جلال آلاحمد
اطلاعات شخصی | |
---|---|
نام کامل | سید جلالالدین سادات آل احمد |
تاریخ تولد | ۱۱ آذر ۱۳۰۲ |
ملیت | ایرانی |
زبان مادری | فارسی |
محل تولد | تهران |
محل اقامت | تهران |
تاریخ درگذشت | ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ (۴۵ سال) |
همسر | سیمین دانشور |
خویشاوندان سرشناس | محدث ارموی (شوهر خواهر) سید محمود طالقانی (پسر عمو) |
اطلاعات هنری | |
پیشه | نویسنده مترجم منتقد |
آثار برجسته | غربزدگی خسی در میقات |
سید جلالالدین سادات آل احمد یا جلال آلاحمد(۱۱ آذر ۱۳۰۲ – ۱۸ شهریور ۱۳۴۸) نویسنده و متفکر ایرانی و یکی از نمادهای روشنفکری در دهه چهل و پنجاه در ایران بود. او در خانوادهای روحانی رشد کرد. آلاحمد سالها از اعضای ارشد حزب توده ایران بود، اما طی انشعابی از آن جدا شد. جلال آلاحمد همسر سیمین دانشور بود.[۱]
اولین تجربه قلمی او ترجمه اثری انتقادی از سید محسن امین درباره برخی شیوههای عزاداری بود. از او کتابهای در موضوعات مختلفی چون داستان، ترجمه، تکنگاری، سفرنامه، سیاست و روشنفکری منتشر شده است. کتابهای خسی در میقات و غربزدگی، از معروفترین آثار اوست. جلال آل احمد در طول زندگی خود، تحولات فکری، مذهبی و سیاسی فراوانی داشت.[۲]
سید جلال آلاحمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، در چهل و پنج سالگی در اَسالِم گیلان درگذشت و در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری دفن شد.[۳]
زندگی و تحصیلات
جلال آلاحمد، در ۱۱ آذر سال ۱۳۰۲ شمسی، در محله پاچنار تهران زاده شد. پدر، برادر بزرگ، برادرزاده و دو تن از شوهرخواهرهای او از روحانیان نامدار بودند. مادر آلاحمد خواهرزاده آقابزرگ تهرانی بود و یکی از شوهرخواهرهای او سید جلالالدین محدث ارموی، مصحح و کتابشناس بود. نام خانوادگی او در شناسنامه «سادات آل احمد» است. وی پسرعموی سید محمود طالقانی بود.
جلال پس از پایان دوره دبستان در دوره شبانه دبیرستان دارالفنون به تحصیل ادامه داد و به کارهایی از قبیل تعمیر ساعت، سیمکشی و چرمفروشی میپرداخت. در ۱۳۲۲ش دوره دبیرستان را به پایان برد و به خواست پدر، برای تحصیل در حوزه علمیه، به نجف سفر کرد، ولی چند ماه بعد بازگشت و در گروه ادبیات دانشسرای عالی مشغول تحصیل شد. او در ۱۳۲۵ش دوره دانشسرای عالی را به پایان برد.
جلال تحصیل را در دورهٔ دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد اما در اواخر تحصیل از ادامهٔ آن صرف نظر کردو به تدریس در هنرستان هنرهای زیبای پسران تهران پرداخت.[۴]
فعالیتها
فعالیتهای علمی آموزشی
- فعالیت در «مؤسسه تحقیقات اجتماعی»، وابسته به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران.
- تدریس ادبیات در دانشسرای عالی، دانشسرای مامازان، دانشکده علوم تربیتی و هنرسرای عالی نارمک.
- نماینده وزارت فرهنگ، برای مطالعه در زمینه نشر کتب درسی.
- شرکت در سمینار بین المللی ادبی سیاسی دانشگاه هاروارد.
- شرکت در هفتمین کنگره بینالمللی مردمشناسی در اتحاد شوروی.
- نگارش تکنگاریهایی درباره برخی مناطق ایران نظیر: «اورازان» درباره روستای پدری آل احمد در منطقه طالقان؛ «تاتنشینهای بلوک زهرا» «جزیره خارک دُرّ یتیم خلیج فارس».
- نگارش شرح سفر حج در فروردین سال ۱۳۴۳ با عنوان «خسی در میقات».[۵]
فعالیتهای هنری و آثار ادبی
- سرپرست نشریه کیهان ماه در سال ۱۳۴۱
- شرکت در تأسیس کانون نویسندگان ایران در ۱۳۴۷
- آثار داستانی نظیر «مدیر مدرسه»، «نفرین زمین»، «سفرنامهها»
- آثار تخیلی نظیر «غربزدگی»، «در خدمت و خیانت روشنفکران»
- آثار ترجمهای نظیر «عزاداریهای نامشروع»، «قمارباز (از فیودور داستایفکسی)»، «تشنگی و گشنگی (از اوژن یونسکو)»، تلخیص و بازنویسی داستان کهن چهل طوطی با همکاری سیمین دانشور.
- جلال آثار دیگری نیز دارد که برخی از آنها عبارتند از: دید و بازدید، ۱۳۲۴، از رنجی که میبریم، ۱۳۲۶، زن زیادی، ۱۳۳۱، یک چاه و دو چاله، ۱۳۵۶، سنگی بر گوری، ۱۳۶۰، ولایت عزرائیل، ۱۳۶۳.[۶]
فعالیتهای سیاسی
جلل آلاحمد در دوران دبیرستان با آثار احمد کسروی و محمد مسعود آشنا شد و تحت تأثیر اندیشههای کسروی درباره مذهب، به عقیدهاش به اصول تشیع به سستی گرایید و بعد دوباره به مذهب بازگشت. مدتی گرایشهای کمونیستی یافت، عضو حزب توده شد و سپس با آنان مخالفت کرد.[۷]
آلاحمد و نهضت روشنفکری
از اواخر دوران پهلوی یکم، روشنفکری چپ بنیاد گذاشته شد و با ایجاد دانشگاهها و مدارس و اعزام دانشجویان به کشورهای غربی، تلاش بر این بود که ایرانیان با سرعت بیشتری با اندیشههای غرب آشنا شوند.[۸] جلال آلاحمد نیز در دوران جوانی به گروههای چپ گرایش پیدا کرد، اما پس از طرد افکار و اندیشههای سیاسی و جستوجو در متون دینی به نقش تأثیرگذار مذهب و روحانیت پی برد.
وی با نگارش دو کتاب «غرب زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» تندترین حملات خود را به جریان روشنفکری داشت و با ارایه نظریه غربزدگی مخالفانی را برای خود در درون روشنفكران ایجاد كرد.[۹] او در کتاب غربزدگی در تعریف روشنفکر چنین گفته است: «روشنفکر کسی است که فارغ از تعبد و تعصب و به دور از فرمانبری، اغلب نوعی کار فکری میکند و نه کار بدنی، و حاصل کارش را که در اختیار جماعت میگذارد، کمتر به قصد جلب نفع مادی میگذارد.» [۱۰]
آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران، درباره جلال آلاحمد و نهضت روشنفکری چنین گفته است:
آلاحمد، شاخصهی یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است. تعریف این جریان، کار مشکل و محتاج تفصیل است. امّا در یک کلمه میشود آن را «توبهی روشنفکری» نامید. با همهی بار مفهوم مذهبی و اسلامی که در کلمه «توبه» هست. جریان روشنفکری ایران که حدوداً صد سال عمر دارد با برخورداری از فضل «آلاحمد» توانست خود را از خطای کجفهمی، عصیان، جلافت و کوتهبینی برهاند و توبه کند: هم از بدفهمیها و تشخیصهای غلطش و هم از بددلیها و بدرفتاریهایش. آلاحمد، نقطهی شروع «فصل توبه» بود. و کتاب «خدمت و ...» پس از غربزدگی، نشانه و دلیل رستگاری تائبانه.[۱۱]
جایزه ادبی جلال آلاحمد
در سال ۱۳۸۷ نخستین دوره جایزهٔ ادبی جلال آل احمد برگزار شد. در دورهٔ نخست این جایزه هیچ اثری بهعنوان برگزیده معرفی نشد. این جایزه با ۱۱۰ سکه تمام سکه بهار آزادی برای برگزیدگان، گرانترین جایزهٔ ادبی ایران محسوب میشد.[۱۲]
پانویس
- ↑ «زندگی نامه». دریافتشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «آنچه باید درباره جلال آل احمد بدانید». دریافتشده در ۱۴ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «زندگی جلال آلاحمد». دریافتشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «بیوگرافی». دریافتشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «بهترین آثار جلال آل احمد». دریافتشده در ۱۴ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «آثار جلال». دریافتشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «زندگینامه جلال آل احمد». دریافتشده در ۱۴ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻧﻘﺶ و راﻫﺒﺮدﻫﺎی روﺷﻨﻔﮑﺮان ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب اﺳلامی» (PDF). دریافتشده در ۱۴ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «جلال آلاحمد، روشنفكری در تلاطم سیاست و مذهب». دریافتشده در ۱۴ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ جلال آلاحمد، غربزدگی، ص۲۵
- ↑ «یادداشت آیتالله خامنهای درباره جلال آلاحمد - جلال آل قلم». دریافتشده در ۱۴ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «جایزه ادبی جلال». دریافتشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۳.