فصل رسیدن (کتاب)

از یاقوت
فصل رسیدن
اطلاعات کتاب
نام‌های دیگرزندگی‌نامه شهید مدافع حرم هادی طارمی
نویسندهالهه آخرتی
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۱۹۷
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرروایت فتح
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۴۰۱
شابک۹۷۸۶۰۰۳۳۰۶۵۹۲
وبسایت ناشرانتشارات روایت فتح



فصل رسیدن زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی است که الهه آخرتی آن را به نگارش در آورده است. شهید هادی طارمی حدود ۱۶ سال پاسدار بود و سال‌ها در تیم حفاظتی سردار قاسم سلیمانی حضور داشت.

این کتاب را انتشارات روایت فتح در سال ۱۴۰۱ چاپ و منتشر کرده است.

درباره کتاب

شهید هادی طارمی در آستانه ۴۰ سالگی به همراه چند نفر دیگر از جمله سردار قاسم سلیمانی، سردار سرتیپ پاسدار حسین پورجعفری، سرهنگ پاسدار شهرود مظفری‌نیا، سروان پاسدار وحید زمانی‌نیا و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در حمله تروریستی آمریکا به کاروان حشدالشعبی در بغداد در بامداد ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ به شهادت رسید.[۱]

در فصل‌های ابتدایی کتاب بیشتر روایتی از خانواده طارمی بیان شده است که از نگاه دانای کل روایت می‌شود. این روایت بیشتر به مادر خانواده یعنی مه‌پاره نزدیک است و روایت‌هایی از لحظه‌ لحظه‌های این مادر در این سال‌ها دارد و کم کم به زندگی شهید هادی طارمی نزدیک می‌شود. [۲]

این کتاب دربردارنده ناگفته‌های دست اولی از رفتار و منش حاج قاسم سلیمانی، ابو مهدی المهندس و تیم حفاظت دارد که سطر سطر کتاب را خواندنی کرده است.[۳]

بُرشی از کتاب

آخرین مکالمه مادر با پسر نواجوانش قبل از اعزام به جبهه

با بسته شدن زیپ ساک مه‌پاره از جا بلند شد و بدون آنکه بخواهد از خود ضعف نشان بدهد دستش را خیس کرد تا به رسم قدیمی پشت جواد بزند. جواد یکی از همان لباس‌های دستباف مادر را به تن داشت و همین کافی بود تا احساسات مادرانه کار دست مه‌پاره بدهد. پشت سر او راه افتاد و هنوز طول حیاط را طی نکرده بود که بی‌طاقت شد، چنگی به ساک که در دست جواد بود انداخت و سکوت را شکست.

-جواد جان راست راستی می‌خوای بری؟

- مگه شوخی دارم مامان؟!

با لبخند جواد دل آشوبی‌اش بیشتر شد.

- دلم داره مثل سیر و سرکه می‌جوشه نرو

لبخند روی لب‌های جواد جایش را به ناخشنودی داد.

- تو بگی نرو نمی‌رم مادرمی هر کاری بگی همون کار رو می‌کنم ولی این طوری نگو. به بقیه خانوم‌هایی که بچه‌هاشون تو جبهه یا عازم منطقه هستن هم نگو این حرفها رو زدی

با این حال مادر ساک را رها نکرد. با چنان قدرتی بندهای دستی آن را به سمت خود می‌کشید که جواد تسلیم شد و آن را زمین گذاشت.

-نمی‌ذاری برم؟ خب نمیرم فقط اگه رسیدن به شهرها و هزار تا بلا سر زن و بچه مردم آوردن دیگه گردن خودت. من این دنیا نمی‌تونم هیچ اعتراضی به تو بکنم ولی مامان جون هر کس یه عمری داره و اگه پیمونه‌ش سر بیاد هر کجا، باشه میره اگه من هم موندم و عمرم تو همین شهر با یه تصادف یا بیماری سر اومد اون دنیا جلوت رو می‌گیرم و به حضرت زهرا شکایت می‌کنم...»[۴]


در قسمتی از کتاب درباره ماجرای حضور حاج قاسم بین مردم سیل‌زده می‌خوانیم:

دغدغه‌ای که در نهایت سردار و به تبع آن تیم حفاظت را در نیمه دوم فروردین سال 1398 به جنوب کشور کشاند. حاج ابومهدی نیز از قافله عقب نماند و خود را رساند تا هم مطابق معمول در کنار حاج قاسم باشد و هم هر کمکی که از دست او یا نیروهای مردمی حشد الشعبی بر می‌آید در طبق اخلاص بگذارد. حضور در دل، حادثه با چاشنی توصیه‌های سفت و سختی که حاج قاسم پیش از سفر در خصوص آنها با همراهانش اتمام حجت کرده بود: «نباید حضورتون مزاحمتی برای مردمی که میخوان با من حرف بزنن داشته باشه یه جوری موضع بگیرید که راه مردم بسته نشه و برای همه ممکن باشه تا اگه خواستن مستقیم حرفشون رو بزنن و دردشون رو بگن. یه جوری اطراف من رو پر نکنین که مردم نتونن بیان جلو. همونی که همیشه میگم . شمام الحمد لله مد نظر دارید این رو هل ندید و اون رو دور نکنید که خطر هست و چه چه. مردم الآن گرفتار شدن و دلسوز و همراه میخوان نه آقا بالاسر.» حفاظت از جان یک شخصیت در ازدحام مناطق حادثه دیده و در عین حال اجرای چنین دستورالعمل‌هایی جمع نقیضینی بود که هادی و دیگر همکارانش باید از پس انجام آن بر می‌آمدند از یک طرف باید تک تک حرکات افرادی که بی هیچ محدودیتی می‌توانستند خود را به سردار برسانند زیرنظر می‌گرفتند و از طرف دیگر طوری صحنه را از دور کنترل می‌کردند که مردم اذیت و حاج قاسم ناراحت نشود. هر کدام از محافظ‌ها به جای چند نفر فعالیت می‌کردند و با وجود این گاهی لازم بود تا از جوانان بسیجی و نیروهای بومی کمک بگیرند.» [۵]



درباره نویسنده

الهه آخرتی نویسنده حوزه دفاع مقدس و فارغ التحصیل رشته شیمی کاربردی است. کتاب حکایت زخم‌ها اثر الهه آخرتی توانست در سال ۱۴۰۲ برگزیده بیستمین دوره جایزه ملی کتاب سال دفاع مقدس شود.

پانویس

  1. «فصل رسیدن: زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی». دریافت‌شده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳.
  2. «فصل رسیدن: زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی». دریافت‌شده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳.
  3. «جبهه مارکت». دریافت‌شده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳.
  4. «جبهه مارکت». دریافت‌شده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳.
  5. «جبهه مارکت». دریافت‌شده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳.