محمدعلی بهمنی

از یاقوت
محمدعلی بهمنی
زمینه فعالیتشعر
نویسندگی
ملیتایرانی
تاریخ تولد۲۷ فروردین ۱۳۲۱
محل تولددزفول
تاریخ درگذشت۹ شهریور ۱۴۰۳ (۸۲ سال)
زبانفارسی
کتاب‌ها
جوایز•کسب تندیس خورشید مهر به‌عنوان برترین غزل‌سرای ایران در سال ۱۳۷۸
• برگزاری نکوداشت محمدعلی بهمنی همزمان با برگزاری ششمین کنگره سراسری شعر و داستان جوان در سال ۱۳۸۳
• برگزیدهٔ بخش شعر کلاسیک در نخستین دورهٔ جشنواره شعر فجر در سال ۱۳۸۵
• تقدیر شده در کنگره سراسری شعر دفاع مقدس در سال ۱۳۸۳
آدرس اینستاگراممحمدعلی بهمنی


محمدعلی بهمنی (۲۷ فروردین ۱۳۲۱ در دزفول – ۹ شهریور ۱۴۰۳) نویسنده و شاعر ایرانی است.

زندگی و آغاز فعالیت

وی دربارهٔ تولّد خود می‌گوید: «دو ماه به زمان تولّدم باقی‌مانده بود، که برادرم در دزفول بیمار می‌شود. خانواده هم از این فرصت استفاده می‌کنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار به‌دنیا آمدم و در شناسنامه‌ام درج شد «متولد دزفول».

او در چاپخانه با فریدون مشیری که آن روزها مسئول صفحه شعر و ادب هفت‌تار چنگ مجله روشنفکر بود، آشنا شد و نخستین شعرش در سال ۱۳۳۰، زمانی که تنها ۹ سال داشت، در مجله روشنفکر به چاپ رسید. شعرهای وی از همان زمان تاکنون به‌طور پراکنده در بسیاری از نشریات کشور و مجموعه شعرهای مختلف و جُنگ‌ها، انتشار یافته است.[۱]

فعالیت‌ها

  • همکاری با رادیو و شبکه استانی خلیج فارس از سال ۱۳۴۵
  • همکاری با هفته نامه ندای هرمزگان از سال ۱۳۷۴
  • مسؤول چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیر انتشارات چی‌چی‌کا در بندرعباس
  • دبیر علمی دومین جشنواره «ایران ما» در سال ۱۳۸۶

آثار

کتاب‌

عنوان ناشر سال انتشار
باغ لال بامداد ۱۳۵۰
نیمی از من اینجا نیست شمشاد ۱۳۹۵
گزیده شعر محمدعلی بهمنی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۹۹
دستورالعمل‌های قضاقورتکی روزنه ۱۳۹۷
گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود: مجموعه غزل دارینوش ۱۳۹۶
عشق است: دفتر غزل دارینوش
مجموعه اشعار محمدعلی بهمنی نگاه ۱۳۹۹
عامیانه‌ها ۱۳۵۵
گیسو، کلاه، کفتر پدیده ۱۳۵۶
غزل دارینوش ۱۳۸۹
شاعر شنیدنی است دارینوش ۱۳۹۰
گزیده ادبیات معاصر کتاب نیستان ۱۳۷۹
کاسه آب دیوژن ۱۳۸۰
امانم بده دارینوش ۱۳۹۰
این خانه واژه‌های نسوزی دارد دارینوش ۱۳۸۷
من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم فصل پنجم ۱۳۹۹
غزل زندگی کنیم (گزیده غزل) شهرستان ادب ۱۳۹۶

نمونه ای از اشعار

گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را
تا زود‌تر از واقعه گویم گله‌ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت‌ترین زلزله‌ها را
پر نقش‌تر از فرش دلم بافته‌ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله‌ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله‌ها را
یک بار هم‌ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله‌ها را


جوایز و افتخارات

پانویس

  1. «کتاب غزل». دریافت‌شده در ۲ خرداد ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون