سید مهدی شجاعی

از یاقوت
(تغییرمسیر از سیدمهدی شجاعی)
سید مهدی شجاعی
نویسنده
تاریخ تولد۱۳۳۹ ‏(۶۳–۶۴ سال)
محل تولدتهران
محل زندگیتهران
بنیانگذارتأسیس مجمع هنرمندان مسلمان ایران
تأسیس مجله فرهنگی هنری نیستان (۱۳۷۴)
تأسیس انجمن قلم ایران
موضوع‌هاادبیات بزرگسالان، کودکان • ادبیات آیینی-مذهبی • دفاع مقدس
کتاب‌هاکشتی پهلوگرفته (رمان)
دست دعا، چشم امید
خدا کند تو بیایی
بر محمل بال ملائک
ایمان و گندم
برای همه برای همیشه
جای پای خون
اندوه برادر
جنگل کوچک
کاری برای مادر
پرواز پنگوئن
سنگ های درخشان
هفت موش کور و...
جوایزرتبه اول و لوح سپاس برای مقاله غیبت یا غفلت در جشنواره برترین های فرهنگ مهدویت
برگزیده بیست سال داستان نویسی پس از انقلاب
تبه اول در زمینه داستان و قطعه ادبی در دومین دوره مسابقات فرهنگی دفاع مقدس
چهره ماندگار ادبیات ایران
جایزه ویژه همایش به خاطر رمانهای آفتاب در حجاب؛ پدر، عشق و پسر؛ از دیار حبیب
لوح تقدیر بخش ادبیات داستانی ۱۳۸۵
تجلیل در اولین همایش عاشورا و انتظار به خاطر خلق آثار ارزنده در مکتب عاشورا و فرهنگ انتظار
یادبود بهترینهای ادبیات داستانی به خاطر کتاب امروز بشریت و...
آدرس اینستاگرامسید مهدی شجاعی


سید مهدی شجاعی (زاده ۱۳۳۹ در تهران) نویسنده و داستان نویس ایرانی است.

تحصیلات و سابقه فعالیت

او در دبیرستان در رشته‌ی ریاضی و فیزیک به تحصیل پرداخت. سید مهدی شجاعی در سال ۱۳۵۶ وارد دانشکده‌ی هنرهای دراماتیک شد. در ابتدا گرایش کارگردانی را برای ادامه‌ی تحصیل انتخاب کرد، اما پس از گذشت حدود سه سال، گرایش خود را به نمایشنامه‌نویسی و ادبیات دراماتیک تغییر داد. همچنین با وجود آنکه واحدهای مهم و اساسی رشته‌ی علوم سیاسی را نیز گذرانده بود، از تحصیل هم‌زمان در این رشته نیز انصراف داد و بر نویسندگی و داستان‌نویسی متمرکز شد.

فعالیت تخصصی

کتاب‌ها

الف: تألیف بزرگسالان

  • ۱- کشتی پهلوگرفته (رمان) – چاپ چهل و دوم – جمع تیراژ : ۵۴۵۰۰۰ نسخه
  • ۲- دست دعا، چشم امید – چاپ نوزدهم – جمع تیراژ: ۱۴۷۰۰۰ نسخه
  • ۳- خدا کند تو بیایی – چاپ بیست و یکم – جمع تیراژ: ۳۰۰۰۰۰ نسخه
  • ۴- بر محمل بال ملائک
  • ۵- بوی سبز پونه ها
  • ۶- از دیار حبیب (داستان بلند) – چاپ پانزدهم – جمع تیراژ: ۸۷۰۰۰ نسخه
  • ۷- شکوای سبز (۱) – چاپ ششم – جمع تیراژ: ۶۰۰۰۰ نسخه
  • ۸- پدر، عشق و پسر (داستان بلند) – چاپ سی و ششم – جمع تیراژ: ۲۸۰۰۰۰ نسخه
  • ۹- متقین – چاپ هفدهم – جمع تیراژ: ۸۱۰۰۰ نسخه
  • ۱۰- آفتاب در حجاب (رمان) – چاپ بیست و پنجم – جمع تیراژ: ۱۴۶۰۰۰ نسخه
  • ۱۱- صمیمانه با جوانان وطنم – چاپ دهم – جمع تیراژ: ۷۶۰۰۰ نسخه
  • ۱۲- ضیافت (مجموعه داستان)
  • ۱۳- ضریح چشمهای تو (مجموعه داستان). چاپ نهم. جمع تیراژ: ۵۱۰۰۰ نسخه.
  • ۱۴- دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز (مجموعه داستان). چاپ دهم. جمع تیراژ: ۷۹۰۰۰ نسخه
  • ۱۵- امروز بشریت … (مجموعه داستان)
  • ۱۶- عشق به افق خورشید (نمایشنامه)
  • ۱۷- خار و دل (نمایشنامه)
  • ۱۸- رسم بر این است (نمایشنامه)
  • ۱۹- بدوک (فیلمنامه)
  • ۲۰- گزیده ادبیات معاصر (مجموعه داستان)
  • ۲۱- سانتاماریا ۱ (مجموعه داستان) – چاپ دوازدهم – جمع تیراژ :۷۰۰۰۰
  • ۲۲- شکوای سبز (۲) – چاپ ششم – جمع تیراژ: ۱۳۵۰۰۰
  • ۲۳- مردان و رجزهایشان – چاپ هفتم – جمع تیراژ:۶۶۰۰۰
  • ۲۴- زیارت عاشورا – چاپ چهارم – جمع تیراژ: ۴۰۰۰۰
  • ۲۵- غیر قابل چاپ (مجموعه داستان) – چاپ پانزدهم – جمع تیراژ: ۶۸۰۰۰
  • ۲۶-رزیتاخاتون (طنز) – چاپ نهم – جمع تیراژ: ۴۵۰۰۰
  • ۲۷- آیینه زار – چاپ هشتم – جمع تیراژ: ۴۵۰۰۰
  • ۲۸- طوفان دیگری در راه است (رمان) – چاپ دهم – جمع تیراژ: ۴۶۰۰۰
  • ۲۹- سانتاماریا ۲ (مجموعه نمایشنامه) – چاپ چهارم – جمع تیراژ: ۱۳۰۰۰
  • ۳۰- مناجات – چاپ یازدهم – جمع تیراژ: ۵۳۰۰۰
  • ۳۱- آیین زندگی – چاپ دهم – جمع تیراژ: ۱۵۳۷۰۰۰
  • ۳۲- آسمانی ترین مهربانی – چاپ هفتم – جمع تیراژ: ۴۵۰۰۰
  • ۳۳- دعای کمیل – چاپ دوم – تیراژ:۱۰۰۰۰
  • ۳۴- کرشمه خسروانی (نمایشنامه) – چاپ دوم – تیراژ: ۱۰۰۰۰
  • ۳۵- سری که درد… می‌کند (مجموعه داستان) – چاپ دوم – تیراژ: ۲۰۰۰۰
  • ۳۶- سقای آب و ادب (رمان) – چاپ دهم – تیراژ: ۵۰۰۰۰
  • ۳۷- کمی دیرتر (رمان) – چاپ هشتم – تیراژ: ۴۰۰۰۰

ب: تألیف کودکان

  • ۱- ایمان و گندم
  • ۲- برای همه برای همیشه
  • ۳- جای پای خون
  • ۴- اندوه برادر
  • ۵- والعادیات
  • ۶- در راه مانده
  • ۷- قصه دو گنج
  • ۸- کاری باید کرد
  • ۹- حکایت آن سر
  • ۱۰- وقتی او بیاید
  • ۱۱- کشتی نوح
  • ۱۲- وای تشنگی …..
  • ۱۳- سلام بر وحی
  • ۱۴- فصل خوب پیوستن
  • ۱۵- خورشید نیمه شب
  • ۱۶- یک اسب و دو سوار
  • ۱۷- خیانت یهودا
  • ۱۸- با تو سخن گفتن
  • ۱۹- همسفر آفتاب
  • ۲۰- پشت پنجره
  • ۲۱- اولین زمستان جوجه ها
  • ۲۲- قصه پلنگ سفید
  • ۲۳- راهی که می ماند
  • ۲۴- مشورت با حیوانات
  • ۲۵- برای همه، برای همیشه
  • ۲۶- بعد از نوزده
  • ۲۷- آخرین پرنده، آخرین سنگ
  • ۲۸- دختر آسمانی
  • پ: ترجمه کودکان
  • ۱- برای اینکه ماهیها نمیرند
  • ۲- پرنده و شکارچی
  • ۳- در قصر ملک خاتون
  • ۴- فرار ….فرار
  • ۵- خانه ی خودمان
  • ۶- قهر اسباب بازیها
  • ۷- مموش! کجا بودی؟
  • ۸- سفر خرس کوچولو
  • ۹- آرزوهای فیلی
  • ۱۰- دیدنی نیست
  • ۱۱- مروارید
  • ۱۲- آموزش هنرهای تجسمی ۱ و ۲
  • ۱۳- دوست قهوه ای
  • ۱۴- ملخها در شهر (بازنویسی)
  • ۱۵- دو پرنده کوچک
  • ۱۶- گربه ی خودخواه
  • ۱۷- ماهی رنگین کمان
  • ۱۸- قصه میمون کوچولو
  • ۱۹- یک تپه، یک گودال
  • ۲۰- چهارپا
  • ۲۱- خداوند شبان من است
  • ۲۲- بزرگترین نام روی زمین
  • ۲۳- خدا مرا می شناسد
  • ۲۴- موش خواب آلود
  • ۲۵- اسب شاخ طلایی
  • ۲۶- جغد کوچک ترسو
  • ۲۷- دختر چینی
  • ۲۸- ما گرگ هستیم
  • ۲۹- ما خرس هستیم
  • ۳۰- راهت را انتخاب کن
  • ۳۱- اول تو، دوم من
  • ۳۲- خواب بهار
  • ۳۳- بهار کجاست؟
  • ۳۴- پیشی و ببری
  • ۳۵- موشی و جزایر اسرارآمیز
  • ۳۶- هرگز به سنجاب اعتماد نکن
  • ۳۷- روباه نقره ای
  • ۳۸- قو
  • ۳۹- جغد
  • ۴۰- کاری برای مادر
  • ۴۱- آدم برفی مهربان
  • ۴۲- درخت افرا
  • ۴۳- ما دلفین هستیم
  • ۴۴- پرواز پنگوئن
  • ۴۵- بچه شیر تنها نمی ماند
  • ۴۶- درخت گیلاس
  • ۴۷- هفت موش کور
  • ۴۸- میمونی که ماه را می خواست
  • ۴۹- سنگ های درخشان
  • ۵۰- ماهی رنگین کمان و نهنگ پیر
  • ۵۱- جنگل کوچک
  • ۵۲- ماهی رنگین کمان و یک اتفاق دیگر

جوایز و افتخارات

جشنواره کتاب کانون

  • دیپلم افتخار به کتاب راهی که می ماند
  • دیپلم افتخار به کتاب در راه مانده
  • دیپلم افتخار به کتاب از دیار حبیب
  • دیپلم افتخار به کتاب پدر، عشق و پسر
  • کسب رتبه اول در زمینه داستان و قطعه ادبی در دومین دوره مسابقات فرهنگی دفاع مقدس
  • کسب رتبه اول و لوح سپاس برای مقاله غیبت یا غفلت در جشنواره برترین های فرهنگ مهدویت
  • تجلیل در اولین همایش عاشورا و انتظار به خاطر خلق آثار ارزنده در مکتب عاشورا و فرهنگ انتظار
  • لوح سپاس به خاطر تألیف کتاب خورشید نیمه شب در ششمین جشنواره کتابهای آموزشی رشد
  • برگزیده بیست سال داستان نویسی پس از انقلاب
  • یادبود بهترینهای ادبیات داستانی به خاطر کتاب امروز بشریت….

سال ۱۳۸۰

  • لوح جایزه ویژه همایش به خاطر رمانهای آفتاب در حجاب؛ پدر، عشق و پسر؛ از دیار حبیب
  • لوح سپاس و تندیس همایش به خاطر دو قصه: کسی که آمدنی است و ضریح چشمهای تو
  • در نخستین همایش ادبی و هنری عاشورا مرکز مطالعات و تحقیقات ادبیات و هنر دینی

اسفند ۸۵

  • لوح تقدیر بخش ادبیات داستانی به خاطر مجموعه آثار
  • نمایشگاه بزرگ فرهنگ عاشورا
  • بنیاد شهید و امور جانبازان
  • تجلیل در نخستین یادواره ی سراسری طلوع سرخ به خاطر هنر آیینی پیرامون ساحت ملکوتی اهل بیت بویژه هنر عاشورایی
  • حوزه هنری
  • کتاب والعادیات حائز رتبه اوّل در سومین جشنواره ی انتخاب کتاب سال قصه های قرآنی، پیامبران، ائمه و صحابه
  • کتاب از دیار حبیب حائز رتبه سوّم در همین جشنواره
  • سازمان اوقاف و امور خیریه

سال ۱۳۸۶

  • تجلیل در رشته ادبیات داستانی
  • نخستین دوره جایزه فرهنگی _هنری غدیر
  • سازمان فرهنگی هنری شهرداری_ موزه امام علی

سال ۱۳۸۷

  • لوح تقدیر در حوزه متون ادبی
  • موزه قرآن_ اخلاق و نیایش در آئینه ی هنر و پژوهش
  • سال ۱۳۸۷
  • انتخاب به عنوان چهره ماندگار ادبیات ایران

گفتاورد

سیدمهدی شجاعی در گفتگویی با همشهری به مناسبت روز قلم گفت:

آثار شما در ادبیات داستانی- مذهبی نمونه‌هایی بی‌تکرارند؛ آثاری که با قلم شیوا و نثری دراماتیک با وفاداری کامل به وقایع تاریخی نوشته شده‌اند. تقید به سند و مدارک تاریخی در نگارش کتاب‌های داستانی کار سختی است که شما به خوبی از عهده آن برآمده‌اید. حتی بزرگی از علمای دین اعتراف کرده بود که یازده بار یکی از آثار شما را مطالعه کرده تا کوچک‌ترین جمله غیرمستند تاریخی پیدا کند که نه‌تنها پیدا نکرده بلکه لب به تحسین شما گشوده است. درباره سختی‌های این کار برایمان بگویید.

سیدمهدی شجاعی: در دشواری این مسیر همین بس که من عمری دویده‌ام و هنوز به نقطه تحت بای بسم‌الله از کتاب معارف این اولیای عظام نرسیده‌ام. اگر اقبالی از سوی مخاطب یا تشویقی از جانب اهل نظر هست، دلیل خالی‌بودن این میدان از جنگاوران و علمداران است. چه فقر و فاقه و اندوه و حسرتی بزرگ‌تر از اینکه ما دارندگان و فخرفروشان به دارندگی مولاعلی(ع)، یک رمان فاخر و خواندنی، حول محور ایشان خلق نکرده‌ایم. اما از رهگذران مهمان دو نویسنده شهیر، یکی مسیحی و دیگری سنی، هر کدام به فراخور، اثری ماندگار آفریده‌اند و بر تارک تاریخ نشانده‌اند. مهم‌ترین و ارزنده‌ترین حرف و شعار ما به فرزندانمان و نسل کودک، نوجوان و جوان این است که «از علی آموز...» و اگر او پذیرفت و خواست که بیاموزد، کجاست منبع و کتابی که هم مستند باشد و مبرا از تحریفات و هم جذب‌کننده و آموزنده و تأثیرگذار؟! از وجوه دیگر دشواری این مسیر در یک جمله این است: من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر/ من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدش.

به‌نظر شما راز دلنشینی آثارتان چیست. چطور شده که افراد با عقاید و گرایش‌های مختلف به آثار شما روی آورده و کتاب‌های شما را مطالعه می‌کنند؟

سیدمهدی شجاعی: حقیقتا بانی تأثیر و تاثر خداست و بعد از آن دو عامل معنوی به عقلم می‌رسد که عرض می‌کنم. اما درباره عوامل تکنیکی، دیگران باید بررسی، تجزیه، تحلیل و اظهارنظر کنند. از دو عامل معنوی، اولی دل‌های پاک و باصفای مخاطبان است که جاذب حقیقت و معارف حقیقی است و دومی این است که من باورهایم را می‌نویسم. همین.

بارها از سوی متفکران ازجمله استاد مطهری در کتاب «تحریفات عاشورا» به موضوع تحریف در وقایع عاشورا به‌خاطر برانگیختن احساسات به موضوعاتی که مبنای تاریخی ندارند هشدار داده شده است؟ این موضوع از دغدغه‌های شما هم بوده و بارها از انتشار چنین مسائلی در محافل مذهبی به‌ویژه فضای مجازی بدون استناد تاریخی ابراز نگرانی کرده‌اید. دوست داریم بیشتر با نظر شما آشنا شویم.

سید مهدی شجاعی: قبلا عرض کرده‌ام که دلیل وجود این همه تحریف حول محور اهل‌بیت(ع) و به‌خصوص امام حسین(ع) و عاشورا و کربلا، عظمت و زیبایی بی‌بدیل اینهاست. هرچه عنصر گرانبهاتر، تلاش برای ساختن بدل از آن، بیشتر و گسترده‌تر است. کسی برای حلبی بدل نمی‌سازد. طلاست که رغبت و حرص بدل‌سازان، طالبان و خریداران آن را زیاد می‌کند. البته منکر برنامه‌ریزی و سازماندهی در این بخش_ یعنی تحریف و بدل‌سازی‌- نمی‌توان شد. اینکه طی چند دهه، مراسم مربوط به اهل‌بیت(ع) به‌خصوص‌ماه محرم و ایام فاطمیه از سخنران، خطیب و واعظ خالی می‌شود و مداحی، محور عموم این مجالس قرار می‌گیرد، تصادفی و اتفاقی نیست؛ مداحی که جایگاه و کارکردش و حتی ادعایش، انتقال و ارتقای معارف نیست. ولی اینها باید حاکم بر مجالس بنشینند تا همان چهار کلامی که بیش از این توسط محقق و خطیب و سخنران به مردم می‌رسید، نرسد.

بی‌شک هیچ رشته‌ای به اندازه ادبیات نتوانسته جایگاه خود را در وقایع تاریخی و مذهبی به‌ویژه واقعه عاشورا حفظ کند. در آستانه روز گرامیداشت قلم هستیم و این روز بهانه خوبی است تا بیشتر درباره تأثیر قلم و به‌ویژه ادبیات در ترویج فضایل اخلاقی و شناخت اهل‌بیت(ع) کاوش کنیم.

راستش حرمت امامزاده را متولی است که نگه می‌دارد. به‌نظر می‌رسد در کشور ما سیاستگذاران کلان فرهنگی، چندان ارج و اعتباری برای قلم و کتاب و نویسنده قائل نیستند و تمایل و رغبتی هم به مطالعه و کتابخوانی توسط مردم ندارند. مقصودم در عرصه عمل است نه شعار. اینکه عرض می‌کنم چنان اظهر من‌الشمس است که جایی برای تردید و یا مناقشه باقی نمی‌گذارد. کافی است که شما نشان و منزلت معنوی و مادی نویسنده و ادیب و محقق را با فوتبالیست‌ها، هنرپیشه‌ها و امثالهم مقایسه کنید. تفاوت آن‌قدر فاحش است که ترجیح می‌دهید باب قیاس را ببندید و روی آن سرپوش بگذارید. ما داریم در مورد مخاطب صحبت می‌کنیم که از کودک و نوجوان تا مرد و زن چهل‌ساله‌اش تحت تعلیم و تربیت ما بوده‌اند و محصول برنامه‌ریزی و مدیریت ما هستند. نمی‌توانیم مدعی شویم که دشمن مانع کتاب خواندنشان شده و یا سلیقه‌هایشان را نازل و مبتذل کرده و یا فرهنگ و ادب و اخلاق و علم و تفکر را از چشمشان انداخته است. ببینید! خداوند متعال چون جای حق نشسته، پیوسته مردم را به مطالعه، تفکر، تعقل، فهمیدن و دانستن دعوت می‌کند اما غیر از خدا و جهان‌بینی الهی، هر حکومتی و قدرتی ترجیح می‌دهد که مردم کمتر بخوانند و بدانند و بیندیشند؛ سرشان به چیزهای دیگری گرم باشد و افسارشان را به‌دست فرمانداران بسپارند تا آنها مطابق امیال، مطامع و منافع خود راهبری‌شان بکنند. برای گرامیداشت روز قلم هم طراحی چند حرکت نمایشی و تبلیغاتی کار چندان دشواری نیست.

_شما به‌عنوان ادیب و پیشکسوت فرهنگی در چند سال گذشته منتقد ظهور طبقه جدیدی از مدیران و فعالان فرهنگی در دهه سوم و چهارم انقلاب اسلامی ‌بودید و به‌نحوی به مدیریت فرهنگی کشور انتقاداتی داشتید. گرچه سؤال ما کلی است اما شما می‌توانید به جزئیات در این زمینه بپردازید که راه‌های برون‌رفت از این وضعیت فرهنگی نابسامان جامعه چه می‌تواند باشد؟

سیدمهدی شجاعی: بیان راهنمای برون‌رفت، کار سختی نیست اما اساسا بنا نیست که این برون‌رفت اتفاق بیفتد. کسانی که مسئولیت‌های خطیر و کارهای بزرگ را در این عرصه به افراد حقیر و نازل می‌سپارند، نمی‌فهمند که با فرهنگ، هنر و امور دیگر چه می‌کنند؟! آیا حماقت و غفلت می‌تواند مبنا و منشأ بروز چنین فجایع عظیمی باشد؟!

تازه‌ترین اثر شما با عنوان «دین به چه درد می‌خورد» از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشرشده است. شما در این اثر دست به تلفیقی زیبا از دو تجربه‌خود در نویسندگی زده و اثری خلق کرده‌اید که نه داستان است و نه متنی عارفانه بلکه با درونمایه‌‌ای از طنزی ملایم و البته با استفاده از عناصر زبانی ساده درصدد بازخوانی استفهامی از چالش‌‌های دینداری در عصر مدرن هستید. کمی در این‌باره توضیح دهید.

سیدمهدی شجاعی‌: کتاب دین به چه درد می‌خورد، مبتنی بر یک رویکرد متفاوت و برای مخاطب متفاوت شکل گرفته است. انکار نمی‌توان کرد که عملکرد نظام ما طی چهاردهه گذشته، منجر به گریز طیف وسیعی از جوانان ما از دین و ستیز طیفی دیگر با دین شده است؛ یعنی جوان و نوجوان عملکرد ما را براساس ادعای ما به‌حساب اهل دین گذاشته است؛ چرا که قدرت تشخیص و تفکیک این دو از هم را نداشته است. پس مشکل این نسل ندانستن

احکام دین نیست که صدا و سیما و دیگر مراکز و نهادهای فرهنگی روی آن متمرکز شده‌اند. مشکل، اصل دین است که به‌دلیل سابقه ذهنی، تجربه و مشاهداتش، نمی‌تواند آن را پذیرفته و با آن کنار بیاید. این کتاب تلاش می‌کند که دین را فارغ از همه پیرایه‌ها، تحریف‌ها و سوء استفاده‌ها و انحراف‌ها به‌ جوان معرفی و نیاز بشر را به آن تبیین کند. خدا کند که موفق شده باشد.

رشته تحصیلی شما ادبیات نمایشی بوده است. در این زمینه هم آثار خوبی از شما به جا مانده است. نگارش بخشی از فیلمنامه سریال «حضرت یوسف(ع)» شاید یکی از ده‌ها اثر ماندگار شما باشد. چندی پیش خبر از فیلمنامه سریال شهید چمران به دستمان رسید. در این‌باره بیشتر برای ما توضیح بدهید.

سیدمهدی شجاعی: لطف شماست، درست می‌فرمایید رشته تحصیلی من ادبیات نمایشی بوده است که در بنیان خود شامل نمایشنامه و فیلمنامه، داستان، رمان و... می‌شود. بعد از نگارش چندین نمایشنامه که با عنوان «سانتاماریا»، گردآوری و منتشر شد که شامل نمایشنامه‌هایی مثل «عشق به افق خورشید»، «خار و دل» و «رسم بر این است» و... می‌شود گرایش جدی‌تری به نگارش فیلمنامه پیدا کردم.

بعد‌ها فیلمنامه‌های متعددی ازجمله «کمین»، «کلانتری غیرانتفاعی»، «غیرقابل چاپ» «مسافر کربلا» و «دیروز بارانی» را منتشر کردم. فیلمنامه‌های «بدوک»، «دیروز بارانی» و «پدر» کارهای سینمایی مشترک من و دوست دیرینه‌ام مجید مجیدی است و فیلمنامه «چشم خفاش» و «قله دنیا۱و۲» کارهای سینمایی مشترکم با رفیق شفیقم بهزاد بهزادپور است. همچنین فیلمنامه «تیر چراغ برق» اثر مشترک بنده با این دو دوستم هست. بعد از اینها خدا توفیق نگارش ۲سریال بلند تلویزیونی را عنایت فرمود؛ یکی به نام «یعقوب‌ترین یوسف، یوسف‌ترین زلیخا» که فیلمنامه ۲۶ قسمتی‌اش حول شخصیت حضرت‌یوسف(ع) است. این فیلمنامه در تیراژ محدود منتشر شد ولی هنوز ساخته نشده است. دوم فیلمنامه «مرد رویاها» است که سریال داستانی برای تلویزیون و حول شخصیت شهیدچمران است. به‌رغم گذشت چندسال از نگارش این کتاب، هنوز ساخته نشده است ولی متن آن به‌دلیل استقبال مخاطبان چندین بار توسط نشر نیستان منتشر شده است.

برای ما جالب است بدانیم استاد سیدمهدی شجاعی این روزها مشغول چه کاری است و اوقات فراغت خود را چگونه سپری می‌کند. (از سفرها، ورزش کردن و تفریحات دیگرتان برایمان بگویید).

سیدمهدی شجاعی: در چند سال اخیر اغلب اوقات فراغت من صرف تحمل بیماری‌های عدیده جسمی و روحی می‌شود. میزان وقت آزادم بسیار کاهش پیدا کرده است. البته نه‌تنها از این بابت گله‌مند نیستم بلکه خداوند را شاکرم و قطعا خیر مرا در این ابتلا قرار داده است. به این دلیل که یکی از عوامل تشدید‌کننده سردردهایم، امواج پارازیت تشخیص داده شده است به جزیره کیش عزیمت کردم.

در کیش کنار کار نوشتن که محصول خلوت، آرامش و هوای پاک و انرژی خاص آن منطقه است، دریا، شنا و پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری توانست نقش مؤثری در بازیافت بخشی از سلامت از دست رفته ایفا کند. مهم‌تر و مؤثر‌تر از همه اینها پرداختن به‌کار گل و گیاه بود. بادو سه نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم قطعه زمین کوچکی را که در نزدیکی محل سکونتمان تبدیل به زباله‌دانی شده بود، احیا کنیم. ابتدا زباله‌ها را از زمین خارج و آنجا را تمیز و مرتب کردیم. سپس خاک سخت آن را برداشتیم و خاک شیرین جایگزینش کردیم. با هدف ایجاد یک بوستان الگو و نمونه، انواع نهال و گل‌های خاص و کمیاب را از شهر و کشورهای مختلف تهیه و به جزیره منتقل کردیم؛ کاری که اگرچه پر‌زحمت اما شیرین و دلپذیر و آرامش‌بخش بود. ۳_۲ سالی را صرف به ثمررسیدن این بوستان کردیم. به‌رغم آزمون و خطاهای گوناگون، روند کار بسیار خوب و رضایت‌بخش بود و طرح و برنامه‌های پیش‌بینی شده در شرف تحقق بود اما ناگهان یک روز صبح که در جزیره نبودیم از طرف سازمان عمران کیش و با دستور مدیران میانی و مسئولان توسعه و نگهداری فضای سبز یک تیم تخریب به آنجا یورش برده و با انهدام آنچه تلاش ۲الی ۳ساله ما بود، زمین را مجددا به شکل زباله‌دانی درآوردند و تاکنون هیچ دلیل و توجیهی برای این یورش شبانه ارائه نکرده‌اند. بعد از آن اگرچه از سوی مدیرعامل محترم سازمان عمران کیش اقداماتی در جهت بازسازی و جبران و ترمیم صورت گرفت ولی هیچ‌گاه دلیل روشنی برای این تخریب ارائه نشد اما تخریب روحیه و از بین‌بردن انگیزه، برای دوستان و اهالی محل محقق شد. تداعی این حقیقت که کیش، تافته جدابافته از کل کشور نیست، بلکه ماکت کوچکی از کل کشور است با همه مختصات آن از قبیل انواع سوء‌استفاده‌ها و سوء‌مدیریت‌های تخریب‌ها و منفعت‌طلب‌ها و فدا کردن منافع ملی پیش پای منافع فردی و جناحی و له‌شدن مردم زیر بار فشار اقتصادی و فقدان مرجع و ملجأیی برای تظلم و دادخواهی و... و نهایتا رسیدن به این نقطه که عملیات تخریب روان و انهدام روح و جان در همه نقاط یکسان است.[۱]

پانویس

  1. گفتگویی با سید مهدی شجاعی؛ ارادت قلم به بهترین‌های عالم خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۸

پیوند به بیرون