غلامحسین عمرانی
این مقاله در دست ویرایش جدی است. به تازگی خشت اول این مقاله را گذاشتهایم، صبور باشید. |
اطلاعات شخصی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۳۲ (۷۰–۷۱ سال) |
ملیت | ایرانی |
زبان مادری | فارسی |
محل تولد | فیروزکوه، تهران |
اطلاعات هنری |
غلامحسین عمرانی (متولد ۱۳۳۲ در فیروزکوه) شاعر و استاد دانشگاه میباشد.
زندگی و تحصیلات
غلامحسین عمرانی در سال ۱۳۳۲ در روستای زرین دشت[یادداشت ۱] حوالی فیروزکوه دیده به جهان گشود. در همین روستا دوره ابتدایی و راهنمایی را گذراند. وی از دوره دبیرستان به شعرسرایی روی آورد. عمرانی در مصاحبه ای میگوید:
دقیقا چهارده سالم بود. مثلا آن موقع میگفتند کلاس هفتم. تصدیق کلاس ششم را گرفته بودم و به کلاس هفتم رفته بودم.
در این دوران حسن همجواری با استاد روانشاد امیر فیروزکوهی را داشته است. وی میگوید:
از ایستگاه [قطار] زریندشت باید به ایستگاه سیمیندشت میرفتم و به استراحتگاه استاد امیری فیروزکوهی میرفتم که ایشان تابستانها آنجا اقامت داشتند و در حقیقت غزل سرایی را مدیون استاد هستم. راهنمایی استاد باعث شد که در شعر پیشرفت کنم.
جد پدری وی ملا درویش حسین شعرهای تعزیه را مینوشت و بین او و استادامیری فیروزکوهی دوستی وجود داشت.[۱]
غلامحسین عمرانی بلافاصله پس از پایان سربازی ازدواج کرد و سپس به کار در یک شرکت مشغول شد. علیرغم تمایل به ادامه تحصیلات در رشته ادبیات فارسی، با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ و همزمان با جنگ تحمیلی وارد روزنامه کیهان شده و در صفحه ادب و هنر مشغول فعالیت شد.
تحصیلات
غلامحسین عمرانی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران (۱۳۷۳) است. همچنین، دارای کارشناسی ارشد عرفان اسلامی از دانشگاه علوم و تحقیقات تهران (۱۳۸۶) و دکتری تصوف و عرفان اسلامی از دانشگاه علوم و تحقیقات تهران (۱۳۸۶) است.
تدریس
عمرانی ۱۳ سال در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین -پیشوادر مقطع کارشناسی و بهطور همزمان ۳ سال تمام درمقطع کارشناسی ارشد تدریس داشته است. او عضو هیئت علمی (استاد یار پایه ۱۴) دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین پیشوا است.
فعالیتهای پژوهشی
مقالات و یادداشتها
- معماری در شعر حافظ در روزنامه کیهان سال ۱۳۶۴
- نمودارهای اخلاقی وعرفانی دراشعار حافظ در روزنامه کیهان سال ۱۳۶۵
- در کوچههای سلوک (روش و عرفانی حافظ) درمجله سروش سال ۱۳۶۸
- بررسی اشعار سهراب سپهری و نگاهی به عرفان سهراب و تأثیرپذیری اش از عرفان بیدل دهلوی در روزنامه کیهان هوایی سال ۱۳۶۹
- معرفی و بررسی کشف المحجوب هجویری درکیهان فرهنگی سال ۱۳۷۲
- سلسله مقالات مولویشناسی (با عناوین مستقل درده قسمت) در روزنامه کیهان
- سلسله مقالات ادبی دربارهٔ شاعران و معاصران شعر معاصر ایران.
و حدود ۴۰ مقاله دیگر در همه زمینهها ی شعر و ادب به مدت ۳۰ سال در مطبوعات کشور.
کتابها
- بارانهای موسمی (مجموعه شعر) ناشر بی نا - محل انتشار تهران
- جگن در باتلاق (مجموته شعر) ناشر بی نا - محل انتشار تهران سال ۱۳۶۰
- غزل خاک خاطره (مجموعه شعر) ناشر حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی - محل انتشار تهران سال ۱۳۶۹
- دلتنگیهای غروب (مجموعه شعر) ناشر حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی - محل انتشار تهران سال ۱۳۷۲
- گزیده اشعار با نام گزیده ادبیات معاصر / شماره ۱۶ - ناشر نیستان - محل انتشار تهران سال ۱۳۷۱
- آفتاب درآیینه (گردآوری اشعار دربارهٔ شخصیت حضرت امام خمینی (ره)) به همراه برخی از اشعار استاد غلامحسین عمرانی در بارهٔ ابعاد شخصیت فرهنگی حضرت امام خمینی در همین کتاب و برنده جشنواره شعرولایت درمشهد مقدس - ناشر سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی - فرهنگ مقاومت - تهران ۱۳۷۸و پس از ده سال از سال ۱۳۸۸ مجموعه شعرهای استاد چاپ و منتشر شد.
- صلت کدام قصیده ای - ای غزل - ناشر هنر رسانهٔ اردیبهشت تهران
- حرف دلم شبیه غزلهای حافظ است. ناشر هنر رسانه اردیبهشت محل انتشار تهران سال ۱۳۸۸
- هرگز نمیر مادر - ناشر تجلی. مهر و محل اننشار تهران
- شعرهای جبهه و جنگ تحت عنوان رای ققنوس - ناشر تجلی مهر /محل نشر تهران سال ۱۳۳۹
گفتاورد
فکر وحدت از آغاز میان ایرانیان رواج داشته است. ما اگر به تاریخ رجوع کنیم و قرن سوم و چهارم هجری را به یاد آوریم، آثار باقی مانده از این دو قرن مبین آن است که شاعران و نویسندگان ایرانی همواره سعی داشتهاند تا میان اسلام و ایران وحدت حاصل کنند. طبیعتاً این اندیشه و طرز فکر در ذهن و زبان فردوسی هم جایگاه ویژهای دارد. وی افزود: اگر به دوران معاصر بازگردیم و به ۵۰ سال اخیر نگاهی بیندازیم، میبینیم که شخصیتی چون شهید استاد مرتضی مطهری نیز همین اندیشه و طرز فکر را بهطور خاص، در نگرشی اسلامی ـ ایرانی به صورت مجموعهای خواندنی تحت عنوان «خدمات متقابل اسلام و ایران» گردآوری کرده است. تلقی ما هم از وحدت اسلام و ایران شاید به اندیشههای ایرانی ـ اسلامی قرن سوم تا کنون بازگردد؛ چرا که مردم ایران همواره در فکر پیوند جوهر اسلامی (طرز تفکر اسلامی) با ملیت خود بودند. این استاد دانشگاه دربارهٔ حکمت فردوسی اظهار کرد: فردوسی حکیمی عالیقدر بود و حکیم هم در زبان ما به کسی گفته میشود که صاحب اندیشه است. از یاد نبریم که فردوسی علاوه بر اینها گرایشی خاص نیز به تفکر شیعی داشت و ایرانیان را از این حیث بهرهمند کرد. این شاعر و پژوهشگر ادبی یادآوری کرد: فردوسی در جایی میگوید: «میاسای زآموختن یک زمان/زدانش میفکن دل اندر گمان/توانا بود هرکه دانا بود/ ز دانش دل پیر برنا بود». ما اگر صرفاً به همین دو بیت بنگریم، میتوانیم لطافت وحدت را از آن استخراج کنیم. عمرانی افزود: واژهٔ استخراج را از آن جهت میگوییم که به واقع آثار این شاعر مانند یک معدن و کان است و میتوان نمونههایی از این دست را در آثارش بسیار دید. پس به گمانم اندیشهٔ وحدت و لطافت بیانیای که در این کلمات نهفته، بهغایت ظریف است. آن هم بدین علت که شاعر، هم تاریخ را در نظر میگیرد و هم نگاهی همهسویه به دین و کیش و آیین میافکند و با هنرمندی میان آنها اتحاد حاصل میکند. وقتی از تاریخ عبور میکنیم، میبینیم همین طرز فکر را که احیاکنندهٔ فرهنگ دینیست، اقبال لاهوری در پاکستان، با زبان شعر، آن هم شعر فارسی به کار میبندد. سرایندهٔ «غزل، خاک و خاطره» گفت: ما در ایران هم باز نمونههایش را شاهد بودهایم. خود شهید مرتضی مطهری از نگرشی فلسفی این کار را انجام دادهاند و اکنون هم مقام رهبری همین ایدهآل را با ظرافت خاصی تحقق بخشیدهاند. به طوری که هم اندیشهٔ فرهنگی حفظ شود و هم حرکتهای مردمی خیز بیشتری بردارد. این عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: فردوسی در اثر گرانسنگ خود نخواسته افسانهسرایی کند و به بیان حدیث شاهان بپردازد بلکه اثر او سرگذشت بزرگانی است که فراتاریخی بودند و فردوسی با اسطورهسازی خودش قهرمانانی را پرورش میدهد تا آنها هدف خاصی را دنبال کنند. شاه در آثار فردوسی سمبولیک است و باید توجه داشت، وقتی فردوسی دست به نوشتن شاهنامه میزند، چهارصد سال از عمر اسلام میگذرد و این حکیم میخواهد حکمتهای اسلامی را با اندیشههای ملی پیوند بزند که این خود وحدت بزرگی است. عمرانی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایکنا مبنی بر اینکه برای حفظ و گسترش همین طرز فکر و تلقی میان جوانان چه کارهایی میتوان انجام داد، افزود: موضوع جوانان صرفاً در جامعه و میان ملت ما مطرح نیست. بلکه این امر موضوعی جهانی است. خوشبختانه در ادبیات کلاسیکمان هم به مسائل جوانان نگریسته شده و خود فردوسی بهطور دقیق از مسائل جوانان سخن گفته است. در داستان «رستم و اسفندیار» به نوعی میتوان همین نگرش را ارزیابی کرد یا به فرض در «رستم و سهراب»، سهراب همان جوانی است که فردوسی غافلگیرانه مسائل بسیاری را دربارهٔ او مطرح میکند. این استاد دانشگاه که تاکنون دهها مقاله و یادداشت در مطبوعات کشور به طبع رسانده است، میافزاید: به گمانم امروز هم ما باید به همان شیوه و سیاق پیشینیان عمل کنیم. با این تفاوت که ابزار کارآمد امروز را به کار ببریم. فرهنگ ما با فرهنگ غرب تفاوتهای بارز دارد و مشرقزمین همواره گاهوارهٔ تمدن بوده و به اصطلاح ما همیشه از سرچشمهٔ آب نوشیدهایم. شاعر «دلتنگیهای غروب» گفت: وقتی میگوییم مشرقزمین گاهوارهٔ تمدن بوده، یعنی همیشه از جوانانش بهره گرفته است؛ اگر برای مثالمان نخواهیم راه دور برویم، در انقلاب اسلامی ایران هم، این جوانان بودند که حرکت کردند. عمرانی که مجموعه شعر جدید خود را نیز با عنوان «پشت دفترچهٔ شعرم بنویسید غزل» در دست انتشار دارد، با نگرشی جزئیتر میگوید: جوانان باید سکویی میان گذشته و حال ایجاد کنند و به تلفیقی از این دو دست یابند. آنها باید پیمانههای پر ادبیات گذشته را به عنوان سرچشمههای اصیل هنر ملی ـ اسلامی نگاه دارند. اگر نخواهیم به شکل کلیشهای به این موضوع بپردازیم باید بگوییم، همانطور که سعدی بزرگ با خواندن و ارتباط برقرار کردن با آثار فردوسی، میان گذشتگان و زمانهٔ خود پیوند برقرار کرد، جوانان امروز ما هم باید فرزندان زمانهٔ خودشان باشند. پس، درست همانطور که سعدی، فردوسی را کنار نگذاشت، جوان امروز هم باید آثار قبل از خود را بخواند. این درست عین توصیه و نکتهای است که دین هم به ما گفته است. در آیهٔ ۷۷ سورهٔ قصص خداوند میفرماید: «و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن». ما در همین زمان معاصر هم شاعران بسیاری داشتیم که در قلمرو ایمان زیستند و در جایگاه خود رشد کردند و بالیدند. علاوه بر اینها جوان نباید به اصطلاح تکرو باشد و میباید ارتباطش را با اصحاب فرهنگ حفظ کند. همین حفظ کردن ارتباط با اصحاب فرهنگ باعث میشود تا او از بسیاری خطرها و تهدیدهای فرهنگی مصون بماند. این شاعر در پایان به نامگذاری امسال به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی اشاره کرد و گفت: این نامگذاریها پس از پیروزی انقلاب اسلامی و خصوصاً در دهههای اخیر که مقام رهبری در آن دقیق میشوند، به گمانم هر سال بار معنایی خاصی را پرورش میدهد؛ مثلاً سال قبل که سال پیامبر اعظم (ص) بود برای بسیاری این پرسش مطرح میشد که پیامبر اسلام، پیامبر اکرم و پیامبر رحمت نیز هست ولی صفت اعظم به بلندمرتبگی و شخصیت عظیمالشأن آن حضرت اشاره دارد و به واقع از جایی دیگر سیراب میشود که باید از منظری دیگرگونه به شخصیت پیامبر پرداخت. پس وحدت امسال هم، وحدتی است که باید بین نحلههای اسلامی ایجاد شود.[۲]
شاعران، نویسندگان و دانش آموختگان زبان و ادبیات (استادان دانشگاه)، نگاهبانان اصلی زبان و ادبیات در هر سرزمینی بهشمار میآیند، البته در سالهای اخیر، به لحاظ تکثر وسائل ارتباط جمعی، میتوان رسانهها و مطبوعات را نیز در این زمره به حساب آورد، این مجموعه کار بسیار حساس و دقیقی دارند که باید به درستی از عهده آن برآیند. غلامحسین عمرانی، شاعر مجموعه شعر " غزل، خاک، خاطره " تصریح کرد: در سالهای اخیر، واژههایی نا متناسب با فرهنگ ما در جامعه باب شده است و بیشتر کسانی از این واژهها بهره میگیرند که خوشبختانه درهیچ یک ازمجموعههای تأثیرگذار بر جامعه که به آنها اشاره شد، نیستند، اما باعث تاسف است که برخی افراد، تعمداً این واژهها را به رسانه و مجموعه فرهنگی خودشان وارد میکنند که هزینه و فرصت زیادی برای رفع این نقیصه لازم است.[۳]
غلامحسین عمرانی معتقد است که در عصر مشروطه ادبیات دینی ما کمرنگ شد اما با وقوع انقلاب اسلامی در ایران این مضامین در ادبیات داستانی و شعرمان بیشتر رنگ گرفت. وی در یادداشتی که برای خبرگزاری کتاب ارسال کرد، نوشت: در متون کلاسیک هم احساسات دینی و مذهبی دیده میشود حتی در آثاری مانند کلیله و دمنه و مرزباننامه.
غلامحسین عمرانی: در ایران چه در گذشته و چه دوران معاصر نویسندگان به حقیقت دین و مقوله ایمانی و احساسی آن نزدیک شدند. نمیتوان گفت که همه آثار گذشتگان و متون کلاسیک ما مملو از ادبیات دینی است اما این نگاه در سرنوشت مردم دخیل بوده و موضوعی جدای از سرنوشت مردم نبوده است.
بهطور مثال اثری مانند «کلیله و دمنه» که از زبان سانسکریت به عربی و فارسی ترجمه شد و همه فکر میکنند شاید به هیچ وجه مذهبی نباشد و بیشتر از زوایای حیوانات سخن گفته، مذهبی و دینی است، اما در عین حال ابوالمعالی نصرالله منشی به نوعی مذهبی نیز هست. نویسنده کتاب «کلیله و دمنه» از منظر ایمانی و نه عقیدتی و ایدئولوژیک نگاه نافذی به انسان دارد که از حقیقت و اساس دین برمیخیزد و برخوردار است. در واقع از دیرباز کسب و کار مانع از زدودن نگاه دینی نویسندگان ما نبوده است.
این ویژگی و خصیصه در کتابهایی مانند «مرزباننامه» وراوینی و «چهار مقاله» نظامی عروضی و «انوار سهیلی» حسین کاشفی واعظ سبزواری نیز دیده میشود. در واقع نگاه این نویسندگان به دین ترکیب و تلفیقی بین ایمان و احساس است.
در ادبیات معاصر ما هم به این ضرورت و ایجاد میپردازند، اما در دوره مشروطه و متأسفانه در دوره سلطنت، نویسندگان ما از این مقوله شفاف و زلال دور ماندند. به همین دلیل در داستانهای جمالزاده و هدایت که از پیشروترین نویسندگان ایرانیاند این برخورداری را نمیبینیم اما وقتی به تدریج به دهه ۴۰ میرسیم وقتی به آثار جلال آلاحمد دقیق میشویم و مینگریم در مجموعههای «زن زیادی»، «نون و قلم»، «خسی در میقات» و حتی «مدیر مدرسه» میبینیم که نویسنده به رغم مطرح کردن وظایف اجتماعیاش وارد مقولات ایمانی شده است.
این ادبیات در برخی جاها کمرنگ و در برخی جاهای دیگر پر رنگتر است. در دهه ۶۰ این نوع ادبیات پررنگتر میشود و تا جایی که مطالعه کردهام معتقدم با گذر زمان این نگاه در ادبیات ما بیشتر میشود. انقلاب اسلامی باعث میشود نویسندگان ما مانند داستایوسکی و تولستوی به مطرح کردن مضامین دینی نزدیکتر میشوند.
این ویژگی حتی در دوره کسانی که وارد پژوهشهای داستانی نیز میشوند ظهور و بروز پیدا میکند. نتیجه این موضوع به آنجا میرسد که نویسندگان ما به عینیت و از سابژکتیو به اوبژکتیو میرسند. به لحاظ تاریخی هم یک مکانیسم تاریخی باعث میشود که این حرکت انجام شود.
در فرهنگ ایرانی اسلامی از ابتدای قرن چهار هجری که مقدمه شاهنامه ابومنصوری به قلم عبدالرزاق اصفهانی را داریم این ایمان و احساس دینی را میبینیم. اما همانطور که گفتم در عصر مشروطه کمرنگ میشود و پس از انقلاب دوباره نضج میگیرد.[۴]
شعر مقاوت که در حال حاضر مرتبط با موضوع غزه است، چه تأثیری بر متن زندگی مردم فلسطین دارد؟ برای اینکه سرایش اینگونه شعر شکل و شمایل کاسبکارانه به خود نگیرد، ما چگونه میتوانیم فضا را مهیا کنیم و شعر اصیل مقاومت را از دیگر شعرها با مقاصد مختلف بازتعریف و شناسایی کنیم؟ چه شعری در این زمینه با طیب خاطر شاعر نوشته میشود؟ ویژگیها و مشخصاتش بهطور جزئینگرانه چیست؟
در پرسش شما دو موضوع مستتر است: یکی مقاومت جهانی و دیگری متن زندگی مردم فلسطین. این دو اصطلاح برخاسته از نهاد مردمی است و شعر هم جوششی از نهاد مردم است، اما بر زبان شاعر جاری میشود. اجازه میخواهم دربارهٔ پدیده شعر مقاومت قدری برایتان صحبت کنم و مقدمهای بس کوتاه ارائه دهم: نخست اینکه پدیده شعر مقاومت برخلاف انتظار مردم، پدیدهای امروزی نیست بلکه از سدهها و نه دههای گذشته وجود داشته منتها به انحای گوناگون ارائه شده است.
شما چگونه شعر مقاومت دههای گذشته را با سدههای گذشته یکی میدانید؟
ممکن است روزگاران قبل به آن شعر عنوان شعر مقاومت اطلاق نمیشد. در پژوهشهایی که در طول سالیان دربارهٔ انواع شعر، از حیث درونمایه و محتوا داشتهام، دیدهام که شعر روزگاران گذشته، در برهههایی از تاریخ، شعر مقاومت بوده. البته اگر مجال باشد، به شعر مقاومت این روزگار هم خواهم پرداخت. گرچه اوضاع تغییر یافته اما اصل در جای خودش باقی است و در بر همان پاشنه میچرخد؛ یعنی چون مردم در برابر ستم، و تأکید دارم هر نوع ستمی از خودشان مقاومت نشان میدادند، شعر مقاومت پدید آمده است. امروز مردم فلسطین و مردم هر جای دیگر جهان برابر ستم از خودشان مقاومت نشان میدهند. بدیهی است که بروز و ظهور آن به زبان شعر و هنر است. این نوع شعر مقاومت در بین آحاد شاعران نهادینه شده است. در واقع واکنش شاعران به قالب شعر خودش را نشان میدهد و صدای مردم مظلوم است.
امروز روز بیداری ملتها مطرح است و نهضت مقاومت از همین بیداری ملتها شکل میگیرد.
تأثیر بیداری شاعران و مردم بر متن زندگی مظلومان تأثیر این بیداری شاعران بر متن زندگی آحاد مردم مظلوم چیست؟
بیداری ملتها هم تأثیرپذیر است و هم تأثیرگذار. در واقع تأثیرپذیر از تاریخ جامعه است که به شکل جهانی میتوان آن را مورد بررسی قرار داد و تأثیرگذار بر مردم آن سرزمین مظلوم و ستم دیده است. اعم از دینی و غیردینی. تفکیک این شعر مقاومت هم کار درستی نیست و همچنین آن را به شاخههای مختلف تقسیم و دستهبندی کردن اشتباه است. این موضوع در مکتب تفکیک نمیگنجد، بلکه در واقع شعر مقاومت مکتب تلفیق است. از سوی دیگر در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که این شعر از متن زندگی مردم برخاسته و مردمی هم هست. این گونه شعر هرگونه جداسازی را نمیپذیرد. نمیتوان شعر را تقلیل داد و در چارچوب ایدئولوژی گنجاند و آن را به پدیده یا پدیدههای دیگر الصاق کرد؛ بنابراین نمیتوان آن را به خورد اصطلاحات مختلف داد. شعر مقاومت فلسطین از نهاد مردم برمیخیزد. این مردم مظلوم و ستم دیده هستند که شعر مقاومت را به جوش میآورند. این موضوع اشاره به همان چگونه تمیز دادن شعر کاسبکارانه و شعر حقیقی دارد که در پرسش قبل از من خواستید تا توضیحش را برایتان ارائه دهم. چون شاعران هم شاعران مظلومیت همین مردماند (و مانند گذشته شاعران دربار نیستند) طبعاً شعرشان هم شعری تأثیرپذیر از مردم است. این نوع شعر مقاومت نام میگیرد و نه شعر ایدئولوژیک و فرمایشی چرا که نوع دوم ربطی با مظلومیت مردم فلسطین پیدا نمیکند.
نخستین شاعر مقاومت در تاریخ ادب پارسی کیست؟ به مقاومت اشاره کردید که در سدههای گذشته وجود داشته. قدری به مقاوت از منظر ادبی بپردازید و برای مخاطبان ما هم این موضوع را توضیح دهید.
در تاریخ ادبیات ایران، سنایی نخستین شاعری است که شعر مقاومت را پدیدمیآورد. اما بر اساس چینش فرهنگ و روزگار خودش که هر پدیده مقاومتی ذیل عنوان اعتراض و انتقاد نام به اصطلاح «عرفان» به خود میگرفت. عرفان هم در واقع یک نهضت مقاومت بوده. نهضتهای صوفیانه در واقع همان مقاومت ایرانیان در برابر بیدادها و ستمهای تاریخی است؛ بنابراین در تاریخ ایران بزرگترین شعر مقاومت پدید آمده.
نخستین شاعری که برای فلسطین سرود چه کسی بود؟ اگر بخواهیم به امروز برگردیم، چه؟
اگر بخواهیم شعر ۱۰۰ ساله اخیر را در نظر بگیریم، شعر نهضت مشروطیت هم شعر مقاومت است. در این بین هم شاعران متعددی را میتوان برشمرد که اگر بخواهم بگویم در تقابل با پدیدههای دیگر بودند اما خودجوش بودند و برخاسته از متن زندگی مردم. در این روزگار شعر از دربار منفک شد. من با عنوان تصوف و عرفان رسمی البته از این نوع شعر یاد نمیکنم بلکه اشاره دارم که این نوع شعر در گذشته ذیل این تعریف میگنجد. زندهیاد محمدعلی سپانلو در روزگار معاصر نخستین شاعری است که برای فلسطین شعر میسراید. وقتی هنوز صحبتی از فلسطین نبوده و تنها زمزمههایی به گوش ایرانیان رسیده، او شعر مقاومت فلسطین را میسراید. پس از او شاعران دیگر هم دنبالهرو او شعرهای متعددی در همین زمینه سرودند. یا در همان شب ترور احمدشاه مسعود، او یکی از بهترین شعرها را برای شیر دره پنجشیر سرود. حال میخواهم بگویم که در اصطلاح شعر مقاومت ما ارزیابی مثبت نسبت به شاعران گذشته و معاصر دارم.
قالب شعر مقاومت چیست؟ | شاعران کلاسیک هم شعر مقاومت سرودند؟ طی پژوهشهای شما شعر مقاومت بیشتر در چه قالبهایی سروده شده است؟
از گذشته تا به امروز هم در قالب قصیده، هم مثنوی و حتی در قالب غزل شعر مقاومت سروده شده. در حالی که هر یک از این سه قالب برای موضوع خاصی بودهاند. اما سنایی در هر سه قالب شعر مقاومت سروده است. البته آن روزگار به این شعر، شعر مقاومت نمیگفتند اما امروز روز وقتی آن را شرح و تحلیل میکنیم، میتوانیم به سادگی آن را شعر مقاومت بنامیم. در عصر ما هم قالب قدری تغییر کرده اما محتوا همان محتواست. شاعر اصیل همچون نهاد اصیل مردم، نمیتواند از جریان مقاومت دور باشد. بیاختیار به شکل خودجوش به خوانش و سرایش شعر مقاومت روی میآورد. شعر مقاوت به معنای اخص کلمه یعنی تفکر اجتماعی. همان چیزی که بارها در پایاننامههای دانشجویانی که بررسی میکردم، به دانشجویان گوشزد کردهام. در واقع شعری که تفکر اجتماعی نداشته باشد، اصلاً شعر نیست. شعر احمد شاملو شعر تفکر اجتماعی است. این نوع شعر غیر انحصاری است. شعری نیست که هیئت حاکمه یا هر نهاد دیگری در هر جای جهان بخواهد آن را در انحصار خود بگیرد. شعر مقاوت به معنای وسیع کلمه شعری غیر انحصاری است. فیالمثل مثنوی معنوی عرفانی که سراینده و پدیدآورنده آن مشهور آفاق و انفس است، یعنی جناب مولانا، بزرگترین شعر مقاومت است و مولانا پس از سنایی و عطار جزو شاعران مقاومت قلمداد میشود.
بیهوده نیست که امروزه شاعران معاصر در سراسر جهان دنبالهرو آنها هستند. این شاعران حلقهاند و در روزگاری که مولانا، سنایی و عطار شعر مقاومت میسرودند، شاعرانی برای دربار شعر میگفتند و بویی از درد مردم و جامعه نبرده بودند. گو اینکه در آشنایی کامل شاعران با قواعد و فنون شعری نباید تردید کرد اما شعر مقاومت حتی بدون این قاعده هم ظهور میکند. برجستهترین هویت فرهنگی هر ملتی مقاومت مردم در برابر ستم تاریخی و هر نوع تبعیض است که حاکمان برایش طرح میکنند، اما شاعران و مردم دست به دست هم میدهند و شعر مقاومت را به وجود میآورند. چرا که شعر مقاومت حرف دل مردم است و در ظرف شعر جلوهگر میشود.[۵]
پانویس
- ↑ «چهل بیت آن مثنوی را آهنگران خواند/بهترین قصیده عصر انقلاب اسلامی». دریافتشده در ۱۶ تیر ۱۴۰۳.
- ↑ «غلامحسین عمرانی: نام مشفق در صدر غزلپردازان دهه ۳۰ است». دریافتشده در ۱۶ تیر ۱۴۰۳.
- ↑ «غلامحسین عمرانی: فقط چهار طیف در جامعه ما، نگاهبانان زبان و ادبیات فارسی هستند». دریافتشده در ۱۶ تیر ۱۴۰۳.
- ↑ ««کلیله و دمنه» هم اثری مذهبی است /غلامحسین عمرانی». ۲۱ تیر ۱۳۹۴. دریافتشده در ۱۶ تیر ۱۴۰۳. کاراکتر soft hyphen character در
|url=
در موقعیت 112 (کمک) - ↑ «نخستین کسی که برای فلسطین شعر گفت چه کسی بود؟». ۱۱ دی ۱۴۰۲. دریافتشده در ۱۶ تیر ۱۴۰۳.
خطای یادکرد: برچسب <ref>
برای گروهی به نام «یادداشت» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="یادداشت"/>
یافت نشد.