علیرضا میرعلینقی
روزنامهنگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری | |
زمینه فعالیت | موسیقی |
---|---|
ملیت | ایرانی |
تاریخ تولد | ۱۳۴۵ (۵۷–۵۸ سال) |
محل تولد | تهران |
زبان | فارسی |
کتابها | موسیقینامه وزیری • خاطرات هنری میلاد کیایی • کتابشناسی موسیقی ایران • «گلبانگ محراب تا بانگ مضراب» خاطرات جواد بدیعزاده و... |
جوایز | برنده لوح تقدیر از جشنواره هفت اورنگ |
آدرس اینستاگرام | علیرضا میرعلینقی |
سید علیرضا میرعلینقی (زاده ۱۳۴۵ در تهران) روزنامهنگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری اهل ایران است.
میرعلینقی برنده لوح تقدیر از جشنواره هفت اورنگ شده است.
زندگی و آغاز فعالیت حرفهای
میرعلینقی از دوران کودکی به موسیقی و پژوهش راجع به آن علاقه داشت. او چند سال را به یادگیری ویولن و سنتور و ردیفهای موسیقی گذرانده است. او مدتی مسئول آرشیو مرکز موسیقی حوزه هنری بود و مدتی نیز سرپرستی گروه موسیقی دائرةالمعارف اسلامی را بر عهده داشت.
او مورخ و محقق و پژوهشگر و روزنامهنگار و منتقد موسیقی ایران است. میر علینقی سنتور را نزد مجید کیانی فرا گرفت و پیانو را نزد ملیک اصلانیان و فخری ملکپور و نیز در سالهای بعد از انقلاب نزد حسینعلی ملاح شیوههای نوشتن و نسخهشناسی موسیقی را فرا گرفت.[۱]
او از روزنامهنگاران حرفهای حوزه موسیقی بهشمار میآید که از سال ۶۵ فعالیت مطبوعاتی داشت و در دهها نشریه به تجزیه و تحلیل رخدادهای موسیقی یا نگارش مقالات و نقدهای متفاوت پرداخت. میرعلینقی در ثبت و ضبط خاطرات اهالی موسیقی و گردآوری اسناد و عکسهایآنان اهتمامی جدی داشت و از محققان حوزه موسیقی است که به نقش اسناد و مکتوبات موسیقی پی برد و بر گردآوری و دستهبندی آنها همت گماشت. ویراستاری برخی از خاطرات اهالی موسیقی از جمله دیگر فعالیتهای این مؤلف و محقق بهشمار میرود. از آثار او میتوان به موسیقینامه وزیری و کتابشناسی موسیقی ایران اشاره کرد.
مدخل نویسی برای دانشنامهها و دائرهالمعارفهای موسیقی از دیگر فعالیتهای نوشتاری میرعلینقی بهشمار میرود که در اکثر دائرهالمعارفهای فارسی ایران و خارج از ایران به نگارش مداخل مرتبط با تاریخ و رجال موسیقی پرداخت.[۲] میرعلی نقی در ثبت و ضبط خاطرات اهالی موسیقی و گردآوری اسناد و عکسهایآنان اهتمامی جدی داشت و از نخستین محققان حوزه موسیقی است که به نقش اسناد و مکتوبات موسیقی پی برد و بر گردآوری و دستهبندی آنها همت گماشت.
نخستین سالنامههای موسیقی ایران را او از سال ۷۳ تا به امروز منتشر شده است که تا به امروز ده سالنامه انتشار عمومی یافته است. میرعلی نقی نثری خاص دارد و زاویه تحلیل و نگاه او به پدیدههای موسیقایی که مابین نثر دوره قاجار و قبل از انقلاب است تشخص و مرتبتی ویژه به نثر و نگارش او داده است.[۳]
فعالیت تخصصی
کتاب
عنوان | ناشر | سال انتشار |
---|---|---|
نگارش مقدّمه «ردیف موسیقی ایران برای پیانو» اثر استاد جواد معروفی | ۱۳۷۲ | |
موسیقینامه وزیری | معین | ۱۳۷۸ |
کتابشناسی موسیقی ایران، جلد اول | سوره مهر | ۱۳۸۶ |
خاطراتی از رفتگان موسیقی در دوجلد در دست | سوره مهر | |
کتاب «گلبانگ محراب تا بانگ مضراب» خاطرات جواد بدیعزاده | نی | ۱۳۸۰ |
خاطرات هنری میلاد کیایی | جاویدان | |
موسیقینامه وزیری | معین | ۱۳۷۸ |
سوابق
- سردبیر نشریه مقام موسیقایی
- عضو خانه موسیقی
- عضو علت سرشناسی
- عضو پژوهش در موسیقی
گفتاورد
میرعلینقی: تاریخنگاری موسیقی در ایران دیرتر از دیگر حوزههای تخصصی مورد توجه قرار گرفت
میرعلینقی در ابتدای این گفتوگو در پاسخ به این سؤال که نسلها چگونه میتوانند به تاریخنگاریها اعتماد کنند، عنوان کرد: با کمال واقعگرایی و فروتنی عرض کنم که بدون هیچ ادعایی در این عرصه کار کردهام. درواقع میتوان گفت شاید یک فعال عاشق بودهام که تماموقت سعی کردهام در این حوزه کار کنم. در پاسخ این پرسش باید بگویم تاریخنگاری موسیقی در ایران مقوله بسیار تازهای است و اصلاً بهاندازه خود تاریخ موسیقی ایران قدمت ندارد. تاریخنگاری امر بسیار جدیدی است که اولین گامهای آن به حدود ۵۰ سال بعد از دوران مشروطیت برمیگردد. اولین گامها در حوزه موسیقی تهران بوده که مؤلف آن آقای روحالله خالقی هم بههیچوجه ادعای تاریخنگاری نداشته ولی این تاریخنگاری تبدیل به مبنا شده است. فکر میکنم واضح است که سه جلد کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» تا وقتی موسیقی ایران وجود دارد یکی از مراجع حذف نشدنی تاریخ موسیقی شهری ما خواهد بود. در این سه جلد کتاب ارزشمند، تنها به یک حوزه مشخص از موسیقی شهری تهران در سالهای مشروطیت تا بعد از سکوت دولت دکتر مصدق پرداخته شده است. زمینه تاریخنگاری وجود نداشته و این حوزه همینطور ضعیف شده است.
میرعلینقی ادامه داد: نسخه تاریخنگاری بعد از استاد خالقی برای دوست و همنسلشان استاد حسن مشحون است که حدود ۴۵ درصد آن کتاب بهطور واضح رونوشت شده از کتاب زندهیاد خالقی است. بهعنوان تاریخنگار باید گفت، امتیاز کتاب آقای مشحون ازلحاظ آکادمیک بهتر است چون آن کتاب نظاممندتر است و بهقصد تاریخنگاری نوشته شده ولی متأسفانه دیدگاه موسیقی در کار ایشان غایب است.
این پژوهشگر موسیقی مطرح کرد: همه تاریخنگاریها در ایران تاریخنگاری سیاسی بوده و تاریخنگاری موسیقی یکی از حوزههایی بوده که دیرتر از تمام حوزههای دیگر تاریخنگاری تخصصی مورد توجه قرار گرفته و حقیقتاً حوزه بسیار دشواری است.
در ادامه این گفتوگو میرعلینقی گفت: مبنای تاریخنگاری فقط نوشته است و حتی بهصورت فیلم هم آنچنان مورد اعتبار نیست، چرا که به خاطر یک سری معذوریتها و مقدورات بیان بصری مجبور هستید در واقعیت تاریخ دخل و تصرف کنید. تنها قالب واقعی تاریخنگاری، نوشته و همراه با عکس است.
میرعلینقی اظهار داشت: ما دو حوزه داریم که این دو حوزه از همدیگر مجزا هستند ولی جاهایی میتوانند با همدیگر تعامل و همپوشانی داشته باشند. یکی حوزه علمی است و دیگری حوزه هنر است. در حوزه هنر، پایبندی به واقعیت اصل نیست، بلکه دستکاری زیباشناسانه در واقعیت است که ملاک قرار میگیرد. اگر همه اینها کارشان را با رعایت اصول مربوط به کارشان و داشتن ذوق و استعداد خلاقیت انجام بدهند، در جای خودشان شایسته و نیکو هستند. در حوزه علم نیز تاریخنگاری موسیقی در ایران یک امر جدید محسوب میشود.
او در پاسخ به این سؤال که آیا ما اسناد موسیقی داشتیم که در ادوار گذشته از بین رفته باشد، اذعان کرد: ما چیزهای فراوانی داشتهایم که از بین رفتهاند. برخی از اسنادی که داشتیم هم از بین رفته است. از دو قرن اول ظهور اسلام در ایران تا زمان استقرار دوره قاجاریه، یک سری دورهها وجود دارند که تاریک هستند و از این دورههای تاریک هیچ چیزی در دست نیست. در دوره صفویه دو اتفاق بسیار مهم و تراژیک افتاده است که یکی از آنها مهاجرت کلی موسیقیدان به سمت هند و ترکیه است و دیگری، به دار کشیدن یک سری موسیقیدانها بوده است. منظور از دورههای تاریک لزوماً دورههای بد نیست، بلکه دورههایی است که ما هیچ سند و اطلاعاتی از آن دورهها نداریم؛ بنابراین تمام هم و غم بخش نگارشی یا بخش فرهنگ مکتوب ذهنیت ایرانی در موسیقی ایرانی، برای نوشتن رسالات علمی مصروف شده است. درواقع خواستهاند علم موسیقی به یادگار بماند. شما اگر نگاه کنید از دوره تیموری تا اواخر دوره قاجار، رسالههای موجود فقط کپی از روی همدیگر هستند.
میرعلینقی ضمن اظهار تأسف از درگذشت گلنوش خالقی، دربارهٔ تأثیر ایشان در تاریخنگاری موسیقی گفت: ایشان از یک نوع سادگی آگاهانه و صراحت لهجه بدون تلخی برخوردار بودند. شاید بیش از ۲۵ سال با ایشان از راه دور در ارتباط بودم. در چند مکالمه طولانی بسیاری از ناگفتههای تمرین ارکستر «گلها» را به من گفتند.
وی اضافه کرد: ما از سال ۱۳۳۳ روایت تأثیرگذار استاد روحالله خالقی را داشتیم. آخرین نسخه تجدیدنظر شده سرگذشت موسیقی ایران هم در سال ۱۳۸۰ منتشر شد که یک بخش تازهای را آقای دکتر ساسان فاطمی به آن اضافه کرده و عکسها را تفسیر کردند. واقعاً جای این بخش در یک کتاب کلاسیکی مانند کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» خالی بود. جا دارد که دیگران هم از آن الگو بگیرند. استاد خالقی با این که نماینده یک جناح مفید و تأثیرگذار بودند، اما هیچگونه گفتمان اقتدارگرایانهای در کارشان نبود. ایشان بسیار فروتن بودند و سخنشان بهصورت تلویحی این است که این کتاب حرف اول است و حرف آخر نیست؛ یعنی ما یک بستری را برای شما میگذاریم که شما بر اساس آن به بالا بروید.
این پژوهشگر بیان کرد: برنامه «گلها» ابتدا با سری «گلهای جاویدان» تأسیس شد و اساساً هدف مرحوم پیرنیا، معرفی شعر فارسی و غزل عارفانه بود. در ادامه ازآنجاییکه دریافته بودند که رادیو نیاز مبرم به موسیقی دارد، گفتند از موسیقی ملی استفاده کنند. هدف پیرنیا از تأسیس برنامه «گلها» شعر بود ولی با آمدن استاد خالقی و استاد جواد معروفی بود که «گلها» تبدیل به یک برنامه موسیقی شد و اوج برنامه «گلها» نیز همان دوره بود.
میرعلینقی گفت: در کنار تأسیس نهادها، سازمانها و مدارس موسیقی در ایران در عصر تجدد بعد از دوره مشروطیت، تأسیس برنامه «گلها» یکی از مهمترین وقایع تاریخ اجتماعی موسیقی ما است. برنامه «گلها» یک برنامه تولیدی هر روزه بود و باید از گوینده، شاعر، سولیست، ارکستر، آهنگساز، صدابردار و … استفاده میکرده و در عین حال سطح خودش را نیز حفظ میکرده است. برنامه «گلها» ۲۳ سال گوش مردم را با سطوح مختلفی از موسیقی غیر کوچهبازاری آشنا کرده است. هیچ دولت، سازمان و نهادی نتوانسته کاری را که آقای پیرنیا انجام داده است، انجام بدهد. تاریخنگاری موسیقی شهری ما بدون بررسی برنامه «گلها» مثل پیکرهای است که سر ندارد.
او در پاسخ به این سؤال که خطر روایت مسلط بیشتر از جوامع آکادمیک است یا کسانی که امکانات و رسانه دارند ولی دانش کافی را ندارند، توضیح داد: کسانی که رسانه و امکانات دارند با برنامه «گلها» دشمنی خاصی ندارند. این دشمنی از یک جناح آکادمیک خاص است که بر اساس یک سری مفروضات کار میکند. متأسفانه مفروضات را طوری بهکل یک جریان تعمیم میدهند که تر و خشک را با هم بسوزانند.
سید علیرضا میرعلینقی در پایان با اشاره به اینکه خاطرهنگاری در بین موسیقیدانها میتواند زمینه تاریخ را بسازد، خاطرنشان کرد: خود آقای روحالله خالقی در بخش دوم کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» خاطرهنگاری کرده است، منتها خاطرهنگاری به معنای ژورنالیستی زرد آن نیست، بلکه به معنی دید تاریخی و اجتماعی است و دیدش پر از احساس مسئولیت و حساسیت نسبت به موسیقی است؛ یعنی اینطور نبوده که صرفاً یک خاطره سرگرمکننده بگوید. فکر میکنم خاطرهنگاری موسیقی با چند نفر بهموازات از هم شروع شده ولی به فاصله از هم منتشر شدهاند. خاطرهنگاری موسیقی را بیشتر افراد غیر موسیقیدان آغاز کردند.[۴]پانویس
- ↑ «زندگینامه: سید علیرضا میرعلینقی». ۲۵ آذر ۱۳۹۰. دریافتشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «زندگینامه: سید علیرضا میرعلینقی». ۲۵ آذر ۱۳۹۰. دریافتشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «زندگینامه: سید علیرضا میرعلینقی». ۲۵ آذر ۱۳۹۰. دریافتشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «گفتوگو با علیرضا میرعلینقی». ۲ اسفند ۱۳۹۹. دریافتشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۳.
پیوند به بیرون