دا (کتاب)

از یاقوت
دا(کتاب)
طرح روی جلد کتاب
طرح روی جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهسیده اعظم حسینی
موضوعخاطرات سیده زهرا حسینی
سبکخاطرات داستانی دفاع مقدس
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۸۱۲
قطعوزیری
ترجمه به دیگر زبان‌هاانگلیسی
ترکی استامبولی
اردو
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات سوره مهر
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۸۷
نوبت چاپ۱۵۹
شابک۹۷۸۹۶۴۵۰۶۴۸۸۲
جوایز- برگزیدهٔ دومین دوره جایزه جلال آل احمد
- برگزیده بخش تاریخ و جغرافیای سی‌امین دوره جایزه کتاب سال ۱۳۸۸
- برگزیدهٔ نهمین جشنواره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور
- شایسته تقدیر در نخستین دوره جشنواره لوح و قلم
وبسایت ناشرhttps://sooremehr.ir/
نسخه الکترونیکینسخه الکترونیکی کتاب دا در طاقچه


دا عنوان کتابی است که زندگینامه و خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ تحمیلی را روایت می‌کند. نویسنده این کتاب سیده اعظم حسینی است.

درباره کتاب

با وجود این‌که کتاب دا خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ را روایت می‌کند، عناصر داستانی زیادی نیز در خود دارد و از این جهت شبیه به رمان است. «دا»، خاطرات جنگ و روایت زندگی حسینی در دو شهر بصره و خرمشهر است. سیده زهرا حسینی دختری که در زمان جنگ تنها ۱۷ سال داشت، تاریخی را از جنگ روایت می‌کند که متعلق به ماجرای فتح خرمشهر و وقایع پیرامونی آن است.

کتاب دا سه بخش اصلی دارد:

  • بخش نخست کتاب، روایت زندگی حسینی در عراق و مهاجرات اجباری آن‌ها به ایران تحت فشار نیروهای عراقی است.
  • بخش دوم کتاب داستان زندگی حسینی در طی جنگ ایران و عراق در خرمشهر است و بخش آخر به زندگی شخصی نویسنده، دیدار با امام و ازدواج او پرداخته شده است.
  • بخش اصلی کتاب پیرامون مقاومت ۳۳ روزهٔ مردم خرمشهر می‌گردد، البته خاطرات زهرا از خرمشهر تا روز بیستم بیشتر نیست، چراکه در این میان خود او مجروح شد و به همین سبب در روز بیستم مقاومت، شهر را ترک کرد. به روایت سیده زهرا، روز اول مهر که او در راه رفتن به مدرسه است، متوجه تعطیلی مدرسه، خلوتی شهر و آسمان دوداندوده می‌شود و درمی‌یابد که شهر بمباران شده است. او به بیمارستان می‌رود، خون تمام بیمارستان را پر کرده است. تلاش می‌کند تا به مجروحان کمک کند و کاری برای زخم‌خوردگان جنگ انجام دهد. سرانجام گذرش به غسالخانهٔ امیرآباد می‌افتد و فجایعی را در این کتاب برای ما بازگو می‌کند که حتی شنیدنشان نیز لرزه بر اندام انسان می‌اندازد، حسینی از خاک کردن جنین‌های بسیاری می‌گوید که به خاطر هول و هراس زن‌ها از انفجار و بمباران سقط شده‌اند.

سیده زهرا حسینی بخش زیادی از خاطراتش را به دوران کار در غسالخانه اختصاص داده است. در بخشی از کتاب دا به شهادت پدر پرداخته شده است، هنگامی که مادر یا همان دا به دیدن سیده زهرا در غسالخانه می‌رود و خبر شهادت پدر را به او می‌دهد و سیده زهرا خودش پدرش را به خاک می‌سپارد.

پس از شهادت پدر و برادر، او تصمیم می‌گیرد اسلحه به دست بگیرد و به خط مقدم جبهه در میدان جنگ می‌رود و طی درگیری‌ها مجروح می‌شود و ترکش می‌خورد. پس از آن به بیمارستانی در خرمشهر و ماهشر منتقل می‌شود. پس از مدتی دوباره قصد می‌کند به خرمشهر بازگردد، اما به دلیل پیشروی دشمن و ممنوعیت ورود افراد غیرنظامی به شهر، موفق به انجام این کار نمی‌شود. او در نهایت برای ادامهٔ مداوا به تهران می‌رود و به بیمارستان منتقل می‌شود و در آخر نیز با حبیب که دوست برادر او و از رزمندگان جبهه است ازدواج می‌کند. کتاب با روایت او از زندگی شخصی خود پایان می‌یابد.

بخشی دیگر از خاطرات او پیرامون دیدار او با امام و لمس دستان او از روی شمد است. حسینی غلیان احساساتش در دیدار با امام را نیز توصیف می‌کند و از ازدواج و آشنایی با حبیب و شروط ازدواجش، که رفتن به جبهه یکی از آنان بود، می‌گوید.

همچنین بخشی از کتاب دا به توصیف خرمشهر در زمان آزادی و وصف شوق و جشن و هیاهوی شهر به هنگام باز پس‌گیری آن می‌پردازد و تصویر زنده و زیبایی از تاریخ را برایمان ترسیم می‌کند.[۱]

ترجمه‌ها

این اثر بلافاصله پس از انتشار خود به سرعت به فروش رفت و جزو پرخواننده‌ترین آثار همان سال‌هاست. این کتاب تا کنون به زبان‌های انگلیسی، ترکی استانبولی و اردو ترجمه شده است و ترجمهٔ آن به زبان‌های اسپانیایی و عربی نیز در فرایند انجام قرار گرفته است.

درباره نویسنده

سیده زهرا حسینی در سال ۱۳۴۲ در شهر بصره و در خانواده‌ای کرد متولد شد. پدر و مادر او از کردهای ایلام بودند که پیش از تولد سیده زهرا به بصره مهاجرت کرده بودند. پدر او از فعالان سیاسی آن زمان در عراق بود. سیده زهرا در پنج سالگی به همراه خانوادهٔ خود به ایران بازگشت و در خرمشهر سکونت گزید. او تا کلاس پنجم به تحصیل پرداخت، اما پس از آن به دلیل خانوادهٔ معتقد و مذهبی و مسئلهٔ مختلط بودن کلاس‌های درس ترک تحصیل کرد.

هنگامی که تنها ۱۷ سال داشت جنگ ایران و عراق شروع شد. حسینی مدتی در بیمارستان مشغول به کار شد، اما پس از آن به غسال‌خانه رفت و به کارکردن در آنجا مشغول شد. او پدر و برادرش را در جنگ از دست داد و با دستان خودش پیکر آن دو شهید را به خاک سپرد. او در طول جنگ به اشکال مختلفی به رزمندگان یاری می‌رساند، از جمله کفن و دفن، زخم‌بندی، پخت‌وپز و آماده‌سازی اسلحه.

«دا» کتاب خاطرات اوست که در سال ۱۳۸۷ منتشر شد. او می‌گوید که نام دا را برای این کتاب انتخاب کرده است تا از مادران شهدا و به‌خصوص مادر صبور خودش که او را دا خطاب می‌کنند، قدردانی کند. حسینی با حبیب فراهانی‌خواه ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج سه دختر به نام‌های هدی، فاطمه و مینا و یک پسر به نام عبدالله است.

توصیف مقام معظم رهبری از کتاب

مقام معظم رهبری آیت الله سیدعلی خامنه‌ای در توصیف کتاب دا گفتند:

«كتاب «دا» كه حقاً و انصافاً كتاب بسیار خوب و قابل طرح در سطح جهانی است، مربوط به بخش كوچكی از وقایع جنگ تحمیلی است و این نشان می دهد كه هشت سال دفاع مقدس دارای ظرفیت تولید هزاران كتاب به منظور انتقال فرهنگ و ارزش های اسلامی و انقلابی به جامعه و جهان است ... این كتاب در گستره كشور هنوز شناخته نشده است؛ در حالی كه چند صد هزار تا حالا چاپ كردید. اگر «دا» شناخته شود، میلیون‌ها نسخه از این كتاب فروش خواهد رفت و میلیون ها نفر از محتوای این كتاب بهره خواهند برد... شما هزار كتاب «دا» می‌توانید تولید كنید. «دا» یك رگه ارزشمند است كه در معدن پیدا كردید، این راه را ادامه دهید.»[۲]


جوایز و افتخارات

پانویس

  1. «دا/خاطرات سیده زهرا حسینی». دریافت‌شده در ۲۴ خرداد ۱۴۰۳.
  2. متن کامل توصیف رهبر انقلاب از «دا»/ به استخراج از این معدن ادامه دهید خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۳

پیوند به بیرون