بیجه (مستند)
نام فیلم | بیجه |
---|---|
موضوع | بازخوانی پرونده قاتل سریالی محمد بیجه |
سبک | مستند |
کارگردان | میکائیل دیانی |
تهیهکننده | سعیده آقاجانی |
نویسنده | رضا مشتاقی |
تدوین | حمید ابراهیمی علی زندیه |
محقق | رضا مشتاقی |
صدابردار | میثم یکتا |
فیلمبرداری | عارف رنجبر سپهر مژدهینیا |
زمان | ۷۰ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
بیجه (تولید ۱۳۹۹) مستندی است به کارگردانی میکائیل دیانی و با تهیهکنندگی سعیده آقاجانی که پس از ۱۵ سال، به بازخوانی پرونده هولناک محمد بسیجه معروف به محمد بیجه متجاوز به عنف و قاتل سریالی ۲۰ نفر که ۱۷ نفر از آنان کودک بودند پرداخته است.
این مستند در ۷۰ دقیقه تولید شده است.
دربارهٔ مستند
مستند «بیجه» بازخوانی پرونده هولناک قاتل سریالی کودکان در پاکدشت است.
در سال ۱۳۸۳ بود که ماجرای «بیجه»، تبدیل به یکی از مهمترین خبرهای کشور شد. جایی که یک کارگر کوره پزخانه در اطراف پاکدشت به ۱۷ کودک تجاوز کرد و آنها را به قتل رساند. ماجرای قتل این کودکان، به عنوان بزرگترین پرونده جنایی ۷۰ سال اخیر ایران شناخته شد و بهشدت افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داد.
این مستند پژوهش پایه، علاوه بر بازخوانی پرونده جنجالی «بیجه» به آسیبهای اجتماعی کودکان حاشیهنشین پرداخته و دلایل شکلگیری این گونه آسیبهای اجتماعی در حاشیههای شهر را بررسی میکند.[۱]
میکائیل دیانی کارگردان مستند در گفتوگو با خبرنگار مهر دربارهٔ روند شکلگیری و ایده تولید این اثر عنوان کرد:
پس از ساخت مستندهای «فراموش شدهها» و «اعتراض خاموش» به فکر تولید مستند مرتبط با کودکان حاشیهنشین بودم از همین رو راجع به آنها پژوهش کردیم که به سوژه بیجه رسیدیم که خود حاصل حاشیه نشینی بوده و بزهکاری اجتماعی را در حاشیه رقم زده است. بیجه به تعبیری تولید حاشیه و مولد آسیبهای اجتماعی حاشیه بوده است. همچنین موضوع بیجه مواردی نظیر پایین بودن سطح آموزش، پایین بودن سطح امنیت، چند فرهنگی و تعارض خرده فرهنگها در حاشیه را در بر میگرفت.
وی با اشاره به اینکه این سوژه میتوانست روایت مناسبی برای مستند فراهم کند، افزود: یک نسخه فیلم مستند از «بیجه» تولید شد که به بازخوانی پرونده او به عنوان یک قاتل سریالی کودکان پاکدشت پس از ۱۵ سال میپرداخت و به دلایل شکلگیری این گونه آسیبهای اجتماعی در حاشیههای شهر اشاره داشت و در کنار آن یک مجموعه شش قسمتی نیز با عنوان «حاشیه صدا ندارد» با محوریت کودکان حاشیه و مسائل آنها تولید شد.
این کارگردان با اشاره به محدودیتهای جدی در حوزه تأمین منابع و مصادیق تصویری برای این مستند، مطرح کرد: برای دریافت تصاویر تلویزیونی محدودیتهای جدی وجود داشت و در اختیار ما قرار نمیگرفت، همچنین پرونده بیجه نیز از طرف مقام قضائی در اختیار ما قرار داده نشد و آنچه از پرونده در مستند آمده بهواسطه دسترسی خانواده یکی از مقتولان به پرونده بوده است یا به عنوان مثال آرشیوهای صوتی مرتبط را از روانشناسان دریافت کردیم و در نهایت تصاویر دادگاه را نیز با فرایندی خلاف روال طبیعی از تلویزیون گرفتیم.
وی با تأکید بر تلاش جدی خود برای پایبندی کامل به واقعیت، ادامه داد: تلاش کردیم بازسازیها را تماماً مطابق با پرونده انجام دهیم و در روایت حادثه و موقعیت مکانی و جغرافیایی نیز عیناً مطابق روایتی که خود بیجه داشت، بازسازی کردیم و در همین راستا مطابق روایتها در باغ اناری، کوره آجر پزی متروکه، مسیر کوره به خانهها، امامزاده حمزه رضا تصویربرداری را انجام دادیم؛ البته این بازسازیها بهواسطه تعدد لوکیشنها زمان زیادی از ما گرفت اما خروجی قابل قبولی داشتیم.
این مستندساز با اشاره به توجه جدی در تنظیم گفتار متن، بیان کرد: توجه خیلی جدی به گفتار متن داشتیم و برای رعایت کردن ظرایف، انصاف و عدالت شاید گفتار متن را ۱۰ بار بازنویسی کردیم تا حد امکان در حق مسؤولان و خانواده مقتولان کوتاهی نشود و در عین حال روایتی صحیح داشته باشیم. از این رو فکر میکنم روایت دقیق و مستندی را در این مستند شاهد هستیم.
دیانی با اشاره به چالشهای تولید مستندهایی نظیر «بیجه» عنوان کرد: آگاه کردن سیستم حکمرانی به اهمیت نگاه منتقدانه و تحلیلی نسبت به آسیبهای اجتماعی مهمترین چالش این مستندها است. ما مستندسازان نیز در تلاش هستیم تا با بازنمایی این معضلات و بازتولید آنها منجر به اصلاح آن و اهمیت این موضوعات و پیشرفت جامعه شویم لذا توجیه کردن دستگاه حکمرانی شامل قوه قضائیه، نیروی انتظامی و سایر بخشهای مرتبط در رابطه با تولید مستند با این موضوع جهت پیشگیری از اتفاقات بعدی و حرکت به سمت پذیرش نگاه منتقدانه و اصلاح گرایانه مهم است و مهمترین چالش ما نیز در تولید این مستند بوده است.
این کارگردان با اشاره به اینکه پیش تولید این مستند شامل پژوهش و گردآوری مطالب و مستندات حدود یک سال، فرایند ضبط سه ماه و پس تولید سه ماه زمان برده است، گفت: تمام تلاش ما در این مستند بر این بود که به مسئله حاشیهنشینی، خانوادهها و اجتماعی که در آن جا زندگی میکنند توجه شود. معتقدم همچنان تولید این جنس آثار به این هدف کمک میکند و نیاز است مستندها تنها انتقاد نکنند بلکه در کنار آن پیشنهاد هم بدهند تا روایت مستند منجر به ناامیدی نشود. بهتر است مستندها ضمن روایت واقعیت و نقد دلسوزانه پیشنهاد دهنده باشند و با روایتی صادقانه به حل یک مسئله کمک کنند به شیوهای که اصلاح گرایانه با سوژههای اجتماعی مواجه شوند.[۲]
گفتاورد
رضا مشتاقی نویسنده و پژوهشگر مستند «بیجه» در گفتگو با روزنامه فرهیختگان دربارهٔ این مستند گفت:
- دغدغه اصلی شما برای اینکه سوژه بیجه را برای مستند انتخاب کردید، چه بود؟
به جرات میتوان گفت محمد بسیجه یا همانطور که بین مردم و رسانهها شهرت پیدا کرده «بیجه»، جالبتوجهترین قاتل سریالی تاریخ ایران است. این که او با وجود سن کم، نداشتن تحصیلات رسمی، فقر و محرومیت از وسایل تسهیلکننده ارتکاب جرم مثل خودرو توانسته است طی ۱۸ ماه در یک منطقه کوچک ۲۰ نفر را به قتل برساند و چندین نفر دیگر را مورد آزار قرار دهد، میتواند این پرونده را به یکی از خاصترین پروندههای جنایی جهان بدل کند. از سوی دیگر، ۱۷ نفر از مقتولان این پرونده پسربچههای عمدتاً محروم و حاشیهنشینند که این موضوع آزاردهندگی و تلخی این ماجرا را به اوج خود میرساند. قرار گرفتن این ویژگیها کنار هم از بیجه سوژهای بسیار جذاب میسازد اما این جذابیت برای من بهعنوان یک دانشجوی حقوق جزا و جرمشناسی که دوچندان بود. «چرا بیجه مرتکب این قتلها شد؟»، «چرا ساختار رسمی نتوانست زودتر جرائم را کشف کرده و مانع ادامه این فرایند شود؟»، «قربانیها، محیط، ساختارها و… چه ویژگیهایی داشتند که وقوع چنین فاجعهای را ممکن ساخت؟» اینها سوالاتی بود که پاسخ دادن به آنها دغدغه اولیه من برای پرداختن به این سوژه بود، اما با پیشرفت پژوهش و مشخص شدن ابعادی از پرونده، دغدغه جدیدی ایجاد شد و آن اینکه عواملی که منجر به وقوع جنایات بیجه شد، امروز نیز در جامعه ما موجود است و حتی برخی از این عوامل تشدید و تقویت نیز شدهاند. از اینجا به بعد انگیزه اصلی من برای پرداختن به این سوژه، کمک به شنیدن صدای کودکان حاشیهنشینی بود که بهعنوان مثال در پرونده بیجه فقط با قربانی شدنشان توانستند کمی صدایشان را به گوش ما برسانند.
- فرایند پژوهش کار چقدر طول کشید و در این فرایند آیا سراغ همه افراد ناظر به پرونده، خصوصاً خانوادههای مقتولان رفتید؟ چرا روایت آنها کمتر در مستند آورده شده است؟
من از سال ۹۳ و همزمان با تحصیل در دوره کارشناسیارشد کمابیش با این سوژه درگیر بودم اما پژوهش جدی و به قصد ساخت این مستند از پاییز ۹۶ شروع شد و تا بهار ۹۸ ادامه داشت. بهخاطر مستقل بودن این پژوهش و حمایت نشدن از آن از سوی ساختار رسمی و همچنین فاصله زمانی حدود ۱۵ ساله بین وقوع این جنایات و ساخت مستند، عملاً امکان دسترسی به تمام افرادی که درگیر این پرونده بودهاند، وجود نداشت. از سوی دیگر بهخاطر تلخی این ماجرا و همچنین یادآور قصور و تقصیر بودن آن، بسیاری از کسانی که در جریان این ماجرا حضور داشتهاند- از خانوادههای مقتولان گرفته تا اشخاصی که در آن زمان مسئول بودهاند- علاقهای به یادآوری این پرونده و سخن گفتن از آن نداشتند. در جریان پژوهش با تحقیقات محلی موفق به دسترسی به خانواده سه نفر از قربانیان شدیم که درنهایت تنها یک خانواده حاضر شد در برابر دوربین حاضر شود و یک خانواده دیگر هم پس از اعلام رضایت اولیه، روز فیلمبرداری اعلام کرد که حاضر به مصاحبه نیست و درخواست کرد که دیگر با ایشان تماس نگیریم. برای جبران این کمبود، علاوهبر مطالعه تمام ادبیات موجود و مصاحبهها و روایتهای خانوادهها، به اشخاصی مانند خبرنگار، رئیس دادگستری و پژوهشگر که پیشتر با خانوادهها روبهرو شده بودند و میتوانستند بخشی از حقیقت را از جانب آنها بازگو کنند، مراجعه کردیم.
- شما مستند را برای مستند بودن آن یا بهمعنای دیگر برای اینکه یک حادثه تاریخی را روایت کنید، ساختید یا مسئله دیگری را میخواستید در کنار آن پیش ببرید؟
هدف اولیه و مستقیم از ساخت این مستند، ثبت و یادآوری فاجعهای است که در گذشته اتفاق افتاده اما ما با این کار اهداف دیگری را هم دنبال میکنیم. یادآوری ایرادات و نقایصی که میتواند به وقوع چنین فاجعهای مبتلا شود، برانگیختن جامعه و حکومت برای پیشگیری از تکرار چنین واقعهای و جلبتوجه همگان به حاشیهنشینان و بهویژه کودکان حاشیهنشین. متأسفانه به نظر میآید آثار اولیه و مستقیم حاشیهنشینی که همان فقر و محرومیت و نابرابری است در جامعه ما پذیرفته شده است و ما دیگر از شنیدن اخبار محرومیت کودکان از تحصیل یا دیدن تصویر کودکان کار چندان آزرده نمیشویم. خوشبختانه کودکآزاری اینطور نیست و هنوز اخبار آزار کودکان توان برانگیختن احساسات و جلبتوجه افکار عمومی را دارد. این مستند میتواند به ما یادآوری کند این آزارها هم یکی دیگر از نتایج محرومیت کودکان است و اگر میخواهیم شاهد افزایش این اخبار نباشیم، باید چاره را در حل اساس مشکل و رفع حاشیهنشینی و محرومیت بجوییم.
- یکی از جنبههایی که عموماً درمورد مستند بیجه بیان شده، پژوهش خوب و روایت دقیق آن بوده است، آیا در این زمینه برای کسب اطلاعات مشکلی هم داشتید؟ منابعتان اساساً چه بوده است؟
این پژوهش بهصورت کاملاً مستقل انجام شد و تمام منابع مکتوبی که برای پژوهش این مستند مورد استفاده قرار گرفته، روی اینترنت یا در آرشیو روزنامهها برای عموم مردم در دسترس است. ما به اصل پرونده دسترسی نداشتیم و تنها توانستیم دادنامههای دادگاههای بیجه را از طریق یکی از اشخاص حاضر در پرونده به دست بیاوریم. نوار صحبتهای بیجه نیز از طریق روانپزشکی که با او مصاحبه کرده بود به دست ما رسید و اینها بهعلاوه چند دقیقه تصویر دادگاه و اجرای حکم بیجه از دوربین صداوسیما، تنها بخشهای آرشیوی مستند بود. برای تکمیل این پژوهش و دستیابی به یک تصویر روشن از ماجرای بیجه، بعد از مطالعه ادبیات مکتوب و گزارشهای ژورنالیستی و پژوهشهای دانشگاهی، سراغ اشخاص حقیقیای رفتیم که در جریان پرونده حضور داشتند و با اخذ روایت و تحلیل هریک- که برخی از آنها شخصاً در مستند حضور ندارند- این تصویر را تکمیل کردیم.
- بیجه مستندی است اجتماعی یا جنایی؟ یعنی مسئله شما ابعاد اجتماعی کار بوده یا مسئله جنایتها و قتلها؟
معمولاً وقتی از یک اثر جنایی صحبت میکنیم، فیلمهای پلیسی یا صفحه حوادث روزنامهها به ذهن متبادر میشود که قصد سرگرم کردن مخاطب را دارند. درحالیکه یک پدیده جنایی، به خودی خود یک پدیده اجتماعی است که با هزینه بسیار گزافی شکل گرفته است. ورود ما به ماجرای بیجه از این منظر بود. ما جنایتها را بررسی میکنیم اما در خلال این کار سعی کردهایم پا را فراتر بگذاریم و ابعاد اجتماعی این جنایات و ساختارهایی را که وقوع آنها را ممکن میکنند نیز مورد بررسی قرار دهیم. متأسفانه رویکرد غالب در مواجهه با پدیدههای تلخ اجتماعی بهویژه جنایات، تلاش برای فراموش کردن آنهاست، درحالیکه این تجربهها میتواند سازندگی داشته باشد و موجب نشان دادن ایرادات جامعه و سبب اصلاح آنها باشد. در ماجرای پاکدشت، تجربهای که به قیمت جان ۲۰ انسان و آزار مستقیم و غیرمستقیم هزاران نفر دیگر به دست آمد، میتوانست نقطه عزیمتی برای اصلاح ساختارهای آسیبزا در کل کشور باشد. ازاینرو، اگر حتی در همان زمان پس از کشف جنایات نیز مستندهای خوبی درمورد این جنایت ساخته شده بود، باز هم لازم بود امروز مجدداً این فاجعه را مورد بازبینی قرار دهیم تا ببینیم چقدر توانستهایم از آن درس بگیریم. درحالیکه شما در مستند میبینید بهعنوان مثال، مشکل اماکن متروکی که محل بالقوه آزار کودکان است نه در سراسر کشور، بلکه در همان محل وقوع جنایات نیز بعد از گذشت ۱۵ سال حل نشده است.[۳]
پانویس
- ↑ «به اضافه مستند - ۴۲ - نمایش مستند بیجه». دریافتشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «از «بیجه» چه میدانید؟ / چالشهای تولید یک مستند انتقادی». ۹ فروردین ۱۴۰۳. دریافتشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «انگیزهام کمک به شنیدن صدای کودکان حاشیهنشین بود». ۱۲ آذر ۱۳۹۹. دریافتشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳.
پیوند به بیرون
- مستند بیجه
- روایت پروندهای هولناک در مستند «بیجه»
- پرونده هولناک قاتل سریالی پاکدشت در تلویزیون باز میشود
- تدوینگریهای حمید ابراهیمی
- تدوینگریهای علی زندیه
- تهیهکنندگیهای سعیده آقاجانی
- صدابرداریهای میثم یکتا
- فیلمبرداریهای سپهر مژدهینیا
- فیلمبرداریهای عارف رنجبر
- فیلمهای با موضوع قتل زنجیرهای
- فیلمهای به زبان فارسی
- فیلمهای جنایی ایرانی
- فیلمهای مستند ایرانی
- کارگردانیهای میکائیل دیانی
- نویسندگیهای رضا مشتاقی
- مقالات که نوع کلی آنها مشخص نشده است