رضا خورشیدی‌فرد

از یاقوت
رضا خورشیدی‌فرد
خورشیدی‌فرد در حال نیایش خوانی با مضامین مناجات شعبانیه از سری نماهنگ‌های کنگره شعر مواهب تولید حوزه هنری قم
خورشیدی‌فرد در حال نیایش خوانی با مضامین مناجات شعبانیه از سری نماهنگ‌های کنگره شعر مواهب تولید حوزه هنری قم
زمینه فعالیتشعر آیینی
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۳۶۳ ‏(۳۹–۴۰ سال)
محل تولدقم
پیشهشاعر • ذاکر
زبانفارسی
موضوع‌هاآیینی
تحصیلاتحوزوی


رضا خورشیدی‌فرد (متولد ۱۳۶۳ در قم) از شاعران آیینی معاصر اهل ایران است.

شعرخوانی رضا خورشیدی فرد در دیدار جمعی از شاعران مذهبی با رهبر معظم انقلاب (۱۳۹۵)

وی پس از گذراندن مقطع راهنمایی وارد حوزۀ علمیه شد. خورشیدی‌فرد از سال ۱۳۸۰ سرودن شعر را آغاز کرد که تحصیل در حوزۀ علمیه و انس داشتن با مراسمات مذهبی، باعث شد تا اشعار او رنگ و بوی آیینی بگیرند. خورشیدی‌فرد از شاعران و ذاکران دغدغه‌مند هیأت است که علاوه بر شعر کلاسیک، در زمینۀ نوحه و نغمه‌پردازی نیز آثار قابل توجهی خلق کرده است. او علاوه بر شعر در عرصۀ طرّاحی سن و معرّق نیز تجربیات و موفقیت‌های باارزشی کسب کرده است.

خورشیدی‌فرد در نشست "در حریم شعر آیینی" که در قم برگزار شد با موضوع نقد و بررسی آثار اجرا شده در هیئت‌ها به سخنرانی پرداخت. [۱]

خورشیدی با اشاره به این موضوع که راه‌های نرفته و کار‌های نکرده بسیاری در حوزه شعر آیینی وجود دارد گفت:
مشکل شعر آیینی پول و نیروی دغدغه مند است و استاد مجاهدی موهایشان را در همین راه سفید کردند و بعضی کارها را با هزینه شخصی پیش می‌‌برند.

وی افزود: پیشنهاد می‌‌کنم با توجه به گرانی کتاب و نیاز شاعران آیینی به کتاب‌ها، نهاد کتابخانه‌های عمومی کتاب‌های مورد نیاز شاعران آیینی را در اختیار آنها قرار دهد و حتی از هر کتاب شعر آیینی که منتشر می‌‌شود، یک نسخه به دبیرخانه شعر آیینی ارسال شود. [۲]

شعرخوانی با موضوع مدافعان حرم در محضر رهبر انقلاب

در آستانه ی ایام شهادت حضرت زهرا (س) مورخ (۱۳۹۵/۱۲/۵) جمعی از شاعران مذهبی سُرا با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. «نشسته عمه ی سادات در شام غریبانش..». عنوان شعری است که در این دیدار جناب آقای رضا خورشیدی درباره ی «مدافعان حرم» خواندند:

حرم یعنی نگاه آبی دریا و طوفانش
حرم یعنی تلاطم‌های امواج خروشانش
حرم یعنی همان خورشید دنیا در زمستانش
حرم بید است، مجنون است هرکس عاشقش باشد
میان بادها یک دم نمی‌خواهد پریشانش
حرم رود است مشهود است هرکس شاهدش باشد
شهادت می‌دهد راکد نخواهد ماند جریانش
و مادر گریه گریه از حرم گفت و پسر فهمید
چه آشوبیست در دلواپسی‌های فراوانش
پسر شوق پریدن را میان بال و پر حس کرد
پسر میرفت و مادر باز هم می‌‌شد غزلخوانش
پسر میرفت و مادر باز هم می‌‌شد غزلخوانش
حرم یعنی نگاه آبی دریا و طوفانش
تویی طوفان آن دریا تویی موج خروشانش
اگر باران سنگ از آسمان بارید چترش باشد
که حتی نشکند در سنگباران بغض گلدانش
پسر میرفت و مادر با طنین آیت‌الکرسی
سپرد او را به آغوش رسول الله و قرآنش
قد و بالای او را دید چندین بار با حسرت
فقط می‌گفت زیر لب به قربانش
پسر رفت و فضای خانه را عطر حرم پر کرد
و مادر ماند و عکسی در میان دست لرزانش
خبر آمد ولی مادر از احوال حرم پرسید
نپرسید از پسر هرگز میان بعض پناهنش
پسر برگشت و مادر از حرم میخواند و می‌دانست
نشسته عمه سادات در شام غریبانش[۳]


نمونه‌ای از اشعار

بی‌تفاوت‌ها

بی‌تفاوت‌ها
بعد از این‌که دفن شد آن شب پیمبر در سکوت
سُست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت
شد غدیر خم شبیه رازهای سر به مُهر
محو شد از خاطرات، آن حج آخر در سکوت
کینه‌ها سر باز کرد و فتنه‌ها آغاز شد
آتش آن کینه‌ها شد شعله‌ورتر در سکوت
شهر، تنها در هجوم فتنه چشم خیره داشت
لال بود و گنگ بود و بُهت‌آور در سکوت
فتنۀ نَمرود شد آتش‌بیار معرکه
هیزم آوردند مردم بار دیگر در سکوت
سوخت میراث پیمبر در میان شعله‌ها
بسته شد دستان حق؛ دستان حیدر در سکوت
در میان بی‌تفاوت‌های بی‌اصل و نسب
سوخت آیه آیه آیه قلب کوثر در سکوت
دختر آیینه را در کوچه‌ها سیلی زدند
شد شنیده آن صدای تلخ، بهتر در سکوت
روزِ روشن در میان کوچه افتاد از نفس
در میان هَجمه‌های شعله‌پرور در سکوت
بین طوفان‌های بی‌غیرت، میانِ گرد و خاک
پُربها شد چادر زهرای اطهر در سکوت
در هجوم بی‌صدایی، یک نفر فریاد شد
فاطمه در بین آن خوف و خطر فریاد شد
از نفس افتاده بود، اما نفس‌ها را بُرید
چون رسول‌الله آمد، چون پدر فریاد شد
ذوالفقاری از کلام آورد و در آن معرکه
پیش رفت و پیش رفت و بیشتر فریاد شد
از محمد، از پدر تا گفت قدری گریه کرد
گریه کرد و باز با چشمان تَر فریاد شد
از کتاب‌الله ناطق گفت؛ از مولا علی
رو به منبر کرد و با خون جگر فریاد شد
بر سر این بی‌تفاوت مردمِ از حق گریز
در میان صحن مسجد با تشر فریاد شد
آه اما هر چه او فریاد شد، فریاد شد
دید تنها عده‌ای را مات و مضطر در سکوت
بعد از آن زهرای اطهر ذره ذره آب شد
شد شبیه یک خیالِ گریه‌آور در سکوت
در غریبی گوشۀ آن خانۀ ماتم‌زده
ماند تا جان داد روزی بین بستر در سکوت
غسل داد او را امیرالمؤمنین با اشک چشم
زیر نور ماه، با چندین کبوتر در سکوت
روی برگ لاله‌ها با خون دل باید نوشت
نیمه‌شب تشییع شد آن یاسِ پرپر در سکوت
از امیرالمؤمنین آن شب امانت را گرفت
در میان قبر، دستانِ پیمبر در سکوت
ناکجاآباد شد دنیای بعد از فاطمه
بی‌نهایت شد غم ساقی کوثر در سکوت
می‌رسد پایان این جریان به روز رستخیز
می‌رسد وقتی سواره بین محشر در سکو


پانویس

  1. «درباره رضا خورشیدی‌فرد». وبسایت شعر هیئات. دریافت‌شده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.
  2. «راه نرفته و کار نکرده در حوزه شعر آیینی». همشهری آنلاین. ۲۸ مرداد ۱۴۰۱. دریافت‌شده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.
  3. «حرم یعنی نگاه آبی دریا و طوفانش». پایگاه اطلاع رسانی حوزه. دریافت‌شده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.