محمد آسلیمی

از یاقوت

محمد آسلیمی مداح اهل بیت(ع) است.

گفتاورد

بسم الله الرحمن الرحیم یاسایاسا سلام عرض خدابنده باشید انشالله ارادتمند سلامگاه برای خودم آقاخلی سعادت بودن در مقابل یکی از اکران با صفا و صداها به لهجه خوش اخلاق هسترادیان نکنید مصلاویم ما درس گرفتیم از شما عزیزان قربونت سلامت باشین ایشالله که خیر الهی اداره مبلغ اینکه هر چی بخوام بپرسم صحبت بکنم قدر مسلم کسی تو احوالاتشون حالتشا از سیدشهدا قمشه احوالات خاصی داره من می‌خوام این گفته‌های قلب محمد حسنیمیر بشنوم اگه می‌خواد الان خدمت حضرت سیدالشهدا برسه اگه الان میخواد مضرابه از این سوالا کلیشه‌وار می‌کنن اگانداابیم از نشستی واقعاً اگه الان محضراستادانی السلام باشیمهمشهری باشه اگر در مبارکبا محمد چه حرفی برای این سیدهانتا خودش نشسته ماشینیست اگرم بخوایم حرفای و فکر مکنونات قلبی محمدجانیم والا از بس کلیشه‌ای که شما فرمودید یه وسیله خلاصش توی کلمه تو یه جمله هستی شاید ازش بخوام که من به خودش ملحق کنه نههر مدلی که هست خلاصه من ببر ما کنار آقا باشیم اونطوری که شایسته است توی شعرا توی حرفا توی نوهانتوی خلوت‌ها آدم حرفای زیادی می‌زنه خلاصش به نظر من همین میشه که وچ رسشی ما استدامبر پیشینه‌ای نداریم در خونه امام حسین که شاید نیست حالا دست خالی حقیقت در محضر سید الشهدا ایشون آقایی کنه مار به غلامی قبول کنه انشالله انشاالله من اگه بخوام من امروزی من جوون تو خیابون دارم راه میرم با مردم معاشرت دارن مهمونیا دارن میرن مراکز خرید تو بازار و پاساژها اینور اونور داریم با رفقا میریم گشت و گذار می‌کنم واقعیتش اگه بخوام به چشم حضرت بیام اگه بخوام یه مرتبه از اون نگاه‌هاکه اهل کردن وب کردن از این نگاه‌ها که ویتنام زبیر کردن از اون نگاه‌ها به خودمکن پس چیکار کن والا حقیقتش بازم عرض می‌کنم در محضر شما و اینکه اصلا به دهن ما کنده‌سن ولی خدمتتون عرض کنم که به نظر من تو دوره آخر و زمانی الان یه راه خیلی قشنگ هست سخت اما خیلی نزدیک اونم ترکی گناهه به نظر من موقعیت‌های گناه الان زیاد تو این داوود اینا ر خیلی بهش معتقدم این که برای آدم زیاد پیش میاد که حالا به هر نحوی تو هر مدلی پیش میاد که آدم اخاد حواسش پرت بشه از این دم و دستگاه اونجا اگه خودش و جمع و جور کنه دست نگه داره همون جا می‌خرن یا این که شما فرمودید ادب این ادب داشتن مثل اون ادب حضور سید الشهدا اینه که آدم حس کنه حضور آقا ر کار می‌سازدپیشینه یه نکته‌ای ر من بگم ببینید فرمایش شما درماتیت میکنن بوانشهرستان آخرزمان دوران محارک ملکه‌ها و عرضم به خدمت شما که طوفان‌های سهمگین برای حضور درباره گناه متاسفانه افزایشیتوسعه اما داشتم فکر می‌کردم به این که خب یکی از اولین گناهان عالم وجود کشتن جناب حامی زمانی اتفاق افتاد که اصلا کسی روزمین یه عاملی بود وی قابلی بود و جناب آدم جناب هابوکن شروع بلوغ نشده بود دنیا یه کره زمین بوده مثلا چند نفرآم اما یه مرتبه یه قطعی صورت می‌گیره بله دل حجت خدا شکسته میشه دل منی خداستشادمانی وآلمانی بساط گناوهمج به خب الان یه شکل دیگه به خودش گرفته الان دیگه یه جورایی انگار شیطون یه شالله انداخته تو یه کوچه‌ای توی خیابون و توی همه خونه‌ها انگارکه گناه شده یه جورایی بالاخره همه درگیر شد اما این که فرمودید تکینبرای مدرنمدرن بیفته آبنامار ماربس من بر تو وادی خودت بیفتندکربن پس گناهم نکنم که به چشم میاد اگه جوونی الان می‌خواد از محمدجون سمینال بکنه و بپرسمآره خیابونو کوچه توی دانشگاه توی تاکسی تو مترو توماشین تو بالاخره دل دیگه چشم دیگه چیکارش کنیم که اصلا یادمون بره چیکار کنیم که قدیمن یه مصرع است که میگه یه بیت میشه میگه که بعضی از بعضی از وقت‌ها برای دلم قدر یک آب روضه می‌خوانم بعضی موقع‌ها تو اتوبوس اینور اونور اگر هر سمتی ذهن بره به بارداری که به گناه زیاد فکر نکن که به اون سمت کشیده میشه همین برعکسشم هست یعنی اگه آدم دل بده به سرشار حواسش به حرم باشه حواسش به حرمت باشه حواسش به نون و نمک باشه آروم آروم درست میشه حتی اگه گناهی کرده باشه خوبه که زود برگردن زود برگردی جایی نریم و نشانه انشاالله ه یه نکته‌ای ر بگم خدا به حق امام حسین که شما فرمودید همش حال حضرت شهابشکار زهرا براش خونواده نیارکسن که عزیزش گرفتار بشه عزیزش آرومش وقتی یه نفر یه مشکلی براش پیش میاد یه جریانی باش تو زندگی اتفاق افتاده باشه اصلا دیگه تا حال خودش نیست هیچی به چشمش نهم درگیر اون عزیزه میگم خوش به حال اونایی که همش درگیر ماسین درگیر اون مصیبتی که از سیدالشهدا بهش وارد شده و اولاد اطوارش و اون ای تامجیرو که چشیدم کشیدم واقعیت یکی از اون راه‌های جدایی از گناه درگیر بودن با خود امام حسین درگیر خودت کننانشالله همیشه درگیر بشه انشاالله برای اینکه به این برسیم به درگیری برسیمی زندگیمون بشه امام حسین بالاخره باید غیر بیرون بره دیگه بله باید گناهی نباشه که اون وقت یا میاد قلبشا و زمین می‌زنیم می‌زنیدفرزندا درمینی رززنبو شما یه سرمایه‌ای سلام بذارید از اینجا شروع کنیم شاید خیلیا دلشون می‌خواد بدونن که محمد جون اسلیمی از کجا شروع کرد چی شد ادی سبک شعرو عرضم به خدمت شما که ذاکری اهل بیت اول این که از کی شروع کردیم احمدجون من از نه سالگی اولین بار بود که کلاس سوم ابتدایی دشن دیگه به قول معروف خدا رحمت کنه پدربزرگ خدا پدربزرگمو نوشتم توی برگه آسم نوشتمربی بعد شروع کردم تو خونه خوندن خب خونه پدربزرگ معمولا شلوغه محرم میره این اتاق میاد همه رفت و آمدها بود من شروع کردم توی اوج این رفت و آمد خوندن از روی اون نوعه بعد اینکه پدربزرگم گفت اگر می‌خواهی هیات امام حسین بخونی بهت یه جایزه‌ای میدم ولی الان شلوغ اینجاها می‌خوام بخونم به گفتم بعد همون شب شب با ابوالفضلو شب تاسوعا بود هیات از در خونه‌ها و کوچه‌ها رد می‌شدن روستا تا رسید در خونه پدربزرگه اونجا من یه لحظه نگاه کردم خودم دیدم که برگه آسدست همون روی دوش یکی از متن‌های همون هییتن شروع کردم به خوندن همونجا رقم خورد از نه سالگی و با نوحه خونی و بهالله خدا ر شکر از ابتدا پیش کسی چیزی ر یاد گرفتی یعنی حالا رسما به صورت شاگردی رهاساختن کلاس بازی جواد رفیعی خدا حفظشون کنه انشاالله یه دوره پیش ایشون بودم فرهنگسرای الحمدالله زیاد یادگرفتم خدا حفظشون کنه ما افتخار می‌کنیم ایشالله عاقبتتون بخیر باشه سلامت باشین بسیاری ر شما پیشنهاد می‌کنی حتما حسنه تا وارد این وادی نشیم وارد وادی شاگردی نشیم تقریبا اشتباه گشتیم یعنی پیدا نکردیم راه چون به نظر من خودمون اونقدری نیستیم که بخوایم مسیر ر تشخیص بدیم تمیز بدیم که کدوم مسیر کدوم درستشه چه از لحاظ معرفتی چه از لحاظ فنی باید یکی و الگوی خودمون قرار بدیم باید یکی و پیشوا بذاریم ببینیم ایشون چیکار می‌کنن با همون حرکتا اصلا کلا مداحی از نظر من عمقا از تقلید شروع میشه تقلید کامل درسته جدا اینکه ما بخوایم کنکاش بکنیم توی زندگی عزیزی مثل محمد جان عصری واقعیتش می‌خوایم از این مسیری که طی کرده تا به امروز یک مدلی دربیاریم روشی کشف کنیم و برای عزیزانی که در مسیر محبت ازشهادت میذارن از اون‌های فرمی از رفتار و اخلاق و منش انشالله اراده ا سوال من راجب استاد این نقشه استاد تو زندگی یک شخص حالا استاد در همه زمینه‌ها شابله این که حالا کی باشه و چجوری باشه و اونا فعلا الان مدنظر ما نیست اما صرفا نقش یک استاد که لااقل در زمینه ضد ذاکری تاشنادیماریا بخواد خط نشون بده راه نشون بده حاجبی قدری به ما حرف بزنیم نامت والا حقیقتش خدمت شما عارضم که استادبه همه چی همه چی همه جوره می‌تونه خط بده توی مخصوصا توی مداحی تقریبا میشه گفت خوندنه قسمت آموزشی خوندن قسمت آخر یعنی یعنی ته کار جلوه کار خوندنه دیگه گل کار ولی خیلی پیشینه داره خیلی قبل داره که اون ما باید یاد بگیریم اخلاق منش روش توسل اون حالات ارتباط و اتصال با اهل بیت اتصال دلی این که چه جوری وصل شیم چجوری ازشون بخوایم بعد برمی‌گرده مرحله آخر به خوندن که دیگه اونجا اگه اینا همش مرحله و قشنگ پیش بره خوندن سختیست وصله بسانا می‌رسه منتظر این نیست که اگر می‌خونی کسی گریه کنه خودت می‌خونی خودت گریه می‌کنی گوش میدم لذت بردم و گریلیدی که خود وظیفه انجام داد یعنی شما اولین گام توی زکریاکتاب شکستن بله بله دقیقا همین بعضی موقع‌ها روزگار براش رقم می‌زنیم که می‌کنهبله اینم خیلی قشنگه شاید سخت بگذره که قطعا گذشته این سخت به ماه گذشته اما بعدش مزهشیر من یه واژه ر بگم شما به عنوان یه بزرگی از من غلط بگیریمدرما واقعیت امر این که و میگم خوندن این اشک‌هایی که از چشم مستقیمیا در نتیجه شکستن قلب خود ذاکر دقیقا یعنی صدای شکستن قلب و ریختن شیشه‌های وجود بلور وجودی یک ذاکر وقتی که می‌شکنه از صدای این انکسار از صدای این شکستن به قول خودمون چه جوری بگم این روز ایجاد سوزی ایجاد میشه که مثلا شیشه‌ای بشکنه و خرده شیشه هر چی توی چشم مستمرو هر اتفاقی می‌خواد بیفته از اینجا آغاز میشه درسته عنایتی که التعلیمی جمعی دارد یک مجلس دارن و انتخاباتون نگاه نکنید اشک جاری نمیشه تا خودمون نگاه نکنیم تا نظر لطف اون شامل حادث قلبی نباشه قلب شکسته نمیشه اما واقعیت قبل اونیم که داره این چشمه ازش جاری میشه خود هموندهیل داشته باشه بله بله از همه چی برمی‌گرده سر انسابهم بردپس فرموده‌ایکه ای ر فرمودید آخرین چیزی که به درد ما می‌خوره صداست بلهیعنی قبلش یه راهی داره این راه باید طی بشه بیاد یا یاد بیاد تا برسه حالا تازه مرحله خوندن شروع بشه بله بله هستند که ساکن توترانه اراکمشکان که مایه‌های صدایی به قول امروزیا نداشتیم الان هم همین الان هم هست حاج آقا دیدم حتی خاطرات و اگر بخواید مثلا بگردید هست داخل اینترنت پیدا میشه این که طرف خودش خاطره تعریف کرداینکه من می‌خواستم هر جا بخونم نمی‌ذاشت چون صدام نداشت بعد رفتم رو هم زدن یک بار خوندم تا دیدن صدا اینطوری دیگه نذاشتن بخونن دیشب دلم شکست و مادرم این دید که من گریه کردم گفت چی می‌خوان گفتم من بخوام برم ارسنبوی صدا ندارم به خاطر صدام نمی‌ذاره تا رسید به اینجا که میگه مادرپرستاری خونشون اینکردی تا الان شاید عرض کنم خدمتتون که ایشون که این خاطره تعریف کردن الان خودشون صاحب سبک روزن یعنی یه مدلی خوندن شاید اولش کسی نپسندید ولی انقدر در عین اینکه صدا تنظیم نیست صداهای تنظیمی نداره انقدر این صدا سوز داره به شدت گیرا به شدت گیرا و خیلی از الگوهای شعری و من از خوندن ایشون گرفتم تنها بودم گوش کردم دل شکسته به اون مطلب همون پیاده کردم داخلشون سبکی که گفتبه‌طور رسمی گفتید گرفت و مستمر حالی به حالی کرد و حالش خوب کرد و شما اون هیجان و طوفان توی جلسه دیدین کی بود یه چایی بخوری نه ببخشید قوتشا آقا ممنونم دست شما درد نکنه تقریبا حاج محمد مخلصسرای ما یه سوال بکنیم شما فرمایش می‌کنی درسته که توی جلسه ماشامم آقا دو ساعت می‌خونه هم نفس می‌افتند ولی هزار ماشالله محمد جان همچنان داره میخوه لطف امام حسین عزیزی سلام همینطور الان همینطوره خدمت شما که اولین صفحه که گفتید شعری که گفتید و گرفت و حال همه ر جا آورد محمدجون والا سبک زیاد بود ینه امام حسین لطفا ازنظر ایام فاطمیه اولین شهری بود که آقا جواد مقدم خوندن این یه استارتی بود که اولین استارت برای شعر که بخواد مداحی بخونه قطرکشور بخونه آقا جوان بودن کی بود بهادارتهران که خیلی گل کرد تا اونجایی که بخواد بلند شه که بپیچه اینور اونور شعر رو کسی به جز حسن حساب نکن که حاج حسین سیب سرخی خوندن خیلیم بلکه با همین صدا یه ذره می‌خونه می‌کنم دنیا ارزشی نداره این زن خودت و برا کسی خرابن بهترین رفیقتم یه روز میره و کسی به جز حسین حساب نکن

پیوند به بیرون