفت ایشان شده و با تولید آژانس شیشهای توسط این شرکت نیز مخالفت شده بود.[۱۷]
تولید
فیلمبرداری آژانس شیشهای دو ماه به طول انجامید. ضبط سکانسهای درون آژانس مسافرتی که بخش عمدهٔ زمان فیلم است، در پنج روز انجام شد.[۱۸] مکان فیلمبرداری آژانس مسافرتی در منطقه ۶ تهران، حوالی تقاطع بلوار کریمخان زند و خیابان خردمند شمالی قرار داشت. این آژانس تا سال ۱۳۸۷ که تغییر کاربری داده و به باجهٔ بانک تبدیل شد، با بیشتر جزئیاتِ هنگام فیلمبرداری، دستنخورده باقی بود.[۱۹] صحنهٔ فرود بالگرد در این خیابان، یکی از مهمترین اتفاقات تکنیکی در سینمای بعد از انقلاب توصیف شدهاست.[۲۰] گزارشگر ماهنامهٔ سینما تئاتر که روز ۹ آبان در صحنهٔ فیلمبرداری حاضر شده بود، در گزارش خود، خبر از تصویربرداری فرود بالگرد در این روز دادهاست.[۲۱]
ابتدا قرار بود که غیر از پرویز پرستویی، هیچ بازیگر حرفهایِ دیگری در آژانس شیشهای حضور نداشته باشد تا سایر بازیگران، چهرههای ناشناخته باشند که ماجرای فیلم هرچه بیشتر به مستند نزدیک شود و باورپذیرتر جلوه کند، اما این ایده عملی نشد زیرا گروه تولید، چهرههای مناسبِ شناختهنشده برای ۴۸ نقش مورد نیاز را پیدا نکردند. در نتیجه، از تعدادی بازیگران حرفهای و نیمه حرفهای استفاده شد. بازیگردان نخست فیلم، آتیلا پسیانی بود ولی به دلیل حضور در یک مجموعه تلویزیونی، ادامهٔ کار بازیگردانی توسط کیانیان انجام شد. رضا کیانیان به عنوان بازیگردانِ بازیگران فیلم، از بازیگران نقشهای گروگان خواسته بود که خود را در موقعیت واقعی فرض کرده و واکنشهای احتمالی که در آن موقعیت انجام خواهند داد را بیان کنند. او همچنین گفتگوهایی نوشته شده توسط حاتمیکیا را که لحن آرمانی داشت، پس از مشورت با حاتمیکیا به زبان گفتاری تبدیل کرده و برای اعمالِ حداکثرِ واقعگرایی، جزئیات گفتگوها را با تمرین و مشورت گرفتن از خودِ بازیگران، کمی تغییر میداد. نظر حاتمیکیا بر این بود که عباس حیدری (با بازی حبیب رضایی) برای معصومیت و مظلومیت بیشتر، باید لهجهٔ یکی از شهرستانها را داشته باشد که به دلیل آشنایی حبیب رضایی با لهجه مشهدی، این لهجه برای نقش او و همسرش، نرگس (با بازی بیتا بادران) انتخاب شد.[۲۲] همچنین قرار بوده که کیانیان فقط بازیگردان فیلم باشد و نقشی در جلوی دوربین نداشته باشد اما تست بازیگران مختلف برای نقش مدیر امنیتی، رضایتبخش نبود و در نهایت، خودش این نقش را ایفا کرد.[۲۳]
فیلمنامهٔ آژانس شیشهای توسط خودِ حاتمیکیا و با مشاورهٔ «مدرسهٔ کارگاهیِ فیلمنامهنویسی» (وابسته به سازمان توسعه سینمایی سوره)، سیروس رنجبر، حبیب احمدزاده و مهدی سجادهچی نوشته شدهاست.[۲۴] مهمترین تفاوت فیلمنامهٔ چاپشده[۲۵] و نسخهای که تولید شده و به نمایش درآمد، فشرده ساختن و پیوسته کردن عناصر، لحظهها و گفتگوهای فیلم است. غلظت احساساتگرایی در رفتار و گفتار، تمرکز بر شخصیتهای اصلی و تکبُعدی بودن اغلب شخصیتهای فرعی نیز از ویژگیهای مهم فیلمنامهٔ چاپ شدهاست که در نسخهٔ تولیدشده، دستخوش تغییر شدند.[۲۶] در فیلمنامهٔ اولیه، وقتی حاج کاظم و عباس از آژانس بیرون میآیند، همهٔ مأموران نیروی انتظامی و خودروهای آنها هنوز در صحنه هستند. در اواسط فیلمبرداری، حمیدرضا چارکچیان، دستیار اول کارگردان و برنامهریز، پیشنهاد کرد که در این صحنه، خیابان خلوت باشد. این پیشنهاد با استقبال کیانیان و حاتمیکیا روبرو شد چرا که اگر به حالت اول عمل میشد، صحنهای شلوغ مشابه فیلمهای پلیسی ایجاد میشد که جذابیت فوقالعادهای نداشت اما در حالت دوم، که در فیلمبرداری نیز ترتیب اثر داده شدهاست، عنصر غافلگیری برای حاج کاظم و نیز برای تماشاگر وجود دارد. افزوده شدن خطکشیهای خیابان نیز به رعبانگیزی صحنه منجر شده بود.[۲۷] حاتمیکیا برای تولید بعضی صحنهها نیاز به اسلحه و خودروی پلیس داشت اما نیروی انتظامی حاضر به همکاری با فیلم نبود؛ بنابراین تنها یک اسلحهٔ واقعی در اختیار داشتند که آن هم از سوی یکی از آشنایان کارگردان قرض داده شده بود و بقیهٔ اسلحههای استفاده شده در فیلمبرداری، چوبی بودند. همین مسئله باعث شده بود که پلیس تصور کند که قرار است که چهرهای نامطلوب از آنها به نمایش درآید. تولید فیلم بهگونهای پیش میرفت که هر لحظه، نگرانی بابت امکان توقف مراحل تولید، حتی در حین تدوین نیز وجود داشت. تمام عوامل فیلم، باور داشتند که ریسک بزرگی برای حضور در این پروژه انجام دادهاند.[۲۸] حاتمیکیا در هنگام نمایش فیلم نیز، در سکوت کامل بود و هیچ مصاحبهای انجام نداد.[۲۹] سرانجام آژانس شیشهای در ۱۱۸ دقیقه تولید شد.[۳۰]
جوایز و افتخارات
جشنواره بینالمللی فیلم فجر ۲۲ بهمن ۱۳۷۶
- برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم
- برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی
- برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد رضا کیانیان
- دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد حبیب رضایی
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن بیتا بادران
- برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری
- برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه
- برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران
جشنواره بینالمللی فیلم فجر ۲۱ بهمن ۱۳۷۷ در بخش بهترینهای سینمای ایران
- برنده بهترین فیلم سیاسی بعد از انقلاب اسلامی
- نامزد تندیس زرین بهترین فیلم
- برنده تندیس زرین بهترین کارگردانی
- برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد
- نامزد تندیس زرین بهترین موسیقی متن
- نامزد تندیس زرین بهترین تدوین
- نامزد تندیس زرین بهترین کیفیت لابراتوری
جشنواره فیلم دفاع مقدس ۵ مهر ۱۳۷۷ مسابقه فیلمهای بلند
- برنده تندیس بهترین تهیهکننده
- نامزد تندیس بهترین کارگردانی
- نامزد تندیس بهترین فیلمنامه
- برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول
- نامزد تندیس بهترین صدابرداری
- برنده جایزه ویژه هیئت داوران
- جشنواره فیلم دفاع مقدس ۵ آذر ۱۳۸۴ تاریخ سینمای دفاع مقدس جز پنج فیلم برتر تاریخ سینمای دفاع مقدس
جشنواره فیلم دفاع مقدس ۳۱ شهریور ۱۳۸۹ برگزیدگان سینمای دفاع مقدس
- جز سه فیلم برتر
- جز سه فیلمنامه برتر
- جز سه کارگردانی برتر
- جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت ۵ آذر ۱۳۹۷ چهل سال سینمای مقاومت جز سه فیلم برتر
جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ۱۰ تیر ۱۳۸۷ سی سال سینمای ایران پنج فیلم برتر
- جشن دنیای تصویر ۱۲ خرداد ۱۳۷۷ بخش مسابقه
- تندیس بهترین فیلمبرداری
- تندیس بهترین صداگذاری و میکس
- تندیس بهترین صدابرداری
جشنواره بینالمللی فیلم اجتماعی آبادان ۲۳ دی ۱۳۷۸
- نخل زرین بهترین بازیگر مرد
- جایزه ویژه هیئت داوران
جشنواره بینالمللی فیلم اجتماعی آبادان ۲۱ بهمن ۱۳۷۹
- نخل زرین بهترین تهیهکننده
پانویس
- ↑ درستکار، «موجها و جریانهای اصلی…»، فارابی، ۳۳–۳۴.
- ↑ درستکار، «موجها و جریانهای اصلی…»، فارابی، ۴۱.
- ↑ درستکار، «موجها و جریانهای اصلی…»، فارابی، ۴۱.
- ↑ درستکار، «موجها و جریانهای اصلی…»، فارابی، ۳۸–۳۹.
- ↑ «با ساخت «آژانس شیشهای» مخالف نبودم»، آی سینما.
- ↑ درستکار، «موجها و جریانهای اصلی…»، فارابی، ۴۲.
- ↑ تهامینژاد، سینمای ایران، ۹۱.
- ↑ «با ساخت «آژانس شیشهای» مخالف نبودم»، آی سینما.
- ↑ آرتا، «چندین «کلوزآپ» از عزتالله ضرغامی»، شرق، ۱۰.
- ↑ «با ساخت «آژانس شیشهای» مخالف نبودم»، آی سینما.
- ↑ آجورلو و صادقی، «به چپ و راست کاری ندارم»، مثلث، ۴۸.
- ↑ «با ساخت «آژانس شیشهای» مخالف نبودم»، آی سینما.
- ↑ تهامینژاد، سینمای ایران، ۹۳.
- ↑ «روایتی ناشنیده…»، نسیم آنلاین.
- ↑ «واکنش رهبر انقلاب…»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ غفاری، از نیمهٔ خرداد، ۵.
- ↑ «خاطرات تهیهکننده آژانس شیشهای»، پایگاه خبری جماران.
- ↑ «پدرم به خوابم آمد»، انتخاب.
- ↑ رستگار، «نفس کشیدن در…»، جام جم.
- ↑ «درگذشت خلبان آژانس شیشهای»، ایلنا.
- ↑ فاضلی، «گزارشی از پشت صحنه…»، سینما تئاتر، ۱۵.
- ↑ کیانیان، «ناگفتههای ساخت آژانس شیشهای»، پارسینه.
- ↑ «پدرم به خوابم آمد»، انتخاب.
- ↑ عقیقی، آژانس شیشهای، ۲۱۲.
- ↑ حاتمیکیا، آژانس شیشهای: فیلمنامه.
- ↑ عقیقی، آژانس شیشهای، ۱۷۶.
- ↑ کیانیان، «ناگفتههای ساخت آژانس شیشهای»، پارسینه.
- ↑ Zeydabadi-Nejad, The Politics of Iranian Cinema, 75.
- ↑ بنییعقوب، «کدام مردم…؟»، همشهری.
- ↑ عقیقی، آژانس شیشهای، ۲۱۶.
یادداشت
- ↑ آثار سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ به چهار طیف قابل تقسیم است. طیف اول، به سمت فیلمهای خانوادگی و پرمخاطب رفتند، طیف دوم فیلمسازان جوانی بودند که جنبههای هنری را درنظر گرفته و پیگیر سیاستهای رسمی مدیران سینمایی نبودند، طیف سوم ادامهٔ حضور «موج نو» ییها بود و سرانجام، طیف چهارم که حاتمیکیا نیز به این طیف تعلق دارد، «موج سوم» یها هستند. درستکار میافزاید: برخلاف «موج نو» که نسبت به اقتصاد، بیتفاوت بود و به مقولهٔ «فرهنگ»، از دریچهٔ نخبهگرایی نگاه میکرد، موج سوم توسط چهرههای شاخصی چون حاتمیکیا، مخملباف و ملاقلیپور، توانست با نگاه به فرهنگ بومی و تفکر دینی، مخاطب خوبی هم در گیشه جذب کند.[۱]
- ↑ ضرغامی از مهر ۱۳۷۴ معاون امور سینمایی وزیر ارشاد شده بود.[۷]
پیوند به بیرون
- فیلمی برای همه دوران / «آژانس شیشهای» را ببینیم و همچنان لذت ببریم.
- کنش و منش فرد و جمع در آژانس شیشهای.