سعید راد

از یاقوت
سعید راد
زمینه فعالیتسینما، تلویزیون، تئاتر
تاریخ تولد۴ آبان ۱۳۲۳ ‏(۷۹ سال)
محل تولدتهران
محل درگذشتتهران
تاریخ درگذشت۱ مرداد ۱۴۰۳
ملیتایرانی
پیشهبازیگر
جایزه‌هادیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد در سی‌امین جشنواره فیلم فجر


احمد سعید حق‌پرست راد مشهور به سعید راد (زادۀ ۴ آبان ۱۳۲۳ – درگذشت ۱ مرداد ۱۴۰۳) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. وی در جنگ تحمیلی ایران و عراق در گروه شهید چمران بود. راد سابقه حضور در چند فیلم دفاع مقدس را دارد. وی برای بازی در فیلم سینمایی گیرنده(۱۳۹۰) دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از سی‌امین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر کسب کرد. وی در سن ۷۹ سالگی درگذشت.

زندگی و تحصیلات

سعید راد در ۴ آبان ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. وی دوران تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ نیکی علاء و دوران دبیرستان را در مدرسهٔ شاپور تجریش (نام دیگر رشید یاسمی) که محل کنونی موزه سینما است، گذراند؛ وی پس‌از پایان تحصیلات متوسطه، مقطع دانشگاهی را در دانشگاه کشاورزی کرج (پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران) ادامه داد.[۱]

حضور در جنگ تحمیلی ایران و عراق

وی در دروان جنگ تحمیلی از کسانی بود که در جنگ حضور داشت؛ راد درباره حضورش در جنگ تحمیلی گفته است:

من در جنگ ایران و عراق در جبهه بودم و در گروه شهید چمران سه ماه پشت جبهه کمک‌رسانی کردم. عرق و تعصب ملی در وجود تک‌تک آدم‌هاست و آن زمان فضای جبهه به قدری خالص و صمیمی بود که آدم خودش دلش می‌خواست بماند. البته برای این که خانواده‌ام نگران نشوند به دروغ گفتم اینجا دارم فیلم بازی می‌کنم! در جبهه، جوان‌هایی دیدم که به من یاد دادند بزرگی یعنی چه و همان‌ها من را ماندگار کردند.[۲]

بازی در فیلم‌های دفاع مقدس

سعید راد پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز در فیلم‌های بسیاری به ایفای نقش پرداخت. او در اواسط دهۀ ۱۳۶۰ بعد از ممنوع التصویرشدن ایران را ترک کرد و پس از ۱۷ سال دوباره به ایران بازگشت و دوباره در سینما و تلویزیون مشغول فعالیت شد.[۳]

سعید راد در چند فیلم سینمایی با موضوع دفاع مقدس بازی کرده است؛ از جمله دوئل به کارگردانی احمدرضا درویش که در آن نقش اسکندر را بازی کرد، عبور از میدان مین به کارگردانی جواد طاهری و چ به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا که نقش تیسمار فلاحی را داشت.[۴]

آثار

سینما

  • عشق و جنون (کارگردان: حسن نجفی)
  • پایان خدمت (کارگردان: حمید زرگرنژاد)
  • چ (کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا)
  • گیرنده (کارگردان: مهرداد غفارزاده)
  • پروانگی (کارگردان: قاسم جعفری)
  • دوئل (کارگردان: احمدرضا درویش)
  • عقاب‌ها (کارگردان: ساموئل خاچیکیان)
  • دادشاه (کارگردان: حبیب کاووش)
  • عبور از میدان مین (کارگردان: جواد طاهری)
  • برزخی‌ها (کارگردان: ایرج قادری)
  • خط قرمز (کارگردان: مسعود کیمیایی)
  • فرمان (کارگردان: کوپال مشکوت)
  • مرز

تلویزیون و نمایش خانگی

  • در چشم باد (کارگردان: مسعود جعفری جوزانی)
  • سزمین مادری (کارگردان: کمال تبریزی)
  • ترور خاموش (کارگردان: احمد معظمی)
  • گیلدخت (کارگردان: مجید اسماعیلی)
  • دل (کارگردان: منوچهر هادی)/نمایش خانگی.

گفتاورد

گفت‌وگو درباره ترور شهید قاسم سلیمانی

سعید راد در زمان شهادت سردار شهید سلیمانی در ارتباطی تلفنی با برنامه ویژه شهادت این سردار در شبکه افق که با حضور زنده‌یاد نادر طالب‌زاده و داریوش ارجمند اجرا شد، گفت: وقتی نام سردار سلیمانی مطرح می‌شود، غرور ملی من سیراب می‌شود. او در این گفت‌‌و‌گو با اشاره به تاریخچه دخالت دولت‌های استعماری در ایران و تاخت‌و‌تاز آنها برای چپاول ایران گفت:

جمهوری اسلامی بعد از سال‌ها استعمار و تحقیر ما را به دوران غرور ملی رساند. او با اشاره به این‌که دولت‌های استعمارگر می‌خواستند همان استعمار و زورگویی قدیمی را در ایران اجرا کنند، گفت: فرماندهان سپاه و ارتش باعث شدند سر ما بالا باشد و امثال شهید سلیمانی باعث غرور ما شدند. من نه چپ هستم و نه راست اما به فرماندهان کشورم افتخار می‌کنم. چنان‌که از دشمنان این مردم بیزارم و وقتی هواپیمای مسافربری ایران را روی خلیج‌فارس زدند و به ژنرال خودشان مدال دادند، دلم می‌خواست بتوانم بروم و با مشت بر دهان نامردها بکوبم.[۵]


گفت‌وگو درباره کارنامه بازیگری سعید راد

سعید راد در مصاحبه‌ای با خبرنگار خبرگزاری مشرق ضمن اشاره به حضورش در جبهه درباره حضورش در فیلم دوئل چنین گفت:

من تا سال ۶۲ در ایران بودم و فیلم هم بازی کردم، اما بعدش مدتی در کشور نبودم تا سال ۸۲. آن زمان اول قرار بود فیلم «زنگی و رومی» را بازی کنم که پروژه متوقف شد. بعد از آن خیلی احساس ناامیدی می‌کردم و می‌خواستم دوباره از ایران بروم تا در دفتر مجله‌ای خیلی اتفاقی با احمدرضا درویش آشنا شدم. آن موقع هم فیلم «متولد ماه مهر» ایشان روی اکران بود و همین آشنایی کوتاه، به بازی من در «دوئل» منجر شد. برای بازی در یک نقش همیشه دنبال حادثه در آن می‌گردم و دلم نمی‌خواهد نقش یکنواختی بازی کنم.

بعد از بازی در دوئل چه حسی به مقوله جنگ پیدا کردید؟

من خودم در جنگ ایران و عراق در جبهه بودم و در گروه شهید چمران سه ماه پشت جبهه کمک‌رسانی کردم. عرق و تعصب ملی در وجود تک‌تک آدم‌هاست و آن زمان فضای جبهه به قدری خالص و صمیمی بود که آدم خودش دلش می‌خواست بماند. البته برای این که خانواده‌ام نگران نشوند به دروغ گفتم اینجا دارم فیلم بازی می‌کنم! در جبهه، جوان‌هایی دیدم که به من یاد دادند بزرگی یعنی چه و همان‌ها من را ماندگار کردند.

پس از نزدیک با شهید چمران برخورد داشتید؟

بله، ایشان را یک بار جلوی استانداری اهواز دیدم که شخصیتی بسیار آرام داشتند.

حتما به همین دلیل هم بود که حاتمی‌کیا شما را برای فیلم «چ» انتخاب کرد؟ حاتمی‌کیا اصلا نمی‌دانست من جبهه بودم.

پس چه شد که به این پروژه دعوت شدید؟ می‌دانم که حاتمی‌کیا کارگردان حساسی است که از یک پلان هم به‌راحتی نمی‌گذرد. می‌خواهم بدانم راهنمایی‌های ایشان در مقام کارگردان برای نزدیک شدن به نقش «شهید سرلشکر فلاحی» چه بود؟

‌(می‌خندد) تمام کارگردان‌های خوب روی تک‌تک پلان‌هایشان حساس هستند. حاتمی‌کیا هم برای انتخاب من دلایل زیادی داشت، از جمله این‌که آناتومی صورتم خیلی شبیه به شهید فلاحی بود. من هم البته دلایل زیادی برای پذیرش این نقش داشتم و خودم را سریع به خواسته‌هایی که حاتمی‌کیا داشت رساندم یا حتی بیشتر از خواسته‌هایش. مثلا در سکانسی که بیمارستان مورد حمله قرار گرفته بود حاتمی‌کیا می‌خواست من آرام باشم، اما نپذیرفتم. چون گفتم این شخصیت یک فرمانده نظامی است و الان تحت فشار قرار گرفته، پس باید عصبی و به‌هم ریخته باشد و آن سکانس را همان طور که می‌خواستم بازی کردم که اتفاقا در پایان حاتمی‌کیا خیلی هم خوشش آمد.

یکی از نقش‌هایی که در سال‌های اخیر خیلی در ذهن مردم ثبت شده نقش «رضاشاه» در سریال «در چشم باد» است. چطور شد که مسعود جعفری‌جوزانی برای این نقش سراغ شما آمد؟

مسعود جعفری‌ جوزانی کارگردان مولف و کاربلدی است. بار اولی که به دفتر ایشان وارد شدم دقیقا همین سوال شما را از او پرسیدم. گفتم آقای جوزانی چطور فکر کردید رضاشاه را می‌توانم بازی کنم که گفت من اشتباه نمی‌کنم. برای این نقش حساس تو را انتخاب کردم و من هم با توجه به اعتمادی که به ایشان داشتم و البته خود نقش، آن را پذیرفتم. بعد هم آقای ملکان (طراح گریم کار) با ریزه کاری‌هایی که روی صورتم انجام داد من را به لحاظ ظاهری خیلی به رضاشاه نزدیک کرد. ضمن این که ایشان هفت کتاب در مورد تاریخ و خاطرات درباریان آن دوره را به من داد که همه را خواندم. من رضاشاه را در سه روزی که متفقین وارد ایران شدند و ارتش منحل شده بود بازی کردم و در این دوره تاریخی سه روزه آقای جوزانی خوب موقعیت را چید و رضاشاه را از من درآورد. همکاری بسیار خوبی با او داشتم و حتی بعدها قرار شد در مجموعه «کوروش کبیر» ایشان هم بازی کنم که به سرانجام نرسید.

به هر حال درست است که این نقش ما به ازای بیرونی دارد، اما ما به ازای بیرونی‌اش را فقط در کتاب‌های تاریخی می‌توان پیدا کرد. برای خلق فیزیک و حتی قدم برداشتن‌های این شخصیت چه کردید؟

ببینید من بازیگری هستم که بیشتر با تکنیکال بدنم بازی می‌کنم تا با صدایم، اما بعضی هنرپیشه‌ها هستند که بیشتر با صدایشان بازی می‌کنند مثل استاد پرویز پرستویی یا شادروان خسرو شکیبایی. رضاشاه هم نقشی بود که در هر حالتی که داشت (محکم، با صلابت، شکست خورده و...) احتیاج به زبان بدن و کنترل تک تک اجزای بدن داشت که من آن را سال‌ها به تجربه آموخته بودم.

شما با «در چشم باد» به تلویزیون آمدید و تا همین الان هم کمابیش در این مدیوم حضور دارید. چطور شد در این رسانه ماندگار شدید؟

من بعد از در چشم باد یک تله‌فیلم بازی کردم به نام «ساعت به وقت صفر» که طرحش را خیلی دوست داشتم و دیگر در تلویزیون نبودم تا وقتی کمال تبریزی برای «سرزمین کهن» از من دعوت به همکاری کرد. تبریزی کم شخصیتی نیست! مگر من چقدر فرصت دارم که با بزرگان سینمای ایران کار کنم؟ من به این آدم‌ها و کارشان اعتماد دارم. همان طور که آنها من را می‌شناسند و نقششان را با خیال راحت به من می‌سپارند. من با تمام وجود لذت می‌برم وقتی کمال تبریزی به من می‌گوید؛ تازه پیدات کردم. برای من به عنوان یک بازیگر، فیلمنامه، کارگردان و پروداکشن قوی مهم است و هر مدیومی اینها را داشته باشد در آن کار می‌کنم.

برای فیلم سینمایی «گیرنده» هم برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فجر شدید. زمانی که فیلمنامه را می‌خواندید به این فکر می‌کردید که بازی در این نقش ممکن است چنین دستاوردی برایتان به همراه داشته باشد؟

زمانی که گیرنده را خواندم فکر می‌کردم سیمرغ بگیرم و حتی احتمال سیمرغ برای خیلی از رشته‌های دیگر فیلم هم می‌دادم که نشد. فیلمنامه این کار بشدت ظریف و دقیق بود و اگر به حق واقعی‌اش نرسید به این خاطر بود که بودجه کافی نداشتند.[۶]

پانویس

  1. «بیوگرافی سعید راد». دریافت‌شده در ۴ تیر ۱۴۰۳.
  2. «در جبهه در گروه شهیدچمران بودم». ۳ مرداد ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۴ تیر ۱۴۰۳.
  3. «بیوگرافی سعید راد». دریافت‌شده در ۴ تیر ۱۴۰۳.
  4. «بیوگرافی سعید راد». دریافت‌شده در ۴ تیر ۱۴۰۳.
  5. «تجلیل سعید راد از سردار سلیمانی». دریافت‌شده در ۴ تیر ۱۴۰۳.
  6. «سعید راد: در جبهه در گروه شهیدچمران بودم». ۳ مرداد ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۴ تیر ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون