علی‌رام نورایی

از یاقوت
علی‌رام نورایی
اطلاعات شخصی
تاریخ تولد۱۸ فروردین ۱۳۵۶ ‏(۴۷ سال)
ملیتایرانی
محل تولدتهران
تحصیلاتلیسانس کامپیوتر
همسرصبا تاجیک
فرزنداننویان نورایی
اطلاعات هنری
زمینه فعالیتبازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
پیشهبازیگر
شروع فعالیت هنری۱۳۷۵ تا کنون
جوایزبرنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از چهاردهمین جشنواره فیلم مقاومت
اطلاعات ارتباطی
آدرس اینستاگرامعلی‌رام نورایی


علی‌رام نورایی (زادهٔ ۱۸ فروردین ۱۳۵۶ در تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون اهل ایران است. وی برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از چهاردهمین جشنواره فیلم مقاومت، برای بازی در فیلم «یتیم خانه ایران» است.

تحصیلات و آغاز فعالیت بازیگری

وی فارغ‌التحصیل رشته کامپیوتر از دانشگاه جهاد است. او از سال ۱۳۷۵ فعالیت خود را در زمینه تئاتر شروع کرد. سال ۷۹ با سریال شب آفتابی قاسم جعفری به تلویزیون معرفی شد و همچنین فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۸۴ با ایفای نقش در فیلم سینمایی گرگ و میش آغاز نمود. از دیگر فعالیت‌های وی می‌توان به حضور در تئاترهای مختلف، فیلم‌های کوتاه، جشنواره تئاتر دانشجویی و مجموعه‌های تلویزیونی اشاره کرد.

همچنین نورایی تاکنون در سریال‌های آسپرین (مجموعه نمایش خانگی)، پول کثیف، جابربن حیان، ماتادور، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، سینمایی سیب ترش، قلاده‌های طلا، سارق روح، پله، همیشه سینما، گاندو و بعضی آرزوها بازی کرده است. او به عنوان مجری نیز در مسابقه تلویزیونی شهروند و مافیا شبکه سلامت انتخاب شده است. او مربی ورزش پارکور در قاره کهن است و در زمینه ورزشهای رزمی از جمله موی‌تای نیز فعالیت دارد.[۱]

فیلم‌شناسی

سینمایی

سال عنوان فیلم کارگردان
۱۴۰۲ های پاور هادی محمدپور
۱۳۹۹ هرماس مهدی صاحبی
۱۳۹۸ گوهرشاد بهرام بهرامیان
۱۳۹۵ امپراتور جهنم پرویز شیخ طادی
۱۳۹۴ جشن تولد عباس لاجوردی
۱۳۹۴ بی خوابی اسب‌ها شهرام اسدزاده
۱۳۹۳ یتیم‌خانه ایران ابوالقاسم طالبی
۱۳۹۰ استرداد علی غفاری
۱۳۹۰ هشتمین روز هفته امیر سائلی
۱۳۹۰ قلاده‌های طلا ابوالقاسم طالبی
۱۳۸۹ گلوگاه شیطان حمید بهمنی
۱۳۸۷ نفوذی احمد کاوری، مهدی فیوضی
۱۳۸۵ گرگ و میش قاسم جعفری
۱۳۸۳ بازنده قاسم جعفری
شبکه نمایش خانگی
سال عنوان سمت کارگردان توضیحات
۱۳۹۹ سریال دادزن بازیگر سیامک خواجه وند

تلویزیون

سال عنوان مجموعه کارگردان توضیحات
۱۴۰۳ مردان آهنین مجری

شبکه ۳

۱۴۰۲ هفت‌ سر اژدها ابوالقاسم طالبی شبکه ۳
۱۴۰۲ محرمانه محمود معظمی شبکه ۳
۱۴۰۲ بیست کووید هادی حاجتمند شبکه ۳
۱۴۰۱ وضعیت زرد ۲ مجید رستگار شبکه ۲
قسمت ۲۱: مشاوره در حد المپیک
۱۴۰۱ تمام رخ محمود معظمی شبکه ۳
۱۳۹۹–۱۴۰۱ ارثیه پدری میلاد بنایی و مهدی نقویان شبکه آیو
۱۳۹۹ روزهای ابدی جواد شمقدری شبکه ۱
۱۳۹۸– شهروند و مافیا محمد رجایی مجری از فصل دوم تاکنون[۲]شبکه سلامت و نسیم

بیش از ۱۰۰۰ قسمت

۱۳۹۷ گاندو جواد افشار شبکه ۳
۳۰ قسمت
۱۳۹۶ از یادها رفته بهرام بهرامیان شبکه ۱

۲۵ قسمت

۱۳۹۶ سارق روح احمد معظمی شبکه ۵
۲۰ قسمت
۱۳۹۶ محکومین سید جمال سید حاتمی
حسین قناعت
شبکه ۱
۳۰ قسمت
۹۵–۱۳۹۴ آسپرین فرهاد نجفی شبکه نمایش خانگی
۱۷ قسمت

در نقش نیما

۱۳۹۳ بزم آخر سجاد شهریاری شبکه ۲
۵ قسمت
پخش نوروز ۹۴
۱۳۹۳ جاده چالوس احمد معظمی شبکه ۵
۲۶ قسمت
۱۳۹۲ ماتادور فرهاد نجفی شبکه ۱
۱۲ قسمت
۱۳۹۲ هوش سیاه مسعود آب پرور شبکه ۳
۱۵ قسمت
۱۳۹۱ سریال اینترنتی نفوذ آرش تیمورنژاد اولین سریال اینترنتی
۱۳۸۹ یک روز قبل صادق کرمیار شبکه ۱
۷ قسمت
۱۳۸۹ قفسی برای پرواز یوسف سیدمهدوی شبکه ۱
۳۰ قسمت
۱۳۸۹ عملیات ۱۲۵ ۱ بهروز افخمی شبکه ۵
۱۸ قسمت
۱۳۸۸ مردان تاریخ ساز محمود معظمی شبکه سحر
۲۸ قسمت
۱۳۸۷ شاید برای شما هم اتفاق بیفتد محمود معظمی شبکه ۵
اپیزودهای: شب شکار، گنجشک‌های شاهد، نور در تاریکی، بعضی آرزوها
۱۳۸۶ شب مهتاب شهرام باباپور شبکه ۲
۱۳ قسمت
۱۳۸۵ ازنفس‌افتاده قاسم جعفری شبکه ۳
۱۳ قسمت
۱۳۸۵ جابر بن حیان جواد افشار شبکه الکوثر و ۳
۱۴ قسمت
۱۳۸۵ پول کثیف جواد افشار شبکه ۵
۲۶ قسمت
۱۳۸۳ کمکم کن قاسم جعفری شبکه ۲
۳۰ قسمت
پخش در ماه رمضان
۱۳۸۲ مسافری از هند قاسم جعفری شبکه ۳
۲۶ قسمت
۱۳۸۱ آخرین آواز ققنوس مسعود تکاور شبکه ۳
۷ قسمت
۱۳۸۰ شب آفتابی قاسم جعفری شبکه ۳
۱۵ قسمت

تله فیلم

عنوان فیلم سمت کارگردان
فیلم نیمه بلند «فیلم نیمه بلند پله» بازیگر آهنگر
تله‌فیلم «ساعت به وقت صفر» بازیگر احمد معظمی
تله‌فیلم نامه بازیگر حسین حکمت جو
تله‌فیلم کارد و پنیر بازیگر محمود معظمی
تله‌فیلم یکی از میان ما بازیگر حمید بهمنی
تله‌فیلم خط باریک بازیگر شفیع آقا محمدیان
تله‌فیلم گروگان بازیگر محمدرضا آهنج
تله‌فیلم راهی عاشق بازیگر اکبر منصور فلاح
تله‌فیلم خواب برفی بازیگر محمدرضا کرمیار
تله‌فیلم حضور بازیگر مسعود تکاور
تله‌فیلم بی پایان بازیگر کاوه سجادی حسینی
تله‌فیلم شب مهتابی بازیگر
خواهران غم بازیگر رضاعزیزی (سیمای همدان)
تله‌فیلم رفقای خوب بازیگر آرش معیریان
راهی به ملکوت بازیگر کریم سربخش

گفتاورد

گفت‌وگو دربارهٔ فیلم جشن تولد و سفر به سوریه

قبل از رفتن به سوریه برای فیلمبرداری «جشن تولد» من هم جزء آن دوستانی بودم که ابهاماتی در وجودشان باقی است که چرا ایران باید به مردمان سوریه و عراق و فلسطین کمک کند! هنگامی که وارد خاک سوریه شدم و از نزدیک و در شرایطی بسیار دشوار حضور دشمن را در آنجا دیدم و مظلومیت مردمان بی‌دفاع و مظلوم منطقه را مشاهده کردم، دیگر همه چیز برایم حل شد.

فهمیدم که اگر نجنگیم دشمن در چند قدمی ماست و دیدم که چگونه غربی‌ها برای ضربه‌زدن به ایران اقدام به سرمایه‌گذاری روی نیروهای وحشی داعش کرده‌اند. هنگامی که اقدامات کثیف صهیونیسم را در ایجاد دشمنی میان مردم مسلمان و برنامه‌ریزی برای حمله به ایران از طرق مختلف می‌بینید، دیگر حضورمان در منطقه و رشادت‌های مدافعان حرم ارزشمند خواهد شد.

واقعاً فضای دمشق ملتهب بود و به ما گفته بودند دمشق امن است. ما زینبیه بودیم؛ در مسیر که می‌آمدیم خمپاره می‌خورد. زمانِ فیلمبرداری ما با حمله هوایی به پایگاه‌های داعش همزمان شده بود. واقعاً جنگ را احساس می‌کردیم و منطقه زینبیه با خاک یکسان شده بود. آنجایی که کار می‌کردیم هنوز امکان بمب‌های عمل نکرده و مین وجود داشت. جان‌مان را کف دست‌مان قرار داده بودیم و هر لحظه به شهادت نزدیک بودیم.

چرا در این فضا آثار کمی داریم؟

حقیقت امر برای خود من علامت سؤال است عزیزانی که پشت میزهایشان می‌نشینند زیر باد کولر و شعارهای مقاومت و ارزش‌های انقلاب را سر می‌دهند. اما پای عمل می‌رسد اتفاق طور دیگری است. یک جایی فکر می‌کنم شاید من دارم اشتباه می‌روم و فریب این شعارهای زیبا را خوردم. نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد و چه می‌شود برای این کارهایی که به قول دوستان ارزشی است. زمانی که باید حمایت صددرصدی انجام شود هیچ حمایتی وجود ندارد. کار «جشن تولد» به همت دو نفر از هم محلی‌های کارگردان که در کار ساخت و ساز بودند و به حضرت زینب (س) ارادت داشتند. یک بودجه‌ای فراهم کردند؛ بودجه‌ای که در تهران می‌توان با آن تله‌فیلم ساخت. یک گروهی بلند شدند با آن شرایط و بودجه اندک یک فیلمی ساختند.

متأسفم عده‌ای که می‌توانند بیایند حمایت کنند تا کار برای مدافعان حرم ساخته شود اما فقط مشت‌هایشان را گره می‌کنند و شعار می‌دهند. باید امکانات و بودجه در اختیار بگذارند نه اینکه دو نفر صرفاً دلی بروند و این کار را انجام دهند. البته قابل احترام است اما باید کسانی حمایت کنند تا کارهای استراتژیک، مؤثر ساخته شود. اتفاقات مدافعان حرم در شعار برایمان مهم است ولی از عمل خبری نیست.

در حقیقت من قبل از اینکه پایم را در دمشق بگذارم یکی از آن دسته آدم‌هایی بودم که فکر می‌کنم هنوز هم در این سرزمین وجود دارند؛ با خودم فکر می‌کردم ما این همه کودک کار داریم، این همه مناطق محروم داریم، این همه گرسنه داریم پس چرا پول مملکت من باید در سوریه و لبنان و امثالهم خرج شود. ولی وقتی رسیدم آنجا و یک ماه در آن فضا قرار گرفتم و مردم دوست‌داشتنی سوریه را دیدم که در آن ۵ سال جنگ همه یک نفر عزیزشان را از دست داده بودند، چطور زندگی می‌کنند و اتفاقاتی که برایشان می‌افتد چقدر دردناک است و متوجه اوج تخریب و تجاوز شدم؛ تازه فهمیدم اتفاق به چه صورت است.

مدافعان حرم ما، عزیزانی که شاید حتی ده سالی از خود بنده هم کوچکتر باشند به این شکل دلیرانه دارند با کثیف‌ترین و جنایتکارترین پدیده قرن؛ مقابله می‌کنند. به این شکل خودشان را فدا می‌کنند تازه فهمیدم ماجرا چیست و چقدر خوب است که ما در آنجا توانستیم دفاع را شروع کنیم تا همان‌جا پای آن به اصطلاح حیوانات یا بهتر بگویم نیروهای پلید به داخل مرزهایمان نرسد. روزی که با پرواز از دمشق به تهران آمدم، خاک مملکتم را بوسیدم. به باز بودن مغازها نگاه می‌کردم، چیزهایی که یک ماه ندیده بودم. واقعاً خدا را شکر کردم در مملکتی زندگی می‌کنم سوای مشکلاتی که امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، امنیت داریم.

متأسفانه مغرضانه می‌گویند و می‌نویسند امثال علیرام نورایی سفارش شده جمهوری اسلامی‌اند؛ چرا این برچسب را به شما می‌زنند؟

من خودم چند وقتی است به این موضوع فکر کردم. من علاقه‌مند به ژانر اکشن هستم و خیلی برای آن زحمت کشیده‌ام. خیلی هم به ندرت ساخته می‌شود چون در مملکتی زندگی می‌کنیم که امثال اکشن‌های «سریع و خشن» ساخته نمی‌شود. هیچ اسپانسری وجود ندارد؛ شرکت‌های خودروسازی، اسپانسر این فیلم‌ها نمی‌شوند که یک فیلم ماشین‌بازی خشن بسازید. فیلم‌هایی که ساخته می‌شود یا جاسوسی یا ضدجاسوسی است؛ به هر حال به امنیت‌ملی مربوط می‌شود. این نوع کارها از نهادهای خاصی سفارش می‌شود تا ساخته شوند. چون هیچ تهیه‌کننده خصوصی به خاطر هزینه‌هایی که کار اکشن دارد کمتر به سراغ چنین کارهایی می‌رود.

در این مملکت که به منِ بازیگر که حالا یک مقداری ظرفیت کار اکشن دارم پیشنهاد بدهند، می‌پذیرم. من چشمم را باز کردم دیدم من «ماتادور»، «قلاده‌های طلا» و «گاندو» را کار کردم. به هر حال این‌ها جملگی کارهایی است که برای امنیت ملی ساخته می‌شوند. مشخص است اینگونه کارها از کجا سفارش داده می‌شود؛ البته که خیلی هم برای آگاه‌سازی مردم مناسبند. من اجاره‌نشین هستم، شاید برخی فکر می‌کنند اجاره‌خانه من را نظام پرداخت می‌کند در صورتی که اینطوری نیست من برای بقا باید کار کنم. ژانری که دوست دارم تاریخی و اکشن است و این قالب‌ها هم در کشور من ساخته می‌شود. من هم در همین کشور زندگی می‌کنم نمی‌توانم همین اندک کارهای اکشن را هم رد کنم. مشخص است دوستانی که با من زاویه دارند و به قول خودشان اپوزیسیون هستند به قولی جوجه روشنفکرهایی که در آن سوی مرزها هستند و فیلم‌های کافی‌شاپی را می‌پسندند پیش خودشان در ذهنشان به این معادلات می‌رسند.

البته یک جایی گفته بودی من آدم کاراکترهایی گوگولی نیستم!

من نمی‌توانم گیتار بگیرم دستم و کار عاشقانه بازی کنم. اصلاً بیننده‌ای که من را می‌شناسد با دیدن چنین کاراکترهایی می‌خندند که من یک باره تغییر مسیر بدهم و بروم در فیلم‌های کافی‌شاپی و عشق‌های مثلثی بازی کنم. مگر اینکه یک اکشنی داشته باشند. من واقعاً آدم کاراکترهای گوگولی نیستم.

چرا فیلم‌های استراتژیک کمتر حمایت می‌شوند حتی سریال «نفوذ» که ساخته می‌شود بارها و بارها به خاطر مشکلات مالی تعطیل و متوقف شده و دوباره ادامه پیدا کرده است. کارهای استراتژیک آنقدر تأثیر دارند که بعد از «گاندو» به من پیغام‌های تهدیدآمیز می‌رسد؛ یعنی این مسیر درستی بوده که طی شده است.

تهدیدت می‌کنند که بازی نکنید؟

نه برای من می‌نویسند اگر انقلاب شد ما عکس از پیجت داریم و آن‌وقت پشیمان نشوی و نگویی مجبورم کردند این فیلم را بازی کنم؛ مثلاً من برای دوازدهم تیرماه و پرواز ۶۰۵ که ۲۹۰ نفر از هموطنان‌مان شهید شدند و پدر یکی از دوستان و هم‌کلاسی‌هایم خلبان آن هواپیما بود هر سال پشت می‌گذارم یک هجمه عجیب و غریب برایم به راه می‌اندازند که تو مزدور وطن‌فروش هستی؟! من برای شهدای وطنم پست گذاشتم، من وطن فروش هستم یا شماهایی که آیدی‌های جعلی می‌سازید و ناسزا می‌گویید؟

من پست گذاشتم دربارهٔ پرتز مصنوعی پا، که یک مادر آزرده‌خاطر شده که این تحریم‌ها باعث شده من هر شش ماه باید سایزش را عوض کنم بچه‌ام در حال رشد است… بروید ببینید چه چیزهایی نوشته‌اند که حتی در جایی گفتم اصلاً در اندازه‌ای نیستند که من بخواهم پاسخگو باشم، بروید ببینید چیکار دارند می‌کنند. چه کسی حمایت می‌کند؟ من پست تهدید دارم که می‌دانیم خانه‌ات کجاست، همسرت را می‌شناسیم و …

البته که این‌ها همیشه شوخی و جعلی‌اند. من ثانیه‌ای به آن فکر نمی‌کنم به عنوان بازیگری که اتفاقات مملکتم برایم ارزشمند و مهم است. به فکر گرین‌کارت، مهاجرت و زندگی در جای دیگری نیستم. چه کسی من را حمایت می‌کند؟ آن دوستانی که می‌نشینند پشت میزشان و شعارهای قشنگ‌قشنگ می‌دهند که اتفاقاً دلشان برای اپوزیسیون‌های سینما بیشتر می‌تپد. من دیدم! از سازمان صدا و سیما مدیری گفته که علیرام نورایی قلاده‌های طلا بازی کرده سر فلان پروژه و کار نیاورید. واقعاً چند چندیم؟ چند چندیم آقای مدیر؟[۳]

پانویس

  1. جعفری%20به%20تلویزیون%20معرفی%20شد. «علیرام نوری» مقدار |url= را بررسی کنید (کمک). دریافت‌شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  2. «علیرام نورایی مجری فصل دوم مسابقه شهروند و مافیا شبکه سلامت شد». بایگانی‌شده از اصلی در ۷ مه ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰.
  3. علیرام نورایی:مدعیان شعار "زنده باد مخالف سیاسی" به من فحش ناموس دادند، چه کسانی ناراحت می‌شوند به انگلیس بدگویی شود+ فیلم، خبرگزاری تسنیم، دریافت شده در ۹ خرداد ۱۴۰۳.