جواد اسلامی

از یاقوت
جواد اسلامی
زمینه فعالیتشعر
ملیتایرانی
تاریخ تولد۳۱ فروردین ۱۳۵۴ ‏(۴۹ سال)
محل تولدچناران
محل زندگیچناران
پیشهشاعر
زبانفارسی
کارهای برجستهعقلم اگر نمی‌کشد، عشقم که می‌کشد
بهاری به نام عشق
تحصیلاتکارشناسی
دانشگاهپیام نور مشهد
جوایزکتاب سال خراسان در جشنواره فجر سال ۱۳۸۵
آدرس اینستاگرامجواد اسلامی


جواد اسلامی (زاده ۳۱ فروردین ماه ۱۳۵۴ در چناران) شاعر آیینی اهل ایران است. کتاب عقلم اگر نمی‌کشد، عشقم که می‌کشد مجموعه شعر ایشان است که در جشنواره فجر سال ۱۳۸۵ به‌عنوان کتاب سال خراسان انتخاب شد.

زندگی‌ و تحصیلات

جواد اسلامی در ۳۱ فروردین ماه ۱۳۵۴ شمسی در شهرستان چناران متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی‌زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.

اسلامی تحصیلات خود را تا سطح دیپلم در زادگاهش گذراند و سپس کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه پیام نور مشهد به اتمام رساند.

شعرخوانی و حضور در جشنواره‌ها

او در خرداد ۱۳۹۷ در دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب در محضر ایشان به شعرخوانی پرداختند.

ایشان در جشنواره‌های مختلف استانی و کشوری شرکت کرده و در چندین جشنواره چون شعر دانشجویان کشور، هشت دوره شعر رضوی و سرودهای بومی خراسان به عنوان شاعر برتر و یک‌بار هم به عنوان فیلمنامه‌نویس برتر کشور انتخاب شده است.

آثار

عقلم اگر نمی‌کشد، عشقم که می‌کشد مجموعه شعر ایشان است که در جشنواره فجر سال ۱۳۸۵ به عنوان کتاب سال خراسان انتخاب شد؛ همچنین وی مجموعه «بهاری به نام عشق» را نیز گردآوری کرده‌ است.

نمونه ای از اشعار

دِشنه را تیز کرد ابراهیم
تیغ رفت و گُسیل گردن شد
قبلِ کُشتن دو جُرعه آبش داد
حلق، آماده بُریدن شد
دشنه را هر چه می‌کشید اما
گوییا حلق نیست این، سنگ است
راحتم کن، بِبُر، خلاصم کن
جگرم خسته، عرصه‌ام تنگ است
وحی آمد همین قَدَر کافی است
قَمه‌ات را غلاف کن حاجی
خواستم تا زمان نظاره کند
که شما چند مَرده حلّاجی
بر زبان فرشتگان خدا
قصه حلق و تیغ می‌چرخید
چون عقابی شهیر، ابراهیم
عرش را بر ستیغ می‌چرخید
ناگهان آسمان تَرَک برداشت
با ملائک کسی سخن می‌گفت
سخن از آزمون بعدی عشق
از مقامات تیغ و تن می‌گفت
کاروانی که مثل او از حج
راهی امتحان زیبایی است
امتحانی که در نهایت امر
عاشقانه‌ترین شکیبایی است
و کسی گفت: این‌که می‌آید
عشق را ابتدا و خاتمه است
به مقامت مناز ابراهیم
دُور، دُورِ حسینِ فاطمه است
تیغ این بار اهل شوخی نیست
که به تاراج ریشه می‌آید
چشم بگشا که ایل قربانی
سبزتر از همیشه می‌آید
وُسع هر کس به قدر طاقت اوست
تیغ این بار تیز و خون‌ریز است
وقتی آل حسین قربانی است
دَمِ شمشیر امتحان تیز است
آه، ای آیت شگفت خدای
نمره‌ات در ورق نمی‌گنجد
درک آزادگی و عاشقی‌ات
جز در ادراک حق نمی‌گنجد


پیوند به بیرون