سید علی قاضی طباطبایی
سید علی قاضی طباطبایی( ۹ اردیبهشت ۱۲۴۵ - ۹ بهمن ۱۳۲۵) عارف، و استاد اخلاق حوزه علمیه نجف در قرن چهاردهم قمری بود. برخی از علما، فقیهان و مراجع تقلید در مکتب اخلاقی او حضور داشتهاند. سید محمدحسین طباطبائی، سید هاشم موسوی حداد و محمدتقی بهجت از شاگردان او بودهاند.
قاضی طباطبایی در عرفان از طریقۀ ملا حسینقلی همدانی پیروی میکرد و رسیدن سالک به مقام توحید را بدون پذیرفتن ولایت ائمه و حضرت زهرا(س) امکانپذیر نمیدانست. در طریقت عرفانی او انجام مستحبات، رفتن به زیارت قبور، توسل به امام حسین(ع) و انتخاب استاد جایگاه مهمی داشت. رساله سیر و سلوک بحرالعلوم را بهترین کتاب عرفانی میدانست و روش احراق را توصیه میکرد. از وی کراماتی نیز نقل شده است.
معرفی
قاضی طباطبائی، سید علی در ۹ اردیبهشت سال ۱۲۴۵ یا ۷ فروردین ۱۲۴۸ در تبریز به دنیا آمد.[۱]
خاندان وی از سادات طباطبائی و نسبشان به ابراهیم طباطبا، نواده امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، میرسید.[۲]
پدرش، سیدحسین قاضی، از شاگردان میرزای شیرازی در سامرا بود. وی علاوه بر تفسیر مختصری بر قرآن، تفسیری بر سوره فاتحه و تفسیری ناتمام بر سوره انعام نوشته بود. پدر مادر سیدعلی، میرزا محسن قاضی تبریزی، نیز از عالمان و عابدان بود و با ملاهادی سبزواری مصاحبت داشت.[۳]
سید علی قاضی ۱۱ پسر و ۱۵ دختر داشت [۴] که برخی از فرزندان او به علم و فضل شناخته میشوند؛ از جمله سید محمدحسن قاضی طباطبائی که از شاگردان پدرش بود و بحر المعارف عبدالصمد همدانی را نزد وی خواند. مجموعهای ۱۰جلدی به نام صفحات من تاریخ الاعلام از تألیفات اوست که جلد اول و دوم آن را برادرش، سید محمدعلی قاضینیا، استاد دانشکدۀ الهیات، به فارسی ترجمه و با عنوان آیت الحق در ۱۳۸۹ در تهران منتشر کرده است. سید محمدحسن در جلد اول این کتاب، اشعار پدرش را جمعآوری و شرح کرده است.[۵]
از دیگر فرزندان قاضی، سید مهدی، استادِ حسن حسنزاده آملی است.[۶]
زیست علمی
- آموزش اولیه مبادی علوم دینی و ادبی در تبریز نزد اساتیدی نظیر سیدحسین قاضی (پدرش)، موسی تبریزی (مؤلف حاشیه رسائل شیخ انصاری) و محمدعلی قراچهداغی (مؤلف حاشیهای بر شرح لمعه)
- آموزش ادبیات فارسی و عربی نزد استاد محمدتقی نیر تبریزی مشهور به حجت الاسلام
- یادگیری تهذیب نفس نزد امام قلی نخجوانی
- هجرت به نجف در سال ۱۳۰۸ و استفاده از اساتیدی نظیر ملامحمدکاظم خراسانی، میرزا فتحالله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعه)، میرزا حسین تهرانی، شیخ محمدحسن مامقانی، سید محمدکاظم یزدی، فاضل شربیانی، شیخ محمد بهاری، سید احمد کربلایی
شاگردان
برخی از مهمترین شاگردان او عبارتند از:
- سید محمدحسین طباطبائی[۷] وی و برادرش *سید محمدحسن الهی و عباس هاتف قوچانی[۸] ۱۳سال نزد قاضی شاگردی کردند.[۹]
- سید هاشم موسوی حداد. .[۱۰]
- سید حسن اصفهانی مسقطی[۱۱]
- سید ابوالقاسم خویی[۱۲]
- محمدرضا مظفر[۱۳]
- علیاکبر مرندی شانزده سال نزد قاضی شاگردی کرد.[۱۴]
- محمدتقی بهجت[۱۵]
- علیمحمد بروجردی[۱۶]
- مرتضی انصاری لاهیجی[۱۷]
- سید حسن کشمیری[۱۸]
- سید احمد کشمیری[۱۹]
- مرتضی مدرس گیلانی
- علیاکبر برهان
- مرتضی مدرس چهاردهی
- سید حسین بادکوبهای[۲۰]
- سید عبدالکریم کشمیری
- سید عباس کاشانی
- محمدتقی آملی
- میرزا ابراهیم سیستانی[۲۱]
- سید احمد فهری زنجانی[۲۲]
- سید محمد حسینی همدانی[۲۳]
- سید مرتضی فیروزآبادی[۲۴]
آثار علمی
- از آثار و تألیفات بهجا مانده از قاضی میتوان موارد ذیل را نام برد:
- شرح دعای سمات
- تفسیر قرآن کریم: از ابتدا تا آیۀ ۹۱ سورۀ انعام[۲۵]
- تصحیح و تحقیق الارشاد، اثر شیخ مفید
- قصیده غدیریه او به زبان عربی، که آن را در ۱۳۱۶ش سروده است،
- برخی از تعلیقات ایشان از جمله تعلیقات بر مثنوی مولوی و فتوحات ابن عربی
طریقت عرفانی
محمدحسین طباطبائی گفته است سید علی قاضی به هیچ یک از سلسلههای صوفیه مرتبط نیست، بلکه طریقۀ عرفانی وی همان طریقۀ ملا حسینقلی همدانی و استادش سید علی شوشتری است که از آنان نیز به عارفی ناشناس به نام جولا منتهی میشود.[۲۶]
اما فرزندش، سید محمدحسن قاضی، پدر را بر شیوۀ سلوکی شاگردان حسینقلی همدانی نمیداند و از نظر او، قاضی به مسلک پدرش، سید حسین، بود. سید حسین در مکتب تربیتی امامقلی نخجوانی و امامقلی در مکتب سید محمد قریشی قزوینی و او از محراب گیلانی اصفهانی و او از محمد بیدآبادی و او از سید قطبالدین محمد نیریزی، از مشایخ ذهبیه، تعلیم یافته بود.[۲۷] اما از خود وی نقل شده که ارتباطش را با این سلسله رد کرده و طریقت خود را طریقت علما و فقها میدانست.[۲۸]
به نظر حسینی طهرانی[۲۹] از شاگردان علامه طباطبائی، نیز قاضی ابتدا در طریقت پدرش بود، اما پس از وفات پدرش، شاگردی سید احمد کربلایی را اختیار کرد و در طریقت حسینقلی همدانی قرار گرفت.[۳۰]
قاضی همچنین ۱۰ سال ملازم و مصاحب سید مرتضی کشمیری بود، اما در زمینۀ اخلاق و عرفان شاگرد وی به شمار نمیآید[۳۱] زیرا کشمیری به شدت با ابن عربی و آثارش مخالف بود و دیدگاه قاضی با او تفاوت بسیار داشت.[۳۲]
قاضی وصول به مقام توحید و سیر صحیح الی الله را بدون پذیرفتن ولایت امامان شیعه و حضرت زهرا(س) محال میدانست.[۳۳] وی میگفت:
- من اگر به جایی رسیده باشم از دو چیز است؛ قرآن کریم و زیارت امام حسین(ع)
به گفته حسینی تهرانی روش سلوکی وی روش سلوکی حسینقلی همدانی بود. در این روش، سالک باید برای دفع خواطر، در شبانهروز دستکم نیمساعت را برای توجه به نفس خود تعیین کند تا رفتهرفته معرفت نفس برای او حاصل شود. بهعلاوه، باید برای رفع حجابها و موانع، به امام حسین(ع) متوسل شود.[۳۴]
طریقه احراقیه
او همچنین برای از بین بردن اغراض و نیتهای نفسانی، روش احراق را توصیه میکرد و این طریقه را از قرآن کریم مانند آیه استرجاع الهام گرفته بود. در این طریقه، سالک باید بداند که همه چیز ملک مطلق خداست و او فقر ذاتی دارد و این تفکر سبب سوختن تمام نیات و صفات او میشود، لذا به آن احراق میگویند.[۳۵]
اهتمام به مستحبات
از دیگر شیوههای سلوکی قاضی، التزام به نماز اول وقت، نماز شب، تهجد و نیز اذکار متعددی بود که هم خود بر آنها مداومت داشت و هم شاگردانش و مردم را به آنها سفارش میکرد، مانند چهارصد بار یا بیشتر، گفتن ذکر یونسیه (لا إلهَ إلّا أنتَ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ) همراه با خواندن قرآن در سجده، صد مرتبه خواندن سوره قدر در شبهای جمعه، مداومت بر خواندن فراوان سورۀ توحید، دعای کمیل و زیارت جامعه. وعمل کردن به مضامین مطرح شده در حدیث عنوان بصری[۳۶] سید محمدحسین حسینی طهرانی می گوید که آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، حدیث عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند.»[۳۷]
زیارت قبور
محمدتقی آملی، از شاگردان قاضی، نقل نموده که قاضی به زیارت اهل قبور بسیار توجه داشت و خود بسیار برای زیارت اموات به وادی السلام میرفت.[۳۸] او به تهجد در مسجد کوفه و مسجد سهله علاقهمند بود و حجرهای مخصوص برای عبادت در این دو مسجد داشت[۳۹] و رفتن به مسجد سهله خصوصاً با پای پیاده را توصیه میکرد.[۴۰]
نقش استاد
او در سیر الی الله به داشتن استاد بسیار اهمیت میداد و بر آن بود که استاد باید خبیر و بصیر، خالی از هوای نفس، رسیده به معرفت الهی و انسان کامل باشد. از نظر وی، سالک اگر نصف عمر خود را در جستجوی استاد بگذراند، ارزش دارد و سالکی که استاد را دریابد، نصف راه را طی کرده است.[۴۱] وی همچنین عقیده داشت که سالک و عارف حتماً باید مجتهد باشد، زیرا ممکن است وقتی برخی عوالم باطنی بر وی منکشف میگردد وظایفی بر عهدهاش گذارده شود که تنها مجتهد میتواند نحوۀ درست انجام دادن آن وظایف را در آن اوضاع دریابد.[۴۲]
معرفی رساله سیر و سلوک
قاضی رساله سیر و سلوک، منسوب به بحرالعلوم، را بهترین کتاب عرفانی میدانست با این حال از شاگردش عباس قوچانی و فرزندش محمد حسن قاضی نقل شده است که به کسی اجازۀ بهجاآوردن برخی دستورالعملهای سخت این رساله را نمیداد.[۴۳] او به کتابهای فتوحات مکیه و مثنوی مولوی نیز علاقهمند بود و برخی عرفا مانند مولوی و ابن عربی را شیعه میدانست.[۴۴]
وی در عین حال نگهداری برخی کتابها را در خانه، همچون الاغانی، به سبب ذکر اخبار خوانندگان و نوازندگان و بیان فسادها و لهو و لعبهای آنان، موجب نحوست میدانست.[۴۵]
صفات اخلاقی
آقابزرگ تهرانی که سالها با قاضی دوستی و مراوده داشته، وی را با صفاتی چون استقامت، کرامت و شرافت ستوده است.[۴۶]قاضی استقامت در طلب خداوند را عامل درک اسم اعظم و لایق اسرار ربوبی شدن میدانست.[۴۷] وی، در عین فقر و سادهزیستی، با ریاضتهای سخت و غیرشرعی مخالف بود و اعتقاد داشت که سالک باید به جسم هم رسیدگی کند، زیرا جسم مَرکبِ روح است، ازاینرو به وضع ظاهری خود اهمیت میداد و معمولاً عطر میزد و لباس سفید و تمیز میپوشید و به حسن خلق و نیکوکاری سفارش میکرد.[۴۸]
کرامات
از قاضی کراماتی نقل کردهاند، مانند طی الارض، میراندن مار با استفاده از نام اَلمُمیت خداوند،[۴۹] زنده شدن مرده به دعای وی، خبر دادن از احوال و افکار و حالات و افعال اشخاص، خبر دادن از آینده از جمله خبر دادن از مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی و پیشگویی زمان مرگ خود، و ساطع شدن نور از وی در حال نماز.[۵۰]
از آیتالله خویی نیز نقل شده که حوادث مافوق طبیعی در مرگ سید علی قاضی رخ داده است.[۵۱]
همچنین گفته شده که کراماتی نیز از قبر وی به ظهور رسیده است.[۵۲]
رحلت
قاضی در سالهای آخر عمر به بیماری مبتلا شد در ۹ بهمن ۱۳۲۵ درگذشت.[۵۳] سید جمالالدین گلپایگانی بر او نماز خواند و در وادی السلام در کنار پدرش به خاک سپرده شد.[۵۴]
پانویس
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۷۳ق، ج۱، قسم۴، ص۱۵۶۵؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۶.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۳۲-۳۴، یادنامۀ عارف کبیر، ص۶.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۷۳ق، ج۱، قسم۲، ص۵۲۹؛ معلم حبیبآبادی، مکارم الأثار، ۱۳۵۱ش، ج۳، ص۱۰۳۰؛ معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، اصفهان، ج۵، ص۱۴۷۴.
- ↑ غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۳؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۶.
- ↑ یادنامۀ عارف کبیر، ص۶، ۹.
- ↑ حسنزاده آملی، «علامه طباطبائی در منظرهٔ عرفان نظری و عملی»، ص۸؛ صدوقی سها، تاریخ حکماء و عرفانی متأخر، ۱۳۸۱ش، ص۳۸۱؛ نک: امینی، معجم رجال الفکر والأدب فی النجف...، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۹۶۶؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۶، ۹.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۱۳، پانویس ۱، ص۳۵.
- ↑ قاضی طباطبائی،۱۳۸۵ش، مقدمۀ سید محمدحسن قاضی، ص۷؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.
- ↑ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۰۱.
- ↑ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۲-۱۳، ۱۰۱؛ نیز نک: حداد،سید هاشم موسوی.
- ↑ حسینی طهرانی، الله شناسی، ج۳، ص۲۸۵؛ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۰۲- ۱۰۳.
- ↑ فاطمی نیا، ج۲، ص۱۹۶ - ۱۹۷.
- ↑ شبر، ادب الطف، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۱۷۱.
- ↑ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۸۰.
- ↑ نک: رخشاد، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ حسینی همدانی، ص۴۵-۴۶؛ حسن زاده، ص۱۵۶.
- ↑ نک: حسینی طهرانی، امامشناسی، ج۱۴، ص۲۸۰، پانویس ۱.
- ↑ حسینی طهرانی، اللهشناسی، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۲۸۲.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۸.
- ↑ صدوقی سها، تاریخ حکماء و عرفانی متأخر، ۱۳۸۱ش، ص۲۹۳، ۳۵۴، ۳۹۲.
- ↑ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.
- ↑ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۴۲، پانویس ۱؛ نک: به روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.
- ↑ حسینی همدانی، ص۴۴.
- ↑ فیروزآبادی، مقدمۀ سید محمد فیروزآبادی، ص۷- ۸.
- ↑ آقابزرگ، ج۱،قسم ۴، همانجا.
- ↑ نک: حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۴۶-۱۴۹.
- ↑ صدوقیسها، ص۲۲۵.
- ↑ عطش، ص۳۳۲.
- ↑ حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۰.
- ↑ نک: غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۸۸-۸۹.
- ↑ نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۹، ۳۲۴؛ غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۸۸-۹۰.
- ↑ نک: یادنامۀ عارف کبیر، ص۸-۹.
- ↑ حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۴۰؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۸۸.
- ↑ حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۴۹-۱۵۰.
- ↑ رسالۀ سیر و سلوک، شرح حسینی طهرانی، ص۱۴۷- ۱۴۸؛ حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۲۴- ۱۲۵.
- ↑ نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۶؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۸۳؛ در محضر افلاکیان، ص۷۹-۸۱، ۸۳؛ برای توضیح بیشتر دربارۀ اذکار و اعمالی که به شاگردانش توصیه میکرد نک: صلح کل، مصاحبه با محمود قوچانی، ۱۹۱،۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ حسینی طهرانی، سید محمدحسین، روح مجرد، ص۱۷۶.
- ↑ حسنزاده آملی، «علامه طباطبائی در منظرهٔ عرفان نظری و عملی»، ص۱۰-۱۱؛ فاطمینیا، ج۳، ص۶۸-۶۹.
- ↑ حسینی طهرانی، معادشناسی، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ فیروزآبادی، مقدمه سید محمد فیروزآبادی، ص۸.
- ↑ رسالۀ سیر و سلوک، شرح حسینی طهرانی، ص۱۷۶.
- ↑ نک: صلح کل، مصاحبه با محمود قوچانی، ص۱۸۹.
- ↑ رسالۀ سیر و سلوک، مقدمۀ حسینی طهرانی، ص۱۲؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۰.
- ↑ حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۴۰- ۴۱؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۹.
- ↑ نک: فاطمی نیا، ج۱، ص۵۲-۵۳.
- ↑ آقابزرگ، ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۶.
- ↑ قاضی، ۱۳۸۵ش، مقدمه، ص۱۱-۱۲.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۹۹؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۰؛ نک: غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۳- ۱۶۵.
- ↑ نک: حسینی طهرانی معاد شناسی، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۵؛ همو مهر تابان، ص۳۷۰-۳۷۱.
- ↑ فاطمینیا، ج۳، ص۹۸- ۹۹، ۱۱۲- ۱۱۴؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۸، ۱۵۰-۱۵۳.
- ↑ موسوی، ص۶۰.
- ↑ نک: در محضر افلاکیان، ص۶۶-۶۷.
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۷۶۷.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج۱، قسم۴، ص۱۵۶۵-۱۵۶۶؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۴- ۱۵؛ قس معلم حبیبآبادی، ج۷، ص۲۶۹۶، که روز وفات را ۴ ربیع الاول نوشته است.
پیوند به ببرون