عکاسی زیر آتش (مستند)

از یاقوت
عکاسی زیر آتش
پوستر فیلم
پوستر فیلم
نام فیلمعکاسی زیر آتش
سبکمستند
کارگردانسعید فرجی
تدوینسیدمصطفی آنگرها
مدیر تولیدسیدمجید میرخان
فیلمبرداریوحید فرجی
زمان۴۴ دقیقه
کشورایران
زبانفارسی


عکاسی زیر آتش (تولید ۱۳۹۰) مستندی است به کارگردانی سعید فرجی و با تهیه‌کنندگی سید سلیم غفوری که قصه اشغال تا آزادی خرمشهر از زبان عکاسان جنگ روایت می‌کند. این فیلم با محوریت آقای مهرزاد ارشدی ساخته‌شده، عکاس آبادانی که یکى از غنی‌ترین آرشیوهای عکس را از اشغال خرمشهر در اختیار دارد.

این مستند را مرکز فرهنگی میثاق در ۴۴ دقیقه تولید کرده است.

درباره مستند

مستند عکاسی زیر آتش قصه اشغال تا آزادی خرمشهر از زبان عکاسان جنگ است، این فیلم با محوریت آقای مهرزاد ارشدی ساخته‌شده، عکاس آبادانی که یکى از غنی‌ترین آرشیوهای عکس را از اشغال خرمشهر در اختیار دارد.

مهرزاد ارشدی متولد سال ۱۳۴۲ آبادان است و همزمان با آغاز جنگ، دوربین را بهترین وسیله دفاع دیده و وارد کار عکاسی شد. دوران کودکی اش را خوب به یاد دارد که در منازل سازمانی شرکت نفت با دایی خود زندگی می کرد.

پدرش یک مغازه خرازی داشت که روبه روی پرشین هتل و در بازار خوشه قرار گرفته بود. با تلاش های پدر کم کم برای آن ها هم زمینی تهیه شد و پدرش با کمک خانواده، سرپناهی برای خانواده دست و پا کرد. با توجه به حضور انگلیسی ها و آمریکایی ها و همچنین وجود پالایشگاه نفت، آبادان یک شهر کاملا سیاسی بود.

آبادان دروازه مدرنیته به ایران بود. ۱۲ ساله بود که یک دوربین ۱۲۰ پشت ویترین یکی از مغازه های شهر آبادان نظرش را جلب کرد. قیمتش ۵ تومان بود. به طور ناخودآگاه به آن علاقه مند شد. از پس انداز پول هایش دوربین را خرید. هفتم بهمن ۱۳۵۷ نزدیکی های پیروزی انقلاب بود که درگیری شدیدی در بازار شهر رخ داد و ۷ نفر شهید شدند و او در آن درگیری عکاسی کرد و نزدیک هم بود که تیر بخورد اما توانست از مهلکه جان سالم بدر برد.

او در تمام سال‌های جنگ آبادان را ترک نکرد و تمامی روزهای سخت آبادان را بنا به علاقه و انگیزه شخصی به تصویر کشید. او بیش از چهارده عملیات جنگی بزرگ را عکاسی کرد. عکس‌های او بیش از آنکه از وظیفه حرفه‌ای یک عکاس خبرنگار حکایت کند بیانگر انگیزه و شوری شخصی است؛ به همین علت عکس‌های او ضمن ثبت صحنه‌های پرالتهاب نظامی، بیانگر دقایق سرشار از عطوفت و زیبایی‌های انسانی است.[۱]

گفتاورد

سعید فرجی کارگردان مستند «عکاسی زیر آتش» درباره این مستند گفت:

  • مستند «عکاسی زیر آتش» روایتی متفاوت از روزهای مقاومت خرمشهر در ابتدای جنگ تحمیلی است. در این کار، مدیوم عکس را برای پرداختن به این واقعه بسیار مهم انتخاب کرده‌اید. کمی در مورد این موضوع توضیح بدهید.

خرمشهر از اشغال تا آزادسازی در قاب دوربین

این فیلم با موضوع جنگ و عکاسی است و خرمشهر را از زمان اشغال تا آزادسازی در قالب عکس‌های عکاسان جنگ روایت می‌کند. عکاسان معروفی از جمله آقایان سعید صادقی، امیرعلی جوادیان، جاسم غضبان‌پور و ... از جمله کسانی هستند که در آن ایام در خرمشهر عکس‌های جنگ بسیار خوبی گرفته‌اند. در بخشی از مستند «عکاسی زیر آتش‌»، به سراغ آنان رفته‌ایم و با آنان گفتگو می‌کنیم. هم‌چنین با مهرزاد ارشدی که خود اهل آبادان است، همراه شدیم و علاوه بر گفتگو، به صورت میدانی در آبادان می‌چرخیم و لوکیشن‌های مختلف عکاسی رو مرور می‌کنیم. اولین سکانس مستند، از جاسم غضبان‌پور شروع می‌شود. او پولی را برای خرید دوربین عکاسی جمع کرده است اما در همان روزهای اول آغاز جنگ، بانک‌ها بسته شده و او نمی‌تواند پولش را بگیرد. به همین دلیل مجبور می‌شود که با قرض کردن پول، دوربین کوچکی را بخرد و همان دوربین صحنه‌های نابی را از روزهای اولیه اشغال خرمشهر ثبت و ضبط می‌کند. در ادامه داستان، مهرزاد ارشدی را می‌بینیم که همراه با بقیه به خط مرزی آبادان – خرمشهر رفته و علیرغم تک‌تیراندازها تلاش می‌کند تا عکاسی کند. البته باید بگویم که بخش اصلی داستان فیلم، مربوط به روزهای آزادسازی خرمشهر است و اولین عکس‌ها پس از آزادسازی این شهر در مستند به نمایش درمی‌آید تا حال و هوای آن روزها از قاب دوربین عکاسان دیده شود. سال جنگ تحمیلی

  • به نظر می‌رسد که مدیوم عکس در موارد گسترده‌ای، تاثیر به مراتب بیش‌تری از مدیوم‌های دیگر مانند فیلم و صوت و ... دارد. دلیل این موضوع چیست؟

عکس خوب نتیجه یک اتفاق درونی است/ عکس‌ها در مواردی از فیلم هم تاثیرگذارتر هستند

در عکاسی یک تکنیک بسیار مهم وجود دارد و آن هم تکنیک لحظه قطعی است. این قانون می‌گوید که یک عکس زمانی تاثیرگذار می‌شود که سوژه‌های آن در آنی قرار دارند که کلی حرف با خود به همراه دارند. وقتی شما چنین عکسی را ببینید، حس و حال عجیبی پیدا می‌کنید و این دقیقا همان‌جایی است که این مدیوم تاثیر خود را می‌گذارد. دلیل این که یک عکس تاثیرگذار می‌شود و دیگری تاثیرگذار نمی‌شود، به همین موضوع برمی‌گردد. ممکن است که شما از یک خبری اطلاع داشته باشید اما یک عکس حالتان را عوض می‌کند.

این موضوع نه تنها در جنگ ما بلکه در تمام جنگ‌ها وجود دارد. یک بیننده خیلی راحت‌تر به عکس دسترسی دارد. برای دیدن یک فیلم، یک نفر باید برود و محصولی تولید کند در حالی که این فرآیند در عکاسی ساده‌تر است شما کتاب‌های عکس را می‌بینید که بیننده خیلی راحت آن را ورق زده و آن را می‌بیند. البته عکاس باید آن قدر زحمت بکشد و تلاش کند تا در یک فریم بتواند بخشی از یک حقیقت را بازگو کند. خیلی عجیب است که خیلی از عکاسان ما، در دانشگاه عکاسی نخوانده اند و تحصیلات آمادمیک عکاسی ندارند اما عکس‌های حیرت‌انگیزی را از آنان می‌بینید. در حقیقت فن عکاسی به تنهایی به آنان کمک نکرده است بلکه در کنار تکنیک، یک اتفاق درونی در او به وجود آمده است که نتیجه آن یک عکس شده است. وقتی عکس‌های عکاسانی مانند سعید صادقی، امیرعلی جوادیان و علی فریدونی را می‌بینید، تعجب می‌کنید که چگونه از آن واقعه توانستند عکس بگیرند. این موضوع به احساس آنان برمی‌گردد که توانسته‌اند در یک لحظه ارتباط عمیقی با یک پدیده برقرار کنند و خیلی سریع آن را در قالب عکس بیاورند تا من و شما از آن اطلاع پیدا کنیم.

البته من نمی‌خواهم در مورد مدیوم فیلم حرفی بزنم اما مثال‌های متعددی وجود دارد که عکس توانسته است تاثیری برمخاطب بگذارد که فیلم اصلا نتوانسته است آن را ایجاد کند. در یک فیلم شما باید مدت زیادی حرف بزنید، مقدمه‌چینی کنید تا بالاخره بتوانید حرف اصلی‌تان را بزنید. جالب است که عکاسان ما در زمان جنگ، مانند یک رزمنده جنگی وارد میدان شدند و همان حسی که در یک رزمنده ایجاد شده است در آنان ایجاد شده و نتواسته است مبارزه را به مخاطبش منتقل کند. در مستند «عکاسی زیر آتش» از مدیوم فیلم برای نمایش عکس استفاده می‌کنیم.

  • به نظرت عکس‌های ما در دوران جنگ، پیروزی انقلاب اسلامی و ... تا چه میزان توانسته است حال و هوای آن ایام را به مخاطب منتقل بکند. ما اکنون با جوانانی روبه‌رو هستیم که جبهه و انقلاب را ندیده است و حالا می خواهیم با نمایش چند عکس این حس و حال را به او منتقل کنیم.


در فیلم واقعه‌ای را تعریف می‌کنیم که مخاطب اطلاعات نسبتا خوبی راجع به آن دارد و چون می‌داند که عکس‌ها تعیین‌کننده هستند، تا لحظه آخر منتظر است تا بفهمد که سرانجام ماجرا چه خواهد شد. وقتی ما عکس‌ها را به او نشان می دهیم، انگار که آن مهر تایید را بر حرف‌هایی که تاکنون در این حوزه زده شده است، می‌‌زنیم. چون خود من عکاسی می‌کنم، متوجه می‌شوم که مخاطب سندیت عکس را خیلی بیش‌تر قبول دارد و اصالت آن برایش مهم است. وقتی در این مستند با افراد مختلف حرف می‌زدیم، از رشادت‌ها و آنچه که بر این سرزمین گذشته بود، صحبت می‌کردند و برای سند دادن، به عکس‌ها ارجاع می دادند. انگار که این عکس‌ها برایشان گنجینه است. بنابراین اعتقاد دارم که در تمام دنیا، مخاطب، عکس را با اصالت می‌داند. در این مستند نیز اگرچه از مدیوم فیلم استفاده کرده‌ایم اما مخاطب از این که عکس می‌بیند خوش‌حال است. چرا که عکس‌ها شاهد مثالی برای حرف‌های مردم و عکاسان است. خیلی‌ها هستند که وقتی کتاب عکس به دست‌شان می‌رسد، با احترام خاصی به آن نگاه می‌کنند. این موضوع نشان می‌دهد که این مدیا تا چه اندازه برای مردم‌ ما مهم است و اصالت دارد. حال ببینید که وقتی با یک عکس جنگ مواجه می‌شوند، حال و هوای آن ایام در آنان رخنه می‌کند و تاثیرش را می‌گذارد. شاید خیلی‌ها نگران بودند که عکاسی جنگ از بین برود اما به هیچ وجه این اتفاق نیفتاد و عکاسان جنگی اصیل ماندگار شدند. وقتی ساخت این فیلم را آغاز کردم به این موضوع فکر می‌کردم که خیلی خوب است که عکس‌های این عکاسان را مثل یک زنجیره بدانیم و به کمک این زنجیره واقعه بزرگی مثل رشادت مردم در خرمشهر را روایت کنیم تا در تاریخ ماندگار شود. همیشه گفته می‌شود که مردم پای عکس‌ خوب می‌ایستند و برایشان سوال می‌شود که ماجرای این عکس چیست. من تلاش می‌کنم که در مجموعه‌هایی که پیرامون موضوع عکاسی می‌سازم، عکاسان تاثیرگذار حوزه جنگ را در قالب فیلم که مخاطب بزرگتری دارد، به مردم معرفی کنم.

  • مستند «عکاسی زیر آتش» چند روز پیش از شبکه مستند پخش شد و فکر می‌کنم قبلا نیز یک پخش دیگر داشت. این مستند تا چه اندازه دیده شد و چه بازخوردهایی از آن گرفتید؟

دیده شدن یک فیلم به عوامل مختلفی از جمله عوامل پخش، خود بنده و ... بستگی دارد. من فیلم می‌سازم و اصلا قضاوت نمی‌کنم که خوب است یا بد است بلکه مخاطب باید نظر بدهد که آن چگونه شده است. خیلی وقت‌ها هست که ما فیلم‌هایی می‌سازیم اما فراموش می‌شود. تاکنون فیلم‌های زیادی در مورد عکاسی ساخته شده است. به نظرم این چنین فیلم‌هایی باز هم باید تولید شود چرا که یک یا دو فیلم جواب نمی‌دهد.

موضوع دیگری که وجود دارد این است که خیلی از انرژی مستندسازان ما در بخش تولید از بین می‌رود و وقتی که به زمان ارائه می‌رسیم دیگر جانی برایمان باقی نمانده است. البته این ارائه کار من نیست. وظیفه من تولید کردن است و ارائه را کس دیگری باید انجام بدهد. علاوه بر این، یک موضوع دیگر نیز وجود دارد و آن هم این است که به غیر از خود من که کارگردان یک مجموعه هستم، دیگر اعضای فیلم من دیده نمی‌شود و کسی سراغی از آنان نمی‌گیرد. به نظرم این موضوع ضعف رسانه‌های ما است. چه قدر خوب می‌شد که برای یک فیلم به جای کارگردان آن، با گرافیست آن صحبت می‌شد تا او هم احساس کند که کارش دیده شده است و مهم است.

به نظرم، منابع آرشیوی خوبی از فیلم‌های مستند که تاکنون تولید شده است نداریم. همین موضوع ممکن است باعث بشود که یک مستند به صورت کلی فراموش شود. اگر چنین آرشیوی در صدا و سیما و نهادهای پخش فیلم وجود داشته باشد، خیلی راحت‌تر می‌توان برای یک موضوع یا یک مناسبت، فیلم متناسبی را انتخاب کرد تا پخش شود. برای مثال، وقتی صحبت از خرمشهر می‌شود، بدانیم که مستندی مثل «عکاسی زیر آتش»‌ ساخته شده است و چنین موضوعی را دنبال می‌کند و حالا تصمیم بگیریم که آیا برای پخش مناسب است یا خیر.[۲]


پانویس

  1. «عکاسی زیر آتش». دریافت‌شده در ۲۱ مرداد ۱۴۰۳.
  2. ««عکاسی زیر آتش»؛ روایت عکس‌هایی از خرمشهر که تاکنون ندیده‌اید». ۱۸ خرداد ۱۳۹۷. دریافت‌شده در ۲۱ مرداد ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون