سید سجاد قافله‌باشی

از یاقوت
سید سجاد قافله‌باشی
زمینه فعالیتتهیه‌کننده و کارگردان فیلم کوتاه
ملیتایرانی
تاریخ تولد۳ فروردین ۱۳۶۸ ‏(۳۵ سال)
تحصیلاتکارشناسی مهندسی مکانیک


سید سجاد قافله باشی (زادۀ ۳ فروردین ۱۳۶۸) تهیه‌کننده و کارگردان ایرانی است. وی دارای تحصیلات کارشناسی مهندسی مکانیک است و مدتی مدیریت خانه فیلم داستانی انقلاب اسلامی را برعهده داشته است. او مربی کارگاه ششمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان کشور نیز بوده است.

فعالیت تخصصی

کارگردانی

  • تالسا
  • فشار خون
  • سریال قصه‌های تبیان[۱]
  • فیلم کوتاه ماکاروف[۲]

تهیه کنندگی

  • بدون لک
  • نزدیک
  • راحانا
  • باز هم ساک سفرت را خودم میبندم
  • کارگران مشغول کارند
  • از هستکه با عشق
  • نماهنگ گره
  • فیلم ژاکت
  • تاسوکی
  • چشماتو ببند
  • مریم
  • راننده
  • مادران گمنام
  • Fair play

بازیگری

وی در فیلم «لکه»(۱۳۹۲) به‌عنوان بازیگر حضور داشته است.[۳]

مقالات

  • مردود، نشر آینه هنر
  • ننه قربون را باید دوباره دید، نشر آیین هنر[نیازمند منبع]
  • موبایل شما قاتل شماست[۴]

گفتاورد

گفت‌وگو درباره فیلم کوتاه «من آمریکایی هستم»

با توجه به موضوع فیلم ابتدا اشاره کنید که تولید آن مربوط به چه سالی می‌شود و با توجه به فاصله‌ای که از مسئله «داعش» گرفته‌ایم، فکر می‌کنید این پتانسیل وجود دارد که همچنان فیلم‌هایی با این موضوع در راستای منویات خود تولید کنیم؟

قبل از ورود به فیلم بد نیست به این نکته اشاره کنم که ما کمی دیر به فکر توجه به فیلم‌های کوتاه افتاده‌ایم. ما از سال ۹۵ کار در «خانه فیلم داستانی» را آغاز کردیم و فقط تا سال ۹۶ یعنی در حدود دو سال ابتدایی نزدیک به ۱۱۶ فیلم کوتاه تولید کردیم و تقریباً هیچ جشنواره داخلی‌ای نبود که ما جایزه‌ای از آن صید نکرده باشیم. خیلی از بچه‌های فعال در حوزه فیلم کوتاه بودند که اگر در موعد مناسب به آنها توجه می‌شد، شاید اتفاقات متفاوتی برای آنها رخ می‌داد. در این شرایط توجه خبرگزاری مهر به سینمای کوتاه، حرکت خوبی است و می‌تواند در مسیر بسیاری از بچه‌های فعال در این حوزه تأثیرگذار باشد. این فرصت به‌ویژه برای فیلمسازانی که گام‌های اول را برمی‌دارند، می‌تواند مؤثر باشد، بچه‌هایی که واقعاً هم بی‌پناه هستند و عمدتاً برای ساخت هر فیلم‌شان، به دردسرهایی بیش از آنچه لازم است، می‌افتند.

فیلم «من آمریکایی هستم» محصول سال ۹۹ است اما اولین دیالوگ من و امید میرزایی درباره آن به سال ۹۵ برمی‌گردد. بارها درباره آن صحبت کردیم اما به جمع‌بندی برای تولید نرسیدیم.

-دلیلش چه بود؟

بالاخره اختلاف‌نظرهایی با هم داشتیم. شاید در آن مقطع من نگاه دیگری به حوزه تولید داشتم و امید توقعات دیگری در این حوزه داشت. بعدها تجربیات من بیشتر شد و خودم که در ابتدا با امید به توافق نرسیده بودم، از او خواستم پای کار بیاید و این کار را با هم بسازیم. اینگونه شد که فیلم در سال ۹۹ ساخته شد. درباره این مسئله هم که از موضوع «داعش» فاصله گرفته‌ایم، فارغ از اصل موضوع که آیا داعش به پایان رسیده است، می‌توان به گفتگو پرداخت، اما مهمتر از آن این است که «تفکر داعش» آن چیزی نیست که از بین رفته باشد و همچنان وجود دارد.

ضمن اینکه، مسئله داعش، مسئله اصلی فیلم «من آمریکایی هستم» نیست. مسئله اول این فیلم «تفکر داعشی‌ساز» است. کاراکتر اصلی فیلم که خیلی هم به آمریکایی بودن خود افتخار می‌کند، سرانجام به دست ایرانی‌ها آزاد می‌شود. موضوعاتی از این دست، اتفاقاً تاریخ مصرف ندارند. آنچه باعث شکل‌گیری این نگاه‌ها می‌شود این است که ما غالباً با فیلمسازان به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که احساس می‌کنند این دست آثار، آثار «سفارشی» هستند. در حالی که من می‌دانم این فیلمنامه دغدغه امید میرزایی بود که خودش می‌خواست آن را بسازد. شاید من و امید نسبت به این مسئله دیدگاه‌های متفاوتی هم داشته باشیم اما سفارشی از طرف ما نبود و او بود که فیلمنامه را به ما ارائه کرد.

در جمع‌های فیلمسازی به ویژه در جریان‌های سمپات حزب‌الهی‌ها، این حرف به‌صورت شعاری به تازگی خیلی مطرح می‌شود که ساختن آدم‌ها مهمتر از ساختن فیلم‌هاست. من به این حرف واقعاً معتقد هستم و به همین دلیل امید برایم مسئله مهمتری است نسبت به فیلم «من آمریکایی هستم». این فیلم محصول امید است و او می‌تواند صدها محصول دیگر هم تولید کند. به همین دلیل ممکن است سر خیلی از مسائل با هم اختلاف‌نظر داشته باشیم اما بر سر آنچه در فیلم شاهد هستید با هم به توافق نظر رسیده‌ایم. خروجی فیلم هم مقصود مدنظر امید را در دل خود دارد و هم مضمون و اهدافی که من به‌دنبال آن بوده‌ام.

حس من این است که فیلم بیشتر این تصویر را نشان می‌دهد؛ فردی که در تمام فیلم به آمریکایی بودن خود افتخار می‌کند و حتی باور دارد که آمریکایی‌ها او را نجات می‌دهند، در انتها به دست ایرانی‌ها نجات پیدا می‌کند. واقعیت اما این است که این تفاوت برداشت‌ها مسئله اصلی نیست. زمانی به یکی از همکارانی که بعدها از مدیران انجمن سینمای جوانان شد می‌گفتم که اینقدر نسبت به بچه‌های فیلمساز برخورد حذفی و مبتنی‌بر ممیزی‌های سنگین نداشته باشید. اساساً فیلم کوتاه قرار نیست اتفاق خاصی را رقم بزند و در عین حال که برای خودش کاملاً جدی است، بیشتر عرصه‌ای برای رشد بچه‌هاست. ما قرار نیست مدام این بچه‌ها را ممیزی و محدود کنیم. در همین کار هم زمانی که احساس کردم به یک حرف مشترک رسیده‌ایم، کار را ساختیم و خیلی به این فکر نکردیم که ممکن است در جزئیات چقدر اتفاق‌نظر داشته باشیم. واقعیت هم این است که این فیلم بیشتر زحمت امید میرزایی است تا من نوعی. من در این کار بیشتر نقش یک حامی را داشته‌ام و امید است که درباره زیبایی‌شناسی و به‌خدمت گرفتن اجزای کار تصمیم‌گیری کرده است.

-اشاره‌ای به «تفکر داعشی‌ساز» داشتید؛ بر مبنای روایتی که ما داریم داعش محصول آمریکا و کشورهای اروپایی است اما فکر نمی‌کنید کمی پررنگ به این مسئله در فیلم اشاره شده است؟

این مسئله تنها روایت ما نیست و مستنداتی مانند کتاب خاطرات «هیلاری کلینتون» هم برای آن موجود است. کمااینکه در آثار سینمایی خودشان هم به مسائلی مانند حمایت تسلیحاتی آمریکا در جنگ افغانستان اشاره شده است.[۵]

پانویس

  1. رزومه سجاد قافله‌باشی، وب‌سایت دائرة‌المعارف فیلم‌ها، دریافت‌شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  2. رزومه سجاد قافله‌باشی، وب‌سایت دائرة‌المعارف فیلم‌ها، دریافت‌شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  3. رزومه سجاد قافله‌باشی، وب‌سایت دائرة‌المعارف فیلم‌ها، دریافت‌شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  4. «موبایل شما قاتل شماست!». دریافت‌شده در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  5. داعش، شعار، سفارش و چند داستان دیگر/ «حمایت» اعانه دادن نیست!، خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۱.

پیوند به بیرون