عبدالله اسکندری
زمینه فعالیت | سینما |
---|---|
ملیت | ایرانی |
تاریخ تولد | ۲۶ مهر ۱۳۲۴ (۷۸ سال) |
محل تولد | تهران |
پیشه | چهرهپرداز |
سالهای فعالیت | ۱۳۵۳ تاکنون |
جوایز | ۵ بار سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی جشنواره فیلم فجر |
آدرس اینستاگرام | عبدالله اسکندری |
عبدالله اسکندری (زاده ۲۶ مهر ۱۳۲۴ در تهران) طراحگریم و چهرهپرداز سینما اهل ایران است.[۱]
زندگی
عبدالله اسکندری چهرهپردازی را از سال ۱۳۵۱ زیر نظر بیژن محتشم در تلویزیون ملی ایران آغاز کرد. اسکندری از جمله اولین هنرمندانی است که توانست چهرهپردازی را بر اساس شخصیت انجام دهد. از تجارب موفق او در این زمینه میتوان به سریال: دایی جان ناپلئون در تلویزیون و فیلم: گوزنها در سینما در قبل از انقلاب اشاره کرد. او کار خود را با سریال هزاردستان پس از انقلاب ادامه داد که طراحی و اجرای چهرهپردازی این مجموعه؛ هنوز هم یکی از کارهای شاخص این رشته در ایران محسوب میشود. از دیگر کارهای شاخص این هنرمند میتوان به طراحی و اجرای چهره محمود بصیری در نقش یک پیرزن در اپیزود دوم فیلم دستفروش ساخته محسن مخلباف و چهره عزتالله انتظامی و گوهر خیراندیش در فیلم بانو، به کارگردانی داریوش مهرجویی اشاره کرد که نشان از تبحر بالای وی دارد. سی و پنج سال تلاش بیوقفه و ارزشمند وی در عرصه چهرهپردازی و تربیت شاگردان فراوانی که بسیاری از آنها هماکنون جزو طراحان مطرح چهرهپردازی ایران هستند؛ باعث شد تا مجله معتبر چهرهپردازی Make Up Artist، کشور ایران را در زمره ده کشور برتر جهان و اسکندری را جزو ده طراح مهم جهان در سال ۱۹۹۹ برگزیند. استاد اسکندری تاکنون موفق به دریافت پنج سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر و نیز برنده تندیس خانه سینما شدهاست. وی تاکنون بیش از یکصد و شصت پروژه سینمایی و تلویزیون را در ایران طراحی کرده است که از جمله آثار شاخص و به یاد ماندنی آن میتوان به هزاردستان، مثل آباد، گوزنها، کندو، سایههای بلند باد، دست فروش، بانو، ناصرالدین شاه آکتور سینما، روز واقعه، بازمانده، ساحره، آدمبرفی، دلشدگان، مادر، مسافر ری و … اشاره کرد. [۲]
فیلمشناسی
تهیهکننده
- روزی روزگاری آبادان (۱۳۹۹)
- خوب بد جلف (۱۳۹۴)
- زرد قناری (۱۳۶۷)
طراح چهرهپردازی
- سریال سلمان فارسی (در حال ساخت)
- روز ششم (۱۳۹۹)
- روزی روزگاری آبادان (۱۳۹۹)
- زهرمار (۱۳۹۷)
- سال دوم دانشکده من (۱۳۹۶)
- لازانیا (۱۳۹۶)
- فراری (۱۳۹۵)
- بدون تاریخ، بدون امضاء (۱۳۹۵)
- یادم تو را فراموش (۱۳۹۵)
- خوب بد جلف (۱۳۹۴)
- فصل نرگس (۱۳۹۴)
- لانتوری (۱۳۹۴)
- به تهران خوش آمدید (۱۳۹۲)
- لامپ صد (۱۳۹۲)
- نازنین (۱۳۹۲)
- نقش نگار (۱۳۹۲)
- پس کوچههای شمرون (۱۳۹۱)
- رژیم طلایی (۱۳۹۱)
- عمر بن خطاب (۱۳۹۱)
- خصوصی (۱۳۹۰)
- یک عاشقانه ساده (۱۳۹۰)
- سریال مختارنامه (جلوههای ویژه گریم) (۱۳۸۹–۱۳۸۳)
- یکی برای همه (۱۳۹۰)
- پایان دوم (۱۳۸۹)
- پریناز (۱۳۸۹)
- دختر شاه پریون (۱۳۸۹)
- دردسر بزرگ (۱۳۸۹)
- زنان ونوسی، مردان مریخی (۱۳۸۹)
- یه حبه قند (۱۳۸۸)
- آقای هفت رنگ (۱۳۸۷)
- چهل سالگی (۱۳۸۷)
- دل شکسته (۱۳۸۷)
- شکارچی (۱۳۸۷)
- دیوار (۱۳۸۶)
- زنها فرشتهاند (۱۳۸۶)
- کلاغ پر (۱۳۸۶)
- همیشه پای یک زن در میان است (۱۳۸۶)
- راننده تاکسی (۱۳۸۵)
- سوغات فرنگ (۱۳۸۵)
- غیرمنتظره (۱۳۸۵)
- مهمان (۱۳۸۵)
- زمستان است (۱۳۸۴)
- شاعر زبالهها (۱۳۸۴)
- ازدواج صورتی (۱۳۸۳)
- به رنگ ارغوان (۱۳۸۳)
- شارلاتان (۱۳۸۳)
- عروس فراری (۱۳۸۳)
- غروب شد بیا (۱۳۸۳)
- نقاب (۱۳۸۳)
- یک تکه نان (۱۳۸۳)
- تارا و تب توت فرنگی (۱۳۸۲)
- شاه خاموش (۱۳۸۲)
- کما (۱۳۸۲)
- اینجا چراغی روشن است (۱۳۸۱)
- رز زرد (۱۳۸۱)
- عطش (۱۳۸۱)
- گمگشته (۱۳۸۰)
- آب و آتش (۱۳۷۹)
- آواز قو (۱۳۷۹)
- تکیه بر باد (۱۳۷۹)
- خاکستری (۱۳۷۹)
- دختری بنام تندر (۱۳۷۹)
- شبهای تهران (۱۳۷۹)
- مسافر ری (۱۳۷۹)
- دوستان (۱۳۷۸)
- رنجر (۱۳۷۸)
- عشق طاهر (۱۳۷۸)
- بازیگر (۱۳۷۷)
- بلوغ (۱۳۷۷)
- جنگجوی پیروز (۱۳۷۷)
- داستانهای جزیره (اپیزود اول، دختردایی گمشده) (۱۳۷۷)
- دختری با کفشهای کتانی (۱۳۷۷)
- کمکم کن (۱۳۷۷)
- کمیته مجازات (۱۳۷۷)
- هیوا (۱۳۷۷)
- پنجه در خاک (۱۳۷۶)
- خلبان (۱۳۷۶)
- درخت گلابی (۱۳۷۶)
- دنیای وارونه (۱۳۷۶)
- زخمی (۱۳۷۶)
- ساحره (۱۳۷۶)
- جوانمرد (۱۳۷۵)
- عشق گمشده (۱۳۷۵)
- عقرب (۱۳۷۵)
- اعاده امنیت (۱۳۷۴)
- پاتک (۱۳۷۴)
- پاکباخته (۱۳۷۴)
- چهره (۱۳۷۴)
- سفر به چزابه (۱۳۷۴)
- عبور از خط سرخ (۱۳۷۴)
- مرد آفتابی (۱۳۷۴)
- آدمبرفی (۱۳۷۳)
- تحفه هند (۱۳۷۳)
- ترانزیت (۱۳۷۲)
- راز گل شب بو (۱۳۷۲)
- روز فرشته (۱۳۷۲)
- طعمه (۱۳۷۱)
- عیالوار (۱۳۷۱)
- هنرپیشه (۱۳۷۱)
- یک مرد یک خرس (۱۳۷۱)
- آواز تهران (۱۳۷۰)
- خانه خلوت (۱۳۷۰)
- دادستان (۱۳۷۰)
- دلشدگان (۱۳۷۰)
- راز چشمه سرخ (۱۳۷۰)
- سیرک بزرگ (۱۳۷۰)
- مدرسه پیرمردها (۱۳۷۰)
- ناصرالدین شاه آکتور سینما (۱۳۷۰)
- نرگس (۱۳۷۰)
- هور در آتش (۱۳۷۰)
- راز خنجر (۱۳۶۹)
- سفر جادویی (۱۳۶۹)
- عروس (۱۳۶۹)
- گالان (۱۳۶۹)
- ملک خاتون (۱۳۶۹)
- آخرین پرواز (۱۳۶۸)
- باغ سید (۱۳۶۸)
- تماس (۱۳۶۸)
- تمام وسوسههای زمین (۱۳۶۸)
- دزد عروسکها (۱۳۶۸)
- شنا در زمستان (۱۳۶۸)
- صنوبرهای سوزان (۱۳۶۸)
- مادر (۱۳۶۸)
- نخلستان تشنه (۱۳۶۸)
- ارثیه (۱۳۶۷)
- افق (۱۳۶۷)
- در جستجوی قهرمان (۱۳۶۷)
- زرد قناری (۱۳۶۷)
- شب حادثه (۱۳۶۷)
- طوبی (۱۳۶۷)
- عروسی خوبان (۱۳۶۷)
- گودال (۱۳۶۷)
- بحران (۱۳۶۶)
- پاییزان (۱۳۶۶)
- پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶)
- ترن (۱۳۶۶)
- جعفرخان از فرنگ برگشته (۱۳۶۶)
- خانهای مثل شهر (۱۳۶۶)
- ردپایی بر شن (۱۳۶۶)
- سایههای غم (۱۳۶۶)
- گمشدگان (۱۳۶۶)
- مکافات (۱۳۶۶)
- تشکیلات (۱۳۶۵)
- تیرباران (۱۳۶۵)
- دستفروش (اپیزود دوم) (۱۳۶۵)
- قصه زندگی (۱۳۶۵)
- گذرگاه (۱۳۶۵)
- گزارش یک قتل (۱۳۶۵)
- مأموریت (۱۳۶۵)
- ناخداخورشید (۱۳۶۵)
- بای سیکل ران (۱۳۶۴)
- بایکوت (۱۳۶۴)
- گردباد (۱۳۶۴)
- شب شکن (۱۳۶۳)
- فرار (۱۳۶۳)
- خاک و خون (۱۳۶۲)
چهرهپرداز
- دل بیقرار (۱۳۹۱)
- پریناز (۱۳۸۹)
- بر باد رفته (۱۳۸۴)
- شهر آشوب (۱۳۸۴)
- تب (۱۳۸۲)
- عروس خوش قدم (۱۳۸۱)
- زمانه (۱۳۸۰)
- شبهای تهران (۱۳۷۹)
- تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
- داستانهای جزیره (اپیزود اول، دختردایی گمشده) (۱۳۷۷)
- توفان شن (۱۳۷۵)
- ماه و خورشید (۱۳۷۴)
- آخرین بندر (۱۳۷۳)
- پری (۱۳۷۳)
- روز واقعه (۱۳۷۳)
- روسری آبی (۱۳۷۳)
- روز فرشته (۱۳۷۲)
- آواز تهران (۱۳۷۰)
- بانو (۱۳۷۰)
- آپارتمان شماره ۱۳ (۱۳۶۹)
- دزد عروسکها (۱۳۶۸)
- ریحانه (۱۳۶۸)
- ساوالان (۱۳۶۸)
- مدرسه رجایی (۱۳۶۸)
- هامون (۱۳۶۸)
- در جستجوی قهرمان (۱۳۶۷)
- بحران (۱۳۶۶)
- تحفهها (۱۳۶۶)
- غریبه (۱۳۶۶)
- تصویر آخر (۱۳۶۵)
- دستفروش (اپیزود اول) (۱۳۶۵)
- دستفروش (اپیزود دوم) (۱۳۶۵)
- کنار برکهها (۱۳۶۵)
- آوار (۱۳۶۴)
- بایکوت (۱۳۶۴)
- تیغ و ابریشم (۱۳۶۴)
- جادههای سرد (۱۳۶۴)
- گلهای داوودی (۱۳۶۳)
- استعاذه (۱۳۶۲)
- دو چشم بی سو (۱۳۶۲)
- شیلات (۱۳۶۲)
- مرگ یزدگرد (۱۳۶۱)
- گفت هرسه نفرشان (۱۳۵۹)
- پرواز در قفس (۱۳۵۷)
- سایههای بلند باد (۱۳۵۷)
- بوی گندم (۱۳۵۶)
- خاکستری (۱۳۵۶)
- در امتداد شب (۱۳۵۶)
- بت (۱۳۵۵)
- بتشکن (۱۳۵۵)
- برهنه تا ظهر با سرعت (۱۳۵۵)
- ملکوت (۱۳۵۵)
- ذبیح (۱۳۵۴)
- شب غریبان (۱۳۵۴)
- کندو (۱۳۵۴)
- نازنین (۱۳۵۴)
- اسرار گنج دره جنی (۱۳۵۳)
جوایز و افتخارات
- برنده جایزه بهترین چهرهپردازی برای فیلم لانتوری - نوزدهمین دوره جشن خانه سینما
- برنده جایزه بهترین چهرهپردازی برای فیلم یه حبه قند - پانزدهمین دوره جشن خانه سینما
- برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم مسافر ری - نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
- برنده جایزه بهترین چهرهپردازی برای فیلم بانو - دومین دوره جشن خانه سینما
- برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم ساحره - شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
- برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم روز واقعه و آخرین بندر - سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
- برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم بلندیهای صفر -دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
- برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما - دهمین دوره جشنواره فیلم فجر
- برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم مادر - هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر[۳]
گفتاورد
در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مشرق
- در سالهای دور وقتی در مقابل آیینه مینشستم و گریم میکردم قطعاً تجربه حال را نداشتم به نوعی تمرین میکردم و نتیجه تمرینات و تلاشهایم باعث شد که کاری را ارائه دهم که مخاطب بپسندد. طراحی به نوعی حاصل تجربه است یا زمانی که تجربه وسیعی دارید میتوانید نتیجه آن را ببینید. شخصیت ساز نیاز به تجربه دارد و همچنین به گذشته عمیقی که بر گرفته از اطلاعات و دریافت درست است. درحقیقت به عنوان یک طراح باید با خودمان توشهای را به همراه داشته باشیم.
_ در حقیقت باید به کمال خاص و ویژهای رسید تا بتوانیم به خَلق درست و اصولی برسیم؟
- واقعاً این بخش را خدا میداند و در نهایت هم مردم باید نظر دهند.
_به این که پا منبری بودید اشاره کردید این علاقه در کارهای شما همچنان هم وجود دارد؟
- الان هم وجود دارد صد در صد با آنها عشق میکنم حالا شاید شما یا هر فرد دیگری این حرفها را به حساب دیگری بگذارد اما من با آنها عشق میکنم. هرطور میخواهید فکر کنید.
_به هر حال گریم افراد در آثار تاریخی میتواند ویژگیهای خاصی داشته باشد. در چهره پردازی و طراحی بازیگران مرد دست شما بازتر است میتوانید از مو و سایر بخشهای صورت به راحتی استفاده کنید اما در بازیگران زن محدودیت وجود دارد چگونه این بخش را مدیریت میکنید تا جایی که بازیگر زن احساس کمبود در پرداخت کاراکترش نداشته باشد؟
- اتفاقاً در آثار تاریخی کار راحتتر است به دلیل این که در آن زمان سربندهای زیادی بوده است و انواع و اقسام لباس میتواند ما را کمک کند. در تمام کارهای مذهبی از این بخش استفاده کردهایم. بینید ما دو چهره داریم. یک چهره واقعی و دیگری نمایشی است یعنی چهرهای که باید بدوی شود. مثلاً فردی که در بیابان و سرد و و کم آب زندگی میکند دقیقاً چهرهاش همین طور است که در آثار تاریخی میبینیم؟! این جا است که باید تا اندازهای خود را تابع نمایش کنیم تا مخاطب خسته نشود.
- بگذارید به یکباره خاطرهای در ذهنم آمد آن را بگویم. این که میگویم من عشق میکنم واقعیت است. هنگامی که مشغول ساخت سریال «امام علی(ع)» بودیم. مجبور بودم برای حفظ راکورد (حفظ موقعیتی که ضبط شده و قرار است در پلان بعدی یا در روزهای بعد ادامه همان موقعیت تصویر برداری شود) از بازیگران عکس گرفته بودم و آنها را با نام نقششان به روی دیوار چسبانده بودم. در یکی از روزها هیئتی از قم برای بازدید از قم آمده بودند تا از کار بازدید کنند. فردی که در رأس این هیئت بود که از من پرسید «این گریمها کار شما است؟» گفتم: «بله» گفت: «چقدر اسلام را میشناسی؟» من هم در جواب گفتم: «من مسلمان هستم پای منبر هم بودم. در همین حد واقعاً».گفت: «می دانی چرا این سؤال را میپرسم؟! چون من پنجاه سال است روی تاریخ اسلام کار میکنم. نامهایی که در تاریخ خواندهام و در اینجا تصاویرشان را میبینم دقیقاً همان تصاویری است که در ذهن مجسم کرده بودم مثلاً اگر کسی پیش از این از من میپرسید مالک اشتر چه شکلی است در تاریخ اسلام همین چیزی که شما تصویر کردید در ذهنم مجسم میشد».[۴]
هنگام کار در سریال «امام علی(ع)» اولویت با دلم بود
- واقعاً دلی کار کردم شاید اطلاعاتی که داشتم در رتبه بعدی قرار میگرفت اما اولیت دلم بود که کار میکرد. زمانی که در مقابل آیینه میایستم همه چیز فرق میکند. نمیخواهم خودم را با شاعر و کارم را با شعر مقایسه کنم برای این که خیلی کوچکتر از این حرفها هستم. اما واقعاً شاعر هم که شعر میگوید به حالتی خاص میرسد من هم در زمان کار و مقابل آیینه چنین حالی دارم. شاعر زمانی که میسراید نمیداند در آخر به چه میرسد. من هم زمانی که دست به قلم میشدم درمقابل آیینه همه چیز خودش کمکم شکل میگیرد.
_می گویند نقاش وقتی تابلوی زیبایی را خلق میکند گاهی آنقدر خودش به وجد میآید که دائم بخشهایی را به تابلو اضافه میکند تا آنکه دست آخر دیگر تابلو آن چیزی نیست که خودش دوست داشته برای شما چنین حالتی پیش آمده است؟
- وقتی کامل میشود دیگر خودت هم کاملی. برخوردم با اثرم این طور بوده است. زمانی که حس میکنم همه چیز کامل و تمام شده است دیگر شعر هم تمام شده است. البته گاهی هم تمام نمیشود مثلاً در فیلم سینمایی «مسافر ری» ۴ بار داریوش ارجمند را گریم کردم آخرش هم گریمش را دوست نداشتم. یعنی نشد. آنطور که باید خودم راضی نشدم. زمانی هم که فیلم پخش شد متوجه شدم که آن اثر را که دنبالش بودم نگذاشته است. اما در سریال «امام علی(ع)» در نقش مالک اشتر این تاثیرگذاری وجود داشت در صورتی که هر دو نقش را یک بازیگر ایفا کرده بود. نمیدانم چرا گریم آن نقش در نمیآمد.[۵]
پانویس
- ↑ «بیوگرافی عبدالله اسکندری». وبسایت نماوا. دریافتشده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «دستان هنرمند عبدالله اسکندری و دمیدن روح جدید در چهره بازیگر». خبرگزاری آنا. ۲۶ مهر ۱۴۰۱. دریافتشده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «درباره عبدالله اسکندری». دریافتشده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «درخواست عبدالله اسکندری از صداوسیما: از داوود میرباقری استفاده کنید». پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :. ۵ آبان ۱۳۹۴. دریافتشده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «عبدالله اسکندری: نمیخواستم به «مختارنامه»بپیوندم». مشرق نیوز. ۶ آبان ۱۳۹۴. دریافتشده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳.