محسن جوادی

از یاقوت
محسن جوادی
زمینه فعالیتپژوهشگر فلسفه اخلاق و استاد دانشگاه قم
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱ فروردین ۱۳۴۲ ‏(۶۱ سال)
محل تولدابهر، زنجان


محسن جوادی (متولد ۱۳۴۲ در ابهر، زنجان) پژوهشگر فلسفه اخلاق و استاد دانشگاه قم است. وی کارشناسی ارشد و دکتری را در رشته فلسفه و کلام اسلامی به پایان رسانده است و سال‌هاست که علاوه‌بر تألیف کتب و مقالات فلسفی به تدریس فلسفه نیز مشغول بوده است. او مدتی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. جوادی همچنین دبیر علمی جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بوده است.

زندگی و تحصیلات

محسن جوادی در سال ۱۳۴۲ در شهرستان ابهر به دنیا آمد، او در سال ۱۳۶۰ وارد حوزه علمیه قم شد و دروس حوزه را فرا گرفت، در کنار دروس متداول حوزه در دانشگاه تربیت مدرس تهران رشته فلسفه را پیگیری کرد و در سال ۱۳۷۸ موفق به اخذ مدرک دکترا در این رشته شد، وی هم‌اکنون ریاست دانشگاه تربیت مدرس قم را بر عهده دارد و به کار تحقیق، تدریس و تألیف نیز مشغول است. از محسن جوادی ۳۵ مقاله در دسترس است. آقای دکتر محسن جوادی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و هیئت تحریریه در پژوهشنامه فلسفه دین و هیئت تحریریه در دوفصلنامه حکمت معاصر و هیئت تحریریه در فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی و ۶ ژورنال دیگر هستند. دارای ۳ مقاله کنفرانسی و ۷۹ مقاله ژورنالی در مجلات داخل کشور هستند. علاوه بر این آقای دکتر محسن جوادی در انتشار ۱ مقاله ISI نیز مشارکت داشته‌اند و طی ۲۳ سال گذشته با ۱۲ پژوهشگر مختلف همکاری مستقیم علمی داشته که بیشترین همکاری وی با زهرا خزاعی در انتشار ۶ مقاله علمی بوده است. مقالات منتشر شده ایشان بیشتر در موضوعات ارسطو، سعادت، فلسفه اخلاق و شناخت تهیه شده است.

فعالیت تخصصی

  • معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال ۱۳۹۶
  • ریاست دانشگاه تربیت مدرس قم
  • عضو هیئت علمی دانشگاه قم سال ۱۳۷۲
  • سردبیر فصلنامه پژوهش کلامی
  • استاد دانشگاه تربیت مدرس قم سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۹
  • دبیر علمی جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
  • هیئت تحریریه پژوهشنامه فلسفه دین
  • هیئت تحریریه دوفصلنامه حکمت معاصر
  • هیئت تحریریه فصلنامه پژوهش‌های فلسفی کلامی
  • هیئت تحریریه دو فصلنامه پژوهش‌های هستی شناختی
  • هیئت تحریریه دوفصلنامه حکمت سینوی (مشکوه النور)
  • هیئت تحریریه فصلنامه نقد و نظر
  • سردبیر دوفصلنامه پرسشهای دینی
  • هیئت تحریریه فصلنامه آیبنه معرفت
  • هیئت تحریریه فصلنامه اندیشه دینی

آثار

کتاب

  • جستارهایی در اخلاق کاربردی، دانشگاه قم، ۱۳۸۹
  • آشنایی با متون اخلاق اسلامی (رشته اخلاق، کلیه گرایشها)، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۵
  • فلسفه اخلاق (مجموعه مقالات)

مترجم کتاب هستند ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۷

  • معارف اسلامی ۲، دفتر نشر معارف ،۱۳۸۵
  • نظریه ایمان، معاونت اساتید قم ،۱۳۷۷
  • درآمدی بر خداشناسی فلسفی ،انتشارات اشراق قم ،۱۳۷۵
  • مسئله باید و هست ،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۷۵

مقالات

  • آیات الهی فراخوانی به تعقل یا ایمان. نقد و نظر
  • جاودانگی اصول اخلاقی و نظریه اعتبارات. معرفت
  • سرشت اخلاقی دین، نقد و نظر
  • آنالوژی: دیدگاه آکویناس در معناشناسی اوصاف الهی، معرفت
  • ضرورت علی در فلسفه تحلیلی و حکمت متعالیه، محسن جوادی
  • سعادت، قبسات.
  • ایمانگرایی ویتگنشتاینی، قبسات
  • معرفت‌شناسی اصلاح شده، پژوهش‌های فلسفی-کلامی
  • تحلیل و نقد نظریه سعادت فارابی. نامه مفید
  • برهان جهان شناختی. مجله مطالعات و پژوهشهای دانشکده ادبیات اصفهان
  • نظریه ملاصدرا دربارهٔ عقل عملی، خردنامه صدرا
  • شهود عرفانی و ارزش معرفت شناختی آن، فصلنامه اندیشه دینی
  • نظریه اخلاقی قاضی عبدالجبار معتزلی، پژوهشهای فلسفی* کلامی
  • بررسی و نقد ارتباط بداهت باور دو عنوان وضوح و یقین. محسن جوادی، سیداحمد غفاری، نامه حکمت
  • نقد برهان راچلز در تعارض وحی و پرستش و عمل اخلاقی، اندیشه نوین دینی
  • بررسی و نقد دیدگاه ابن رشد در چگونگی ضرورت نبوت، پژوهشهای فلسفی- کلامی
  • متشابهات قرآنی به مثابه عامل هرمنوتیکی، انجمن معارف اسلامی
  • وابستگی وجودی اخلاق به دین از نظر ابنسینا، اخلاق
  • علم دینی در دیدگاه پلانتینگا، روششناسی علوم اسلامی
  • انسان‌محوری دراخلاق زیست‌محیطی با تأکید بر نگرش اسلامی. محسن جوادی، مقالات و بررسیها
  • وجود ذهنی از دیدگاه ملاصدرا، حکمت صدرائی
  • برهان صدیقین سینوی و عدم ابتناء بر بطلان تسلسل، حکمت سینوی
  • گزارش و ارزیابی نسبت عاطفه و شناخت از دیدگاه مارتا نوسبام
  • بررسی و نقد نظریه حسن و قبح شرعی امامالحرمین جوینی، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
  • معناشناسی و حسن و قبح از دیدگاه عالمان مسلمان، آیینه معرفت
  • Moral Epistemology in Muslim Ethics. فصلنامه اندیشه دینی
  • Javadi, Mohsen. Spiritual medicine in the Muslim world with special emphasis on razis book”، Proceedings of Exact Sciences، ۲۰۰۸
  • Javadi, Mohsen. “The autonomy of moral agent in Kant’s ethics and its rejection in contemporary Islamic literature”، Proceedings of Kant in Asia the unity of human personhood، ۲۰۰۹
  • Javadi, Mohsen. “Towards a More Ethical Science: Science Restricted by the Condition of Human Good”، Proceedings of Science, Ethics, and Appropriate Uses of Technology، ۲۰۰۹
  • Javadi, Mohsen. “Monastic interreligious dialogue”، Proceedings of dialogue interreligeux monastque، ۲۰۱۱
  • Javadi, Mohsen. “Islamic ethics in inter*religious dialogue, education politics”، Proceedings of contemporary Islamic ethics، ۲۰۱۲

گفتاورد

گفت‌وگو دربارهٔ نظریه اصالت لذت

جوادی در گفت‌گو با خانه اخلاق‌پژوهان جوان ضمن پاسخ به سؤالی دربارهٔ ماهیت لذت از لحاظ فلسفی، دربارهٔ نظریه اصالت لذت مطرح کرد:

از قدیم دو جور تفسیر از خود مفهوم لذت بوده است. در اخلاق نیکوماخوس هم این دوگانگی در تفسیر آن دیده می‌شود. یکی بیشتر حالت سلبی داشته است که به معنای فقدان درد و رنج بوده است. شاید در لذت‌گرایی اپیکور هم بیشتر همین بوده تا معنای ایجابیِ لذت.

مفهوم سلبی روشن است به این معنا که رنجی نداشته باشیم و طبیعتاً هر چه امیال ما کمتر باشد این معنا بیشتر محقق می‌شود. برآورده نشدن امیال منشأ درد و رنج می‌شود و طبعاً وقتی امیالی وجود نداشته باشد، این اتفاق نمی‌افتد. طبیعتاً این مفهوم بیشتر با نداشتن‌ها تحقق می‌یابد. ولی مفهوم ایجابی لذت، برآورده شدن میل یا رسیدن به میل آدمی، بیشتر مد نظر ماست. به این معنا طبیعتاً درست است که لذت سوبژکتیو است یعنی در من انسان تحقق پیدا می‌کند، من ذهن دارم و نفس دارم که ظرف تحقق لذت است.

اما ارزش لذت را معمولاً در فلسفه افلاطون و ارسطو بیشتر به ارزش متعلق آن میل می‌دانسته‌اند. برای مثال دربارهٔ میل به دانش می‌گفتند لذتی که از دانش می‌آید، لذت بسیار خوبی است. اما اگر میلی است به چیزهایی بسیار فرودست و پست ارزشش نیز از آن دست محسوب می‌شود؛ مثلاً پول یا خوردن ارزش‌شان تابع آن چیزی بود که آن لذت را فراهم می‌کرد. به‌طور طبیعی حکمای یونان تا حدی این لذت را هم می‌پذیرفتند چون به همان مقدار که عقل مجاز می‌دانست که بخورید لذت حاصل از آن هم لذت مطلوبی بود. اما درگیر شدن بیشتر با این لذت شاید کار پسندیده‌ای نبود. پس به مفهوم لذت هم می‌توانیم نگاه سلبی کنیم و هم ایجابی؛ مثلاً در نظریه‌های قانون طبیعی که به نحوی ریشه در اندیشه ارسطو هم دارند، درست است که نظریه خود ارسطو نظریه قانون طبیعی نبود اما مبنا و اساس این نظریه بود، خیرات پایه‌ای وجود دارند که منشأ اخلاق هستند. خیرات پایه از امیال طبیعی ما (natural desires) پیدا می‌شوند نه میل‌های اتفاقی ما. میل‌های اساسی و بنیادی ما هستند.

-ممکن است برای هر دو مثالی بیاورید؟

در یونان یا در تفکر آکوییناس یا دیگرانی تا همین اواخر هیچ‌کس این خیرات پایه را لذت حساب نکرده است؛ یعنی نگفته که لذت هم چیزی است که باید به دنبالش باشیم. چرا؟ چون لذت خودش مطلوب اولی نبوده، بلکه از چیزی که مطلوب بوده حاصل می‌شده و ارزشش تابع ارزش آن چیز مطلوب بوده است؛ بنابراین، خودش چندان مدخلیتی نداشته است. از افلاطون و ارسطو بگیرید و بیایید تا همین اواخر، شاید در همین دویست یا سیصد سال اخیر لذت در نظریه‌های قانون طبیعی اضافه شد؛ تازه آن هم نه در همه آنها. به این دلیل که می‌گفتند لذت چیزی نیست که دنبال آن باشیم. باید دنبال چیزی باشیم که می‌ارزد و وقتی دنبال آن هستیم لذت هم پیدا می‌شود. لذت نسبت به آن چیزی فرعی و تبعی بود. در نظریه‌های قانون طبیعی، دانش و حتی توالد و تناسل بوده اما لذت به عنوان چیزی که مدخلیت داشته باشد به عنوان یک خیر پایه که بر مدارش حقوقی درست کنیم نبوده است. پس در این تفکر خودِ سوبژکتیوِ قضیه چندان اصالت نداشته است. به همین دلیل لذت از اعتیاد یا توهم، از نظر اینها اصلاً ارزش نیست. گرچه در دنیای جدید شاید مفهوم لذت را بیشتر سوبژکتیو حساب می‌کنند و همین‌که خوش باشی شاید لذت محسوب شود.

-با این تفاصیل، چه رابطه‌ای هست میان لذت و سعادت؟

سعادت اگر به ریشه یونانی‌اش نگاه کنیم مفهومش یودِیمونیا بوده است به معنای خوب بودن؛ یعنی در واقع یک زیست و حیات خوب. ولی یودیمونیا به انگلیسی happiness ترجمه شد و این یودیمونیا را نزدیک کرد به مفهوم لذت و pleasure. به همین دلیل برخی مخالف این ترجمه‌اند چون معتقدند یودیمونیا این نیست. سعادت بیشتر ابژکتیو بود تا سوبژکتیو؛ یعنی در سعادت هم باز آنچه حرف اول را می‌زد و مؤلفه‌های سعادت بودند عینی بودند؛ مثلاً در سعادت فضیلت‌ها نقش داشتند. ولی تأکید می‌کنم اینها بدان معنی نیست که آنان به لذت بدبین بودند؛ مثلاً افلاطون می‌گفت کاری کنیم که لذت‌ها در چیزهای خوب باشد؛ یعنی امیال آدم‌ها را طوری بار بیاوریم و پرورش دهیم که به چیزهای باارزش معطوف شوند و بعد از این طریق لذت پیدا کنند. لذتشان در راست گفتن باشد نه در چیزهایی که بدند. پس اصل لذت در تفکر آنها مذموم نبوده که ردش کنند. مهم این بوده که لذت را به چه چیزی مرتبط کنند.

-پس لذت به یک نظام ارزش‌گذارانه‌ای مقدم بر خود قائم بوده؟

قطعاً. نظامی ارزش‌گذارانه که‌در آن برای مثال با فلسفه می‌فهمیدند که آن چیست که حیات آدمی را خوب می‌کند و چه طور زیستی است. و وقتی در این زیست قرار می‌گرفتند یکی از چیزها می‌توانست به عنوان مشوق لذت باشد. لذت هیچ‌وقت حالت بنیاداخلاق را در تفکر اینها نداشته است. پس مفهومی از سعادت در فلسفه ارسطو داشتیم که بیشتر عینی و ابژکتیواست. البته مفهومِ سوبژکتیو در آن هست یعنی فضیلت‌ها که رکن اصلی سعادت آدمی‌اند معمولاً همراه احساس رضایت درونی و لذت از انجام اعمال مطابق با فضیلت‌اند. ارسطو می‌گوید کسی که با رنج و سختی و زحمت کار عادلانه می‌کند اهل فضیلت نیست اگر چه چنین کسی خویشتندار است. کسی که به سختی خودش را وامی‌دارد که راست بگوید فرق دارد با کسی که با لذت و راحتی راست می‌گوید.

این نشان می‌دهد که فضیلت و سعادت یک عنصر سابجکتیو و شخصی (subject) دارد. ارسطو و به تبع، ابن مسکویه، انواع شبه‌فضیلت‌ها (pseudo-virtue) را به همین نحو از فضیلت تفکیک می‌کند. این موارد که انجام آنها موجب رنج و زحمت عامل است حتی اگر موافق قانون اخلاق باشد شبه فضیلت است نه فضیلت. پس سعادت جایی است که این دو به هم وصل می‌شوند یعنی ذهن و امیال آدمی با آن نظام ارزشی عینی اخلاق همسو است و به همین خاطر هم از آن لذت می‌برد. شما وقتی سعادت را تعریف می‌کنید این همسویی میان شخص عامل اخلاقی و خود قانون اخلاق را تعریف می‌کنید؛ یعنی طوری است که این اعمالی که انجام می‌دهید با نفس شما ملائم است و احساس لذت دارد زیرا نفس شما هم آن را می‌خواهد. آن وقت بعضی به اشتباه فکر کردند سعادت یعنی همین لذت. در حالی‌که سعادت این لذت نیست، آن تراز زندگی است که وقتی افق ذهن شخص با آن همسو شد لذت هم حاصل می‌شود.

در اصل ما نباید در تعریف مفهوم سعادت یا در تعریف زندگی خوب، تأکیدمان فقط روی وجه ذهنی یا شخصی باشد. این خطرناک است چون آن وقت ممکن است کسی بگوید با توهم هم می‌شود این مفهوم را درست کرد. ولی این‌طور نیست. وقتی شما واژه اودایمونیا را ترجمه می‌کنید به happiness یک مقدار نزدیک می‌شود به pleasure یا لذت. به همین خاطر بسیاری از محققان مانند دیوید راس در ترجمه‌های جدیدی که از ارسطو می‌کنند این واژه را well-being [بهروزی] ترجمه کرده‌اند یا برای مثال ترنس آروین آن را شکوفایی آدمی ترجمه کرده است. در نسبت لذت با سعادت گفتیم که لذت یک مفهوم سلبی دارد یک مفهوم ایجابی. مفهوم سلبی یک حالت انفعالی است؛ یعنی هر چه امیال را از بین ببریم، هر چه میل و خواهش به چیزی نداشته باشیم راحت‌تریم. چون از چیزی ناراحت نمی‌شویم. چون ناراحتی‌ها مربوط به شکست‌های ماست. این مفهوم سلبی که شاید بیشتر در اپیکور بوده چندان مطلوبِ فیلسوفانِ درست و حسابی یونان نبوده است. در ادبیات عرفانی ما همچنین چیزی است که مثلاً بهتر است نفس را از اصل برکنیم و نابود کنیم. ولی در نوع دوم یعنی لذت به معنای ایجابی، لذت یک فعالیت است. در واقع نیل به چیزی است، به قول ابن‌سینا ادارک ملائم از آن جهت که ملائم است.[۱]

پانویس

  1. زندگی نمی‌کنیم که لذت ببریم، لذت می‌بریم که زندگی کنیم، وب‌سایت خانه اخلاق‌پژوهان جوان، دریافت شده در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون