سعید مستغاثی

از یاقوت
سعید مستغاثی
اطلاعات شخصی
ملیتایرانی
تحصیلاتدکتری سواد رسانه از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
اطلاعات هنری
زمینه فعالیتنویسنده، روزنامه‌نگار، منتقد سینمایی و مستندساز
اطلاعات ارتباطی
آدرس اینستاگرامسعید مستغاثی


سعید مستغاثی مستندساز و کارشناس سینما اهل ایران است. وی کار تحقیقاتی و نوشتاری را از سال ۱۳۶۷ با انتشارات سروش و کتاب «تقویم تاریخ انقلاب اسلامی» آغاز کرد. او از اوایل دهه ۷۰ بوسیله همکاری با بنیاد سینمایی فارابی و فصلنامه این بنیاد وارد مطبوعات سینمایی شد و از آن پس در نشریات مختلف قلم زد؛ از جمله: هفته‌نامه سینما، دنیای تصویر، ماهنامه نقد سینما، سوره، اطلاعات بین‌الملل، فیلم و سینما، فیلم و هنر، آفرینش، بنیان، آیینه جنوب، بهار، نوروز، حیات نو، همشهری، جهان سینما، فیلم نگار و… و در این نشریات مسئولیت‌هایی از قبیل دبیر سرویس نقد فیلم، دبیر بخش ایرانی، مسئول بخش خارجی و… را برعهده داشت.

سعید مستغاثی از آغاز تأسیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در سال ۱۳۷۴، عضو آن بود و از سال ۱۳۸۶ وارد شورای مرکزی آن شد و در سال ۱۳۸۷ به ریاست این انجمن انتخاب گردید. وی همچنین در دوره‌های مختلف عضو هیئت‌های داوری این انجمن بوده‌است و در سال ۱۳۸۷ نیز عضو هیئت داوران بخش فیلم‌های اول و دوم جشنواره فیلم فجر بود.

مستغاثی از سال ۱۳۷۴ به برنامه سازی در تلویزیون روی آورد؛ ابتدا برای برنامه‌هایی همچون «سینما تئاتر ۷۴»، «با شما برای شما"، "زن در تاریخ سینماً و «مستند ۴» نویسندگی و کارشناسی کرد و سپس با کارگردانی مجموعه مستند - داستانی «محراب انقلاب» در سال ۱۳۸۴ وارد جرگه فیلمسازی شد. پس از آن ساخت مجموعه‌های مستند «راز آرماگدون»، «پیش از آغاز»، «آب در هاون»، "راز آرماگدون۲: ارتش سایه‌ها، "راز آرماگدون۳: معبد تاریکی"، "راز آرماگدون۴: پروژه اشباح"، "اشغال"، "... و اینک آخرالزمان" و "در مسیر نیل" در کارنامه او به ثبت رسیده‌است. وی هم‌اکنون در حال ساخت مجموعه ای مستند دربارهٔ تمدن اسلامی است.

مستغاثی همچنین فیلم داستانی «راز» را در سال ۱۳۸۵برای مقاومت بسیج نوشته و کارگردانی کرده‌است.

فعالیت تخصصی

  • رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران / از ابتدای سال ۱۳۸۷
  • سردبیر مجله هفتگی سینما و رویداد هفته /۱۳۸۴–۱۳۸۲
  • عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران / از سال ۱۳۷۴
  • عضو شورای مرکزی انجمن منتقدان سینمای ایران/ از سال ۱۳۸۶
  • عضو هیئت داوران بخش فیلم‌های بخش اول و دوم جشنواره فجر
  • استاد مدعو راز سینما مرکز آموزش حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی/۱۴۰۲
  • استاد مدعو تاریخ تمدن مدرسه نقد جام جم/۱۴۰۲
  • استاد مدعو رازهای سینما مدرسه نقد جام جم/۱۴۰۲
  • استاد مدعو سواد رسانه ای آموزش حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی/۱۴۰۱ –تاکنون
  • استاد مدعو سواد رسانه ای و حکمت سینما دانشگاه امام حسین علیه السلام /۱۳۹۷–۱۳۹۶
  • استاد مدعو سینما و ماهیت سینما دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم/۱۳۹۸–۱۳۹۵
  • استاد مدعو نقد فیلم آموزش وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح/۱۴۰۱–۱۳۹۴
  • استاد مدعو رسانه دانشکده جامع علمی کاربردی رسانه فارس / ۱۳۹۹ – ۱۳۹۳
  • استاد مدعو شناخت سینما مرکز آموزش حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی / ۱۳۹۴–۱۳۹۳
  • استاد مدعو سینما و ماهیت آن جبهه فکری انقلاب اسلامی / ۱۳۹۱–۱۳۹۰
  • استاد مدعو نقد فیلم سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی / ۱۳۹۰–۱۳۸۹
  • نویسنده و منتقد نشریه نقد سینما / ۱۳۹۷ – ۱۳۹۰
  • پژوهشگر و کارشناس دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان / تاکنون-۱۳۸۵
  • دبیر سینمای ایران مجله هفتگی سینما جهان / ۱۳۸۱–۱۳۸۰
  • دبیر بخش فیلم‌های روی پرده ماهنامه دنیای تصویر /۱۳۸۱–۱۳۸۰
  • دبیر سینمای جهان مجله فیلم و هنر / ۱۳۸۱–۱۳۸۰
  • دبیر بخش سینمای ایران مجله هفتگی تصویر سبز / ۱۳۸۱–۱۳۸۰
  • دبیر سینمای ایران مجله فیلم و سینما / ۱۳۷۷ – ۱۳۷۵
  • نویسنده و منتقد و دبیر سرویس نقد و گزارش و تلویزیون مجله هفتگی سینما/۱۳۸۰–۱۳۷۳
  • عضو شورای صدور پروانه ساخت و فیلمسازی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ ۱۴۰۰-اکنون
  • عضو شورای صدور پروانه نمایش فیلم‌های سینمایی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ ۱۴۰۰-اکنون
  • عضو هیئت‌های داوری جشنواره فیلم عمار/۱۴۰۰–۱۳۹۶
  • عضو شورای علمی نشریه عصر اندیشه/۱۳۹۶–۱۳۹۴
  • عضو شورای تولید متن و فیلمنامه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی/۱۳۹۸–۱۳۹۳
  • عضو هیئت‌های داوری جایزه ققنوس/۱۳۹۸–۱۳۹۳
  • عضو هیئت علمی و شور ای سیاست گذاری اولین جشنواره همایش روحانی در قاب سینما و تلویزیون/۱۳۹۱
  • عضو کارگروه هنر و سینما پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی/۱۳۹۱–۱۳۸۹
  • عضو شورای بررسی و ساخت سریال‌ها و مجموعه‌های نمایشی شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران/۱۳۹۱–۱۳۸۹
  • عضو شورای بررسی و صدور پروانه نمایش شبکه خانگی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/۱۳۹۰–۱۳۸۸
  • عضو کارگروه سینما اداره کل کتابخانه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/۱۳۹۱–۱۳۸۸
  • عضو هیئت انتخاب جشنواره سینما حقیقت/۱۳۸۸
  • عضو هیئت انتخاب جشنواره فیلم کوتاه انجمن سینمای جوان/۱۳۸۸
  • عضو شورای علمی نشریه موعود عصر ایران/۱۳۹۲–۱۳۸۷
  • عضو هیئت داوران جشنواره فیلم فجر/۱۳۸۷
  • دبیر همایش‌های سینمای ایران انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی/۱۳۸۹–۱۳۸۷
  • رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران/۱۳۸۹–۱۳۸۶
  • عضو هیئت داوران جشن سینمای ایران خانه سینما/۱۳۸۹–۱۳۸۷
  • عضو پیوسته انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران۱۳۷۴-اکنون

تلویزیونی

  • مجموعه برنامه تلویزیونی سینما تئاتر ۷۴ /۱۳۷۴ /نویسنده و کارشناس
  • مجموعه برنامه تلویزیونی با شما برای شما /۱۳۷۵ / نویسنده و کارشناس
  • فیلم داستانی راز /۱۳۸۵ / نویسنده و کارگردان و محقق
  • مجموعه برنامه تلویزیونی سینمای ایران / ۱۳۸۱–۱۳۷۹ / کارشناس
  • مجموعه برنامه سینما تئاتر ۷۵ / ۱۳۷۵ / کارشناس و نویسنده

مستند

  • مجموعه مستند۴ /۱۳۸۱–۱۳۷۹ / نویسنده و کارشناس
  • مجموعه مستند ۱۰ قسمتی محراب انقلاب / ۱۳۸۴ /کارگردان و محقق و نویسنده
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی راز آرماگدون /۱۳۸۷ – ۱۳۸۶ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۱۰ قسمتی پیش از آغاز / ۱۳۸۷ – ۱۳۸۶ /محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۵ قسمتی آب در هاون / ۱۳۸۸ – ۱۳۸۷ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی راز آرماگدون ۲: ارتش سایه‌ها / ۱۳۸۸ – ۱۳۸۷/محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی راز آرماگدون ۳: معبد تاریکی / ۱۳۸۹–۱۳۸۸ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی راز آرماگدون ۴: پروژه اشباح / ۱۳۸۹ – ۱۳۸۸ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی اشغال / ۱۳۹۰–۱۳۸۹ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۳۰ قسمتی واینک آخر الزمان / ۱۳۹۱–۱۳۸۹ / محقق و کارگردان و نویسنده
  • فیلم مستند فیلی که به هوا نرفت / ۱۳۹۵ / محقق، نویسنده، کارگردان و تدوینگر
  • مجموعه مستند ۲ قسمتی رمز عملیات /۱۳۹۴–۱۳۹۳ /محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی در مسیر نیل / ۱۳۹۲–۱۳۹۰ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی از غدیر تا موعود / ۱۳۹۳–۱۳۹۰ / محقق ونویسنده و کارگردان و تدوینگر
  • مجموعه مستند ۳۰ قسمتی تمدن آسمانی / ۱۳۹۴ – ۱۳۹۰ / محقق و نویسنده و کارگردان و تدوینگر
  • فیلم مستند کودتا با رمز فتنه / ۱۳۸۹ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند ۲۶ قسمتی راز یک نقش / ۱۳۸۸ – ۱۳۸۷ / محقق و نویسنده و کارگردان
  • مجموعه مستند تلویزیونی روایت انقلاب /۱۳۸۵ / نویسنده و کارشناس
  • مجموعه مستند تلویزیونی زن در تاریخ سینما /۱۳۸۱–۱۳۸۰ / محقق و نویسنده

مقالات

  • گفت و گو با سعید مستغاثی؛ سینمای ایران و معضل غفلت از غیرت در خانواده / مجله:پاسدار اسلام، آبان و آذر ۱۳۹۹/مصاحبه‌شونده
  • به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید اسدالله مدنی شیفته امام و سرباز انقلاب / مجله: کیهان فرهنگی، تیر و مرداد ۱۳۹۹/گزارشگر
  • نقش اداره اطلاعات آمریکا در جریان‌سازی فرهنگی در دوران پهلوی دوم /مجله:مطالعات تاریخی، تابستان ۱۳۹۷/نویسنده
  • نفوذ فرهنگی به روایت اسناد لانه جاسوسی آمریکا در ایران/مجله: کیهان فرهنگی، بهمن و اسفند ۱۳۹۴/نویسنده
  • چشم سوم:جادوییسم و سینما /مجله: رواق هنر و اندیشه، خرداد ۱۳۸۷ / مصاحبه‌شونده
  • جادوییسم و سینما /مجله: رواق هنر و اندیشه، اردیبهشت ۱۳۸۷ / مصاحبه‌شونده
  • بازخوانی یک رویداد/مجله: رواق هنر و اندیشه، فروردین ۱۳۸۷ / مصاحبه‌شونده
  • آنچه سینمای کودک ایران ندارد آسیب‌شناسی سینمای کودک و نوجوان امروز در ایران؟ مجله: فارابی، تابستان۱۳۸۴ / نویسنده
  • افول اندیشه در جناح سنتی هالیوود:به بهانه فیلم ترمیناتور ۳/مجله: نقد سینما، شهریور ۱۳۸۲/نویسنده
  • آیا ورای بحران امروز سینمای ایران اراده سیاسی وجود دارد؟ /مجله: نقد سینما، شهریور ۱۳۸۲ /نویسنده
  • دارو دسته نیویورک: آن روی سکه تمدن امریکایی/مجله: نقد سینما، مرداد ۱۳۸۲/نویسنده
  • تحول ژانر در سینمای پس از انقلاب /مجله: فارابی، پاییز و زمستان ۱۳۸۰ /نویسنده
  • ژانر سینمای دفاع مقدس در ایران / مجله: فارابی، پاییز و زمستان ۱۳۸۰ /نویسنده
  • ارتباط سینما با ادبیات در تاریخ یکصد سالهٔ سینمای ایران /مجله: فارابی، تابستان ۱۳۷۹ /نویسنده
  • نگاهی به رنگ خدا نقطه اوج سینمای دینی ایران: تصویر اعتماد و آرمان با زبان سینما / مجله:هنر دینی، تابستان ۱۳۷۸ /نویسنده
  • یادداشتی بر چه رویاهایی که می‌آیند (تصویری زیبا و امیدوار کننده از آخرت) /مجله: هنر دینی، تابستان ۱۳۷۸ / نویسنده
  • جلوه‌های سینمای دینی در هفدمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر /مجله: هنر دینی، تابستان ۱۳۷۸ / گزارشگر
  • چندان جدی نگیرید / مجله: نقد سینما، بهار ۱۳۷۸ / نویسنده
  • وسترنی عاشقانه در دل طبیعت / مجله: نقد سینما، بهار ۱۳۷۸ / نویسنده
  • نمایشی مابین رؤیا و واقعیت / مجله: نقد سینما، پاییز و زمستان ۱۳۷۷ /نویسنده
  • سولاریسی دیگر / مجله: نقد سینما، پاییز و زمستان ۱۳۷۷ /نویسنده
  • قصه یک نقش /مجله: نقد سینما، زمستان ۱۳۷۵ / نویسنده
  • همه پوراحمد در یک مجموعه / مجله: نقد سینما، پاییز ۱۳۷۵ / نویسنده

کتاب‌های تخصصی

عنوان ناشر سال انتشار
و اینک آخر الزمان: تاریخ سینمای هالیوود کانون اندیشه جوان وابسته به مؤسسه کانون اندیشه جوان تهران ۱۳۹۷
نیمه پنهان ۶۴: فرانکلین در تهران؛ روایتی مستند از یک هجوم فرهنگی کیهان ۱۳۹۹
نیمه پنهان ۶۲: حکایت سینماتوگراف (واکاوی تاریخ سینمای ایران) - جلد اول کیهان ۱۳۹۶
نیمه پنهان ۶۵: برگ‌های گمشده از تاریخ تمدن اسلامی کیهان ۱۳۹۸

گفتاورد

گفت و گو با ماهنامه موعود

سینمای غرب تا چه اندازه و چگونه در مسیر آموزه‌های صهیونیسم و سران قدرت غرب قرار گرفته است؟

فیلم «رمز داوینچی»، دربارة حقیقت جام مقدس صحبت می‌کند و توضیح می‌دهد که انجمن فراماسونری، این حقیقت را سال‌ها مخفی نگاه داشته است. یکی از قهرمانان فیلم ابراز نگرانی می‌کند که ممکن است این حقیقت از یاد برود و سپس می‌گوید: «نه، ما سال‌ها در هنرهای مختلف اعم از موسیقی، نمایش‌نامه نویسی و فیلم‌هایمان، این حقیقت را نگاه داشته‌ایم. برای آنکه در ذهن کودکان این مطالب از کودکی حک شود، آنها را در هزاران کارتون و برنامة کودکانه آورده‌ایم [که البته مردم دنیا به دلیل اشارات غیر مستقیم زیاد متوجه نمی‌شوند.]

اکنون آموزه‌های مخفی‌شان به صورت انیمیشن به خانه‌های من و شما می‌آیند و بچه‌های ما می‌بینید و بعد می‌گوییم تنها یک کارتون است، غافل از اینکه این برنامه‌ها همراه با مضامین نیمه‌پنهان صهیونیستی، کابالیستی و فراماسونری هستند. برای نمونه انیمیشنی به نام «ماداگاسکار» ساخته‌اند که از قضا به فارسی دوبله شده و از تلویزیون هم پخش شده است. داستان چنین است که چهار حیوان مختلف از باغ وحش نیویورک فرار می‌کنند و به دامن طبیعت می‌گریزند. در فیلم‌ها گریز به طبیعت، بازگشت به خویشتن و هویت معنی می‌شود. اینها به جنگل می‌روند تا به طبیعت خودشان برگردند و هویت خودشان را بیابند. در ادامه این حیوانات در جنگل وحشی می‌شوند و همدیگر را می‌خوردند! این فیلم به‌طور غیر مستقیم می‌گوید که اگر تو به طبیعت و هویت خودت برگردی، از باغ‌وحش نیویورک بیرون روی، وحشی می‌شوی. سپس این چهار تا حیوان به این نتیجة محتوم می‌رسند که باید به باغ‌وحش برگردند و می‌گویند ما باید در این باغ‌وحش باشیم، تحت نظارت باغ‌وحش‌بانان؛ یعنی سران قدرتمند هالیوود و آمریکا، جهان را این‌گونه می‌خواهند و در آثار هنری هم این‌گونه القا می‌کنند. آن وقت بچة من وشما می‌پرسد واقعاً همین‌گونه باید باشد و باید برای همیشه در باغ‌وحش زندگی کنیم! دقیقاً این چیزهایی است که در فیلم‌هایشان می‌آید.

بنابرگفتة شما از دهه هفتاد جادوگری رواج پیدا کرده است؛ آیا منفی بودن جادوگری، تنفر عمومی ایجاد نمی‌کرد؟

معمولاً نگاه عرفی به جادوگری نگاه منفی بوده است. در فیلم‌هایی که آن موقع ساخته می‌شد، تلاش می‌شد که همان عرف مرسوم نشان داده شود در نتیجه باعث برانگیختن تنفر عمومی نبوده، بلکه ترویج خرافات کار عموم مسیحیان و یهودیان بوده است ولی برای اینکه جادوگران را خوب معرفی کنند. یک‌سری فیلم‌هایی می‌ساختند. برای نمونه «جادوگر شهر اُز»، دختر «شاه پریان» یا چیزهای دیگر؛ «جادوگر شهر اُز» را کمپانی سلزنیک ساخت که کمپانی‌ای صهیونیستی بود. مشخص است که آنها بر اساس آموزه‌های خودشان این کار را کردند.

سیل ساخت فیلم‌هایی که دربارة جادویسم باشد، جدید است و این هم مشخصاً صهیونیستی است. همین فیلم «هری‌پاتر» را شرکت برادران وارنر که از ابتدا یهودی و صهیونیستی بود، ساخته است. حتی جادوگری را پیش از این به شرق نسبت می‌دادند؛ مانند فیلم «علی بابا و چهل دزد بغداد» و…؛ یعنی خیلی زیرکانه تلاش می‌کردند محتواهایی را که بین مردم منفی بودند شرقی معرفی کنند، یا بگویند از شرق نشأت گرفته است مانند فیلم «جن‌گیر» که شرارت و شیطنت از کربلا در عراق به غرب می‌رود و در جسم دخترکی حلول می‌کند تا به نوعی بدنام کردن شرقی‌ها، مسلمین و شیعیان ختم شود. ولی امروزه داستان فرق کرده و جادوی آخرالزمانی غربی را می‌سازند که در نهایت بر همة جهان مسلط می‌شود.

چرا کابالیسم و بودیسم بیشتر در سینمای غرب مورد توجه هستند و بعضاً در کنار هم هستند ولی هندوییسم کمتر مورد توجه بوده است؟

به نظرم می‌آید که کالابا یا همان فرقه‌های فراماسونری که اکنون در دنیا بر رسانه‌های مختلف حاکم هستند، از همة آن فرقه‌های گذشته و امروز که به نظرشان در راستای اهدافشان باشند، استفاده می‌کنند. حتی از معناگرایی و مفاهیم ماورایی هم استفاده می‌کنند. البته با تقریرات و تحریفاتی که به نفع خودشان باشد. طبق آموزه‌ها و طبق پروتکل‌های حکمای صهیون، باید از همه چیز به نفع دنیای خود استفاده کنند. این است که شاهدیم بودیسم را با همة سابقه‌اش، به خدمت خود گرفته‌اند، علاوه بر اینکه بودیسم خدا، معاد و فلسفة سیاسی ندارد و با سکولاریسم مورد نظر آنها سازگارتر است ولی بالاخره هندوییسم احکام و شرایعی دارد و کاملاً بی‌محتوا نیست. آنچه یک مقدار با آموزه‌های‌شان منافات پیدا می‌کند یا آن شخصیّت‌های که به اصطلاح یک مقدار در آموزه‌هایشان مانع ایجاد می‌کنند را کمتر مورد توجه قرار می‌دهند. آنهایی که بیشتر از لحاظ سیاسی و فکری با آنها همراه هستند، در کانون توجه رسانه‌های غربی قرار می‌گیرند. شخصیّتی مانند دالایی لاما ـ رهبر بوداییان تبت ـ را همه‌جا علم می‌کنند و به او جایزه می‌دهند. چون او و آموزه‌هایش با غرب همراه هستند.

عناصر نمادین و نشان‌دهندة کابالیسم و صهیونیسم چیست؟

علاوه بر نمادهای عرفانی مشترک بین مکاتب مختلف عرفان و تصوف، اشتراکات دیگری هم دارند. برای نمونه مسئلة آرماگدون و منجی است که خیلی برای آنها مهم است. آخرالزمان آنها بسیار شاخص است، اینها در فیلم‌هایشان به وفور مطرح است.

همچنین مسئلة «آنتی‌کرایست» است؛ آن شیطان، هیولا یا ضدّ مسیحی که می‌آید و دنیا را تهدید می‌کند. گاهی به آن دجال هم می‌گویند. البته دجال از نظر مسیحیّت و یهودیّت با دجال بین مسلمانان، خیلی فرق دارد.

اینکه چرا بسیاری از فیلم‌های دوران کنونی، فیلم‌های وحشتناک و ترسناک هستند و چرا آنقدر جهان را وحشتناک و سیاه نشان می‌دهند، دقیقاً همین است که می‌خواهند خطر ظهور ضدّ مسیح یا شیطان را به بشر گوشزد کنند و بگویند که تنها منجی ما نجات‌بخش همة بشر است. در فیلم‌هایی که در چند دهه غرب تولید کرده است، فیلم‌های ترسناک و هراس‌آور زیادی را شاهد بوده‌ایم. همیشه یک خطری جایی را تهدید می‌کند؛ برای نمونه زامبی‌ها. آنها که می‌میرند و با یک حالت‌های وحشتناکی تبدیل به زامبی می‌شوند، ویروسی که همه را زامبی می‌کند، یا زنبورها و سوسک‌ها یا حشرات بزرگی که به افراد بشر و آبادی‌ها حمله می‌کند یا آتش و آتشفشان یا سیل یا زلزله‌ای که خواهد آمد، یا بیماری‌های فراگیری که همه را تهدید می‌کند یا بیگانه‌ها، فضایی‌ها و تروریست‌هایی که هیچ نمی‌فهمند.

همیشه رسانه‌های غرب آدم‌ها را از یک چیزی می‌ترسانند؛ آدم‌های جامعة خودشان و دنیا را سیاه نشان می‌دهند. برای نمونه نشان می‌دهند که صبح بیدار می‌شوی و ناگهان خود را در یک زنجیر می‌بینی که اگر خودت را از آن خلاص نکنی با بدترین شکنجه‌ها روبه ور خواهی شد. همیشه ترس را به شما القا می‌کنند به گونه‌ای که اگر در خانه هم باشی، دچار وحشت هستی.

چند سال پیش یکی از محقّقان و کارگردانان آمریکایی به نام مایکل مور، در فیلمی به نام «بولیگ برای کلمباین» بررسی کرد که چرا در آمریکا در سال، یازده هزار قتل با گلوله انجام می‌شود؛ یعنی بیشتر از همه کشورها! ابتدا نظریه‌ای ارائه داد که شاید به دلیل سابقه خشونت‌بار آمریکا باشد. تحقیق کرد و به این نتیجه رسید که نه! چنین نیست. در خیلی از کشورهای دنیا این سابقه بیشتر است. نظریه بعدی را ارائه داد که دلیل خشونت زیاد آمریکایی‌ها این است که اسلحة بیشتری در اختیار آنان است؛ دید نه! در کانادا بیشتر است. در نهایت به این نتیجه رسید که این وضع فاجعه بار، حاصل ترسی است که رسانه‌ها در جامعة آمریکا می‌پراکنند. مرتب در رسانه‌ها القا می‌کنند که به زودی سیل می‌آید، آفات حمله می‌کنند، تروریسم حاکم می‌شود. فیلم‌ها به شدت آدم‌ها را می‌ترسانند، جهان را سیاه می‌نمایانند. همیشه انگار وحشتی در این جهان حاکم است، ارواحی می‌خواهند این جهان را بگیرند، شیطان می‌خواهد بیاید. در تداوم تبلیغات رسانه‌ای و سینمایی‌شان، می‌گویند ما هستیم که می‌توانیم علیه شیطان و این جهان سیاه بجنگیم، علیه این قاتل‌های زنجیره‌ای. این دستگاه ماست، این چشم آبی‌های آمریکایی هستند که می‌توانند این کار را بکنند. ما هم برای اینکه شروران را سرکوب کنیم، باید برویم و در خانه‌های آنها، آنها را سرکوب کنیم. بدین نحو لشکرکشی‌های پرخرج خود را هم توجیه می‌کنند. این عناصر نشان‌دهنده طرز فکر سردمداران امروز سرمایه، رسانه و سینماست که به‌طور مشخص کابالیست‌ها و صهیونیست‌ها هستند.

در چنین شرایطی که سینمای غرب چنین فعالیت‌هایی دارد، سینمای ایران چه برنامه‌هایی داشته یا در آینده خواهد داشت؟

به واقع سینمای ایران هیچ برنامه‌ای نداشته و فکر هم نمی‌کنم در آینده با این عوامل سینمای موجود، کار مهمی انجام دهد. شاید بفرمایید این بدبینانه است ولی شما را به ساختاری که سینمای ایران دارد توجه می‌دهم. ببینید شما اگر به کسی یا چیزی امید داشته باشید، برمی‌گردد به ساختار آن. برای نمونه فرض کنید فرزندی دارید که نبوغ خاصی در او می‌بینید. آنگاه می‌گویید این بچه اگر تلاش کند، در آینده یک چیزی می‌شود. در این سینمای موجود، متأسفانه آنهایی که دارند اداره می‌کنند و ساختارش را دارند، دست‌کم آنهایی که نبض کلیدی را در اختیار دارند، یعنی تهیه‌کنندگان و تولیدکنندگان به‌طور مشخص، این ایده‌ها را ندارند. دربارهٔ فیلم‌سازها صحبت نمی‌کنم. برخی کارگردانان، آدم‌های خلاق و متعهدی هستند ولی به‌طور مشخص تهیه‌کنندگان، دربارة این مسئله فکر نمی‌کنند که این مضمون، سمبل یا تفکر صهیونیستی است، کابالیستی است، یا آخرالزمانی است. به قول معروف این‌کاره نیستند. تنها فکرشان همین است که فیلمی سرگرم‌کننده وگیشه‌پسند بسازند. در نهایت از این سینما آبی گرم نمی‌شود، مگر اینکه یک تحول خیلی خاصی در آن به وجود بیاید.

متأسفانه تأثیر این تفکرات در جامعه فهمیده نمی‌شود. این احساس نمی‌شود که جهان غرب و صهیونیست‌ها این فعالیت‌ها را علیه ما آغاز کرده‌اند. همه فکر می‌کنیم می‌توانیم گفت‌وگو و مصالحه کنیم. نه! مصالحه‌ای در کار نیست، اصلاً نمی‌تواند گفت‌وگویی باشد. اصلاً آرمان‌ها با هم متفاوت است. آنها امام زمان ما را (نعوذ بالله) ضد مسیح و رئیس شیاطین، می‌خوانند. چه طور می‌توانیم با آنها مصالحه کنیم! آنها ما و اجدادمان را شیطان، نیروی شر و محور شرارت نامیده‌اند و در فیلم‌هایشان نشان داده‌اند. تنها ۱۲۰ کانال تلویزیونی به تبلیغ مرام اوانجلیست‌ها مشغول هستند. در سال، حدود هزار فیلم در آمریکا ساخته می‌شود، حدود ۶۰۰ یا ۷۰۰ عدد آن تبلیغ این آرمان‌ها و اسطوره‌هاست.

ما چه کرده‌ایم؟ صداوسیما و سینمای ما چه کرده است؟ آیا همین مقدار کار کمی که انجام شده، کافی بوده است؟ وقتی فیلمی مانند «ماتریکس» هیجده هزار سینمای دنیا را به تسخیر خود درمی‌آورد و فروشی بالای دو و نیم میلیارد دلار دارد، برد تیراژ کتاب‌های دو یا سه هزار نسخه‌ای ما چه اندازه می‌تواند باشد؟

در طول این بیست‌وهشت سال چه فیلمی دربارهٔ یکی از مظاهر امام زمان (عج) ساخته‌ایم. چه اندازه دنیا سینمای دینی یا آخرالزمانی ما را دیده است؟ اصلاً ما سینمای آخرالزمانی داریم؟ باور کنید خیلی از بچه‌های ما از ظهور امام زمان می‌ترسند! می‌گویند اگر امام زمان بیاید خون راه می‌اندازد! آنقدر در این جامعه هنری ما کار نشده که نسل‌های بعدی از امام زمان (عج) می‌ترسند، ولی از مسیح آنها نمی‌ترسند! مسیح (ع) مظهر مهربانی، خوبی و محبت است، چون آثار بسیاری از مسیح و قدیسان مسیحی در ویدیوکلوپ‌ها، ماهواره‌ها و حتی تلویریون پخش شده است ولی متأسفانه یک فیلم دربارة امام عصر (عج) نساخته‌ایم.

دلیل این کم‌کاری سینمای ایران را دربارة آخرالزمان و رویدادهای آن در چه می‌دانید؟

واقعاً پرسش خوبی است؛ یعنی فکر می‌کنم باید بنا به آن چیزی که در احادیث وجود دارد، امام زمان (ع) اوّل شناسانده شود، سپس زمینه‌های ظهور و خصوصیّات یاران ایشان بررسی شوند. امام زمان (ع) را تنها در نیمه شعبان می‌شناسند. جوان‌ها و مردم جشنی می‌گیرند و بعد که می‌گوییم امام زمان (ع) ظهور می‌کنند، گفته می‌شود حالا هنوز وقتش نرسیده است! این نشان می‌دهد قضیه را جدی نگرفته‌ایم. به همین دلایل است که ظهور عقب می‌افتد. همه چیز را شوخی گرفته‌ایم ولی آن طرف، در غرب، صهیونیست‌ها با مسائلی از این دست خیلی جدی برخورد می‌کنند. این جدیت را می‌توان از فیلم‌ها و برنامه‌های فرهنگی‌شان دریافت. به نظر حقیر این قدرت خدا و ساحت مقدس امام زمان (ع) است که این مملکت را نگاه داشته است.

در این میان می‌خواهم نظر شما را دربارة برنامه‌ای که مدتی در رسانة ملی مطرح شده بود، بپرسم؛ «سینما ماوراء»! «سینماماوراء» هم در همان عرصة سیاست‌های تلویزیون است. تلویزیون البته مدیران پرتلاشی دارد، آدم‌های خوبی در آن هستند، قصدها و نیت‌ها خوب است ان‌شاءالله. ولی برنامه‌ای برای دشمن‌شناسی و آرمان‌شناسی اسلامی و ارزیابی فیلم‌های غربی با این دید، متأسفانه وجود ندارد. دشمن اصلی ما همین صهیونیست‌ها و برنامه‌هایشان و آرماگدونی‌ها هستند. قرآن کریم هم حدود هزار آیه دربارهٔ شیوه‌های دشمنی یهود با اسلام و تاریخ آنان دارد.

شما وقتی کانال‌های غربی را نگاه کنید، مرتب علیه شیعه تبلیغ می‌کنند. متأسفانه چنین دیدگاهی در سینما و تلویزیون ما نیست. نگاه ما به فیلم‌های آنها منهای نگاه دقیق دشمن‌شناسانه است.

برنامه سینماماوراء هم به یک‌سری فیلم که از آن طرف بیاورند و تنها غیر مادی باشند، محدود شده است؛ یعنی همین که فیلمی به جای دیگری غیر از مادیات توجه داشته باشد، کافی است. حالا اینکه این غیرمادی بودن، جادویسم است، بودیسم است، کابالیسم است یا شیطان‌پرستی، مهم نیست. نمونه آثاری که سینما ماوراء نشان داده است، بر این ادعا شاهدی قوی است. در چند فیلم پخش شده در همین برنامه تفکرات لاییک‌وار ارائه شده است و بیشتر منتقدین هم متأسفانه به دلیل بی‌خبری تجلیل می‌کنند! در نقد فیلم که تنها نباید ساختار سینمایی را بلد بود، باید به محتوای فیلم‌ها هم مسلط بود. حرف من این است که چنین فیلم‌هایی را نشان دهید، ولی منتقدی عالم و دانشمند بیاورید که دقیقاً اینها را توضیح دهد و تفکرات اصلی حاکم بر هالیوود و سینمای غرب و شرق را با توجه به حقانیت اسلام و تشیع توضیح دهد و شگردهای آنها را رو کند.

متأسفانه همین وضع را در هنرها و جامعة خود هم داریم. برای نمونه اخیراً کتاب «فریدون آدمیت» که خود یکی از فراماسونرهای شاخص ایرانی است، چاپ شده به نام «میرزا حسین خان سپه سالار» که دربارهٔ بنیان‌گذار فراماسونری در ایران است. وی در این کتاب اندیشة ترقی را به فراماسونری نسبت داده است، در صورتی که هر کس با تاریخ کمی آشنایی داشته باشد، می‌داندکه فراماسونرها وابسته به صهیونیست‌ها، انگلیس و آمریکا بوده و حافظان منافع آنها در دنیا هستند. نمی‌گوییم چاپ نشود، بلکه انتشار بدهند ولی در کنار آن بنویسند میرزا حسین‌خان سپه سالار چه کسی بوده و چه کرده است. بنویسند او بود که اوّلین دولت فراماسونری را در ایران تشکیل داد. بنویسند که فریدون آدمیت فراماسونر است. دست‌کم اینها را توضیح دهند که خوانندة جوان، مشرب فکری این افراد را بشناسد. متأسفانه این کار انجام نمی‌شود. این تفکر در تلویزیون هم وجود دارد؛ یعنی با وجود فیلم‌ها و کارهای خوبی که ساخته می‌شوند و فیلم‌های خوبی که نشان می‌دهند ولی این تفکر منسجم وجود ندارد و این برنامه‌ها به هرز می‌روند و همین سینما ماوراء می‌تواند بهترین محمل برای بیان آرمان‌ها، عقاید اسلامی و افشای فیلم‌ها و برنامه‌های مخدر آنها باشد.

با توجه به مسائل موجود و ترویج شدید جادوگری و مسائل ماوارایی منحرف در ایران و جهان، به‌طور مشخص چه پیشنهادی برای جلوگیری و مقابله به مثل دارید؟

اکنون فرقه‌های انحرافی بسیار زیادی در کشورمان وجود دارند. اخیراً کتابی چاپ شد از دکتر محمد تقی فعالی به اسم «آفتاب و سایه‌ها» که راجع به این فرقه‌ها بود که توسط دفتر مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها توزیع شد. اوّلین بار بود که دربارهٔ این فرقه‌ها به‌طور جدی صحبت می‌شد. این اوّلین قدم است. متأسفانه بنده دیده‌ام که کتاب‌های این فرقه‌ها را به صورت مجانی در میدان‌های شهرهای ما پخش می‌کنند و هیچ‌کس جلوی آنها را نمی‌گیرد. باید جلوی تبلیغ ضلالت را گرفت. این قدم بعدی است. باید با فرقه‌هایی که پس‌فردا هزار تفکر انحرافی، خانه‌های تیمی و تیم‌های فساد فکری و جنسی به وجود می‌آورند برخورد مناسب شود.

به نظر می‌رسد پیش از مقابله به مثل، باید کار را ایجابی و تولیدی کنیم. کار اثباتی کنیم؛ یعنی اینکه بیایم دست‌کم تفکرات، دشمن‌شناسی و آرمان‌های خودمان را در قالب فیلم‌های جذاب و قوی نشر دهیم. سپس مقاله به مثل کنیم. کار تدافعی هم یک واقعیت است و باید وجود داشته باشد. مؤثرترین سلاح می‌تواند رسانه باشد، رسانه و سینما که مهم‌ترین و مؤثرترین هستند. فیلم باید ساخت. برنامه ساخت. روشنگری کرد. کانال تلویزیونی ایجاد کرد. همین کتاب و نشریه و این قبیل کارها.

سوء تفاهم نشود، نه اینکه ممنوعیت به وجود بیاید. کتاب‌های آنها هم منتشر شود ولی این، محملی شود برای توضیح این پدیده‌ها. اخیراً دیدم کتاب «دو قرن سکوت» آقای زرین‌کوب دوباره به چاپ رسیده است. کتابی که شهید مطهری نقدهای اساسی به آن داشتند. این کتاب دربارهٔ ایران بعد از اسلام است و می‌گوید که پس از اسلام دو قرن ایران ساکت بود و هیچ فرد شاخصی نداشت. شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» با دلیل و برهان، توضیح داده‌اند که اتفاقاً این‌گونه نبوده است و در این دو قرن، پایه‌ای‌ترین عرفا، فضلا و فلاسفه ایرانی را داشته‌ایم. پایه‌ای‌ترین علوم در همین دو قرن تولید و صادر شده‌اند. کار خوبی که در چاپ جدید این کتاب شده آن است که صحبت‌های شهید مطهری را هم همراه اصل کتاب چاپ کرده‌اند؛ خیلی کار خوبی است؛ یعنی دست‌کم اگر آن نظر مطرح می‌شود، نظر ایشان هم مطرح شود. اگر نظر فراماسونری چون فریدون آدمیت دربارة فراماسونر دیگری به نام سپه سالار گفته می‌شود، در کنار آن واقعیت برنامه‌های اینها هم گفته شود. حتی طبق اسناد ساواک، در زمان شاه گفتند که این کتاب ضدّ اسلامی است و ممکن است مردم وقتی که این حرف‌های ضداسلامی را بخوانند، برآشوبند و کتاب چاپ نشود ولی محمدرضا شاه که نوکر فراماسونورها بوده می‌گوید کتاب چاپ شود![۱]

پانویس

  1. «گفت‌وگو با آقای سعید مستغاثی، پژوهشگر و منتقد سینما». دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳.