سفر بر مدار مهتاب (کتاب)
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نامهای دیگر | سفر بر مدار مهتاب: گفت و گو با کبری سیل سهپور، همسر شهید سید علی اندرزگو |
نویسنده | مرتضی سرهنگی |
زبان | فارسی |
تعداد صفحات | ۴۷ |
قطع | پالتویی |
مجموعه | بانوی ماه |
اطلاعات نشر | |
ناشر | انتشارات سوره مهر |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۹۲۹۱۹۰۱ |
سفر بر مدار مهتاب با نام فرعی گفت و گو با کبری سیل سهپور، همسر شهید سید علی اندرزگو به قلم مرتضی سرهنگی جلد سوم از مجموعه بانوی ماه[یادداشت ۱] است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
درباره کتاب
«سفر بر مدار مهتاب» داستان یک زندگی است که در ظاهر سراسر هول و اضطراب بود، اما ایمان و یقینی مومنانه، آن را به ساحل امن رساند. برای شکل گرفتن این کتاب، کبری سیلسهپور مقابل ضبط هدایتالله بهبودی و مرتضی سرهنگی نشسته است. او حکایت خود را از آن جا آغاز میکند که به سال ۱۳۴۹ و در روز تولد حضرت زهرا(س) به عقد شهید اندرزگو[یادداشت ۲] درمیآید؛ اما بر خلاف همه زندگیهای معمول، شروع پیوند آنها با گردش و سفر و خوشی نیست. البته سفر هست، اما به اجبار و پنهانی برای فرار از دست عوامل رژیم شاهنشاهی. نوزادشان سیدمهدی هشت ماهه است که آنها مجبور میشوند به قم فرار کنند. بعد به مشهد میروند، بعد هم به زابل و نهایتاً به افغانستان؛ آن هم در شرایطی که همسر اندرزگو فرزند دومشان را باردار است. عبور از رودخانه با همین وضعیت، بازگشت پنهانی به ایران، حمل اسلحه توسط سیلسهپور و گذراندن لحظاتی نفسگیر در پاسگاههای بین راه و … بخشی از این زندگی دشوار اما عاشقانه بوده است.
آنها سپس در مشهد مستقر میشوند، اما این هم به معنای رسیدن به آرامش و اسودگی برای خانواده اندرزگو نبوده است؛ چراکه طبیعی است زندگی با چنین مبارز سختکوش و خستگیناپذیری اساساً نمیتوانسته به شکل زندگی های معمول و متداول باشد. چنانچه به عنوان مثال شهید اندرزگو مجبور بوده برای آوردن اسلحه به جاهای مختلف و از جمله لبنان سفر کند یا مدام در حال پنهان شدن و تغییر چهره و لباس باشد. اما از همه اینها دشوارتر زمانی است که اندرزگو در تهران به شهادت میرسد. خانوادهاش در مشهد از این اتفاق بیخبر هستند که ناگهان، ساواک شبانه به خانه آنها میریزد. حالا سیلسهپور مانده است و چهار فرزند خردسالش، زیر سایه ترس و ساواک. سه روز در آن وضعیت تلخ و موحش میگذرد که ساواکیها در خانه آنها برای خود پرسه میزنند. بعد او را با بچههایش در شرایطی دشوار به تهران میآورند و دو ماه تمام بازجویی میکنند… اما حالا آن سختیهای غریب گذشته و سیلسهپور چهار فرزند برومند دارد و همسری که یاد و خاطرهاش غرور برانگیز است.[۱]
برشی از متن کتاب
- به ایشان گفتم: «آقا! اگر بفهمند پدرمان را درمیآورند.» ایشان گفت: «همین الان بیسیم میزنند و با هلیکوپتر میآیند و ما را میبرند!» و بعد گفت: «من الان به حضرت زهرا(س) میگویم خودشان مراقبت کنند. حالا ببین مادرم زهرا(س) چه میکند.» ایشان به طرف رئیس پاسگاه رفت و گفت: «وضع خانم من خوب نیست. حالش به هم خورده است و باردار هم هست.» رئیس پاسگاه گفت: «اینکه غصه ندارد. ببرش توی قهوهخانه، آب و چای بده تا ما این مسافرها را بگردیم.» (صفحه ۲۶)
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «سفر بر مدار مهتاب». وبسایت انتشارات سوره مهر. دریافتشده در ۱۶ تیر ۱۴۰۳.
یادداشت
- ↑ این مجموعه به گفتگو با همسران سرداران و فرماندهان شهید هشت سال دفاع مقدس پرداخته است.
- ↑ سیدعلی اندرزگو در رمضان سال ۱۳۱۸ شمسی در تهران به دنیا آمد. در نوجوانی با شهید نواب صفوی آشنا شد و در قیام ۱۵ خرداد، به عرصه مبارزه با رژیم گام نهاد. شهید اندرزگو پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجههای سخت، لب به سخن نگشود. از آن زمان، وارد شاخه نظامی هیئت مؤتلفه اسلامی شد و در اولین اقدام، در اعدام انقلابی حسنعلی منصور، همکاری کرد. وی برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با قیافههای متفاوت آشکار میشد. اندرزگو نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم داشت و برای این منظور به کشورهای دیگری سفر میکرد. ساواک پس از سالها تعقیب و گریز، دریافت که در ۱۹ ماه مبارک رمضان مهمان یکی از دوستان خواهد بود. محل، مورد محاصره قرار گرفت و اندرزگو اسنادی را که در جیب داشت به دهان برد و خورد تا به دست ساواک نیفتند. وی طی این درگیری در دوم شهریور ۱۳۵۷ با زبان روزه به شهادت رسید.