رؤیای آجری (مستند)

از یاقوت
پوستر مستند رویای آجری

مستند رویای آجری به کارگردانی داوود مرادیان روایتی متفاوت از تاریخچه خط مشی‌گذاری مسکن در ۶۰ سال اخیر کشور است و تحولات این حوزه را از دوره دکتر مصدق تا امروز به تصویر می‌کشد.

در این فیلم مستند ضمن استفاده از تصاویر آرشیوی، بسیاری از بازیگران اصلی حوزه مسکن و افراد تأثیرگذار که نقشی در تحولات آن در دهه‌های اخیر داشته‌اند در برابر دوربین قرار گرفته و روایتگر اتفاقاتی می‌شوند که بر این کالای مورد نیاز مردم گذشته است.

موضوع مستند

بازار مسکن در چند سال اخیر نوسانات زیادی را تجربه کرده است و بعضا افزایش سرسا‌م‌ آور قیمت‌ها تبعاتی را برای مردم به همراه داشته است. یکی از موضوعاتی که در این زمینه تاثیرگذار فراوانی داشته است، تصمیمات قانون‌‌گذاران است.

این مستند سعی کرده است با مروری بر این تصمیمات ریشه نوسان قیمت مسکن را در دوره‌های مختلف کشف کند. این مستند، در دوره قبل از انقلاب اسلامی، سعی در ریشه‌یابی مشکلات مسکن، شیوه خط مشی‌گذاری حکومت پهلوی پیرامون مسکن و بررسی اتفاقات مهم و موثر بر مسئله مسکن دارد.

در بعد از انقلاب اسلامی، به تصویر کشیدن سیر شکل‌گیری نهاد‌های اساسی حوزه مسکن و شیوه اثر‌گذاری و سیاست‌گذاری آنها در حوزه مسکن، نقطه تمرکز آن است. مستند، به کارگردانی داوود مرادیان، متشکل از هفت قسمت و طول زمانی حدود ۳۲۰ دقیقه است.[۱]

گفتاورد

گفت‌وگو داوود مرادیان درباره مستند رؤیای آجری

مرادیان در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم درباره سیاست‌گذاری در حوزه زمین و مسکن که موضوع اصلی مستند رویای آجری است گفت:

مستندهای زیادی درباره مسکن ساخته شده و ساخته خواهد شد اما ویژگی همه آنها این است که رویکردشان رویکرد تخصصی و غیر مطالبه‌گرایانه است و می‌گویند این هم مشکلی است در کنار سایر مشکلات و راهکارهایی ارائه می‌دهند. این نوع سبک برنامه‌سازی موجب می‌شود به سختی اسم یک مستند در ذهن ما باقی بماند و علتش هم این است که این مستندها مطالبه ایجاد نمی‌کند و صرفاً به بررسی مسئله می‌پردازند و اتفاقاً دلیل اعتراض نشریات زنجیره‌ای بود به ما این بود که چرا فقط تخصصی به موضوع نپرداختید. چه‌کار دارید چه کسی چه کاری کرده. حرفتان را بزنید بروید. به همین دلیل برچسب سیاسی‌سازی به ما زدند. در حالیکه ما هم قصد نداشتیم مستند یقه‌گیرانه بسازیم. اما خب وقتی سیاستی را کسی هست که اجرا کرده نباید برویم سراغش؟ نباید بگوئیم چرا این تصمیمات را گرفتی؟ چرا حالا مسئولیت تصمیماتت را نمی‌پذیری؟

در ساخت مستند به این فکر می‌کردیم که هر مصنوعی یک صانعی دارد و هر سیاستی یک سیاستگذاری دارد و یک اجرا کننده‌ای دارد. من نمی‌توانم به مردم بگویم که این برج وسط تهران خلق الساعه بوده! حتما اینطور نمی‌شود حرف زد و باید گفت چه کسانی و با چه رویکردی این کار را کردند و آبشخور سیاسی و قبیله سیاسی‌شان کجا بوده است تا قبل از این مستند ورود اقتصادی به این شکل به موضوعات نداشتم. ۷۰ صفحه پژوهش برای من آمد تا به‌عنوان تهیه‌کننده مستند را بسازم. در این ۷۰ صفحه پژوهش نوشته شده بود که باید برای حل مسئله مسکن راهکار CGT را انجام دهیم ولی آخوندی CGT را از مجلس بیرون کشیده و راهکاری جز CGT نیست. من سوالم این بود که مگر می‌شود من به اهمیت CGT رسیده باشم اما آخوندی و سایر شخصیت‌ها نرسیده باشند در حالی که ۱۰۰ سال است در دنیا این مالیات اجرا می‌شود.

من فکر کردم یک پژوهش دقیق‌تر نیاز است. اینکه چرا CGT اجرا نمی‌شود و چه کسانی مانع اجرای آن هستند. بعد از آن، خودم به پژوهش ادامه دادم و دو سال و نیم الی سه سال طول کشید. اینکه این مدت زمان طول کشید، برای این بود که پژوهشی برای حوزه مسکن در زمان پهلوی انجام نشده است. این شد که ماجرای مسکن را تا جایی که تاریخ اجازه می‌داد عقب رفتیم و عقب‌تر از آن چیزی نبود.

در ساخت مستند به این فکر می‌کردیم که هر مصنوعی یک صانعی دارد و هر سیاستی یک سیاستگذاری دارد و یک اجرا کننده‌ای دارد. من نمی‌توانم به مردم بگویم که این برج وسط تهران خلق الساعه بوده! حتما اینطور نمی‌شود حرف زد و باید گفت چه کسانی و با چه رویکردی این کار را کردند و آبشخور سیاسی و قبیله سیاسی‌شان کجا بوده است تا مردم در بزنگاه‌هایی که قانون اساسی برایشان تعریف کرده بتوانند یقه آن تفکر را بگیرند.

-یکی از مشکلات عرصه مسکن در دوره پهلوی عدم سیاستگذاری صحیح بود و مستند هم این مشکل را به‌خوبی ترسیم کرده است. حتی در آن دوران وقتی مهندسان خارجی وارد کشور شدند، از فساد دربار پا به فرار گذاشتند و طرح‌هایشان پیگیری نشد. در دوران انقلاب و روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب، امام خمینی پیام حساب ۱۰۰ را می‌دهد که نشان می‌داد مسئله مسکن محرومان مورد توجه ایشان است. اما نکته مهم این است که سیاست‌گذاری‌های غلط تغییری کرد یا خیر؟

مرادیان: نکته این است که در ظاهر افراد انقلاب اتفاق افتاد اما آیا در افکار انسان‌ها انقلاب اتفاق افتاد؟ تئوریسین‌های انقلاب اطرافشان را در حوزه اقتصاد چه کسانی گرفته بودند. تحولات آقای هاشمی را وقتی در حوزه اقتصاد نگاه می‌کنیم، هاشمی سال ۶۱ قابل قیاس با هاشمی سال ۷۳ نیست.

روزنامه جمهوری اسلامی اخیراً در نقد مستند نوشته که ما گفتیم هاشمی ادامه فرح پهلوی است! ما هیچ‌جا این حرف را نزدیم اما سیاست‌گذاری‌های شهری زمان هاشمی، سیاستگذاری‌های زمان رژیم سابق است. این آیا معنایش این است که آقای کرباسچی نفوذی پهلوی است؟ خیر! اما شکل قانون فروشی و تراکم‌فروشی و بی‌تعهدی نسبت به قانون امر مشترک این دو زمانه است. در زمان شاه وگرنه ویکتور گروئن را می‌‌آورند که تهران را طراحی کند اما چرا به نتیجه نمی‌رسد؟ چون قانون برای عده‌ای بی‌هویت و بی‌ارزش است.

وقتی قانون‌فروشی شروع می‌شود، انگل‌های سوداگر هم جمع می‌شوند. خب این باید طرح شود، مفهوم قیاس دو تفکر مدیریتی معنایش تطبیق همه مفاسد پهلوی بر چهره‌های نظام جمهوری اسلامی نیست. خلط بدی اینجا کردند دوستان. اما این یک بخش ماجراست.

در زمان شاه ویکتور گروئن را می‌‌آورند که تهران را طراحی کند اما چرا به نتیجه نمی‌رسد؟ چون قانون برای عده‌ای بی‌هویت و بی‌ارزش است. وقتی قانون‌فروشی شروع می‌شود، انگل‌های سوداگر هم جمع می‌شوند. این یک بخش ماجراست. فاز دیگر ماجرا دانشگاه‌ها هستند. دانشگاه‌های ما امام خمینی(ره) را تنها گذاشتند. وقتی امام صحبت از حذف قیمت زمین از قیمتِ تمام‌شده مسکن کرد، دانشگاه‌های ما نیآمدند این را تئوریزه کنند بلکه کاملاً با یک نگاه کاپیتالیستی زمین را کالای سرمایه‌ای دیدند و ما آنقدر جلو رفتیم که در این تفکر سرمایه‌سالار از غرب جلو زدیم. در غرب دانشگاههیان آنقدر جلو رفتند که دیدن چاره‌ای نیست و باید حق معاش برای مستضعفین قائل باشیم وگرنه تولید راکد می‌شود و ما نیاز به سرمایه‌آوری بدون فروش نفت داریم و رشد اقتصادی با نفت حاصل نمی‌شود. رشد اقتصادی به تولید با کیفیت برمی‌گردد فلذا در دنیا قوانینی گذاشتند که نقدینگی به سمت تولید برود.

ایران از آن‌ور بام افتاده و نقدینگی را به سمت اموال و املاک و زمین بردند و حبس کردند و این میراث شوم و کثیف رضا پهلوی است و ما تا قبل از رضا پهلوی زمین‌خواری به این وسعت نداشتیم. این زمین‌خواری که الان داریم، ادامه همان سوداگری زمان پهلوی است و این دیگر برآشفتن و برچسب زدن ندارد. بالاخره تاریخ هست و دارد بررسی می‌‌شود. جعل که نمی‌توانیم کنیم. اشتباهات مدیریتی باعث گسترش فساد شده. خب حالا بررسی بشود اشکالش کجاست؟

-دو قسمت مستند، به سیاست‌های قانون اراضی شهری و مدیریت مهندس گنابادی در وزارت مسکن و عزل ناگهانی او از سوی میرحسین موسوی می‌پردازد. رویکرد گنابادی در حوزه مسکن چقدر مثبت و تاثیرگذار بود؟ از طرفی پرداختن زیاد به مدیریت او آیا این شائبه را به ذهن نمی‌آرود که پرداخت به عزل گنابادی بیشتر با هدف سیاسی بود.

مدیریت گنابادی متاسفانه دیگر تکرار نشد. آقای میرحسین موسوی اقدامی که در عزل وزیر مسکن انجام داد را باید جوابگو باشد. در نامه‌ای که گنابادی به میرحسین موسوی نوشته سوالاتی مطرح شده از جمله اینکه شما آن زمانی که من وزیر بودم دستم را در برخورد با مفسدان بسته بودید اما الان دم از مبارزه با فساد می‌زنید! نفع عزل گنابادی را چه کسانی می‌برند؟ سوالاتی مطرح است که باید مدعی‌العموم پیگیر باشد اما آنچه واضح است نفع این کارهای موسوی را سوداگران بردند.

این سوداگری در بخش‌های مختلفی هست. در ماجرای خودروی سمند شما می‌بینید با هزار میلیارد تومان در آن سال می‌شد تمام پلتفرم‌های دوو و کارخانه ورشکسته دوو را با سه خط تولید وارد ایران کرد. ما یک موجود به نام سمند را آوردیم با همان مبلغ که نه طراحش معلوم بود، نه مجری‌اش و آخر سر هم خودروی ملی نام گرفت و الان هم هیچ برندی آن را بر عهده نگرفته است. سود سمند را چه کسی برده است؟

اینها سوالاتی است که جزو حقوق ملت است و باید پاسخ داد. در ماجرای گنابادی و مسئله اراضی شهری، ما دو قسمت مستند را اختصاص دادیم چون حکم ثانویه امام خمینی در ماجرای اراضی شهری را داشتیم که موضوع مهمی بود. متاسفانه در آن دوره هم سوداگران در دولتها نفوذ کرده بودند و افراد را هزینه تبلیغات انتخاباتی کرده بودند و وقتی روی افراد سرمایه‌گذاری می‌کنند، از آن شخص انتظاراتی دارند که در سالهای اخیر این موضوع خیلی برجسته شده است.

عزل گنابادی در آن زمان مسئله کمی نبود. مثلاً آقای احمدی‌نژاد هم وزیرش را در خارج کشور عزل کرد و هر دو دلایلی آوردند اما عزلِ اتفاق افتاده چقدر در معاش مردم تاثیر گذاشت؟ در مقابل، ما در دوره موسوی وزیری مانند گنابادی داشتیم که با امام(ره) حشر و نشر داشته و قوانینی که پایه‌گذاری کرد هنوز به‌روز بود و تفکرات به‌روز داشت اما به این وزیر حتی اجازه مکاتبه با مسئولان هم نمی‌دهند. ما بحث نداریم که میرحسین مقصر است یا هاشمی رفسنجانی، هرکس مشکلی به‌وجود آورده باید جواب پس بدهد. آقای موسوی باید جواب پس بدهد که چرا امروز وضع مسکن اینگونه است.

-در دوره هاشمی رفسنجانی، آنچه مبرهن است افزایش مشکلات اقتصادی و تضاد طبقاتی بود و امثال آخوندی که امروز مسبب وضع بد مسکن هستند، در آن دوره منتقد آن سطح از تراکم‌فروشی بودند. چه شد که در دوره هاشمی انتقادی جدی به این حد از قانون‌فروشی در تهران نمی‌شد و هاشمی چشم بر مشکلاتی که کرباسچی در تهران به‌وجود آورده بود بست؟

اصل ماجرای کرباسچی در همان دوره هاشمی و اوایل دوره خاتمی سر و صدایش بلند شد اما برخورد جدی نشد. در زمان هاشمی ما اولین جهش ارزی را تجربه کردیم. کشور با یک ویرانه مواجه بود که باید درست می‌شد. آقای هاشمی به دنبال این بود که کشور ساخته شود اما پولی هم ندهد. از یک جایی باید این هزینه‌ها تأمین می‌شد لذا سراغ تفکر دکوراتیو رفتند. اینکه مثلا اتوبانی می‌سازیم که از کره ماه دیده می‌شود یا یک سمبل برای تهران می‌سازیم و به جای برج آزادی، یک میخی به نام برج میلاد در تهران خواهیم کاشت! این تفکر در دنیا مردود است و دنیا این تفکر را نمی‌پسندد.

دبی نمونه بارز این تفکر بود که در ایران در حال پیاده شدن بود. در دبی برج‌های سر به فلک کشیده و نماهای پر زرق و برق می‌بینید اما یک مقدار که از دبی فاصله بگیرید، با بیغوله مواجه می‌شوید. مدیران دوره سازندگی دنبال این بودند که ظاهر را درست کنیم و چهره پایتخت را زیبا کنیم اما مانیفستی برای ساخت شهر بر اساس ام القری نداشتند. خب این چیزی که الان می‌‌بینیم نتیجه تداوم همان تفکرهاست. از طرفی این معماری چقدر با ارزش‌های شما سازگار است و آیا این نوع معماری را در جاهای دیگر دنیا می‌توان دید. این تفکر بود که تهران را تلاش داشت دکوری‌تر کند. من یک خاطره از خودم بگویم. من زمانی که کرباسچی در حال ویران کردن تهران بود، ساکن محله مشیریه در جنوب شرق تهران بودم.

در دوره کرباسچی، گورستانی بالای خیابان سازمان آب بود(گروستان مسگرآباد) که شروع به تخریبش کردند. من در مدرسه راهنمایی درس می‌خواندم. به دیوار مدرسه تکیه داده بودم که دیدم یک جمعیتی در حال آمدن به سمت من هستند. ناگهان یک نفر چیزی سمت من شوت کرد! نگاه کردم و دیدم جمجمه یکی از اموات گورستان مسگرآباد است که در حال تخریب بود. این شکل شهرسازی بود که پارک درست کردن به هر شکل ممکن را دنبال می‌کرد. من با چشمان خودم مشماهای سیاه پر از استخوان را دیدم. نه فهم شهرسازی و نه مسائل شرعی و هیچ چیز در تخریب این گورستان رعایت نشد.احدی هم یقه شهردار را نگرفت.

این شکل مدیریتی متاسفانه جاهم افتاده. در دوران جدید فضای سبر شمال تهران را فروختند و مال‌سازی کردند و بعد یک اتوبان دوطبقه زدند و در انتخابات مانور دادند. اگر قرار است تهران را هی قلمبه کنیم چرا شهرهای جدید طراحی کردیم؟ چرا سیاست شهرسازی ما متولی ندارد؟ این همان تفکری است که براساس اینکه چون پول پایدار برای شهر ندارم، هوا و زمین شهر را می‌فروشم. در کنار این، سوداگران را هم اضافه کنید که به جان تهران افتادند. خب وقتی شرایط فساد هموار شود سوداگر می‌‌آید فرقی هم ندارد که هژبر یزدانی و علیرضا رضایی باشد یا همین‌ها که امروز در زندانند.مسأله رسیدن به یک سبک مدیریتی واحد در کشور است. برای حل این مشکل به یک جنبش و مطالبه ملی نیازمندیم.

-در مستند به موضوع بزرگراه نواب پرداخته شده بود. شاید در زمان افتتاح نواب مردم خوشحال بودند که یک بزرگراه با خانه‌هایی بزرگ و نوساز در حال شکل‌گیری است. آبا آماری هست که ساکنان قدیم نواب چقدر حاشیه‌نشین و مستاجر شدند و این مدل ساخت و ساز چه مشکلاتی بوجود آورد؟

بسیاری از آن محلات رفتند و برای همین نمی‌شد پیگیری درستی کرد. نواب را در نظر بگیرید. نواب یک اتوبان است که در دو طرف آن برج بالا رفته است. منطق این لانه زنبورهای کنار اتوبان چیست و با کجای فرهنگ ما سازگار است؟ منطق سازه‌های پشت این خانه‌ها نسبت به اتوبان چیست و آیا در محله بریانک با نظم شهرسازی روبه‌رو هستیم؟ وقتی بر مبانی سوداگری جلو می‌رویم همین اتفاقات می‌افتاد.

در دوران خاتمی فاجعه اینجا بود که رئیس‌جمهور رسماً دستور آغاز فروش تراکم را داد و مجلس آن زمان پای کار آمد و گفت باید تراکم‌فروشی کرد. وقتی تسلیم سوداگری می‌شویم باید فاتحه تهران را خواند. در حالیکه برای حل مشکل شهرداری باید یارانه‌ها را پیگیری کرد. برای مثال در مناطق مختلف میزان مصرف در آب و برق و... را لحاظ کرد. قیمت آب بها در مشیریه نباید با زعفرانیه یکی باشد! داشتن ماشین در زعفرانیه باید مالیات چندین برابری داشته باشد. زندگی در مناطق لوکس باید با هزینه‌های بالا همراه باشد آن هزینه بیاید در مناطق کمتر برخوردار و تعادل طبقاتی ایجاد کند.

باید برای نفس کشیدن در تهران پول گرفت اما نفس کشیدن در مناطق لوکس تهران! برخانه‌های بالای هفتادمتر در مناطق اشرافی باید مالیات گرفت. جز تعیین تکلیف مالیات بر ثروت راهی نداریم که به عدالت اجتماعی برسیم. این قانون برخلاف ادعاها کمونیستی هم نیست و شرط لازم عقلی است. چرا باید هزینه آسفالت در ولنجک با مسگرآباد یکی باشد؟

-یک اشکالی که به مسکن مهر وارد است بحث طبقاتی بودن آن است. آیا این استدلال که مسکن مهر به طبقاتی شدن جامعه کمک کرد یا خیر؟

در دوره احمدی نژاد مسکن تبدیل به کالای سرمایه‌ای شد و قرار شد سیاست زمین صفر دوباره راه بیفتد. انجام این سیاست حتی در زمان شاه هم انجام نشد. مشکل این است که بله مسکن مهر، منطقه طبقاتی درست می‌کند. این ادعای آقای قالیباف هم بود یعنی شما قشر محروم را در آنجا می‌نشانی و آنها را از باقی جامعه منفک می‌کنی و این تفکیک منجر به طبقاتی شدن شهر می‌شود و این ایراد کاملا درستی است اما وقتی آقای احمدی نژاد روی کار آمد با دو و نیم میلیون کمبود مسکن مواجه بود یعنی دو و نیم میلیون خانه نبود! درون شهر زمین‌ها همه از دست رفته بود. شما بگو زمین دولتی بالا شهر بود آنجا را بسازید و به محروم بدهید اما اصلا زمین نیست. چه کسی این کار را کرد؟ از زمان آقای عبدالعلی‌زاده قیمت منطقه‌ای زمین حذف شد. اگر زمین مرغوبی هم بود، نگاه آقای نیکزاد این بود که آن زمین باید فروخته و خرج ساخت شود.

گرچه درست است که مسکن‌ها باید درون شهرها و روی بافت فرسوده ساخته شود و این ایراد درست است اما مسئله این است که متاسفانه اراده این کار وجود ندارد. ما اینجا نمی‌توانیم به محمود احمدی نژاد ایراد بگیریم، شاید سر قضیه ارز بتوانیم ولی سر مسأله مسکن خیر! باید منصف باشیم. همانطور که به هاشمی سال ۶۱ نمی‌توانیم ایراد بگیریم. او در آن سال کاملا قهرمان مسکن ایران بود. اگر هاشمی نبود گنابادی نبود؛ هاشمی نبود، فتوای امام درباره حکم ثانویه نبود.

بله؛ مسکن مهر طبقاتی است چون زمینی در تهران یا شهرهای بزرگ نبود که بخواهند بسازند. همین حالا قیمت مسکن از سه میلیون تومان به هشت میلیون تومان رسیده است. حالا کرونا و مسأله عدم ایجاد اشتغال هم هست. قیمت ارز به ۲۲ هزار تومان رسیده و مدیریت ارزی وجود ندارد. وضعیت بی‌مدیریتی هم اضافه کنید تا مشکلات به‌صورت منسجم حل نشود این مشکل مسکن هم به‌جای خود باقی می‌ماند.

-بعد از دوره احمدی نژاد وارد دوره آخوندی می‌شویم که منتقد جدی مسکن مهر بود اما در روز رای اعتماد مدعی بود من مسکن مهر را وارد نظام برنامه‌ریزی کردم!

منتقدان این دولت می‌گویند از آن دوره تا الان یک متر مسکن هم ساخته نشده است اما این دولت ادعا کرده ۴ میلیون مسکن افتتاح کردیم که ۷۰۰ هزار تای آن در دوره احمدی نژاد بود خب یکبار طرفین آمارشان را رو کنند. چرا باهم مناظره نمی‌کنند ببینیم که دروغ می‌گوید؟

-جالب است که یک زمانی قهرمان مقابله با تراکم‌فروشی کرباسچی آقای آخوندی بود اما بعد بیست سال وقتی وزیر می‌شود اینگونه عمل می‌کند.

مرادیان: آقای آخوندی بعد از قسمت ششم مستند مشخص بود دلخور شده‌‌اند. به من گفتند چه کسی می‌گوید من مخالف مالیات بر عایدی سرمایه هستم اتفاقا من موافق مالیات بر ثروت بودم و طرح آن را نوشتم و به دولت دادم. پس یعنی از دولت به مجلس منتقل نشده است. حرف من این است که باید تکلیف این قضیه روشن شود و مدعی العموم ورود کند و از آقای جهانگیری این مسأله را بخواهد. حرف دکتر آخوندیحرف درستی است. اینکه شما مالیات را روی مسکن ببرید و مستقر کنید هنوز دو سه محل مثل طلا و ارز برای فرار نقدینگی وجود داشته باشد بخش جدی از ماجرا لنگ خواهد زد. مالیات بر ثروت خیلی عدالتخواهانه، پیشرو و به‌روز است و در دنیا حتی جلوتر از مالیات بر عایدی سرمایه است. اگر واقعاً آقای آخوندی همچین چیزی نوشته و به دولت داده به شدت به روز و درست اقدام کرده است. خب مدعی العموم ورود کند تکلیف این نامه معلوم شود.

-آقای عبده تبریزی مشاور آخوندی در اینستاگرام خود نوشته من و آقای آخوندی از جمله موافقان مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر ثروت هستیم. خب بسم الله به چه کسی و کجا نامه دادید؟

البته منصف باشیم آخوندی سیاهِ سیاه هم نیست. نامه آقای آخوندی به آقای جهانگیری در سال ۹۷ الان در نت موجود است. در این نامه آخوندی می‌گوید باید اعلام شود بالاتر از ۱۰ درصد هیچ نوع اضافه اجاره بهایی پذیرفته نیست و به مستاجران بگویید تکان نخورید و آنها را صاحب حق بدانیم که این کار مستلزم سازوکار اجرایی است که کشور آن را ندارد اما می‌توان با قاعده سلبی مشکل را حل کرد. مثلا شهید لاجوردی سال ۶۲ برای مقابله با گروهک منافقین اعلام کرد که از نظر ما همه خانه‌ها، خانه تیمی است و اگر نیست، صاحبخانه‌ها باید ثابت کنند(چون منافقین خانه‌های اجاره‌ای را به خانه تیمی تبدیل می‌کردند).

الان هم باید اعلام کنیم همه خانه‌ها سوداگری است و اگر غیر از این است ثابت کنید. آقای عبده تبریزی مشاور آخوندی در اینستاگرام خود نوشته من و آقای آخوندی از جمله موافقان مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر ثروت هستیم. خب بسم الله به چه کسی و کجا نامه دادید؟ بازی با سرنوشت مردم شوخی نیست.

-چقدر این ادعا صحت دارد؟

اگر این ادعا واقعاً صحت داشته باشد باید نامه‌ها را نشان دهند و اگر به دولت اعلام وصول شده باید تکلیف دولت مشخص شود‌.

-در شرایط فعلی چقور کمبود مسکن وجود دارد؟

الان کمبودی نداریم. اگر همه خانه‌های خالی و خانه‌های دوم به جامعه تزریق شود. در این صورت مشکل مسکن موقتا حل می‌‌شود. قانون مالیات بر خانه‌های خالی سال ۹۳ با سه درصد ارزش ملک تصویب شد. بعد الان دارند می‌‌جنگند اصلاحش کنند و اجرای آن گویا با پنج درصد ارزش ملک از سال ۱۴۰۰ به بعد اجرا می‌شود. من از شما سوال می‌کنم دعوای ما روی خانه‌های کلید خورده است یا روی خانه‌های احتکار شده؟ تفاوت بین خانه کلید خورده و نخورده تا ۱۰۱۰ درصد ارزش ملک است. وقتی شما ۵ درصد مالیات می‌گذارید، من به‌عنوان احتکار کننده کالایم را وارد بازار می‌کنم یا مالیات تو را می‌دهم؟ باید این درصد بیش از تفاوت ارزش کلید خورده و نخورده باشد. اگر سوداگر قیمت را شناور می‌کند ما هم می‌توانیم قانون را شناور کنیم.

وقتی درصد مالیات را بالا ببریم طرف می‌بیند سالی ۲۰ درصد ارزش ملک را بدهد فایده ندارد، خب اجاره می‌دهد تا ضرر ندهد. مالیات‌های حوزه مسکن برای پول درآوردن نیست بلکه مالیات بازدارنده است. اگر مجلس طرف این موضوع برود می‌شود امید داشت اما اگر نرود ادامه مجالس قبلی و ادامه حاکمیت سوداگری بر سرنوشت ملت خواهد بود.

-بحث محاکمه آقای آخوندی سر مسأله ترک فعل وی این روزها سر زبان است. این ترک فعل شش هفت ساله چقدر بر روی قیمت مسکن و بحران آن تاثیر داشت؟

قیمت مسکن تابع یک سلسله وقایع است نه تابع یک فرد. تفکر حاکم بر مدیریت در این دولت یک تفکر تسلیم شده به سرمایه سالاری است. چه کسی ارز ۴۲۰۰ را باب کرد؟ سالی هشت میلیارد دلار فروش نفت ما بوده است. ارز ۴۲۰۰ که دادیم که اگر نمیدادیم نیم درصد تورم بالا می‌ رفت (من نمی‌گویم، مرکز پژوهش‌های مجلس می‌‌گوید. رسماْ در صداوسیما اعلام شد نیم درصد!) حدود ۱۵ میلیارد دلار ارزی بوده که برای ارز ۴۲۰۰ دادیم و اختلاف آن هفت میلیارد دلار است از کجا تأمین شده؟

مردم را از جیب‌هایشان جمع کردند و بردند و در خوشبینانه‌ترین حالت از سامانه نیما خرید کردند. چه ارزی خریدند؟ ۱۳ هزار تا ۱۵ هزار تومان. ۱۳ هزار تومان را ضربدر ۷ میلیارد کنید. رقمی بین ۸۰ تا ۱۲۰ هزار میلیارد تومان می‌شود. این بدهی دولت است. متولی تأمین بدهی دولت بانک مرکزی است. بدهی دولت به بانک مرکزی مستقیم از پایه پولی کشور تأمین می‌شود. هر بدهی که از پایه پولی کشور تأمین شود اثر تورمی‌اش را روی زندگی مردم می‌گذارد. چون تورم ایجاد می‌کند، پایه پولی را افزایش می‌دهد و پایه پولی مستقیم تورم ایجاد می‌کند و مردم را بیچاره می‌کند یعنی من بابت نیم درصد تورمی که ادعا کردید می‌خواهید کنترل کنید دارم تورم بسیار زیادی را تحمل می‌کنم و پولش را هم می‌دهم، سودش را چه کسی می‌برد؟

دولت اعلام کند تفاوت قیمت گوشت بعد از دادن ارز ۴۲۰۰ و بعد از قطع کردن این رانت برای وارد کننده گوشت چقدر تغییر کرده؟ تیرماه ۹۷ شخص رئیس جمهور بالای سن نشستند و پایین سِن، آقای سیف با تسبیح نشستند و در حال ذکر گفتن بودند. رپیس جمهور گفت باید معلوم کنیم به چه کسی چقدر ارز ۴۲۰۰ دادیم؟ الان مرداد ۹۹ هم گذشت به که چقدر ارز ۴۲۰۰ دادید؟

آقای همتی دو ماه پیش در تلویزیون گفتند در پنج ماه اول سال ۹۷ یعنی ۲۰ فروردین ۹۷ تا مرداد ۹۷ که منجر به عزل آقای سیف شد به همه نیازها ارز دادیم. این می‌‌دانید یعنی چه؟ مگر ایران روی دریای ارز خوابیده بود؟ یادتان باشد اختلاف این ارز رانتی با ارز بازار به قدری زیاد شد که تورهای مسافرتی خارجی تقریبا مفت شد. چون دولت ارز مسافرتی خوبی می‌‌داد! خب چرا محاکمه‌ای اتفاق نمی‌افتد؟ اگر قرار است آخوندی محاکمه شود این افزایش ناگهانی نرخ ارز چقدر بر تورم تاثیر داشت خب اینهم باید محاکمه کنند. اگر قرار باشد آقای جهانگیری را محاکمه کنیم باید آقای سیف راهم محاکمه کنیم. سامانه‌های کنترل ارزی که دولت قبلی راه انداخته بود کجاست؟ چه اتفاقی افتاد؟ بعد باید برویم سراغ دولتهای قبلی کلی هم آدم آنجا بگیریم و محاکمه کنیم! مسأله اینجا محاکمه افراد نیست مسأله نبود یک سازوکار مدیریتی منسجم است. تا آن درست نشود تا ثریا باید بگیریم و محاکمه کنیم. فایده ای دارد؟ اینهمه سلطان گرفتیم و دار زدیم چه شد؟ سوراخ‌های رانت بسته شد؟ سوراخ را باید گل گرفت.

-فرض مثال دولتی که می‌خواهد روی کار بیاید اولویتی که باید در بحث مسکن داشته باشد چه چیزهاییست و چه رویکردی باید داشته باشد تا بتواند مشکل مسکن را حل کند؟

مجلس باید قوانین درست قابل اجرای عقلانی تصویب کند و الا دولت هیچ ‌کاری نمی‌تواند بکند.

بانک مرکزی هم باید از دولت‌های جمهوری اسلامی منفک شود. بانک مرکزی باید یک شخصیت مستقل پیدا کند تا بتواند سیاست‌های پولی کشور را مدیریت کند. رئیسش هم توسط رئیس جمهور انتخاب نشود یا توسط مجلس یا توسط شخص رهبری یا با یک سازوکار تجربه شده جهانی انتخاب شود اما قطعا با انتخاب رییس جمهور نباید باشد.

وقتی بانک مرکزی بالای سر دولت باشد نه مجری سیاست‌های پولی دولت و نه جیب قرضی و حیات خلوت دولت؛ آن وقت دولت را تحت فشار اجرای قواعدی می‌گذارد که منجر به درست شدن وضعیت مالی می‌شود. به طور مثال اگر بانک مرکزی در سال ۹۲ مستقل بود می‌‌توانست جلوی حبس نقدینگی در بانک‌ها را بگیرد.

آنگاه سال ۹۶ آقای خاتمی جرات نداشت که بگوید این دولت چهار سال است تورم را کنترل کرده چون بانک مرکزی از همان ۹۲ صدایش را می‌برد بالا و می‌گفت حق دادن امتیاز به بانک‌ها برای سودهی بالای n درصد را ندارید اما وقتی بانک مرکزی عبد دولت است و خفه خون می‌گیرد؛ دولت هم چهار سال نقدینگی را در بانک‌ها حبس می‌کند و سود می‌دهد این نقدینگی دو سال سه سال قابل حبس است سال ۹۶ کمر کشور را شکست اما دولت برایش انتخابات مهم بود. همین اتفاق در ۲۰ فروردین افتاد. بانک مرکزی متولی اعلام قیمت ارز است اما معاون اول نرخ می‌دهد. بانک مرکزی هم سکوت می‌کند! تازه کمیسیون تلفیق مجلس هم تأیید می‌کند. خب این یعنی قوه عاقله مالی در کشور ما بازیچه دولتهاست. این با هیچ منطقی نمی‌خواند.

همچنین اجرای قاعده مالیاتی کشور و سازمان امور مالیاتی کشور باید از زیر نظر دولت خارج شود یا زیر نظر مجلس یا رهبری برود. اگر سازمان امور مالیاتی جوابگوی رئیس جمهور نباشد هیچ رییس جمهوری جرات نمی‌کند به رییس مالیاتی بگوید برو مجلس و فلان طرح مالیاتی را بیرون بکش. وقتی این دو نهاد به رئیس جمهور پاسخگو نباشند دو اتفاق می‌‌افتد: بانک‌ها مجبور می‌شوند وارد عرصه تولید شوند اتفاقی که دوره احمدی نژاد نیفتاد و در بانک مسکن اتفاقی افتاد که عجیب بود پولی که مردم می‌دادند در بانک مسکن تجمیع می‌شد اما گویا به بانک مرکزی بازنگشت و جای دیگری هزینه شد. خب این یک فاجعه بزرگ است. به چه حقی یک بانک به خودش اجازه می‌‌دهد برای سودکردن سیستم خودش بانک مرکزی را مقروض کند و تورم خلق کند؟ الان بیایند میزان پولی که مردم ریختند و میزان پولی که بانک مسکن به بانک مرکزی برگردانده را منتشر کنند. مدعی العموم اینجاهم باید ورود کند.

موضوع یک قوه عاقله است. وقتی سیستم اشتباه را در کشورت پیاده می‌‌کنی باعث ایجاد سوراخ می‌‌شوی و این سوراخ فساد می‌‌زاید و نتیجه آن نا امیدی مردم است. ملت هم کل نظام را فاسد می‌بینند در حالیکه اینطور نیست. مشکل شکل اجرای سیستم هاست وگرنه ما در ایران فساد سیستماتیک نداریم. عدم کرسی‌های مطالعاتی دانشگاهی و اتصال علم به مدیریت بر اساس اقلیم و شرایط داریم.[۲]

پانویس

  1. «مناسب سازی مستند «رویای آجری» برای ناشنوایان». خبرگزاری جمهوری اسلامی. دریافت‌شده در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  2. راه تحقق عدالت اجتماعی مالیات بر ثروت است، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۰۵ شهریور ۱۳۹۹.