علیرضا بدیع

از یاقوت
علیرضا بدیع
زمینه فعالیتشاعر و ترانه‌سرا
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۱ فروردین ۱۳۶۴ ‏(۳۹ سال)
محل تولدنیشابور
محل زندگیتهران
پیشهنویسندگی، اجرا و عضویت در شورای شعر و ترانه صداوسیما
سبک نوشتاریکلاسیک، عاشقانه
دیوان اشعارحبسیه‌های یک ماهی
از پنجره‌های بی پرنده
گنجشک‌های معبد انجیر
چلهٔ تاک
همواره عشق
شجره نامهٔ یک جن
ماه و ماهی
تحصیلاتزبان و ادبیات فارسی
علت شهرتتصنیف ماه و ماهی
آدرس اینستاگرامعلیرضا بدیع


علیرضا بدیع (متولد ۱۱ فروردین ۱۳۶۴ در نیشابور) شاعر و مجری تلویزیونی اهل ایران است.

بدیع شعر و شاعری را از دوران دانش آموزی‌اش یعنی سال ۱۳۷۶ شروع کرده و در این سال‌ها حضوری جدی در جشنواره‌های مختلف داشته است.

او همکاری مشترکی با سالار عقیلی، حسام‌الدین سراج، محمد معتمدی و قاسم افشار داشته‌است. شعر معروف «ماه و ماهی» که حجت اشرف زاده آن را خوانده، از علیرضا بدیع است.

فعالیت تخصصی

  • شاعر تیتراژ پایانی سریال یادداشت‌های یک زن خانه‌دار
  • عضو شورای شعر و ترانه سازمان صداوسیما
  • مجری برنامه «سبز، آبی مهر» در شبکه شبکه استانی خراسان رضوی سال ۱۳۸۶
  • مجری برنامه «سایه‌سار ادب»
  • مجری برنامه «هنر پنجم»
  • مجری برنامه «قند پارسی»
  • مجری برنامه «چشم شب روشن»

کتاب

عنوان ناشر سال انتشار
ماه و ماهی چشمه ۱۳۹۵
حبسیه‌های یک ماهی فصل پنجم ۱۳۹۹
چله تاک فصل پنجم ۱۳۹۹
شجره نامه یک جن فصل پنجم ۱۳۹۹
گنجشگ‌های معبد انجیر تکا ۱۳۸۸
از پنجره‌های بی‌پرنده فصل پنجم ۱۴۰۲
همواره عشق سپیده باوران ۱۳۹۰

جوایز و افتخارات

  • شاعر برتر نخستین کنکره سراسری شعر ولایی در ۱۳۸۴
  • شاعر برترهفتمین جشنواره ملی شعر کوثر ۱۳۸۵
  • شاعر برتر هفتمین و هشتمین کنگره سراسریشعر و داستان جوان کشور ۱۳۸۶و ۱۳۸۹
  • مقام دوم و تندیس سرو بلورین جشنواره بین‌المللی شعر فجر ۱۳۸۷
  • شاعر برتر هفتمین جشنواره سراسری شعر و داستان جوان حوزه هنری ۱۳۸۸
  • جوان برتر و شاعر منتخب جشنواره ملی جوانان برتر ایران زمین ۱۳۹۱

نمونه از اشعار

مهری بزن از بوسه به پیشانی سردم

ای بکر‌ترین برکه! هلا سوره ی صافی!
پرهیز کن از این همه پرهیز اضافی!
مهری بزن از بوسه به پیشانی سردم
بد نام که هستیم به اندازه ی کافی!
تلخینه ی آمیخته با هر سخنت را
صد شکر! شکرپاش لبت کرده تلافی!
با یافتن چشم تو آرام گرفتم
چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی..
چندی ست که سردم شده دور از دم گرمت..
بر گردنم از بوسه مگر شال ببافی...[۱]


پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تازه مرا آشنا کند
پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز ِ درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه‌های تازه بیارد، خدا کند
او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش… صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند…[۲]


پیوند به بیرون

پانویس

  1. «ای بکرترین برکه». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
  2. «پاییز میرسد که مرا مبتلا کند». وبسایت آیات غمزه. دریافت‌شده در ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳.