محمدصادق لواسانی

از یاقوت
محمدصادق لواسانی
ملیتایرانی
تاریخ تولدفروردین ۱۲۸۰
محل تولدنجف
محل درگذشتتهران
تاریخ درگذشت۸ مهر ۱۳۶۹
مدفنحرم حضرت معصومه(س)


سید محمدصادق لواسانی در فروردین ۱۲۸۰ در نجف به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی و سطح را در نجف گذراند و در اراک و قم تحصیلات خود را ادامه داد. لواسانی و امام‌­خمینی از سال ۱۳۰۲ رفیق و هم­‌حجره شدند و رفت‌وآمد خانوادگی پیدا کردند و مسافرت‌­های بسیاری باهم به شهرهای مختلف داشتند. لواسانی در سال ۱۳۰۸ به نجف رفت و از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۶۶ در حوزه مشهد به تحصیل پرداخت. او از طرف مراجع سه­‌گانه به تولیت مدارس دارالشفاء، فیضیه و خان برگزیده شد و تا سال ۱۳۲۳ این وظیفه را انجام می­‌داد.

لواسانی سال ۱۳۲۵ به تهران رفت و به اقامه جماعت و خدمات دینی مشغول شد. وی از همراهان و حامیان نهضت امام‌­خمینی بوده است و از معدود وکلاء مطلق ایشان بوده و تأمین بخش عمده شهریه ایشان بر عهده او بوده است.

لواسانی بابت این همکاری و حمایت از سوی رژیم شاه دستگیر و زندانی و سه سال تبعید شد و امام­‌خمینی به خاطر شدت علاقه به او تا آخر جایگزینی برای او قرار نداد. او در سال ۱۳۵۷ برای تجدید دیدار با امام‌­خمینی به عراق رفت و به هنگام بازگشت ایشان به ایران، به استقبال ایشان به فرودگاه رفت، لواسانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان عمر امام‌خمینی با او بود و هفته‌­ای یک یا دو بار به دیدارشان می­‌رفت. او در ۱۸ مهر ۱۳۶۹ در ۸۹ سالگی در تهران درگذشت و پس از انتقال به قم در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

سیدمحمّدصادق لواسانی در فروردین ۱۲۸۰ در نجف اشرف در خانواده اهل علم به دنیا آمد. پدرش، سیدابوالقاسم لواسانی از شاگردان آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی و سیداحمد تهرانی کربلایی بود. سیدابوالقاسم به غیر از سیدمحمدصادق نُه پسر دیگر به نام‌های سیداحمد، سیدعلی، سیدزین‌العابدین، سیدمحمود، سیدرضا، سیدیحیی، سیدحسین، سیدحسن و سیدمحسن داشت. وی پس از گرفتن اجازه اجتهاد، در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰ به ایران بازگشت و در همدان به درخواست اهالی اقامت گزید. مخالفت وی با حکومت پهلوی و بیان نافذی که داشت سبب شد رضاشاه پهلوی او را به تهران تبعید و زندانی کند. وی گرچه پس از مدتی آزاد شد، اما در تهران زیر نظر قرار گرفت، تا اینکه در رمضان ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۷ در تهران درگذشت.

سیدمحمدصادق لواسانی در نجف اشرف هفت سال نزد پدر و برادر خود سیداحمد ادبیات عرب و دروس متوسطه را خواند، سپس در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰ همراه پدر و خانواده به ایران آمد و به همدان رفت و در همان سال وارد حوزه اراک شد و در درس عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد. به دنبال دعوت علمای قم از حائری و انتقال حوزه درس وی به قم، لواسانی نیز در سال ۱۳۰۱ از اراک به قم رفت و در سال ۱۳۰۲ با امام‌خمینی آشنا و پس از مدتی هم‌بحث و هم‌حجره ایشان در مدرسه دارالشفا شد. علاقه آن دو به یکدیگر به رفت و آمد خانوادگی انجامید و مسافرت‌های بسیاری به شهرهای اصفهان، خمین و اراک کردند؛ چنان‌که در ۱۲/۵/۱۳۱۶ به اتفاق هم از کتابخانه تربیت تبریز دیدن و دفتر یادبود آن را امضاء کردند. به گفته لواسانی معاشرت و هم‌بحث‌بودن با امام‌خمینی از روزهای خوب دوران زندگی‌اش بوده است.

لواسانی به مدت هفت سال نزد استادان قم ازجمله حائری یزدی، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمد حجت کوه‌کمری دروس عالیه و خارج فقه و اصول را فراگرفت. وی همچنین در درس عرفان محمدعلی شاه‌آبادی و دو سال نیز در درس اخلاق میرزاجواد ملکی تبریزی شرکت کرد. سیداحمد لواسانی برادر سیدمحمدصادق از دوستان نزدیک حاج میرزامحمد ثقفی بود و ازدواج با دختر ثقفی را به امام‌خمینی پیشنهاد کرد و به سفارش مادر خود از طرف امام‌خمینی به خواستگاری اولیه خدیجه ثقفی رفت و پس از ده ماه، امام‌خمینی به همراه این دو برادر و دو برادر خود، سیدمرتضی پسندیده و سیدنورالدین هندی به خواستگاری رفتند.

لواسانی در سال ۱۳۰۸ به نجف رفت و از درس آقاضیاءالدین عراقی و ابوالحسن مشکینی استفاده کرد. وی همچنین در سال ۱۳۱۳ به مشهد رفت و مدتی از علمای آنجا بهره برد؛ سپس به قم بازگشت و در سال ۱۳۱۶ از طرف مراجع سه‌گانه؛ سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدمحمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر به تولیت مدارس فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان منصوب شد. این مسئولیت تا سال ۱۳۲۳ ادامه یافت. در سال‌هایی که امام‌خمینی در مدرسه دارالشفا فلسفه درس می‌داد، لواسانی متصدی امور حجره‌های این مدرسه بود. او در سال ۱۳۲۵ عازم تهران شد و در مسجد و مدرسه میرزاابوالحسن معمار به اقامه نماز جماعت و خدمات دینی پرداخت.

فعالیت‌های سیاسی

پس از این هجرت، امام‌خمینی با لواسانی در ارتباط بود و سالی دو سه بار در تهران میهمان لواسانی می‌شد. با تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، لواسانی با امضای اعلامیه‏هایی همراه سایر روحانیان تهران، مخالفت خود را با این لایحه ابراز کرد. هنگامی که امام‌خمینی و دیگر مراجع تقلید، عید نوروز سال ۱۳۴۲ را تحریم کردند، وی نیز به همراه سایر علمای تهران طی اعلامیه‌ای عزای عمومی اعلام کرد. این اعلامیه با عنوان «روحانیون امسال عید ندارند»، در تاریخ ۲۸ اسفند سال ۱۳۴۱ منتشر شد.

صبح روز پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲، به تصمیم علمای تهران که در خانه لواسانی گرفته شد، وی برای اطلاع از جزئیات دستگیری امام‌خمینی عازم قم شد و کوشید تا شرایط آزادی امام‌خمینی را فراهم آورد. امام‌خمینی طی نامه‌ای از بازداشتگاه، از لواسانی خواست کتاب مستدرک الوسائل و تاریخ مشروطیت سیداحمد کسروی‏ را برای ایشان بفرستد و خانه‌ای برای خانواده ایشان در شمیران تهیه کند و آنان را در صورت تمایل در آنجا ساکن سازد.‏ پس از انتقال امام‌خمینی به منزلی در قیطریه، لواسانی از معدود افرادی بود که اجازه ملاقات با امام‌خمینی را داشت و مسائل انقلاب و مردم را به اطلاع ایشان می‏رساند و دیدگاه‌های ایشان را به علما ابلاغ می‏کرد. یکی از این موارد، گرفتن اجازه امام‌خمینی در موضوع صرف وجوهات شرعی برای کمک به محرومان تبریز در زمستان سال ۱۳۴۲ بود. امام‌خمینی پس از آزادی، خواستار دیدار با لواسانی شد و وی را وکیل تام‌الاختیار خود در تهران کرد؛ همچنین تأکید کرد توهین به لواسانی توهین به ایشان خواهد بود.

پس از تبعید امام‌خمینی به ترکیه لواسانی بنابر درخواست امام‌خمینی کتاب‌های مورد نیاز ایشان را به آنجا فرستاد و ایشان در نامه‌ای از وی تشکر و تأکید کرد در ایران دو نماینده دارد: سیدمرتضی پسندیده در قم و سیدمحمدصادق لواسانی در تهران. امام‌خمینی بارها به وکالت لواسانی از خود در امور شرعی تصریح کرده و افراد را به ایشان ارجاع می‌داده است. لواسانی نیز در دوران تبعید ایشان در برابر رژیم پهلوی ایستاد و از امام‌خمینی دفاع کرد و مسئولیت نمایندگی تام‌الاختیاری ایشان را پذیرفت و مسئول شهریه حوزه علمیه قم، تهران و سایر حوزه‌ها شد. تأمین بخش عمده شهریه امام‌خمینی نیز به عهده لواسانی بود. در ۶/۱۰/۱۳۴۳ لواسانی از طریق عراق برای دیدار امام‌خمینی به ترکیه رفت؛ اما عوامل خارجی سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم ایران (ساواک) مانع این دیدار شدند و رژیم به دلیل این اقدام، خروج وی را از ایران ممنوع کرد. وی سپس در سال ۱۳۴۶ به نمایندگی از امام‌خمینی مسئول فراهم‌کردن مقدمات سفر همسر ایشان به عراق شد و خود در سال ۱۳۵۰ به نجف سفر کرد و پنهانی به دیدار امام‌خمینی رفت و یک شب را پیش ایشان بود. وی پس از سفر به دیگر شهرهای مذهبی عراق و نیز اقامت در خانه خواهر خود در بصره، دوباره به نجف بازگشت و وانمود کرد برای نخستین بار به آن شهر رفته است.

لواسانی که معرف افراد برای اخذ اجازه شرعی از امام‌خمینی نیز بود، هر ماه برای سر و سامان‌دادن امور دفتر به قم می‏رفت و امام‌خمینی نیز از این اقدام ایشان تشکر و ابراز امیدواری کرد نفس گرم وی موجب دلجویی همگان و باعث رفع نگرانی‌ها گردد. در سال ۱۳۴۹ به دنبال ممانعت ساواک از پرداخت شهریه امام‌خمینی، شهریه طلاب در قم به نام میرزااحمد آشتیانی پرداخت شد و در بهمن ۱۳۵۱، ساواک برای مختل‌کردن وضع شهریه امام‌خمینی، لواسانی را دستگیر و به زندان کمیته شهربانی منتقل کرد و پس از مدتی که شکنجه‌های روحی و جسمی را تحمل کرد، به وساطت مراجع تقلید وقت آزاد شد، اما وی دست از رویه سابق خود برنداشت تا اینکه بار دیگر در تیر ۱۳۵۳ دستگیر و محکوم به سه‌سال تبعید در منطقه هشتپر طوالش شد. امام‌خمینی پس از آگاهی از تبعید لواسانی، طی نامه‏ای سیداحمد خمینی را مأمور پی‌گیری وضع و کسب خبر از ایشان کرد و تأکید کرد پس از تبعید لواسانی، در تعیین جانشین او برای اخذ وجوهات شرعی با کسی مذاکره نکند. پس از نامه امام‌خمینی، سیداحمد به دیدار لواسانی در هشتپر شتافت که مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. امام‌خمینی نیز از شدت علاقه به لواسانی تا آخر کسی را در تهران جایگزین ایشان نکرد و از فرزندش سیداحمد خمینی خواست که در پی تعیین فرد دیگر نباشد. ساواک نیز در گزارش خود، برخلاف اغلب نمایندگان دیگر که شناخته‌شده نبودند، وضعیت پرونده لواسانی را کاملاً روشن دانسته و با توجه به دلایل و قراین متعدد، نمایندگی و فعالیت او به نفع امام‌خمینی را قطعی شمرده و پرونده او را قابل تعمیم به سایر نمایندگان ایشان ندانسته است. تبعید لواسانی در طوالش، دو سال و نیم طول کشید. او به دلیل سردی هوا و نامساعدبودن محل و دوری از همسر و فرزندان بیمار شد و رژیم پهلوی او را به تهران منتقل کرد. وی در تهران به مدت شش ماه تحت درمان بود. پس از بهبود نسبیِ وی، ساواک عدم برگشت به تبعیدگاه را مشروط به عدم حمایت وی از امام‌خمینی کرد؛ اما او در پاسخ تأکید کرد به تبعیدگاه بر می‌گردد.

با درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، لواسانی از تهران به قم رفت و همراه سیدمرتضی پسندیده در مراسم ختم شرکت کرد که آن را مدرسان حوزه علمیه قم در مسجد اعظم برگزار کرده بودند. با شدت‌گرفتن مبارزات، دیدارهای لواسانی با علما و واعظان ازجمله محمدتقی فلسفی با حساسیت بیشتری زیر نظر ساواک قرار گرفت. وی در سال ۱۳۵۷ برای تجدید دیدار با امام‌خمینی به عراق رفت و ضمن بازگوکردن اوضاع ایران درباره حکومت آینده ایران و چگونگی حکومت اسلامی با ایشان گفتگو کرد و پیش از سفر امام‌خمینی به پاریس به ایران بازگشت. با ورود امام‌خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، لواسانی به اتفاق گروهی از بزرگان در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد به استقبال ایشان رفت.

لواسانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بی هیچ نام و عنوانی در کنار امام‌خمینی قرار گرفت و تا آخرین لحظه همراه ایشان بود. وی هر هفته یک تا دو بار به دیدار امام‌خمینی می‌رفت و در ایام بیماری امام‌خمینی نیز یک بار به دیدار ایشان رفت. درگذشت امام‌خمینی برای این دوست دیرین سخت دشوار بود و پس از آن هرگز در خود احساس شادمانی ندید.

درگذشت

لواسانی که در فاصله سال‌های ۱۳۶۴ ـ ۱۳۶۷ چندین بار دچار سکته قلبی شده بود، در ۸ مهر ۱۳۶۹ در ۸۹سالگی در تهران درگذشت. پیکر این یار دیرین امام‌خمینی پس از انتقال به قم در مسجد بالاسر در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۱]

پانویس

  1. «سیدمحمدصادق لواسانی». دریافت‌شده در ۶ مهر ۱۴۰۳.