حبیب‌الله معلمی

از یاقوت
حبیب‌الله معلمی
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۵ بهمن ۱۳۰۵
محل تولدرامهرمز
محل درگذشتاهواز
تاریخ درگذشت(۸۶ سال)
مدفنمحوطه آرامگاه علی ابن مهزیار اهوازی
لقبفردوسی جنگ
پیشهشاعر
کتاب‌هاخونین نامهٔ عاشقان حسین
وادی عشق
شفق خونین
والدینآخوند نصیر (پدر)
استادسید علی بهبهانی
حاجی بابا اشتری لرکی


حبیب‌الله معلمی (۱۵ بهمن ۱۳۰۵، رامهرمز – ۴ تیر ۱۳۹۲، اهواز) شاعر اهل ایران است.

زندگی

حبیب‌الله معلمی در نیمه بهمن ۱۳۰۵ شمسی در رامهرمز (خوزستان) دیده به جهان گشود. پدر وی آخوند نصیر در زمان رضاشاه معلم مکتب قرآن بود و به همین دلیل نام خانوادگی معلمی برای آنان انتخاب شد. دوران کودکی خود را در مکتب خانه پدر گذراند، مکتب خانه‌ای که توسط نیروهای حکومت پهلوی تعطیل شد. سپس تحصیلات خود را در مدرسه تا کلاس نهم ادامه داد. وی از نوجوانی در تعزیه‌هایی که در رامهرمز و بهبهان اجرا می‌شد، نقش بازی می‌کرد و از همان سال‌های نوجوانی به شعر و شاعری روی آورد.[۱] وی در محضر پدر و همچنین همنشینی با استادانی همچون سیدعلی بهبهانی از مجتهدان برجستهٔ رامهرمز با سیرهٔ اهل بیت و همچنین الفبای عروض و قافیه آشنا شد. از جوانی به سرودن پرداخت و از آغاز مداحی اهل بیت را جانمایهٔ اصلی شعرهای خود قرار داد. تشویق‌های یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی او فراهم ساخت.[۲][۳][۴]

وی در ۴ تیر ۱۳۹۲، در بیمارستان شرکت نفت اهواز درگذشت.[۵] پیکر وی در ۶ تیر ۱۳۹۲، در محوطه آرامگاه علی ابن مهزیار اهوازی به خاک سپرده شد.[۶]

حاج صادق آهنگران (سمت چپ) در کنار حبیب‌الله معلمی

معلمی:فردوسی جنگ تحمیلی

معلمی در سال ۱۳۴۰ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد. و در زمینی در کنار رود کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی می‌کرد. با آغاز جنگ در کنار حضور در اهواز به عنوان یکی از مهم‌ترین شهرهای جنگی ایران در فرصت‌های بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز می‌پرداخت.

حبیب‌الله معلمی خود دربارهٔ سرودن اشعارش می‌گوید:

در شب‌های عملیات نوحه‌ها تهیه می‌شدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده می‌شد که بسیار هم مورد توجه قرار می‌گرفت؛ مثلاً در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحه‌ای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همان‌جا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد

پس از جنگ، بارها حبیب‌الله معلمی مورد ستایش رهبر معظم انقلاب آیت الله سیدعلی خامنه‌ای قرار گرفت.

برادر عزیز آقای معلمی

هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتاقان می‌ریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده می‌بخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مؤمن و صالح، آشکار و ملموس می‌گردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بی شک یکی از پایه‌های جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک می‌گویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را وصله ناقابلی تقدیم می‌دارم و شما را دعا می‌کنم.

برادر شما سید علی خامنه‌ای

سروده‌های مشهور معلمی

  • ای لشکر صاحب زمان/آماده باش/آماده باش
  • با نوای کاروان/بار بندید همرهان/این قافله عزم کرببلا دارد
  • شور حسین است چه‌ها می‌کند
  • این لشکر حق عازم کرببلاست امشب
  • سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم
  • بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت
  • ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر

کتاب‌ها

بیشتر اشعار معلمی در کتاب «خونین نامهٔ عاشقان حسین» در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر گردید. کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر می‌توان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد.[۷]

بیشتر آثار وی در قالب چهارپاره است؛ گرچه در غزل و مثنوی نیز طبع‌آزمایی نموده است.[۸]

گفتاورد

خاطره ای از حاج صادق آهنگران

حاج صادق آهنگران میگوید: در سال ۱۳۵۹ یعنی همان اوایل جنگ من با سیف‌الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر می‌گوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسم‌ها نوحه می‌خوانید شعر بگوید. من همان‌جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف‌الله دادم. روز بعد که او را دیدم برگه‌ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیت‌ها آورده است. نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحه‌اش این بود:

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود

لاله‌های سرخ پرپرگشته ایران، درود

همان موقع سیدحسین علم‌الهدی سررسید و گفت که در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان. من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک ۲۰ دقیقه پس از مراسم همه گریه می‌کردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم‌الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمدعلی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی (ره) هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه می‌دهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی (ره) به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.»

حبیب الله معلمی درباره سرودن اشعارش

حاج حبیب‌الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش می‌گوید: در شب‌های عملیات نوحه‌ها تهیه می‌شدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده می‌شد که بسیار هم مورد توجه قرار می‌گرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحه‌ای بود که رمز عملیات آن «یاالله» بود. من در همان قرارگاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همان‌جا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:

عزم سفر دارند این گردان حزب‌الله

با رمز یا الله یا الله یاالله[۹]

حبیب الله معلمی درباره سبک نوحه‌ها

«در آن موقعیت که بچه‌های رزمنده در اوج شور و احساسات بودند، نمی‌شد نوحه‌ای سنگین و کش‌دار خواند. نوحه باید رزمی و حماسی و تقریبا به صورت سرود و ساده و از نظر وزن دارای ریتمی می‌بودند که شنونده را منقلب کنند؛ مثلا یک سبک خیلی قدیمی از بهبهان در ذهنم بود که دیدم برای تهییج جوانان به جنگ بسیار خوب است و انسان را منقلب می‌کند. آن را نوشتم و به حاج صادق دادم و او آن را در پادگان شهید بهشتی خواند. تیتر آن این بود:

این لشکر حق عازم کرب و بلاست امشب

رو سوی میدان ارتش روح خداست امشب

پادگان بسیار شلوغ بود. بسیجی‌ها با شور و حرارت نوحه را پاسخ می‌دادند و سینه‌ می‌زند. آن مراسم با شکوه فیلمبرداری و از تلویزیون پخش شد. چند روز بعد، اقای محمدعلی مردانی را که خود از شاعران مطرح و به نام کشور بود، در اهواز دیدم. او گفت: آقای معلمی، این چه شعر زیبا و محکمی بود که سروده بودید؟! من تا آن شب آن را از تلویزیون شنیدم، چنان تحت تأثیر قرار گرفتم که گفتم من در تهران نشسته‌ام چه کنم؟ بلند شوم بروم جبهه. همان شب شال و کلاه کردم و خودم را به اهواز رساندم.[۱۰]

پانویس

  1. «آشنایی با حبیب‌الله معلمی؛ شاعر حماسی سال‌های دفاع مقدس». ۱۰ مهر ۱۴۰۱. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۴۰۳.
  2. خبر گذاری فارس:در رامهرمز، همایش بزرگداشت «معلمی، فردوسی جنگ تحمیلی» برگزار می‌شود. تاریخ:۸۹/۰۳/۰۲–۱۶:۱۵ کد خبر: ۸۹۰۳۰۲۱۲۹۱
  3. وب سایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ملاقات حبیب‌الله معلمی رفت (۱۳۸۸/۱۰/۲۴)
  4. خبرگزاری آریا کدخبر:۲۰۱۰۰۵۳۰۱۶۲۴۳۵۹۴۸
  5. «حبیب‌الله معلمی شاعر «ای لشکر صاحب زمان» درگذشت». انتخاب.
  6. «پیکر حبیب‌الله معلمی در اهواز تشییع و به خاک سپرده شد». رهیاب. بایگانی‌شده از اصلی در ۱ ژوئیه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۳.
  7. «کتابشناسی - مجموعه کتابهای حبیب‌الله معلمی». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ اوت ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۳.
  8. شهدا و دفاع مقدس
  9. «آشنایی با حبیب‌الله معلمی؛ شاعر حماسی سال‌های دفاع مقدس». ۱۰ مهر ۱۴۰۱. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۴۰۳.
  10. «آشنایی با حبیب‌الله معلمی؛ شاعر حماسی سال‌های دفاع مقدس». ۱۰ مهر ۱۴۰۱. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۴۰۳.