علی فریدونی

از یاقوت
علی فریدونی
زمینه فعالیتروایت‌گر تصاویر جنگ تحمیلی و عکاس مطبوعات
ملیتایرانی
تاریخ تولد۲۴ اسفند ۱۳۳۳ ‏(۶۹ سال)
محل تولدشهریار
سال‌های فعالیتاز سال ۱۳۴۹ تاکنون


علی فریدونی (زادۀ ۲۴ اسفند ۱۳۳۳ در شهریار) روایت‌گر تصاویر جنگ تحمیلی و عکاس مطبوعات اهل ایران است.

زندگی و فعالیت کاری

علی فریدونی عکاسی را از سال ۱۳۴۹ در عکاسی شاهرخ، واقع در خیابان قزوین، چهارراه عباسی تجربه کرد و از سال ۱۳۵۵ در خبرگزاری جمهوری اسلامی عکاسی (پارس) در بخش لابراتوار آغاز کرد.

او درباره شروع فعالیت حرفه‌ای خود گفته است: ظرف پنج سال ابتدای ورودم به خبرگزاری در محیط لابراتوار مشغول بودم و در زمان مدیر عاملی دکتر خرازی و دبیر سرویسی رسول قدیری نیا مأموریت یافتم تا با حضور در منطقه عملیاتی از شکست حصر آبادان عکاسی کنم و این شد اولین دوربین به دست گرفتن من و آغازی بر امروزی که ایستاده ام.

مجموعه نمایشگاه‌های انفرادی و دسته جمعی من شامل نمایشگاه‌های خانه عکاسان، موزه هنرهای معاصر، هلال احمر، آزادگان و جانبازان و نمایشگاه یونسکو می‌‌باشد. آخرین نمایشگاه من هم با قریب به ۲۵ عکس از حماسه هشت ساله دفاع مقدس بوده که در قالب نمایشگاهی گروهی از ۳۱شهریور ماه تا ۱۵ مهرماه سال ۱۳۸۷ در موزه هنرهای معاصر فلسطین به نمایش درآمد.

محمود جوانبخت کتابی مصور درباره علی فریدونی با عنوان علی فریدونی: عکاسان جنگ عراق - ایران ۱۳۶۷ - ۱۳۵۹[یادداشت ۱] نگاشته است.

مسئولیت‌ها

  • عضو هیات داوران سومین جشنواره عکس مستند
  • داور هفدهمین جشنواره عکس خبری، مطبوعاتی دوربین
  • داوری آثار کارگروه عکاسی از خراسان شمالی

کتاب

طرح جلد کتاب علی فریدونی: عکاسان جنگ عراق - ایران ۱۳۶۷ - ۱۳۵۹

جوایز و افتخارات

  • دیپلم افتخار مزین به دست خط مبارک امام خمینی(ره)/۱۳۶۷
  • دیپلم افتخار موزه هنرهای معاصر/۱۳۶۱
  • دیپلم افتخار سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو/۱۳۶۲
  • جایزه ویژه خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا/۱۳۶۳
  • جایزه برترین عکس‌های خبری سال کشور هلند/۱۹۸۵
  • دیپلم افتخار حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی/۱۳۷۷
  • دیپلم افتخار سازمان صلیب سرخ جهانی(عکس بمباران تهران با عنوان او هنوز زنده است/۱۳۶۷
  • دریافت ۲۲جایزه و دیپلم افتخار داخلی و خارجی برای عکاسی در جنگ ایران و عراق، عکاسی از گروگانگیری هواپیمای ایرفرانس و هواپیمای کویتی در فرودگاه مهرآباد در سال ۱۳۶۳و عکاسی از حج خونین مکه در سال ۱۳۶۶

گفتاورد

خادم‌المله مدیرعامل سابق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مراسم نکوداشت عکاس دفاع مقدس «علی فریدونی» بیان کرد:

اگر قرار باشد پاداشی به افراد فعال در حوزه رسانه دفاع مقدس داده شود، علی فریدونی باید به‌واسطه ویژگی‌هایش مانند تفکر و ایده‌ها، شجاعتش، مسئولیت‌پذیری، ایثار و از خود گذشتگی، «ژنرال و سرلشکر» حوزه جنگ نرم می‌شد. علی فریدونی نمونه جامع و کامل یک عکاس مسلمان حرفه‌ای است.

گفت‌وگو درباره ساختگی بودن یا نبودن عکس‌های جنگ تحمیلی و ارتباط نسل جوان با جنگ

فریدونی در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مشرق درباره اینکه چند درصد از عکس‌های جنگ ساختگی است چنین گفت:

این اتفاق تنها مربوط به هشت ماهه ابتدای جنگ بود که تعدادشان بسیار محدود است؛ زیرا از سال ۶۱ حضور این عکاسان در جنگ ممنوع شد. در آن دوره عملیات که تمام می‌شد، خبرنگاران داخلی و خارجی را دعوت می‌کردند تا از محل عملیات‌ها بازدید کنند، که در همین حین برخی از عکاسان آژانس‌ها زرنگی می‌کردند و به گرفتن عکس‌های ساختگی و بازسازی صحنه‌ها دست می‌زدند. از سال ۶۱ شیوه تغییر کرد و فرماندهان و مدیران ۷۲ ساعت قبل برای مطبوعات نامه‌ای ارسال می‌کردند تا خبرنگاران و عکاسان خود را معرفی کنند، به همین ترتیب تنها آن خبرنگار و عکاس معرفی شده از رسانه اجازه ورود به محل عملیات را داشت. هر کسی به اندازه دل و جرأت خود منطقه را انتخاب می‌کرد. بنظرم عکاسانی داشتیم که جرأت ورود به منطقه را نداشتند و نتوانستند از منطقه عکس بگیرند که امروز ادعا می‌کنند، مسئولان نمی‌گذارند عکس‌های‌شان را منتشر کنند. بنظرم ناگفته‌ها خاطرات این عکاسان است که کسی سراغ آنها نرفته‌اند. بنظرم عکاسانی که فریم مناسب ندارند، این‌چنین ادعا می‌کنند که ناگفته‌های جنگ را نمی‌گذارند منتشر کنند.

  • گاهی نسل امروز احساس می‌کنند در بیان جنگ اغراق شده است آیا نمایش عکس‌ها به صورت همزمان می‌تواند به راویان جنگی حمایت کند. برای مثال در یکی از عکس‌های شما مشاهده کردیم که نوجوانی، اسیری را گرفته است و در حال بردن به پادگان است آیا این تصاویر گویای عمق فاجعه است؟

عکس عبور از مین‌ها و همان عکسی که شما اشاره کردید، نمونه بارز سندی از تاریخ جنگ است. صحنه‌هایی شاهد بودم که رزمنده‌ای مقابل دوربینم شهید شده است و همه این عکس‌ها را در کتابم منتشر کردم. در واقع تمام تلخی‌ها و شیرینی‌های جنگ در کتابم قابل مشاهده است و هیچ سانسوری در آن صورت نگرفته است. در این کتاب از عکس‌های پیرمرد ۸۰ ساله تا نوجوان ۱۲ ساله موجود است. همان نوجوانی را که شما در پرسشتان اشاره کردید، کسی بود که داوطلبانه به همراه پدرش به جبهه آمد و چون کم سن و سال بود، در خط دوم جبهه حضور داشت. آن نوجوانی که اسیر عراقی را هدایت می‌کرد که البته تنها نبود و در مسیر رزمندگانی بود که در آنجا رفت و آمد داشتند؛ اما آنقدرشهامت او در کارش آنقدر ستودنی بود که من از این لحظه عکاسی کردم، به دوربین نگاه نکرد که این امر نشان می‌دهد آن نوجوان در جنگ حل شده است و آنقدر صدای خمپاره و انفجار شنیده و لحظه تلخ را مشاهده کرده است که در نوجوانی مرد شده است. در ورکشاپی که برای نسل امروز داشتم، پیش از شروع جلسه، دخترخانمی شروع به پرخاش کرد و می‌خواست جلسه را ترک کند؛ او با نفرت می‌گفت از جنگ خسته شده و از صحبت درباره آن بیزار است. آن جلسه که قرار بود یک ساعت و نیم طول بکشد به سه ساعت افزایش یافت و آن‌قدرعکس‌ها برای نسل امروزی جذاب بود که همان خانم اعتراف کرد که جنگ آن چیزی نبود که به ما گفته بودند، متأسفانه مسئولان جنگ نتوانستند، واقعیت‌ها را آنگونه که باید برای نسل امروز بیان کنند و همیشه قصد داشتند از وقایع جنگ قهرمان ‌سازی کنند. درحالیکه پرداختن به جنگ فقط بیان رشادت‌ها نیست؛ بلکه بیان فجایع جنگ هم بخشی از جنگ است که باید برای نسل امروز بیان شود و من تلاش کرده‌ام رسالتم را در این زمینه به‌خوبی انجام دهم.

  • چرا نسل امروز ارتباط خوبی با جنگ ندارد؟

مشکل ما مسئولان فرهنگی هستند؛ آنهایی که دفاع مقدس را تنها در هفته دفاع مقدس می‌بینند. رسانه‌ها و مطبوعاتی که تنها در هفته دفاع مقدس به موضوعات این‌چنینی می‌پردازند. ما باید در طول سال به این موضوع بپردازیم. نسل امروز از ما انتظار دارند تا واقعیت‌های جنگ را برایشان مطرح کنیم. باید بدانند که جنگ خانمان‌سوز است. اگر نسل امروز ما جنگ را به خوبی بشناسند، به راحتی موضع‌گیری و نقد می‌کند که البته مسئولان فرهنگی اغلب از نقد شدن می‌ترسند که نباید این‌چنین باشد. چه اشکالی دارد نسل امروز ما بدانند در برخی از عملیات‌ها شکست خوردیم و در برخی دیگر پیروز میدان شدیم. کشورهایی را سراغ دارم که برای جنگ‌های کوتاه‌شان کتاب‌های بسیاری منتشر کرده‌اند ما که طولانی‌ترین تاریخ جنگ را داریم، در این زمینه خوب عمل نکرده‌ایم. این روزها همه به دنبال تاریخ‌سازی از آن دوران و کسب شهرت برای خودشان هستند. بسیاری از عکاس‌ها مدعی‌اند که برخی عکس‌هایشان منتشر نشده است اما وقتی از آنها می‌خواهیم این تصاویر را به ما نشان بدهند عکس‌های آنها فقط تصاویر مربوط به بمباران‌هاست زیرا بسیاری جرات رفتن به خط مقدم را نداشتند. فریم به فریم عکس‌هایم را همچون فرزندانم دوست دارم زیرا سندی از واقعیات ۸ ساله جنگ است و با مشاهده آنها لحظات جنگ برایم تداعی می‌شود. ما به گونه‌ای با ثبت این تصاویر با جنگ زندگی می‌کنیم.[۱]

گفت‌وگو درباره عکاسی و روایت جنگ

فریدونی در گفت‌گو با وب‌سایت عکاسی با اشاره به چگونگی آشنایی با حرفۀ عکاسی درباره عکسی در دروان جنگ تحمیلی چنین گفت:

-آقای فریدونی چگونه با عکاسی آشنا شدید؟

در نوجوانی از زادگاهم‌‌، شهریار به تهران آمدم و در عکاسخانه‌ای به نام شاهرخ در تهران مشغول به کار شدم. در آن زمان هیچ آشنایی با عکاسی نداشتم و در آن عکاسخانه کم‌کم با ظهور و چاپ عکس آشنا شدم. در سال ۱۳۵۵ به استخدام خبرگزاری پارس سابق (ایرنا) در آمدم. در آنجا نیز سال‌ها کار چاپ را انجام می‌دادم و در لابراتوار کار می‌کردم.

در آن زمان خبرگزاری هشت نفر عکاس داشت که باید حتما یکی از آنها بازنشسته می‌شد تا یکی دیگر جایش را بگیرد. من در دوران انقلاب با دوربین‌های ‌هاسل‌بلاد ایرنا عکاسی را تجربه کردم و زمانی که جنگ شروع شد از سردبیرمان آقای قدیری خواستم که مرا به شکل داوطلبانه برای عکاسی به جبهه بفرستد.

–نخستین عملیاتی که عکاسی کردید، کدام بود؟

نخستین بار سال ۵۹ به جبهه رفتم. اوایل از جنگ‌های چریکی گروه شهید چمران عکاسی می‌کردم. ولی به عنوان عکاس رسمی‌جنگ، کارم را از شکست حصر آبادان آغاز کردم. حدود ۴۵ روز آنجا بودم. تا پایان جنگ ۲۳ عملیات جنگی را عکاسی کردم و ۳۳ ماه در جبهه حضور داشتم. از ابتدای جنگ تا بازگشت آزادگان، حدود ۲۵ هزار فریم عکس نتیجه کار من بود.

در آن سال‌ها ستاد تبلیغات جنگ توسط دکتر خرازی تشکیل شد. دکتر خرازی رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی هم بود. این برای ما عکاسان ایرنا بسیار اهمیت داشت داشت. عکاسان ایرنا ۴۸ ساعت قبل از هر عملیات از وجود آن مطّلع می‌شدند و به جبهه می‌رفتند. به همین علّت است که امروز ایرنا غنی‌ترین آرشیو عکس جنگ را در اختیار دارد.

به دلیل تحریم‌ها و کمبود فیلم عکاسی به ما می‌گفتند که از هر چیزی عکس نگیریم. مثلا نباید عکس یادگاری می‌گرفتیم. در واقع باید، با صرفه‌جویی بسیار کار می‌کردیم.

–به عنوان یک انسان عاطفی چگونه با عکاسی جنگ برخورد کردید؟

فضای روحانی موجود در جبهه‌ها مرا به خودسانسوری دچار می‌کرد به ویژه آنکه شخصا انسان عاطفی و احساساتی هستم. اگر شهیدی در وضعیت خیلی بدی قرار داشت از او عکس نمی‌گرفتم. با این وجود تمام سعی من این بود که حقیقت را برای نسل آینده ثبت کنم و اقشار مختلف مردم را در منطقه نشان دهم. سعی می‌کردم تمام صحنه‌هایی که عکاسی می‌کنم، طبیعی باشند و بازسازی شده نباشد.

طرز برخورد رزمندگان با عکاس‌ها خوب بود و البته این به شخصیت عکاس هم بستگی داشت. اگر مثل خودشان می‌شدی به راحتی تو را می‌پذیرفتند. من با آنها زندگی می‌کردم و سعی می‌کردم از آنها عکس‌های کارگردانی شده و غیر طبیعی نگیرم. آنها هم چون به دوربین من عادت کرده بودند دیگر جلوی دوربین راحت بودند و ژست نمی‌گرفتند. چون در کنار هم زندگی می‌کردیم، شهادت بچه‌ها جلوی دوربینم برایم دشوار‌تر بود و این کار مرا سخت‌تر می‌کرد.[۲]

پیوند به بیرون

پانویس

  1. گفت‌وگو درباره ساختگی بودن یا نبودن عکس‌های جنگ تحمیلی، خبرگزاری مشرق، تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۷.
  2. گفت‌وگو با وب‌سایت عکاسی درباره عکاسی جنگ تحمیلی، وب‌سایت عکاسی، تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۴.

یادداشت

  1. این کتاب مصور، یکی از کتاب‌های عکس از این مجموعه است که با آثاری از «علی فریدونی»، منتشرشده است. از ویژگی‌های این کتاب، کیفیت عکس‌ها و ترتیب آنها است؛ به‌طوری‌که با ورق زدن آن به‌تدریج داستانی برای مخاطب توصیف می‌شود. داستانی که مخاطب می‌تواند افکار درون ذهن خود را همراه با راوی تاریخ، تلفیق کند. برخی عکس‌های کتاب، شاید هزاران حرف برای گفتن داشته باشند. عکس‌های این کتاب، یعنی که عکس‌های بیشتری ماندنی‌تر شده‌اند و شاید بارهای بیشتری دیده شوند. یعنی زمانی که آن انسان‌های آسمانی پشت خاک‌ریزها، از این سنگر به آن سنگر می‌دویده‌اند، بیهوده نبوده است.