خرمشهر؛ کو جهان آرا (کتاب)

از یاقوت
خانه کوچک، زندگی بزرگ
طرح روی جلد
طرح روی جلد
اطلاعات کتاب
نام‌های دیگرخانه کوچک، زندگی بزرگ:گفت‌وگو با پروین داعی‌پور همسر سردار شهید حسن باقری
نویسندهمرتضی سرهنگی و هدایت‌الله بهبودی
زبانفارسی
تعداد صفحات۴۰
قطعپالتویی
مجموعهبانوی ماه
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات سوره مهر
شابک۹۷۸۹۶۴۹۲۹۱۹۵۶


خرمشهر؛ کو جهان آرا با نام فرعی گفت و گو با صغرا اکبرنژاد به قلم مرتضی سرهنگی و هدایت‌الله بهبودی جلد پنجم از مجموعه بانوی ماه[یادداشت ۱] است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

درباره کتاب

صغرا اکبرنژاد[یادداشت ۲]، همسر سردار شهید سید محمدعلی جهان آرا به قلم مرتضی سرهنگی و هدایت‌الله بهبودی جلد پنجم از مجموعه بانوی ماه[یادداشت ۳] در این گفت‌وگو از خاطرات آشنایی تا ازدواجشان با این سردار نام‌دار صحبت کرده و با اشاره به فعالیت‌های قبل از انقلاب خویش، تجربه‌های زندان و آشنایی با جهان‌آرا، ابعاد شخصیتی، فعالیت‌ها، دل‌مشغولی‌ها، حضور جهان‌آرا در جبهه‌های جنگ و در نهایت، شهادت او را بیان می‌کند.

همسر جهان آرا دربارهٔ دیدگاه‌های سیاسی همسرش، واکنش‌هایش در برابر رفتارها و خواسته‌های بنی‌صدر، نگاهش به جنگ و جانفشانی‌هایش هم حرف می‌زند. خرمشهر کو جهان آرا به صورت یک مصاحبه منتشر شده و سوالات موشکافانه مصاحبه‌کنندگان، ریزبینی آن‌ها نسبت به مسائل مختلف و پاسخ‌های دقیق مصاحبه‌شونده این کتاب را تبدیل به اثری موفق و خواندنی کرده است. در پایان این اثر زندگی‌نامه جهان آرا به‌طور کامل بیان شده است.

کتاب حاضر با نگارشی ساده، صمیمی و بی‌تکلف‌اش موجب شده تا مخاطب بتواند روایت یک زندگی را در قالب مصاحبه دنبال کند و با آن جلو برود.[۱]

برشی از متن کتاب

شهید محمدعلی جهان‌آرا در سال ۱۳۳۳ در خرمشهر متولد شد. شهری زیبا با مردمی خون‌گرم و دوست داشتنی که خاطره دلاوری‌هایشان برای همیشه در تاریخ کشور ما باقی خواهد ماند. نوجوان بود، حدوداً سیزده‌ساله، که پایش به فعالیت‌های دینی در مساجد و هیئت‌های مذهبی باز شد. به مسجد می‌رفت، در کلاس‌های آموزش و تفسیر قرآن شرکت می‌کرد و عضو ثابت جلسات هفتگی هیئتهای مذهبی بود. در تمام این کارها برادر بزرگش، علی، مشوق و راهنمایش بود. یک سال بعد برادرش او را با یک گروه مبارز مخفی به نام «حزب‌الله خرمشهر» آشنا کرد و محمد بی‌درنگ وارد آن شد. دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۵۱، گروه حزب‌الله توسط عوامل ساواک شناسایی شد و تمام اعضایش، از جمله محمد، دستگیر و زندانی شدند. محمد به همراه دیگر اعضای گروه در دادگاه نظامی محاکمه شد و به خاطر سن کمش او را به یک سال زندان محکوم کردند. سال بعد وقتی که از زندان آزاد شد از او تعهد گرفتند و تهدیدش کردند که اگر بار دیگر وارد فعالیت‌های سیاسی شود به شدت با او برخورد خواهند کرد. اما این تعهد و این تهدید نتیجه‌ای جز مخفی شدن فعالیت سیاسی او نداشت.

در سال ۱۳۵۴ محمد دیپلمش را گرفت. در کنکور دانشگاه قبول شد و برای ادامه تحصیل راهی مدرسه عالی بازرگانی تبریز شد. در دانشگاه، فعالیت‌های سیاسی او همچنان ادامه داشت. او به همراه دوستانش انجمن اسلامی مدرسه عالی بازرگانی را پایه‌گذاری کرد. اعلامیه‌های انقلابی و جزوه‌ها و بیانیه‌های ضد رژیم توسط این انجمن اسلامی میان دانشجویان توزیع می‌شد.

در سال ۱۳۵۵ محمد به عضویت گروه «منصورون»، که یک گروه مذهبی معتقد به مبارزه مسلحانه بود، پیوست. از جمله فعالیت‌هایش در این گروه حمل مقداری اسلحه از تهران به اهواز در سال ۱۳۵۶ بود که به‌رغم باخبر شدن ساواک از این کار آن را با زیرکی و مهارت انجام داد و نگذاشت که اسلحه‌ها به دست مأموران ساواک بیفتد.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «خرمشهر کو جهان آرا». وبسایت انتشارات سوره مهر. دریافت‌شده در ۱۶ تیر ۱۴۰۳.

یادداشت

  1. این مجموعه به گفتگو با همسران سرداران و فرماندهان شهید هشت سال دفاع مقدس پرداخته است.
  2. صغری اکبرنژاد، متولد سال ۱۳۳۵ تهران و بزرگ شده همین شهر است. او در سال ۱۳۵۳ در رشته زیست‏شناسى دانشگاه تربیت معلم قبول شد و از همان روزها با مسائل عمیق اسلام آشنا شد. در سال ۱۳۵۴به دلیل فعالیت‌های سیاسی به زندان افتاد و در آنجا با خاله محمد جهان‌آرا آشنا شد. از همین‏جا بود که با افکار محمد و گروه «منصورون» نیز آشنایی یافت. او بعد از انقلاب و همزمان با وقایع سیاسی کشور با جهان‌آرا بیشتر آشنا شد و نهایت در کنار مزار برادر شهید او در تهران به عقد آن جوان ۲۳ ساله درآمد. خانم اکبرنژاد در دو سال و دو ماهی که در کنار جهان‌آرا زندگى کرد، همواره پشتیبان او بود و در جبهه‌های نبرد نیز او را تنها نگذاشت. او از جهان‌آرا دو پسر به نام‌های حمزه و محمدسلمان دارد.
  3. این مجموعه به گفتگو با همسران سرداران و فرماندهان شهید هشت سال دفاع مقدس پرداخته است.