فیلم کوتاه
فیلم کوتاه به گروهی از فیلمها و آثار هنری گفته میشود که نسبت به فیلم بلند، همزمان بسیار کمتری دارد و هم با بودجه بسیار پایین و تجهیزات کم ساخته میشود. در تعریف آکادمی علوم و هنرهای سینما آمدهاست که فیلم کوتاه باید حداکثر ۴۰ دقیقه یا کمتر، زمان داشته باشد. تیتراژ اول و آخر نیز جزو این زمان بهشمار میآیند.[۱]
به عقیده پیر پائولو پازولینی|پازولینی، فرم (هنرهای تجسمی)|فرم در فیلم کوتاه به مراتب بیشتر از فیلم بلند مطرح است. به این علت که وقایعی که در پیرامون ما اتفاق میافتند امکان تبدیل به فیلم کوتاه را دارند ولی امکان تبدیل به فیلم بلند را نه. همچنین وی بعد از فرم، فیلمنامه را عامل تفاوت میداند. از این نظر که وقتی درونمایه|مضمونی به ذهن ما میرسد به دکوپاژ فیلم کوتاه نزدیکتر است و قابلیت زیادی را برای فیلم کوتاه شدن دارد تا فیلم بلند. چون در فیلم کوتاه قرار است بین ۵ تا نهایتاً ۳۰ دقیقه داستان|قصه گفته شود. در فیلم کوتاه نما (سینما)|نماهای زیادی وجود ندارد و بسیاری از پلانهای واکنشی که در فیلم بلند مطرح است حذف میشود. چرا که اگر حذف نشود دیگر فیلم کوتاه نخواهیم داشت. وی ادامه میدهد که تفکیک پلان در فیلم کوتاه بیشتر از فیلم بلند اهمیت دارد. چون با همین تفکیک پلانهاست که کارگردان فیلم|کارگردان خواهد توانست به راحتی بخشهای مختلف ماجرای فیلمش را به نمایش بگذارد.[۲]
جشنوارههای بزرگ دنیا نظیر جوایز اسکار، جشنواره کن و جشنواره بینالمللی فیلم برلین|جشنواره فیلم برلین، جشنواره بینالمللی فیلم مسکو در کنار نمایش فیلمهای بلند، نمایش فیلم کوتاه دارند و این فیلمها جوایز خاص خودشان را هم میگیرند. نخستین فیلمهای تاریخ سینما فیلمهای کوتاه بودند. سینمای کوتاه، امروزه نیز در جهان وجود دارد و اندیشهها و داستانها را به صورت موجز بیان میکند. فیلمسازی|فیلمسازان بزرگی نظیر جوزپه تورناتوره، پیر پائولو پازولینی، کن لوچ، آلن رنه و… سینما را با فیلم کوتاه شروع کردند. در ایران نیز بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، سهراب شهید ثالث|سهراب شهیدثالث، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و… سینما را با فیلمهای کوتاه آغاز کردند. سینمای کوتاه جهان امروز به وسیله جشنوارههای متعدد و شبکههای هنری تلویزیونی به حیات خود ادامه میدهد. کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر|خروج کارگران از کارخانه را میتوان نخستین فیلم برادران لومیر به حساب آورد که نخستین فیلم کوتاه تاریخ سینما نیز محسوب میشود.[۳]
تاریخچه
فیلم کوتاه در تحول سینمای نوین نقش مهمی ایفا کرد. از زمان «توماس ادیسون» تا دوران «جورج لوکاس» فیلمسازان برای به نمایش گذاشتن فنآوری جدید، پیشبرد ایدهآلهای هنری یا صرفاً جلب توجه مخاطبان که همواره حایز اهمیتاند، به قالب کوتاه متکی بودهاند.
نخستین بار مخاطب بود که توماس ادیسون را واداشت تا دستیار خود «ویلیام کی ال دیکسن» را در سال ۱۸۸۹ به تحقیق روی وسیلهیی بگمارد که بعدها به اولین اختراع وی، گرامافون، ارتقا یافت.
از شروع عکاسی در دهه ۱۸۶۰، این اختراع بهطور روزافزونی رواج یافته بود و با اختراع فیلمهای سلولوییدی حلقهیی، به دست «جورج ایستمن»، زمان مناسب فرا رسید. در سال ۱۸۹۱، دیکسن اولین تصاویر متحرک را برای رییس خود به نمایش گذاشت. ادیسون در سال ۱۸۹۳ اختراع خود، «کینهتوسکوپ» را به ثبت رساند.
این دستگاه جعبهیی عجیب بود که سوراخی برای دیدن داشت و به این ترتیب سینما متولد شد. اولین فیلمهای ادیسون بهاجبار کوتاه بودند. طراحی موجز کینهتوسکوپ طول نخستین فیلمها را به ۵۰ فوت محدود میکرد. این محدودیت دلیل اقتصادی داشت. ادیسون میدانست برای ساخت فیلمهای متحرکی که از نظر مالی قابل اجرا باشند ناچار است تماشاخانههای کوچکی را در میان مردم دایر کند. نخستین فیلمهای ادیسون ساده بودند؛ یک شات از حرکتی ساده.
تصور میشود که تصویر یک عطسه که عنوان بسیار خوب «عطسه فردآت» به آن داده شد، قدیمیترین تصویر متحرکی است که باقی مانده است. دوربین ادیسون که «کینهتوگراف» نام داشت، دستگاه عجیب و غریبی بود که صدایی شبیه تقه از آن بیرون میآمد و نمیشد آن را از پشت دیوارهای استودیوی تاریک، موسوم به «بلک ماریا» بیرون آورد. این برای ادیسون مشکلی نبود.
فیلمهای وی نگاهی بدیع و گذرا و کوتاه به یک فنآوری نوین بودند. محدودیت خلاقیت ادیسون به سبب مشکلات تولید و توزیع خیلی زود به دست دو برادر، که در آنسوی دریای آتلانتیک بودند، حل شد. «آگوست ال ان و لویی ژان لومیر» دوربین تصویر متحرکی ساختند که میتوانست هم فیلم بسازد و هم آن را پخش کند. سینماتوگراف قابل حمل بود و برای نیرو به هندلی دستی وابسته بود، نه برق. در سال ۱۸۹۵ این دو برادر اولین فیلم خود یعنی «خروج کارگران از کارخانه لومیر» را تهیه کردند. این فیلم شات خارجی کوتاه و ثابتی بود از کارگرانی که کارخانهشان را ترک میکردند.
برادران لومیر نخستین تماشاخانه عمومی خود را در ۲۸ دسامبر سال ۱۸۹۵ در زیرزمین گران کافه به وجود آوردند. هنگام نمایش فیلم «ورود قطار به ایستگاه»، وقتی ترنِ روی پرده به سوی تماشاگران حرکت کرد آنان فریادزنان از سالن گریختند.[۴]
تاریخچه ورود فیلم کوتاه به ایران
سینمای کوتاه در مهر ماه ۱۳۴۷ توسط بصیر نصیبی با نام سینمای آزاد ایران، در اروپا راهاندازی شد و به مرور شکل گرفت. وی با تلاشهای بیوقفه خود توانست در سراسر ایران نمایندگیهایی را فعال کند. هر چند تلویزیون آن دوران حمایتهای مادی از سینمای آزاد کرد اما فیلمسازان آن دوره کوشش کردند که مستقل بمانند.
بسیاری از فیلمسازان پس از انقلاب ۱۳۵۷ از جمله کیانوش عیاری، مهدی صباغزاده و فریدون جیرانی از سینمای آزاد وارد سینمای حرفهای شدند. سینمای کوتاه در حال حاضر، توسط انجمن سینمای جوانان ایران حمایت میشود که سازمانی دولتی است و فیلمسازانی نظیر: بهمن قبادی، تورج اصلانی، آرش رصافی، داریوش غریب زاده، محمدرضا تیموری، امید وفایی، امیرشهاب رضویان، ابوالفضل عطار، محمدرضا فرطوسی، شهرام مکری، امیرعلی اعلایی، ایرج سالاروند، وحید موسائیان، داریوش یاری، مسعود امینی تیرانی، کاوه مظاهری، بهنام نجم الدین، کاوه قهرمان، داوود رضایی، رضا فهیمی، سعید نجاتی، عطا مجابی، برادران ارک را پرورش دادهاست. تشکیل انجمن صنفی فیلم کوتاه ایران در خانه سینما در شهریور سال ۱۳۸۲ از نقاط عطف فعالیتهای سینماگران فیلم کوتاه ایران است که توانستند به عنوان یک صنف مستقل مطرح شوند.[۵]
جشنوارههای فیلم کوتاه در ایران
جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، جشن مستقل فیلم کوتاه (آکآدمی فیلم کوتاه ایران)، جشنوارههای منطقهای سینمای جوان برخی از مهمترین رویدادهای سینمایی در حوزه فیلم کوتاه در ایران هستند.
قوانین حقوقی فیلم کوتاه در ایران
در خصوص مالکیت معنوی اثر: در ماده-۴ مقررات حمایت از حقوق مالکیت مؤلفان و هنرمندان به صورت شفاف قید شده: حقوق معنوی پدیدآورنده (نویسنده و کارگردان به عنوان مؤلف فیلم) محدود به زمان و مکان نبوده و غیرقابل انتقال است. از طرفی در ماده ۳۸ لایحه جامع مالکیت ادبی و هنری و حقوق، تأکید شدهاست: در خصوص اثر دیداری و شنیداری (فیلم)، کارگردان پدیدآورنده و نخستین دارنده حقوق مادی آن میباشد.
باید به این نکته توجه شود مطابق با بند ۳ ماده ۲ قانون حمایت از حقوق مؤلفان، منصفان و مترجمان، حقوق مالکیت کارگردان فیلم کوتاه تحت شمول این قانون قرار گرفته و مطابق با ماده ۳ این قانون، حقوق پدیدآوری فیلم کوتاه شامل حق انحصاری کارگردان نسبت به نشر، پخش، عرضه و اجرای فیلم محفوض است. همچنین شرکت در جشنوارهها و بردن جایزه و لوح تقدیر از جمله حقوق معنوی فیلم کوتاه است. حقوق معنوی کارگردان محدودیت مکانی و زمانی نداشته و به هیچ عنوان قابل واگذاری نیست.
در همین خصوص انجمن فیلم کوتاه ایران (ایسفا) به عنوان معتبرترین صنف فیلم کوتاه در کشور، به صورت شفاف از کارگردان به عنوان مالک معنوی فیلم نامبرده است.
حقوق مالکیت مادی فیلم کوتاه در ایران
در تعریف قانون مالکیت و سهامداری فیلم در بالاترین مرجع سینمایی کشور (سازمان امور سینمایی، سمعی و بصری) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مالکیت یک فیلم بر اساس میزان سرمایهگذاری در آن تعیین میشود. در همین رابطه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای آثار غیر سینمایی نیز که فیلم کوتاه شامل آن میشود گواهی مالکیت صادر مینماید.
فیلمسازان اولیه
فیلمسازان اولیه به استفاده از قالب راحت و مقرون به صرفه فیلم کوتاه ادامه دادند. پیشرفت سینماتوگرافی و رو به رشد محتوا به روایتهای چندشاتی منجر شد؛ نمونه عالی آن «سفر به ماه» ساخته «ژرژ مهلیس» در سال ۱۹۰۲ است که شامل چندین نمای ثابت در لوکیشنهای متعدد بود که با هم تدوین شدند.
در سال ۱۹۰۳ تدوین پیوسته ابداع شد تا روایت را به وجود آورد. در این زمان، تصویر متحرک حرفهیی بزرگ بود. شرکت ادیسون و سایرین، از جمله شرکت آمریکایی میوتسکوپ و بیوگراف، شروع به رقابت بر سر قطعهیی از این نوع فیلم کردند.
تماشاخانههای فروشگاه بزرگ «نیکل اوئونز»، پس از گشایش نخستین شعبه آن در سال ۱۹۰۵ در پیترزبورگ، در کل کشور گسترش یافتند. نیکل اوئونز موجب افزایش تقاضا برای فیلم شد و فیلم کوتاه را زنده نگه داشت تا آنکه کارگردانانی بزرگ همچون «دی. دبلیو. گریفیث» بر ساخت فیلمهای بلند اصرار ورزیدند.
در سال ۱۹۱۴ فیلم بلندی که شامل چهار قطعه یا بیشتر بود تبدیل به قالب رایج شد و استودیوها شروع به استفاده از فیلمهای کوتاه در لابهلای برنامههای بلند کردند و تنها چند مورد معدود و استثنایی وجود داشت.
تقاضا برای تولید، عامل تسریعکننده خلق مجموعههای تلویزیونی بود. فیلمهای کوتاه اپیزودیک بر چند شخصیت مهم متمرکز بودند و قسمت به قسمت به نمایش درمیآمدند.
در سال ۱۹۱۲، شرکت ادیسون ساخت اولین مجموعه تلویزیونی با نام «چه اتفاقی برای مری افتاد» را آغاز کرد. این قالب با همراهی فعالیت تبلیغاتی منحصر به فردی موفقیت بسیاری را به دست آورد. این فعالیت چاپ نشریه خانوادگی بانوان بود که هر هفته داستانی تازه را منتشر میکرد. مدت کوتاهی پس از آن، فیلمهای نفسگیر ظهور یافتند.
استودیوهایی مثل شرکت سیلگ پلیسکوپ و بعدها مترو گلدن مایر روی این قالب سرمایهگذاری کردند تا به مدعیان اصلی این حرفه تبدیل شوند.[۶]
ظهور مک سنت
کارگردان جوانی به نام «مک سنت» که قادر نبود در شرکت ادیسون یا بیوگراف فیلم کمدی بسازد، شرکت فیلمسازی مستقل کیاستون پیکچرز را تأسیس کرد. ویژگی اصلی فیلمهای کوتاه سنت، لطیفههای بصری و شوخیهای اسلپاستیک بود.
در سال ۱۹۱۳، بازیگر انگلیسی «چارلی چاپلین» به سنت پیوست. چاپلین بعدها فیلمهای کوتاه عظیمی ساخت که تعدادی از آنها عبارتاند از: «خانه به دوش» (۱۹۱۵)، «یک نیمهشب» (۱۹۱۶)، «خیابان آرام» (۱۹۱۷) و «زندگی سگی» (۱۹۱۸).
کمدیهای کوتاه چاپلین از این نظر منحصر به فرد بودند که نظرات اجتماعی را در لفافه حماقت عرضه میکردند. بعدها فیلم کوتاه تبدیل به وسیلهیی برای کمدینهای بزرگ دیگری همچون «باستر کیتون» و «استن لورل و الیور هاردی» شد، اما در سالهای نخستین قرن بیستم تمام فیلمها کمدی نبودند.
جنبشهای هنرییی که بر اثر جنگ جهانی اول آغاز شدند و نیز انقلاب روسیه، بر تمام رسانهها از جمله سینما تأثیر گذاشت. کارگردانها طرفدار اکسپرسیونیسم آلمانی یا تدوین به سبک شوروی شده و فیلم کوتاه تبدیل به قالبی تجربی برای اجرای این ایدهآلهای تازه سینمایی شد.
فیلم مستند، که به فیلمهای ارزان و گزارش سفر تنزل یافته بود، با ساخت «نانوک شمالی» به کارگردانی «فلاهرتی» در سال ۱۹۲۲، در مقام یک گونه قدرت مجدد یافت. این اثر فلاهرتی به قالب مستند مشروعیت بخشید و سنت هنری مهمی را آغاز کرد.
صدا دیگر مانع مهم فنی بود. در نخستین سالهای ظهور تصویر متحرک، تلاشهای متعددی برای سینک کردن صدا و فیلم صورت گرفت. تا سال ۱۹۱۹، نظام عملییی ابداع شده بود.
«لی دوفاست» ابداعکننده لوله خلاء که برای تقویت صوتی به کار میرود، نخستین فیلمهای ناطق را به نمایش گذاشت که خود نام آنها را «فونو فیلم» گذاشته بود.
این فیلمها نمایشهای کوتاهی بودند که در آنها شخصیتهای معروف به سخن گفتن یا آواز خواندن میپرداختند. ویتافن، اولین شرکت فعال در زمینه فیلمهای ناطق تجاری و بعدها شرکت مووی تن متعلق به «ویلیام فاکس» توزیع فیلمهای کوتاه را آغاز کردند.
نمونهیی از فیلمهای ناطق اولیه «صحبتهای شاد برای مووی تن» است. در سال ۱۹۲۷، فاکس - مووی تن اولین فیلم خبری را به نمایش گذاشت.
در پایان دهه ۱۹۲۰، دیزنی نخستین فیلم از مجموعه «سمفونی احمقانه»ی خود موسوم به «رقص اسکلت» را عرضه کرد. این مجموعه فیلمهای کوتاه پویانمایی (انیمیشنی) با پیشرفتهای نوین در صدای فیلمها و دیدگاه هنری منحصر به فرد دیزنی همراه شد تا برنامههای موزیکال فوقالعادهیی خلق شود.[۷]
پانویس
- ↑ "Rule Nineteen: Short Films Awards". AMPAS. Retrieved 2011-03-31.
- ↑ الگو:یادکرد ژورنال
- ↑ ایرنا. «برادران ˈلومیرˈ و اختراعی شگفتانگیز به نام سینما». بایگانیشده از اصلی در ۲ اکتبر ۲۰۱۶.
- ↑ «فیلم کوتاه، تاریخچه و گونهها». دریافتشده در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
- ↑ «وضعیت سینمای کوتاه در استان». دریافتشده در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
- ↑ «وضعیت سینمای کوتاه در استان». دریافتشده در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
- ↑ «وضعیت سینمای کوتاه در استان». دریافتشده در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
تأثیر تلوزیون بر فیلم کوتاه
تلویزیون بهطور کلی باعث تغییر سینما شد، اما این اتفاق بالاخص در فیلمهای کوتاه رخ داد. با آغاز کار تلویزیون، قالبهای ۳۰ و ۶۰ دقیقهیی رایج شدند. در سال ۱۹۵۱، شرکت کلمبیا واید اسکرین جمز را تأسیس کرد تا محصولاتی را برای تلویزیون بسازد که این حوزه سلطه تازهیی برای استودیوها بود.
در دهه ۱۹۵۰، انیماتورهای مستقل متعددی تکنیکهایی همچون پیکسلی کردن و طراحی روی فیلم را تجربه کردند. کارگردان کانادایی «نورمن مک لارن» با فیلمهای کوتاه تجربی خود، با نامهای «داستان صندلی» و «همسایهها» معروفترین فرد این گروه است.
تکنیکهای پویانمایی بر فیلمسازانی چون «آلبرت لاموریس» سازنده فیلم «بادکنک قرمز» در سال ۱۹۵۶ تأثیر بیشتری داشت.
در پی جنگ جهانی دوم، موج جدیدی از فیلمسازان در فرانسه ظهور یافتند. سنت قدرتمند مستندسازی، این فیلمسازان جدید را به سوی بیان هنری نوین در فیلمهای کوتاه مستند هدایت کرد. ترفندهای سبکشناختی فیلمهای مستند مانند فیلمبرداری در لوکیشن، صدای سر صحنه و فیلمبرداری با دوربین روی دست، بر کارکرد روایی آنها بیش از پیش تأثیر گذاشت. رهبران این جنبش شامل «آلن رنه، کریس مارکر، ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو» بودند.
دهه ۱۹۶۰ - زمان تحول اجتماعی و فرهنگی - شاهد رشد شخصی سازندگان مستقل فیلم کوتاه بود. بسیاری از فیلمهای کوتاه کلاسیک در این دوران ساخته شدند که فیلمهای «چاق و لاغر» ساخته «رومن پولانسکی» و «ژان پیر رنو» و «ماجرای پل اول کریک» ساخته «روبرت انریکو» از آن جملهاند. معرفی قالبهای ۸ و ۱۶ میلیمتری باعث شد که سینما برای تعداد بیشتری از مردم قابل دسترس شود و استطاعت بیشتری داشته باشند. «اندی وارهول» هنرمند معروف پاپ، یکی از کسانی بود که فیلم را به مثابه رسانهیی جایگزین برگزید.
دسترسی عموم مردم به سینما باعث شد که روز به روز افراد جوانتری بهطور تفننی به فیلمسازی بپردازند. مدارس فیلمسازی در تمام آمریکا و جهان شروع به ظهور کردند. فیلم دانشجویی «جورج لوکاس» موسوم به «تی اچ ایکس» الهامبخش فیلم علمی - تخیلی بلندی شد که وی بعدها با همراهی «رابرت دووال» ساخت. «فرانسیس فورد کاپولا، استیون اسپیلبرگ، الیور استون» و سایرین در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ کار خود را با ساخت فیلمهای کوتاه دانشجویی آغاز کردند.
فیلم مستند و کوتاه امروزی
امروزه فیلم مستند و داستانی کوتاه در تمام مدارس فیلمسازی و جشنوارههای آمریکا و اجتماعات سینمایی پررونق اروپا همچنان باقیاند.
سایر قالبها، از جمله ویدیوهای موسیقی و تبلیغات تجاری / سینمایی، شیوههای تازهیی را برای اجرای ایدههای سینمایی در اختیار فیلمسازان جدید قرار داده است. با رشد مداوم مدارس سینمایی و گسترش فنآوری ویدیو، احتمالاً قالب کوتاه در آینده نیز تداوم خواهد یافت.
پویانمایی (انیمیشن)
پویانمایی از ابتدای قرن بیستم، اغلب به صورت کارتون، بخشی از فرهنگ بصری و رایج ما بوده است. «هانا باربرا، دیزنی، فلیشر و چاک جونز» نامهایی هستند که نمایانگر بدنه خلاق و غنی و محکم این نوع آثارند.
اغلب پروژههای پویانمایی، کوتاهاند. اصول ساخت آنها شبیه اصول ساخت فیلمها و ویدیوهای زنده - اکشن است با این تفاوت که انیماتور به جای بازیگر از شخصیتهایی استفاده میکند که روی کاغذ یا سلولویید استات طراحی میشوند.
خلق فیلم انیمیشن مستلزم خلق تمام جهان با خراشیدن فیلم است. هر چیزی که در فضا قابل دستکاری باشد میتواند به صورت انیمیشن درآید. شخصیتهای انیمیشنی، از شخصیتهای چوبی و بریده روزنامه تا شخصیتهای گِلی سهُبعدی و انیمیشن پیچیده سلولوییدی به سبک دیزنی را در بر میگیرند. کار خلق فیلم انیمیشنی وقتگیر است و نیاز به صبر فراوان دارد.
تنوع سبکهای هنرمندان به اندازه تنوع تخیلات آنهاست. «نورمن مک لارن، جان و فیث هابلی و فرانک و کارولین موریس» از انیماتورهایی هستند که سبکهای منحصر به فرد دیگری جز سبک دیزنی را با موفقیت بسیار به کار بستهاند.
فیلم کوتاه؛ بستری برای تجربههای متفاوت
فیلم یا ویدیوی کوتاه همواره قالبی ایدهآل برای تجربه بوده است. فیلمسازان از زمان ژرژ مهلیس با استفاده از امکانات فیلم دست به تجربه زدند. بسیاری از فیلمسازان بزرگ اروپایی که در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ مشهور شدند، کار خود را در دهه ۱۹۲۰ با فیلمهای کوتاه آغاز کردند.
«ژان رنوار، رنه کلر، لوییس بونوئل و ژولین دو ویوید» از جمله این فیلمسازان هستند. هنرمندانی همچون «من ری و مارسل دوشان» هر دو امکانات قالب بصری ناب فیلم را کشف کردند.
بسیاری از قطعههای آثار اولیه، بر تصاویر ظاهراً بدون ترکیب اتکا داشتند و فاقد داستان و انتظارات روایی برای درگیر کردن مخاطب بودند. این فیلمسازان با پرداختن به تخیلات سوررئالیستی در سینما، دست به اجرای ترفندهای بصری زدند. آنها بعدها بسیاری از ایدههای سینمایی خود را که در این فیلمهای تجربی کوتاه کشف کرده بودند، در فیلمهای بلند گنجاندند.
جنبش مستقل آوانگارد یا زیرزمینی در آمریکا برای اعتراض به سنتها و انتظارات روایی استاندارد هالیوود آغاز شد. بسیاری از فیلمهای کوتاه اولیه در قرن بیستم بر تصاویر خاص متمرکز بودند و قالب یا محتوای چندانی نداشتند. در اوایل دهه ۱۹۴۰ این «ملیا درن» بود که دریافت فیلمهای کوتاه شخصی و غیرتجاری خیلی بیشتر از عکس گرفتن از مجموعهیی از شکلها و قالبها کارایی دارند. او مجموعهیی از فیلمهای سوررئال ساخت که در آنها با مفهوم فضا و زمان و نیز مرز بین خیال و واقعیت بازی شده بود.
فیلمهای او تأثیر عمیقی بر جنبش زیرزمینی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ آمریکا برجای گذاشت. فیلمسازان جدید همچون «استن برکیچ، رابرت بریر، شرلی کلارک، بروس کانر، کنت انگر» و... در زمینه «فیلمسازی شخصی» همچون کاشفانی ظهور یافتند.
در دسترس قرار گرفتن ویدیوی قابل حمل در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به نسل جدیدی از هنرمندان امکان ظهور داد. این فیلمسازان با استفاده از سهولت حاصل از فنآوری که میشد با آن تصویر خلق کرد و امکانات بیپایانی که برای دستکاریهای الکترونیکی تصاویر موجود بود، کار خود را آغاز کردند. دیگر تصاویر تنها به یک صفحه نمایش منتقل نمیشدند؛ تأسیسات نمایشی تبدیل به بخش پیچیدهیی از نمایش آثار تجربی شد و به شکل چیزی درآمد که آن را «دیوارهای ویدیویی» مینامیم.
مشارکت
مشاغل و انواع سازمانها - از جمله مؤسسات غیرانتفاعی و دولتی - از فیلم و ویدیوی کوتاه با اهداف مختلفی بهرهبرداری میکنند: معرفی محصولات یا خدمات جدید، بیان ایدهها و راهبردهای تازه آموزش و تعلیم کارکنان. امروزه چنین کارهایی عموماً «مشارکت» نامیده میشوند، نه اقدامی صنعتی. هدف اغلب رسانههای مشارکتی، انتقال اطلاعات سازمانی و پیامها، به روشی منسجم، روشن و بهیادماندنی، به مخاطبانی خاص است. اغلب آثار مشارکتی به جای قالب فیلم، در قالب ویدیو تهیه میشوند و در آنها از رویکردهای خلاقانه مختلفی، از جمله گرافیک رایانهیی، پویانمایی، مستند و روایت دراماتیک استفاده میشود. آثار مشارکتی عالی میتوانند از حد اهداف خاص حرفهیی فراتر روند و به مقام اثر هنری برسند.
فیلم کوتاه تبلیغاتی
اثر تبلیغی یک اثر کوتاه و دارای آغاز، بدنه و پایان است؛ درگیری را در آغاز مطرح کرده و تلاش میکند تا ما را متقاعد سازد که تنها راه حل درگیری مذکور خرید محصولی خاص است و این کار را در عرض ۱۵ ثانیه به انجام میرساند.
تبلیغات، داستانهایی کوتاه و موجزند که بار فراوانی را در خود حمل میکنند. از نظر بسیاری از جوانان، تبلیغات تلویزیونی تنها فرصت برای ارایه ایدهیی در کمتر از نیم ساعت است. نکتهیی که میتوان درباره هر تبلیغی گفت این است که چه خوب و چه بد، تبلیغ قدرتی عظیم دارد.
تبلیغات روال معمول تماشای ما را به هم میریزند و ارتباطی خصمانه برقرار میکنند، اما بعد از آن قادرند به لحاظ احساسی در ما نفوذ کنند و چیزی را به ما بفروشند. قدرت یک تبلیغ تلویزیونی در دستکاری رسانه برای رسیدن به یک هدف است.
ویدیوهای موسیقی
ویدیوهای موسیقی هم فیلم کوتاهاند اما کنش در آنها با موسیقی پیش میرود، نه داستان. موسیقی و ترانه نیروی پیشبرنده روایی را فراهم میکنند و تصاویر اغلب در حکم زینت آن روایت کند. بسیاری از سازندگان فیلم و ویدیو کار خود را با ساخت ویدیوهای موسیقی آغاز میکنند. این قالب، زمینه آموزشی موفقی برای بسیاری از کارگردانان بوده است.
نمونههای مشهور فیلم کوتاه
- فیلم Lick The Star کارگردان: سوفیا کوپولا
- آشغال (Foutaises) کارگردان: ژان پیر ژونه
- کابوس سفید (Cauchemar Blanc)کارگردان: متیو کاسوویتس
- سالومه (Salomé)کارگردان: پدرو آلمودوار
- نان و کوچه (The Bread and Alley) کارگردان: عباس کیارستمی
- فیلم L’Opéra-Mouffe کارگردان: آنیس واردا
- هزارتوی الکترونیکی: تیاچایکس ۱۱۳۸ (Electronic Labyrinth: THX 1138 3EB) کارگردان: جورج لوکاس
- به هوای چارلستون (Sur un air de Charleston) کارگردان: ژان رنوآر
- سرهای ترانهاده (La Cravate) کارگردان: آلخاندرو خودوروفسکی
- منور (Bottle Rocket) کارگردان: وس اندرسون
نویسندگان بزرگ و برندگان در فیلم کوتاه
- فیلم کوتاه نان وکلوچه: فیلم کوتاه بر اساس طرحی از تقی کیارستمی، برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان ۱۳۴۹
- یک راه حل: فیلم کوتاه، برنده جایزه اول جشنواره بینالمللی آموزش مکزیک ۱۹۷۸
- انیمیشن کوتاه Your Face(چهره ی تو) ساخته ی انیماتور مستقل آمریکایی "Bill Plympton" نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه در سال ۱۹۸۸
برخی از نویسندگان بزرگ فیلم کوتاه
- حمیدرضا حافظی
- فرنان لژه
پیوند به بیرون
- برشی بسیار خُرد از زندگی (گفتوگویی خواندنی با پیر پائولو پازولینی، کارگردان فقید سینما، درباره فیلم کوتاه
- فیلم کوتاه هویت مستقل دارد/ اولویت و الزام اکران فیلم کوتاه در سینما