محمدصالح حائری مازندرانی

از یاقوت
علامه سمنانی
فقیه، فیلسوف، متکلم و مفسر
نام کاملمحمدصالح حائری مازندرانی
تاریخ تولد۱۲۵۸
زادگاهکربلا
تاریخ وفات۱۲ دی ۱۳۵۰
شهر وفاتسمنان
محل دفنحرم امام رضا(ع)
استادانمحمدکاظم خراسانی • حسین خلیلی تهرانی
محل تحصیلکربلا
نجف
اجازه روایت ازشیخ فضل الله حائری
علی علامه حائری
میرزا حسین نوری
اجازه روایت بهسید شهاب‌الدین مرعشی نجفی
جلال‌الدین علامه حائری
حسین مقدس مشهدی شاهرودی
حسین عمادزاده اصفهانی
تالیفاتسالة فی حل نظم منطق السبزواری
دیوان الادب


محمدصالح حائری مازندرانی (زادهٔ ۱۲۵۸ در کربلا - درگذشت ۱۲ دی ۱۳۵۰ در سمنان) معروف به علامه سمنانی، فقیه، مجتهد، فیلسوف، ادیب در قرن چهاردهم هجری قمری بود.

زندگی‌نامه

محمدصالح حائری در سال ۱۲۵۸ در کربلا متولد شد.[۱] اصل وی از بابل مازندران بود، اما به سبب اقامت طولانی‌اش در سمنان، سمنانی نیز خوانده شده است.[۲]

پدرش، میرزا فضل‌الله مجتهد حائری مازندرانی (متوفی ۱۳۰۵)، از فقهای امامیه متولد بابل بود که پس از تحصیلات مقدماتی در بابل به نجف هجرت کرد.[۳] جد محمدصالح، شیخ‌معین‌الدین قاسمی، از شاگردان علامه مجلسی و از مجتهدان طراز اول عصر خود بود.[۴]

تحصیلات و اساتید

محمدصالح حائری مازندرانی در کربلا ادبیات عرب را نزد ملاعلی معروف به سیبویه و ملاعباس معروف به اخفش و فقه و اصول را نزد پدر و برادربزرگش، شیخ علی علامه، فراگرفت.[۵]

در ۱۳۱۲ قمری، آخوند خراسانی در سفری به کربلا، در پی آشنایی با حائری به استعدادش پی برد و او را با خود به نجف برد.[۶]

حائری در نجف، در فقه و اصول از شاگردان خاص آخوند خراسانی شد تا جایی که وی در تدوین نهایی کتاب کفایة الاصول خود به یادداشت‌های درسی این شاگرد خود توجه داشت.[۷]

علامه سمنانی در مجلس درس فقه و اصول میرزا حسین‌ بن حاج‌ میرزا خلیل تهرانی، تنها شاگرد صاحب جواهر که در آن زمان در قید حیات بود، شرکت می‌کرد.[۸] وی در علوم عقلی شاگرد حاج‌ ملااسماعیل بروجردی حائری، از استادان حکمت و ریاضی، بود.[۹]

حائری دوازده سال در نجف به تحصیل و تدریس و تألیف پرداخت و اجازات متعددی در اجتهاد و روایت دریافت نمود.[۱۰]

فعالیت‌های مذهبی، علمی و سیاسی

حائری در ۱۳۲۴ق، به ایران آمد و به بابل رفت[۱۱] و به تدریس، وعظ و اقامه جماعت پرداخت و از مراجع تقلید گردید.[۱۲]

حضور علامه سمنانی در بابل هم زمان بود با دوران تسلط بیگانگان، وی با مشاهده اوضاع و احوال به حکم وظیفه دینی و صنفی، ساکت ننشست و به مبارزه با استعمار و استبداد پرداخت.

وی در یکی از سخنرانی هایش در مسجد جامع بابل با صراحت گفت: "هر کس با قرآن مخالفت کند کافر است اگر چه رضاخان باشد." سخنرانی شدید علامه سمنانی در مسجد بابل سبب دستگیری وی شد. ایشان مدت نه ماه زندانی و سپس به سمنان تبعید شد.[۱۳]

محمدصالح حائری در سمنان نیز به تدریس و تألیف و اقامه نماز جماعت پرداخت.[۱۴] منزل وی در بابل و سمنان محل تجمع اهل علم و ادب با گرایش‌ها و عقاید مختلف بود.[۱۵] جلال‌الدین همایی، بدیع‌الزمان فروزانفر، نیما یوشیج و محمدتقی جعفری، از جمله کسانی بودند که با او مراوده داشتند و از او تجلیل کرده‌اند.[۱۶]

اجازات

علامه سمنانی علاوه بر اجازه اجتهاد، دارای اجازه روایت نیز بود، برخی از اجازات وی عبارتند از اجازه از:

روایت‌کنندگان

اسامی برخی از عالمانی که از علامه سمنانی اجازه روایت دریافت کرده‌اند، عبارتند از:

در عرصه شعر و ادبیات

محمدصالح حائری مازندرانی از ذوق شعری نیز برخوردار بود. اشعار عربی و قصاید بلند ایشان را از قدیم در حوز‌های ادبی نجف همطراز آثار شاعران برجسته عرب به شمار آورده‌اند. مانند قصیده بلند نونیه نبویه و قصیده بدیعیه.

علی اسفندیاری (نیما یوشیج) (متوفای ۱۳۳۸) شاعر نوپرداز در نامه‌ای خطاب به وی می‌نویسد: "مخصوصا به تو، تو خطاب می‌کنیم برای تو که در مازندران فرد هستی. گمان نمی‌برم میزانی برای تعیین مقدار توفیق صالحین یک قوم بهتر از وجود شخص صالحی در آن قوم باشد."[۱۷]

همچنین یوشیج در قصیده‌ای در وصف او می‌گوید:

منم که طالح درمانده‌ام در این فکرت
تویی که صالحی‌ای حایری زمن مگریز
ابونواس و غزالی و طوسی، این سه تویی
که کس نخوانده و نشناسدت به حق تمیز [۱۸]


آثار

آثار علامه سمنانی اعم از کتاب و رساله به سیصد مجلد تحت عناوین فقه، اصول فقه، تفسیر، کلام، منطق، فلسفه، دعا، ادبیات مندرج است، از جمله:

  • سبیکة الذهب
  • سبائک‌الذهب در شرح کفایة.[۱۹]
  • الاسکناسیة، در بیان احکام اسکناس.[۲۰]
  • العمل الصالح[۲۱]
  • تعلیقه بر مکاسب شیخ انصاری.
  • الاستصحاب.
  • حواشی بر ریاض.
  • رساله المِشْقَصُ المُصیب فی العول و التَعْصیب.[۲۲]
  • حکمت بوعلی سینا
  • رساله ودایع الحِکَم فی کشف خدایع بدایع الحِکَم
  • الدین القویم
  • الیدالبیضاء
  • رسالة فی حل نظم منطق السبزواری.[۲۳]

رحلت

محمدصالح حائری مازندرانی در ۲۱ دی[۲۴] ۱۳۵۰ در سمنان درگذشت و در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۲۵]

پانویس

  1. فضائلی، «آیت‌الله حائری مازندرانی و آثار علمی درخشان او»، ص۸۴؛ باقرزاده بابلی،آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر، ج۱، ص۲۵۶
  2. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۳۳۶ ؛ مهجوری، دانشمندان و رجال مازندران، ج۱، ص۵۶
  3. موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر، ج۲، ص۹۴ ؛ باقرزاده بابلی، آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیرج۱، ص۱۴۷
  4. باقرزاده بابلی، آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر ج۱، ص۲۵۶
  5. فضائلی، «آیت‌الله حائری مازندرانی و آثار علمی درخشان او»، ص۸۳؛ باقرزاده بابلی، آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر ج۱، ص۲۵۷
  6. حائری مازندرانی،رساله ودایع الحکم فی کشف خدایع بدایع الحکم، ج۱، ص۴
  7. حکیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ج۱، ص۲۰۹
  8. فضائلی، «آیت‌الله حائری مازندرانی و آثار علمی درخشان او»، ص۸۳.
  9. صدوقی‌سها، تاریخ حکماء و عرفای متأخر، ج۱، ص۴۵۲
  10. باقرزاده بابلی، آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر، ج۱، ص۲۶۰
  11. حائری مازندرانی، دیوان الأدب، ص۴و۵
  12. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم ۳، ص۹۳۶ ؛ شریف‌رازی، ج ۵، ص۳۳۶
  13. باقرزاده بابلی، آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر ج۱، ص۲۶۵
  14. شریف‌رازی، ج ۵، ص۳۳۶ ؛ حقیقت، ج ۱، ص۴۰۶
  15. باقرزاده بابلی، آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر ج۱، ص۲۶۰
  16. فضائلی، «آیت‌الله حائری مازندرانی و آثار علمی درخشان او»، ص۸۵؛ باقرزاده بابلی، آشنایی با فرزانگان بابل در سه قرن اخیر ج۱، ص۲۶۱و۲۶۲
  17. نیما یوشیج، نامه‌ها، ص۳۶۱
  18. نیما یوشیج، نامه ها، ص۳۶۱.
  19. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة،۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۱۲۵
  20. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة،۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۱
  21. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۳۴۶
  22. حائری مازندرانی، دیوان الأدب، مقدمه عمادزاده، ص۶
  23. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج ۲۵، ص۲۷۶ ؛ صدوقی‌سها، ج ۱، ص۱۷۸
  24. روزنامه اطلاعات، ۲۱ دی ۱۳۵۰، ش ۱۳۶۹۶.
  25. فضائلی، «آیت‌الله حائری مازندرانی و آثار علمی درخشان او»، ص۸۵و۸۶.