علیاکبر قلیچ
زمینه فعالیت | مجری و خواننده |
---|---|
ملیت | ایرانی |
تاریخ تولد | ۱۹ مهر ۱۳۷۲ (۳۰ سال) |
محل تولد | تهران |
آدرس اینستاگرام | علیاکبر قلیچ |
علیاکبر قلیچ (زادۀ ۱۳۷۲ در تهران) مجری و خواننده ایرانی است. او افزونبر خوانندگی، نوحهخوانی نیز میکند.
زندگی و تحصیلات
در جنوب شهر تهران خانوادههای مذهبی زندگی میکنند که پایبند و وفادار به آیینهای مذهبی هستند. البته همه مردم کشورمان مذهبی هستند و همه در ایام محرم برای امام حسین(ع) سوگواری میکنند و هر کسی به سبک و سیاق خود ارادتش را به سیدالشهدا(ع) نشان میدهد.
بیشتر مردم او را به عنوان خواننده میشناسند، اما در ماه محرم برای امام حسین(ع) عزاداری میکند. از بچگی در هیات محلهشان مداحی میکرده.
پنج، شش ساله بود که برخی از آوازها یا نوحهها را برای خودش زمزمه میکرد و همین باعث شد خانوادهام متوجه شوند در این زمینه استعداد دارد پدرش علاقهمند بود در هیاتها و عزاداری امام حسین(ع) مداحی کند به همین دلیل مداحی در ایام محرم را شروع کرد و همچنان این کار ادامه دارد.
تئوری موسیقی را با آموزش تنبور آغاز کرد و سپس تحت نظر کیخسرو پور ناظری و سهراب پور ناظری تئوری موسیقی را فرا گرفته، اما خود نیز پیگیر آن بوده و در این زمینه زیاد مطالعه کردهاست. معتقد است استعداد بسیار مهم است و بعد میتوان با پشتکار راهی را که انتخاب کرده ادامه دهد.[۱]
فعالیت تخصصی
تک آهنگ
- مادرم
- دامن کشان
- طبیب
- دلم روشنه
- شهر خون
- رکعت هشتم
- ترکش
- تیتراژ جزیره مجنون
- تویی دریا
- منجی
- نگار من
- قرار نبود
- نجاتم بده
- مهر طوبا
- فریاد خدا
- امروزی ها
- مرگ=آمریکا
- حکایت ما
- حرف حساب
- آرامش یعنی تو
- چوب خط
- برکت مذاکره
- ارباب تشنه لبم
- یک دقیقه
- حسین درون
- حسین درون
- بالحسین احرار
- مثل علی زندگی کن
- انتخاب
- به نام رفاقت ما
- روح الرحمن علی جانم
- ایلیا
گفتاورد
قلیچ درباره نوحهخوانی در بیت حضرت آیتالله خامنهای چنین گفت:
قلیچ در جواب به سوال:چطور شد برای نوحهخوانی به بیت دعوت شدید و برایمان از حال و هوای آنجا بگویید؟می گوید: لطف خدا بود که من به این مراسم دعوت شدم.یکی از بهترین اتفاقات زندگی من همین بود وافتخار میکنم در بیت رهبرمعظم انقلاب به عنوان ذاکر برای امام حسین (ع) انجام وظیفه کردم.[۲]
گفتوگو برنامه تلویزیونی «از سرگذشت»
علی اکبر قلیج در گفتوگو با ویژه برنامه «منتهی» درباره اشعار و خوانندگی و نوحه خوانی سخن گفت؛ وی درباره برنامه مناسبتی تلویزیونی «از سرگذشت» که اجرای آن را برعهده داشت گفت:
پشتِ ساخت این برنامه، افرادی بودند که کارنامه خوبی در برنامهسازی داشتند. در کنار آن نیت امام حسینی که بیشتر مرا ترغیب کرد در «از سرگذشت» باشم. همانطور که هر سال یک کار برای امام حسین(ع) در محرم و اربعین دارم و یک نذر شخصی برای من است، فکر میکنم نذر امسال من همین برنامه باشد.
همیشه برای ایام محرم و اربعین حسینی نماهنگ و قطعات مذهبی ارائه کردید و امسال با برنامه «از سرگذشت» به آنتن تلویزیون آمدید. بگذارید با برنامه «از سرگذشت» و تجربهای که به عنوان مجری در این برنامه داشتید آغاز کنیم. شاید این سؤال برای خیلیها پیش آمد که شما را روی آنتن با برنامه «از سرگذشت» دیدند؛ چرا وارد حوزه اجرا شدید؟
قطعاً این انتخاب و اتفاق مجریگری در مسیر کاریام اتفاق خوبی بود. اینکه چطور اتفاق افتاد من میگویم قسمت بود. دوستان پیشنهادش را از قبل داده بودند و تمامِ هدفگذاریها و سرمنزل اصلی این برنامه با نام امام حسین(ع) ممزوج شده بود و میهمانانی که میآمدند و قصهشان را تعریف میکردند خیلی مرا کنجکاو کرد.
به جای اینکه من فقط تیتراژ برنامه را بخوانم پیشنهاد دوستان اجرای این برنامه بود و گفتم راجع به آن فکر کنم. به این نتیجه رسیدم پای حرفهای آدمهایی که از سرگذشتشان میگویند بنشینم و یک دوراهیهایی دارند که به حضرت اباعبدالله(ع) برمیخورد و هرکدام داستانهای امام حسینی و عاشورایی دارند.
-در میان بازتابها و یادداشتهای کارشناسان درباره برنامه «از سرگذشت» به نوع اجرای شما اشاره شده بود. برخی از موقعیتها که حرفهای احساسی هم پیش میآمد خیلی ورود نمیکردید. این جزو اصول شماست و یا قرار بود مجری برنامه «از سرگذشت» برخی اوقات بیشتر شنونده باشد؟
شخصاً آن چیزی که در زندگی شخصی خودم بود با یک نفری بنشینم و صحبت کنم در برنامه «از سرگذشت» اتفاق افتاد. فقط این تفاوت را داشت که قرار بود بقیه بشنوند. معمولاً سعی میکنم بشنوم و شنونده خوبی باشم. یکسری اصول و قواعدی برای اجرا هست از زبان بدن تا تکنیکهای مختلف از پلاتو گفتن و خیلی اتفاقات دیگر که وجود دارد اما تلاش کردم خود واقعیام در این برنامه باشم و مخاطب هم هوشمند است و خیلی دقیق متوجه میشود.
-حتی موقعی که بعضیها احساسی میشوند شما ورود نمیکنید و اجازه میدادید صحبتهای میهمان برنامه ادامه پیدا کند...؟
اصلاً قرار ما در این برنامه این شکلی بود من همراه و میزبان و راوی روایت باشم و میهمانان برنامه قصهشان را تعریف کنند.
-شما جایی گفتید هر سال برای ایام محرم و اربعین حسینی نذری دارید و دوست دارید یک کاری انجام بدهید و امسال نذر شما برنامه «از سرگذشت» بود؛ ماجرای نذر برای ایام محرم و اربعین چیست؟ آیا معاملهای کردید با کسی و یا یک دلدادگی و فضای درونی و خاصی با حضرت اباعبدالله(ع) برای شما وجود دارد.
معامله همیشه دوسر دارد؛ فروشنده و خریدار. من چه کسی باشم که بخواهم با امام حسین(ع) معامله کنم که مثلاً با خودم بگویم امسال فلان کار را برایتان انجام دادم شما برای من جبران کنید! زندگی به من ثابت کرد که به خیلی از آدمها امیدی نداشته باشم؛ چراکه شاید خیلیها آبرو ببرند و امام حسین(ع) آبرو میخرد.
معامله من با امام حسین(ع) این شکلی بود که گفتم آبرو بخر! من هرکاری از دستم برمیآید نسبت به امام حسین(ع) عرضه میکنم. معامله این شکلی است که آبرویم را بخرد چون به نظرمن هیچچیزی بالاتر از آبرو نیست.
-یاد یکی از میهمانان برنامه «از سرگذشت» میافتم که پول خود را جمع کرد و از رفاهش گذشت به کربلا برود اما ترجیح داد دل بچههای محروم را شاد کند. ماجرا چه بود؛ چطور میشود چنین اتفاقی میافتد؟ اینطور امام حسینی شدن چه شکل و شمایلی دارد.
چند قصه بود که روی من هم تأثیر گذاشت؛ همان خانمی که شما راجع به ایشان صحبت کردید یک جمله طلایی داشت و اینطور گفت: "یک جایی از جای قدمهایم خجالت کشیدم". پرسیدم چرا؟ گفت: "وقتی راه میرفتم کفش داشتم." چون رفته بود منطقه محرومی که به شدت ضعیف بودند یعنی حتی کفش برای راه رفتن نداشتند.
این خانم پولش را جمع کرده بود و به آرزویش زیارت کربلا دست پیدا کند. یک جایی به خودش آمد که اصلاً کربلای من فقط در عراق نیست و برای من خدا کربلای دیگری قرار داده و یکی از آنها اینجاست در منطقه محرومی که باید برای این بچههای محروم کاری کنم. هزینهای که جمع کرده بود به کربلا برود برای این بچهها خرج کرد.
از این دست اتفاقات در این برنامه خیلی دیدم و واقعاً کسی به «از سرگذشت» نیامد خودش را تبلیغ کند و نشان دهد و همه واقعیتها را میگفتند. ممکن است من جلوی دوربین بنشینم و خودم را تبلیغ کنم اما بعضیها واقعاً زندگیشان وقف مردم است و برای اهلبیت واقعاً خودشان را خرج میکنند.
اگر به این چنین برنامههایی هم میآیند و اگر میخواهند حرفی بزنند به مسئولین برسد که مردم محروم را دریابند و بدانند در کدام قسمت کشور، چه مشکلاتی وجود دارد. از کجا معلوم کسی که هنوز به کربلا نرفته پیش امام حسین(ع) عزیزتر نباشد
- میهمان مختلفی به برنامه «از سرگذشت» آمدند و صحبت کردند به نظر شما امام حسینی شدن باید چگونه باشد؟ آدمی میآید که از آرزوی زیارت امام حسین(ع) میگذرد و برای بچههای محروم هزینه میکند.
به نظرمن سخت نیست. او یک لذتی را چشیده و من نچشیدم. من میخواهم به پول خودم اضافه کنم و میخواهم مثلاً ماشین بهتری داشته باشم و خانهام را به منطقه بهتری ببرم اما بعضیها یکطوری لذت را درک کردند که آن برقِ چشمان آن بچه که میگوید دستت درد نکند خاله و عمو و برای اینها عاقبت ماجراست.
فکر نمیکنم مقام و شأن امام حسین(ع) فقط این باشد که ما برای عزاداری از آن استفاده کنیم بلکه در زندگی روزمرهمان ساری و جاری است. ممکن است یک فردی بیش از ۵۰ مرتبه به کربلا رفته باشند و از کجا معلوم کسی که هنوز کربلا نرفته و کربلای پیرامونش را دریافته پیش امام حسین(ع) عزیزتر نباشد؟
-وقتی صحبت از سفر اربعین میشود خیلیها به یاد سفر جابر میافتند که نخستین زائر امام حسین بود؛ در احوالات او از این سفر حرفهای قابل تأملی است؛ میخواهم این سؤال را از شما بپرسم که وقتی برای نخستین بار مسافر کربلای معلی شدید، این حسّ و حال چگونه برایتان رخ داد؟ چه زمانی اولین بار به پیادهروی اربعین رفتید و چطور با پیادهروی آشنا شدید؟
شما گفتید من هر سال یک نذری داشتم آهنگی یا کاری میساختم، کاملاً درست گفتید. من تا قبل از سال ۱۳۹۸ هر سال کار میساختم خیلیها را میدیدم میگفتند آقای قلیچ ما در مشایه و در طریق کار شما را شنیدم با آهنگ شما و نماهنگتان قدم برمیداریم. خودم تا به حال اربعین کربلا نرفته بودم و در ذهنم تصویر خاصی از اربعین نداشتم.
تا اینکه سال ۱۳۹۸ من قطعه «انتخاب» را ساختم «راهیاست راه عشق که هیچش کناره نیست؛ آنجا جز آنکه سر بسپارند راه چاره نیست و با عشق اوست هر که به جایی رسیده است؛ خیلی حسین زحمت ما را کشیده است..». اصلاً نمیدانم چه شد که یک گفت فلانی پاسپورتت را بفرست موقعیتی پیش آمده پیادهروی هم هست بیا و با هم برویم؛ گفتم من پدرم بیمارستان بستری است و گفتم میخواهم بیمارستان باشم و حالش خوب نیست.
به عمویم گفتم میخواهم کربلا بروم و پدرم حالش خیلی خراب بود. از طرفی هم خواستم بروم کربلا به نیابت از پدرم در این مسیر قدم بردارم و به خودش هم گفتم دارم میروم کربلا و (پدرم) گفت رفتی خیلی دعا کن. قبلاً زیارت رفته بودم اما دیدم اربعین یک جهان دیگر است. اولین صحنهای بود یک پیرمرد عراقی دو عصا در دست و یک پا نداشت. لنگان لنگان این مسیر را پیاده میرفت. با خودم گفتم یا امام حسین(ع) اینجا کجاست؟ جمعیتی که زیر آفتاب سوزان میرفتند و هرچه در اینجا میدیدیم عشق بود و دلدادگی.
مگر میشود از امام حسین(ع) حرف بزنیم و سنگ نخوریم
-یکسری چهرهها و همکاران هنری خودتان در این مسیر رفتند و ارادتهایشان به امام حسین(ع) و اهلبیت گفتند. برای ترویج و تبلیغ این پیادهروی، پست گذاشتند و یا تصاویر و ویدئوهایی از آنها بیرون آمده است. اما با یک هجمه عجیبی مواجه شدهاند؛ خصوصاً چندی پیش که مهران غفوریان به خاطر ابراز ارادت به امام حسین(ع) توسط جریانهایی در فضایمجازی مورد هجمه قرار گرفت. برای خودتان هم اتفاق افتاده است؟
اشاره کردید فضایمجازی؛ یعنی واقعی نیست. اما نکته اینجاست مگر میشود از امام حسین(ع) حرف بزنیم و سنگ نخوریم. امام حسین(ع) که به حق است و یکسری هم به ناحق امروز در حال لجنپراکنی و شائبه درست کردن در فضایمجازیاند. میگویند فلانی ریا میکند یا اینها نون به نرخ روزخورند و کاسباند. من کاری به شخص خاصی ندارم اما مردم اتفاقاً خیلی هوشمندند و میدانند چه کسی «شو» بازی میکند و چه کسی واقعاً در این مسیر قدم برداشته است. متأسفانه یک جماعتی هستند که شروع میکنند هجمه درست میکنند و عمده اینها فیک هستند. واقعاً چه اتفاقی میافتد که ناسزا میدهند؟ چون امام حسین را دوست دارم؟ از امام حسین(ع) خواستم پدرم را شفا بدهد
-اولین باری که کربلا مشرف شدید زیر قبه از امام حسین(ع) چه خواستید؟
واقعاً وقتی میروم بعضی مواقع حاجتهایم یادم میرود. اما یکی دو جا گفتهام شفای پدرم را از امام حسین(ع) خواستم. من همیشه جایی گره کور شده از امام حسین(ع) خواستم، چون گرهگشای واقعی است. اگر هم به حاجتی نرسیدم بعداً یک طوری به من نشان داده که تو صاحب داری و به ما بسپار؛ هرچیزی اتفاق بیفتد خیر است و ما خیر تو را میدانیم.[۳]
پانویس
- ↑ «مصاحبه با خوانندهای که در بیت رهبری مداحی کرد». ۱۳ مهر ۱۳۹۶. دریافتشده در ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳.
- ↑ نوحهخوانی در بیت آیتالله العظمی خامنهای
- ↑ گفتوگوی علی اکبر قلیچ با برنامه منتهی، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۲.