سمیه کاظمبیگی
زمینه فعالیت | فعال رسانه مدیر شبکه نهال |
---|---|
ملیت | ایرانی |
تحصیلات | دانشجوی دکترای علوم ارتباطات |
آدرس اینستاگرام | سمیه کاظمبیگی |
سمیه کاظم بیگی فعال رسانه و مدیر شبکه نهال و دانشجوی دکترای علوم ارتباطات است.
فعالیت تخصصی
- مدیر گروه خانواده شبکه دو
- عضو هیات انتخاب بخشهای ملی، بینالمللی و مخاطب کودک و نوجوان جشنواره فیلم ۱۰۰
- مدیریت شبکه نهال
گفتاورد
گفتوگو درباه حضور زنان در عرصه فرهنگ
سمیه کاظم بیگی در گفتوگو با پایگاه خبری-تحلیلی رجانیوز بیان کرد زن باید استقلال فردی و شخصیت مستقل داشته باشد و حضور حضور بانوان در حوزه فرهنگ ضرورت دارد. وی در تعریف زن مستقل گفت:
من یک اعتقاد کلی در زندگی خودم دارم و آن بحث استقلال زنان است. نه استقلالی که مدنظر فمینیستها و یا شاخهها و نحل افراطی و یا انحرافی است که به دنبال آنند تا از یک زن مسلمان، یک زن شرور و غیر قابل کنترل تولید کنند، و نه آنکه در زبان عموم جامعه فقط به بعد استقلال مالی بپردازد. بحث من اصلاً استقلال مالی نیست. بحث من استقلال فردی است. هرجا بحث استقلال فردی انسان به چالش کشیده شد، دیگر آن فرد نمیتواند زاینده و پویا عمل کند و همواره وابسته است.
من معتقدم زن یک شخصیت مستقل است؛ به لحاظ فکری، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی، زیستی و.... من موقعی میتوانم از همه لحاظ پشتیبانی برای همسرم یا کودکم باشم که اول خودم را بسازم. چرا گفته میشود که مثلاً تربیت کودک ۲۰ سال قبل از تولد او آغاز میشود؟ چون باید اول روی خود کار کنیم و آن چیزی باشیم که میخواهیم کودکمان باشد که بتواند فردای جامعه را بسازد. اینجا اهمیت استقلال خود را نشان میدهد. زن باید به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، برای خود ردیف و قافیه قائل باشد و بگوید میخواهد بهعنوان چه کسی در جامعه نقشآفرینی کند.
زن باید ابتدا تعریف کند که کیست و بایستی برای جامعه چه نقشی ایفا کند و چه تاثیرگذاری روی آن دارد؟ ظرفیت و توانمندیهایی که خداوند در وجودش قرار داده برای چیست؟ در غیر اینصورت، خانم به یک موجود ضعیف وابسته تبدیل میشود که نمیتواند امالبنین وار وارد جامعه شود. نمیتواند جامعه را به تحرک و پویایی دربیاورد. در نتیجه من برای فعالیت فکری خودم استقلال قائلم. من باید بدانم میخواهم "که" باشم. علامه محمدتقی جعفری (ره) در کتاب امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، شش سؤال اساسی را مطرح میکند که در این کتاب میگوید امام حسین (ع) برای آنها پاسخ داشت. همین شش سؤال، سؤالات مهم ارتباطی است. از جمله آنکه من کیستم، از کجا آمدم، در کجا هستم، برای چه آمدهام، با کیستم و به کجا میخواهم بروم. که پاسخ به اینها بنیان فلسفۀ وجودی انسان است. آن چیزی که در رفتار من بهعنوان مادر جاری و ساری است، تاثیرگذارتر از گفتار من است. آیا این جز با مطالعه و تمرین و خودسازی و داشتن پاسخ برای این سؤالات بهدست میآید؟
ما در بسیاری از زمینهها تفکر و تمرین نکردهایم. من از نوجوانی به این فکر میکردم که ما به یک دلیلی به این دنیا آمدیم و تا لحظۀ رفتنمان، باید این دین را ادا کرده باشیم. نیاز است فرد به نهایت ظرفیت وجودی خود در این دنیا برسد و سپس کوچ کند. در دعاهایمان میگوییم خدایا تو به من نعمت عطا کردی قبل از آنکه من از تو درخواست کرده باشم. این نعمت چیست؟ نعمت حیات است که به نظر من همان ظرفیت و تواناییهایی است که باید دید چگونه میتوانیم به نهایت خود برسیم. رسیدن به پاسخ این سؤالات یعنی استقلال در رأی و اندیشه؛ همان چیزی که یک زن مستقل به آن نیاز دارد.
آیا این به معنای تساوی زن و مرد است؟
برابری بله اما تشابه نه. متأسفانه در طی سالهای متمادی، ما بیشتر از آنکه در جهت احقاق حق زنانگی خود قدم برداشته باشیم، در جهت احقاق حق مردانگی خود گام برداشتیم! یعنی گفتیم زن با مرد فرقی ندارد! چرا اتفاقا، فرق دارد. ولی با همۀ این تفاوتها، توانایی و حق رسیدن به غایت ظرفیت خود را دارد. البته نه همه. بهعنوان مثال شاید درصد کمی از خانمها توانایی و تحمل انجام کارهای فیزیکی سخت و سنگین را داشته باشند؛ ولی برای همانها نیز باید فرصت استفاده از آن توانایی فراهم باشد. یا بعضی بانوانی که قدرت تحلیل، تبیین و سخنوری بالایی دارند، و توانمندی حضور در صحن علنی مجلس را دارند، باید میدان برای آنها باز باشد. البته نیاز است که این دسته از بانوان تفاوت مناسبات شغلی و خانوادگی خود را بهدرستی بشناسند و همچنین با روشهای گوناگون از جمله مطالعه، به اندیشۀ بلند قابل بحث دست یابند.
کانال نهال بستری مناسب برای انتقال مفاهیم فرهنگی به کودکان این سرزمین است. دیدگاه شما بهعنوان مسئول کانال نهال در خصوص نقش بانوان در عرصۀ فرهنگ چیست؟
من به جد معتقدم حوزۀ فرهنگ، خط مقدم جبهه است. ما در حال حاضر در جنگ فرهنگی به سر میبریم که فقط مرزهای آن تغییر کرده است. امروز رسانه تا اتاق خواب کودک ما هم آمده است. و این نگاه مادرانۀ ریزبین میخواهد که برای این عرصه برنامهریزی کند. اینجا حضور بانوان ضرورت دارد. اگر بانو دربارۀ احساسات یک دختر قلم نزند، چه کسی میخواهد احساس یک دختر در حال بلوغ را بشناسد؟ یک آقا نمیتواند بداند در ذهن دختران در آن برهۀ زمانی چه میگذرد! زنان و مادران عناصر مولد و فرهنگساز جامعه هستند. مادران انسانسازند. پس نیاز به حضور بانوان در عرصۀ فرهنگ، برای انتقال فرهنگ از طریق رسانه، یک نیاز بسیار جدی است و باید میدان برای حضورشان فراهم باشد و امکانات متناسب برای حضورشان هم اندیشیده شود و نه تنها به این مهم تشویق و ترغیب شوند، بلکه مساعدت شوند.
شما میدانید طبق روایات امام زمان(عج) ۳۱۳ یار دارد؛ یارانی که فرماندهان استراتژیک و جریانساز ایشانند و نه سربازان معمولی. از این ۳۱۳ نفر، ۵۰ نفر خانمند که این ۵۰ نفر باید دلاورانی باشند که امالبنین وار از دل همین جامعه بیرون بیایند که باید از قبل، میدان تمرین برایشان فراهم باشد، نه آنکه چالههای متعدد بر سر راهشان تراشیده شود. من معتقدم حضور خانمها در عرصۀ فرهنگ واجب کفایی است و اکنون شرایطی نیست که احساس کنم نیازی به حضور من در این عرصه نیست.
همچنین ما باید فهم درستی از مقاومت، اسلام، جبهه، جهاد، خط مقدم و... داشته باشیم. نمیشود اینجا دست روی دست گذاشت و زنان مقاوم در لبنان، یمن و... را صرفأ تحسین کرد. باید قد علم کرد و کاری کرد. حالا یا با کار مدیریتی، یا قلم زدن و نویسندگی، یا یادگیری زبانهای متفاوت،.... چه شد که انقلاب شد؟ امت قیام کرد، ملت در جهت ارادۀ خداوند با هم متحد شدند. به نظر من ما خانمها هم باید بر محور اشتراکاتمان گردهم آییم. اگر خانمها در مطالبات برحق و مشترک خود همنوا شوند، جامعه نسبت به این مطالبات حساس میشود و بستر برای حضور هرچه پررنگتر آنها روز به روز آمادهتر میشود.
در زندگی شخصی، بین شما و همسرتان در خصوص فعالیت حضرتعالی توافق نظر وجود دارد؟
به نظر من شما در مرحلۀ ازدواج، باید همسر خود را به نحوی انتخاب کنید که با شیوۀ فعالیت شما موافق باشد. شاید نقدی بر مردی که موافق فعالیت خارج از خانۀ همسرش نیست نباشد؛ چراکه انتخاب او این است و سلیقۀ فردی است. اما شما خودتان باید دچار دوگانگی نباشید و اگر فعالیت اجتماعی جزء اولویتهای زندگی و اهدافتان است، این فرد را برای ازدواج انتخاب نکنید. ما باید بدانیم چه مسیری را برای رسیدن به چه هدفی انتخاب میکنیم.
من در ازدواجم روی این وجه تمرکز کردم که نسبت و وظیفۀ ما با جهان هستی، خداوند و امام زمان(عج) چگونه است و به دنبال یک همراه بودم و طبیعتأ همسرم با این دیدگاه کنار من قرار گرفت. همسرم هم به این نکته قائلند که جامعه نیاز به فردی دارد که توالد فرهنگی و ارزش افزودۀ اجتماعی داشته باشد که بعد از رفتن ما از این دنیا، حتما نقشی از ما به جا گذاشته شود. ما وظایف را به صورت زنانه و مردانه تقسیمبندی نکردیم. به عنوان مثال در خانوادۀ ما، پخت غذا وظیفۀ زن تلقی نمیشود. اما از آنجا که از یک تربیت سنتی برخوردارم، زمانی که مشغولیت بیشتری داشتم، تا مدتها اواخر هفته چند نوع غذا را نیمهآماده میکردم تا در طی هفته از آن استفاده کنم. اما اگر غذایی هم آماده نکنم، همسرم آماده میکنند. دو روز در هفته هم کارهای خانه را انجام میدهم اما نه بدون نقص یا وسواسگونه. این حرف من نسخهای واحد برای همۀ خانمها نیست؛ به این خاطر که هر کسی یک توانایی دارد و اصلا هیچ فخری در این مدل بر مدل دیگر نیست. صرفاً تفاوت دارد و با اهداف من سازگار است.
با توجه به آنکه به دلیل شرایط شغلی زمان کمتری را با فرزندان خود میگذرانید، چگونه به امر تربیت آنان اهتمام میورزید؟
اول آنکه من به نیت معتقدم و فکر میکنم مهم و تأثیرگذار است که با چه نیتی در جامعه حضور پیدا کنیم. دوم آنکه امکاناتی کنار هم جمع شدند تا من بتوانم در اینجا حضور پیدا کنم. بعد از تولد فرزند اولم، به مدت دو سال و نیم در اوج شکوفایی شغلی، در خانه ماندم. چون کسی نبود که از فرزندم نگهداری کند و من هم اعتقادی به سپردن فرزندم به مهدکودک نداشتم. بعد از آن به مدت یک سال با پرستاری مطمئن و معتمد پیش رفتم و بعد از آن نیز تعمداً فرزندم را در محیط آموزشی ثبتنام کردم که تمرکزشان بیشتر روی جنبۀ آموزشی بود و نه تربیتی. طبیعتأ ساعت کاری من در آن زمان خیلی کمتر از حالا بود. تا اینکه فرزند دومم به دنیا آمد و دوماهه شد و در آن زمان برای همکاری محتوایی در شبکۀ کودک دعوت به همکاری شدم. من مسائل خود را بیان کردم. از جمله آنکه من هر جا باشم، فرزندم همراه من است. این قید برای من خیلی جدی بود و من نیاز داشتم که کودکم در آغوشم باشد و هیچ چیزی برای من در ماههای اولیه که او به حضور فیزیکم خیلی نیاز داشت، ارزش دوری از فرزندم را نداشت. شبکۀ کودک این قید من را پذیرفت. از طرفی من نمیتوانستم وقت زیادی بگذارم. این را هم قبول کردند. آن زمان تمام درآمدی را که از اینجا دریافت میکردم و خیلی هم بالا نبود، به خانمی میدادم تا در کارهای منزل به من کمک کند و فلسفۀ ذهنی من این بود که من میتوانم کاری را برای دیگران انجام دهم و آن خانم میتوانند کاری را برای من انجام دهند و گردش رزق و روزی برایم مهم بود.
تا زمانیکه این مسئولیت به من پیشنهاد شد، خواهر من که شخصیتی انقلابی دارند، اولین کسی بودند که به من گفتند حوزۀ کودک در صدا و سیما، یک سنگر اثرگذار در جامعه است و تو وظیفه داری که نسبت به آن اهتمام داشته باشی و من به تو کمک میکنم. از همان اول به سبک جبهه و خط مقدم به کار نگاه کردند و از من پشتیبانی کردند. هم همسرم و هم خواهرم به من کمک کردند و به مرور ساعت کاری من افزایش یافت و مسئولیتم هم سنگینتر شد. همچنین فهم و خوانش رییس شبکه از اهمیت حضور یک مادر در جامعه و در حوزۀ کودک، کمک بسیاری برای نقشآفرینی من در این مسئولیت کرد. ایشان مدافع و خواستار حضور مادران در شبکه بودند. به طوریکه در برخی از جلسات ما، یک یا چند کودک همزمان حضور داشتند و آقای دکتر سرشار با سعۀ صدر و آرامش طوری رفتار میکردند که مادران احساس ناراحتی نکنند و حتی برای کمک به تمرکز مادران، چند بار جملهها را تکرار میکردند. حتی یکی از اتاقها را در اختیار گذاشتند تا تبدیل به مهدکودک شود تا مادری که حضور او برای شبکه ضرورت داشت نیز بتواند بیاید. طبیعتاً نمیتوان توقع داشت الان این امکانات در همۀ مراکز فرهنگی فراهم باشد. اما باید به سوی اینچنین شدن حرکت کنیم و نکتۀ مهم برای حضور بانوان همراه کودکان در محیطهای کاری آن است که ما ابتدا باید خودمان را بسازیم و بتوانیم حقوق سایر افراد را تأمین کنیم و بعد از آن به دنبال حقوق خود باشیم؛ چراکه حضور همراه با کودکان الزامات حقوق فردی بیشماری دارد.
الان وضعیت من به گونهای است که چهار روز در محل کار حضور دارم و یک روز هم از منزل دورکاری انجام میدهم. البته وضعیت آنتن به نحویست که ما بیست و چهار ساعته در خدمتیم و اگر کاری باشد، باید انجام دهیم.
اما در مورد تربیت فرزندان هم معتقدم هر سبک تربیتی اشکالاتی دارد و بدون عیب نیست. ما فقط میتوانیم آسیبها را به حداقل برسانیم. من هم انتخاب کردهام که آسیبها را با کمک گرفتن از خواهرم که به سبک تربیتی او اطمینان دارم، به حداقل برسانم. از طرفی از کمالگرایی در تربیت دست برداشتهام که کودکی بدون نقص تحویل جامعه دهم که چنین چیزی اصلأ امکانپذیر نیست. همچنین سعی میکنم بر فرزندانم در طول روز نظارت داشته باشم و چند بار با آنان تماس بگیرم و در پایان روز هم زمان مشخصی را به آنان اختصاص دهم. طبیعتاً من همواره موفق به اجرای این نکات نبودهام؛ چراکه انسانم و یک ابرقهرمان نیستم. تلاش میکنم هر کاری از دستم برمیآید انجام دهم و از خداوند میخواهم کاستیهای من را در امر تربیت جبران کند. فرزندانی بودند که بدون پدر بزرگ شدند، همچون فرزندان شهدا، اما خدا برای آنان جبران کرد و چیزی از وظیفۀ شهدا هم برای حضورشان در جبهه نیز کم نشد.
شما هم مادر دو فرزند هستید و هم مسئولیت اجتماعی سنگینی دارید. در دوران کنونی و با وجود بیماری کرونا، آیا تغییری در زندگی شما بهعنوان یک مادر شاغل ایجاد شد؟
بله. طبیعتاً با تعطیلی مدارس کنترل کردن و نظارت بر تکالیف فرزندم به کارهایم اضافه شد. در شرایط عادی سال نیازی به این کنترل نبود،؛ چراکه به خاطر کنترل روزانۀ تکالیف در مدرسه توسط معلمان، پسرم به طور منظم تکالیفش را انجام میداد. از طرفی بحث کلاسهای آفلاین و آنلاین، دسترسی به نت و کامپیوتر و نیاز به نظارت کامل بر این مهم، حضورهای نیمهوقت در مدرسه، عدم امکان استفاده از سرویس مدرسه و همۀ اینها در کار روزانۀ من تداخل ایجاد کرده است. یعنی روزانه حداقل دو ساعت به چالشهای ما با بچهها افزوده شد. اما متاسفانه در ایام کرونا، هیچ فکری برای مادران شاغل نشد. به طور مثال ما در شبکۀ کودک بررسی کردیم و دیدیم که مادر از صبح با کودکش در منزل مانده و کودک دیگر حوصلهای برای مادر باقی نگذاشته است. پس به این فکر کردیم که چطور میتوانیم به والدین کمک کنیم؟ فیلم سینمایی به جدول پخش هر روز اضافه کردیم و تغییراتی در جدول پخش ایجاد کردیم. این تغییر در برنامه، یعنی تیم ما بیشتر بماند و وقت بگذارد و برنامهریزی کند. این در حالی است که طیف قانونگذار در جامعه برای مادران شاغل فکری نکرد!
در حوزۀ سیاستگذاری در دوران کرونا، اگر مسئولیتی داشتم، حتما ساعت کاری مادران شاغل را کاهش میدادم و به ازاء این ساعات، تقاضای دورکاری و ارائۀ گزارش کار از مادران داشتم. همچنین اگر مادری مجبور بود زمان بیشتری را برای کار صرف کند، حداقل درآمد مالی بیشتری برای او در نظر میگرفتم که بتواند به نحوی این چالش را در خانواده مدیریت کند و مثلأ از فردی کمک بگیرد تا در ساعات عدم حضور مادر، کنار فرزندان حضور داشته باشد. من میگویم به خصوص در این شرایط، همۀ ما باید به احترام بانوان شاغلی که یا به حکم وظیفه یا به حکم اضطرار قد علم کردند تمام قد بایستیم. چون اینها کار سختی را انتخاب کردند؛ در حالیکه میبینم برخی نگاهها به این بانوان شاغل، نگاه صحیح و ارزشی نیست.
فرض کنیم شما به دلایلی قادر به فعالیت خارج از منزل نبودید. چگونه مسئولیت خود را در قبال جامعه انجام میدادید؟
من در فواصل زمانی گوناگون همچون دوران بارداری، این شرایط را تجربه کردهام؛ بهطور مثال در دورهای، خیریهای خانوادگی و دوستانه راه انداختم و به هر کسی که میشناختم پیام دادم تا برای خانوادههای بیبضاعت، ارزاق تهیه کنیم و مواد غذایی را به کمک خانوادهام آماده میکردم. کارهای بسیاری است که بانوان میتوانند بدون نیاز به حضور فیزیکی در جامعه و به برکت تکنولوژیهای روز به راحتی در منزل انجامش دهند. شما تصور کنید هر خانه یک خیریه شود، هر خانه یک مرکز تربیتی شود. یا فرض کنید خانمی که ظرفیت روحی و روانی نگهداری از کودکان را برای ساعاتی دارد اما امکان چنین فعالیتی برایش در خارج از خانه مهیا نیست، چه اشکالی دارد که در خانه مهدکودک خانگی راه بیاندازد و فرزندان دوستان شاغلش را برای ساعاتی نگهداری کند؟ به این صورت یک مهدکودک خانگی قابل اعتماد داریم که هم مربی را میشناسیم و هم خانوادۀ کودکان را. شاید سخت به نظر برسد اما شدنی است و زمینههای بسیار ارزشمندی است و سنت کمک به دیگران را به بهترین نحو احیا میکند. کما اینکه من نمونههای موفق بسیاری از این دست را دیدهام. اینها عرصههایی است که من میگویم بانوان باید در آن قد علم کنند و روی پای خود بایستند. باید خودشان برای خودشان کاری کنند.
شما اگر انسان فعالی باشید، حتی اگر راه حضور اجتماعی برای شما بسته باشد، به لطف تکنولوژی قادر به مطالعه، نویسندگی و پژوهش هستید که میتوانید در مسیری که انتخاب کردهاید مجاهدت به خرج دهید و بعد از چند سال خروجیهای آن را ببینید. همه چیز در صحن علنی اجتماع خلاصه نمیشود. ترجیح من این است که اگربتوانم، در خانه بنشینم و بهواسطۀ ابزار ارتباطی، کارم را از دور پیگیری کنم. خیلی از فعالیتها واقعاً نیازی به حضور هم ندارد.
برای بسیاری از خانمها، جمع امور مربوط به منزل و اشتغال خارج از منزل امری دشوار به نظر میرسد. نظر شما در این خصوص چیست؟
من طبق آیۀ قرآن معتقدم انسان در رنج و سختی آفریده شده. فقط در برخی موارد این امکان را دارد که انتخاب کند میخواهد در کدام حوزه رنج بکشد. اما زندگی خالی از رنج و دشواری نیست. هر مسیری را که انتخاب کنیم سختیهای خودش را دارد و البته به تناسب اهداف بزرگتر، رنجهای بزرگتری در مسیرمان خواهد بود؛ مثل قلههای بلندتر که نیاز به سرسختی بیشتری برای فتحش دارد. من اگر سختی تعامل با افرادی را که در محیطهای کاری حضور دارند پذیرفتهام، بهخاطر یک هدف بزرگتر است و هرچه این هدف بزرگتر باشد، آن رنج شیرینتر است. این اهداف ماست که تحمل دشواریها و سختیها را برایمان امکانپذیر، قابل درک و راحتتر میکند. فرض کنید من یک زن سرپرست خانوارم. اگر هدفم فقط کسب درآمد برای کودکانم باشد، این رنج و سختی برایم سنگینتر میشود. اما اگر خود را واسطۀ رسیدن رزق و روزی به کودکانم بدانم و بگویم خداوند مرا در سطحی دیده که در رسیدن این رزق حلال به بندگانش شریک باشم، رنج فیزیکی به رنج معنوی تبدیل میشود که تحمل آن سادهتر و شیرینتر است. هرچه قله هدفی که انتخاب کردیم بلندتر باشد، رنجهایی که برای رسیدن به آن میکشیم، قد ما را بلندتر میکند. صرفاً ما مخیّریم که چه هدفی را انتخاب کنیم و چه چیزی را ترجیح دهیم و چرا.
شاید بعضی از ما خانمها، نمیتوانیم جمع دقیقی بین فعالیتهای خود داشته باشیم و میخواهیم به همه چیز برسیم. من از بسیاری از مهمانیها و تفریحاتم چشمپوشی میکنم. فرد بالاخره باید انتخاب کند که میخواهد در چه زمینی بازی کند. حکایت فردی است که در جنگ، در قایقی بوده که به سمت جبهۀ مقابل حرکت میکرده؛ در میانۀ راه قایقی را میبیند که به طرف جبهۀ خودی برمیگردد. یک پایش را در این قایق میگذارد و پای دیگرش را در قایق دیگر. همراهانش هم به او میگویند که یک پایت را بردار. یعنی تکلیفت را روشن کن و تنها یکی از این دو راه را میتوانی انتخاب کنی و هر راه ملزومات و آوردههای خودش را دارد. طبیعتاً نمیتوان جمع دقیقی از تمایل به زندگی در رفاه کامل، ساعت خواب دقیق و بینقص، سر زدن مداوم به مزونها و آرایشگاهها، حضور در مهمانیهای خانوادگی، کدبانوی نمونه بودن و در عین حال یک فعال اجتماعی درجه یک بودن ایجاد کرد! به نظر من نشدنی است و فرد باید یک شیوۀ زیست را برای خود در نظر بگیرد.
میدانیم که شرایط کنونی جامعه به نحوی است که نمیتوان به صورت مطلق، ضرورت حضور خانمها در جامعه را رد کرد. از آن سو کشور با بحران جمعیت روبروست. به نظر شما فرزندآوری و اشتغال به طور همزمان برای خانم مقدور است؟
شاید در حال حاضر با سیاستگذاریهای ضعیف و کمکاریهای متولیان امر خانواده و جمعیت که علیرغم سیاستهای ابلاغی رهبری، همتی برای حل آن اتخاذ نکردهاند، نتوان راهحل شفافی برای رسیدن همزمان به این دو مهم پیدا کرد. مثلاً در حال حاضر تمهیدات کافی برای مادر ۵ فرزند بودن و همزمان فعالیت اجتماعی جدی داشتن وجود ندارد. اما به نظر من وقتی متولیان این امر به فکر نیستند، شاید یکی از راهها چرخش فرهنگی در سبک زندگی است؛ باید در سبک زندگی ما تغییرات جدی رخ دهد و مثلاً از پدربزرگ و مادربزرگ برای نگهداری کودکان کمک گرفته شود. سبکی که در آن پدربزرگ و مادربزرگ با فرزندان و نوهها در یک خانه زندگی میکنند و از آنان نگهداری هم میکنند. از نظر روانشناختی نیز گفته میشود نزدیکترین فرد به پدر و مادر در امر تربیت، پدربزرگ و مادربزرگند. خیلیها به من میگویند که در این صورت ممکن است تربیت بچه با سلیقۀ والدین جور درنیاید. اما من میگویم اگر الگوی شخصیتی پدر و مادر، الگویی مقتدرانه باشد، کودک هرجا رود به سمت پدر و مادر متمایل میشود. یا اگر مادر شاغل فردی متعهد و امین پیدا کرد، بخشی از درآمد خود را به آن فرد دهد و در عوض در امر نگهداری کودک از او کمک بگیرد.
اما اگر فرد نه به لحاظ سیاستگذاری در جامعه و نه به لحاظ پشتوانۀ فرهنگی و خانوادگی حمایتی ندارد، میتواند الگوی دیگری را انتخاب کند. یعنی در خانه بماند و به برکت تکنولوژی به فعالیت بپردازد، تشکلهای زنانه ایجاد کند، امور اجتماعی را از منزل پیگیری کند و نظایر آنکه کم هم نیستند.
در پایان به نظر شما آیا میتوان نسخهای واحد برای فعالیت همۀ زنان تجویز کرد؟
در پاسخ باید بگویم بعضی وقتها افرادی در مواجهه با نظرات من میگویند مادری کم از اشتغال نیست یا میگویند چه کسی گفته زن کار کند؟ زن باید در خانه باشد و موقعیت کاری برای آقایان فراهم باشد. اما به نظر من باید دید هر کسی چه میزان توانایی دارد. ما با انسان طرفیم و انسانها با یکدیگر متفاوتند و نمیشود نسخهای واحد برای همه پیچید. من در سیره هم ندیدم که فقط یک نسخۀ واحد وجود داشته باشد. من معتقدم ریشۀ همۀ این مسائل در عدم شناخت کافی از سیره است. من هم ادعا ندارم که شناخت کافی از آن دارم؛ اما گاهأ در جامعه نگاههایی وجود دارد که با سیره متفاوت است. ما میبینیم که حضرت زینب (س) در بارگاه یزید قیام میکند و همه میگویند انگار علی ثانی اینجاست! ایشان بدون تمرین به این نقطه نرسیدهاند.
به نظر من زوایایی از زندگی بانوان اهل بیت (علیهم السلام) مورد غفلت قرار گرفته است. اکنون مدل صفر و یکی ارائه میشود که یا مدل غربی است، یا مدل سنتی محض. به نظر من خانمهای توانمند باید ابتدا در سیره جستجو کنند و فعالیتهای روزمرۀ بانوان شاخص را دربیاورند و به الگوهای زنانه و دخترانۀ قدرتمند برسند. سپس یک مدل را انتخاب کنند و به همان مدل مسلمان باشند؛ یعنی بیشترین شباهت را به آن مدل پیدا کنند. همچنین در حوزۀ تربیت انسان اقدام به خودشناسی و خودسازی کنند و این رنجها را بپذیرند تا جامعۀ بالندهتری را شاهد باشیم.[۱]
پانویس
- ↑ زن باید استقلال فردی و شخصیت مستقل داشته باشد، پایگاه خبری-تحلیلی رجانیوز، تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۹، دریافت شده در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳.