سید من حسینی (کتاب)
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | تقی شجاعی |
موضوع | پیادهروی اربعین |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۳ |
تعداد صفحات | ۲۴۸ |
اطلاعات نشر | |
ناشر | انتشارات شهید کاظمی |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۵ |
وبسایت ناشر | https://nashreshahidkazemi.ir/ |
سید من حسینی دومین جلد از مجموعه «روایت برادهها» است. این کتاب سفرنامه اربعین است با زبانی خواندنی و طنز.
این مجموعه به قلم تقی شجاعی، داستانهایی روایت میکند از یکی از بزرگترین و باشکوهترین تجمعات انسانی در جهان. این کتابها روایتها و داستانهای جذابی را برای خواننده تعریف میکند و او را با خود به دنیای تازهای میبرد. شروع جاذبهٔ مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. جابربن عبدالله را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد. این، همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شماست. کسانی که معرفت به اهل بیت دارند، عشق و شور به کربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است.[۱]
دربارهٔ کتاب
حماسه جهانی پیادهروی اربعین را میتوان خط شکن و پیش قراول تمدن نوین اسلامی در بعد جهانی بهشمار آورد. تمدن نوین اسلامی خلق عالمی جدید است، و با گفتن و تبیینِ تنها، نمیتوان آن را قابل درک کرد. در کنارِ تبیین و کار علمی، ارائه نسخههای کوچک و فشرده عملی و عینی است که راه تمدن سازی را باز میکند و اربعین چنین قابلیتی دارد.
دفتر دوم روایت برادهها، «سید من حسینی» است. در این کتاب، روایتی جذاب و خواندنی از فتح «من» در پیادهروی اربعین به قلم نویسنده توانمند تقی شجاعی به تصویر کشیده شده است. همانطور که از اسم زیبای کتاب هم پیداست، شخصیت اصلی کتاب در کش و قوسهای مختلفی قرار میگیرد و نهایتا حسینی میشود.[۲]
دربارهٔ نویسنده
تقی شجاعی (زاده ۱۶ دی ۱۳۶۶ در شهر خرمدره استان زنجان) نویسنده داستان و رمان است. کتاب «وقتی بابا رئیس بود» در سال ۱۴۰۲ شایسته تقدیر جشنواره کتاب سال دفاع مقدس شد.
او دوره کارشناسی را در رشته دبیری تربیت بدنی در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران و دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی را در دانشگاه گیلان تحصیل کرده است. زندگی او وقتی ۲۶ ساله بود با نوشتن گره خورد. او زمانی به نوشتن علاقمند شد که به عنوان نویسنده و سردبیر در یک نشریهٔ محلی مسجد فعالیت داشت.
شجاعی نامزد بیستمین جایزه ادبی قلم زرین برای کتاب پلنگ زخمی شده است.
بخشی از کتاب
«من»؛ جایش پشتِ دندههاست.میانِ سینه. جایی امن. دور از دسترسِ طُفیلیهای خلقت. من اگر دمدست باشد اینور آنور میخورَد. لک برمیدارد. چِرک میشود. مخصوصاً اگر کارَت یدی باشد! حکمتِ اینکه کربلاییها و حسینیها و هیئتیها بر سینه میکوبند همین است. دارند «من» را میکوبند. «من» کوبیده شد میشود حسینی... خادمالحسین که میگوید منظورش این است.[۳]
پانویس
- ↑ «کتاب سید من حسینی (روایت برادهها ۲)». دریافتشده در ۲ مهر ۱۴۰۳.
- ↑ «سید "من" حسینی (روایت برادهها دفتر دوم)». دریافتشده در ۲ مهر ۱۴۰۳.
- ↑ «معرفی، خرید و دانلود کتاب سیّد «مَنِ» حسینی». دریافتشده در ۲ مهر ۱۴۰۳.