مرتضی اسدی

از یاقوت
مرتضی اسدی
زمینه فعالیتنویسندگی
تاریخ تولد۱۳۶۹ ‏(۳۳–۳۴ سال)
زبانفارسی
موضوع‌هادفاع مقدس
کارهای برجستهقصه ننه علی
کتاب‌هاقصه ننه علی • بهار آخرین فصل • آخرین نفس • هشتاد و اشک
آدرس اینستاگراممرتضی اسدی


مرتضی اسدی (زادهٔ ۱۳۶۹) نویسنده ایرانی است.

کتاب‌ها

ورود به عرصه نویسندگی

این کتاب روایت زندگی زهرا همایونی، مادر شهیدان امیر و علی شاه‌آبادی است و سعی کرده‌ام روایت این کتاب را بدون قضاوت انجام دهم و اگر مسئله‌ای را مطرح می‌کنم، علل آن را نیز بررسی کنم.

کار نوشتن را از ۹ سالگی با تصادفی که در مدرسه برای من رخ داد، آغاز کردم. هفت ساعت در موتورخانهٔ مدرسه زندانی بودم و این امر باعث شد به سمت داستان‌نویسی بروم. بعدها وارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم و در آنجا با استادان نویسندگی از جمله خانم پروانه میرزایی آشنا شدم.

حدود ۷۰ داستان کوتاه نوشتم، که تاکنون چاپ نشده‌اند. بعد از آن وارد هنرستان شدم و عکاسی خواندم. سپس در دانشگاه، رشتهٔ سینما را انتخاب کردم. از ۱۵ سالگی که وارد فضای مسجد و امور شهدا شدم، حدود ۱۰ هزار ساعت مصاحبه با خانوادهٔ شهدا انجام دادم. اولین کتابم در سال ۸۸ دربارهٔ شهید مهدی رضایی، از شهدای فتنهٔ ۸۸ و ضمیمهٔ آن چهار شهید دیگر فتنه بود.

بنده در دوران تحصیلم شاگرد تنبلی بودم و در مواقع بسیاری، معلم‌ها از کلاس اخراجم می‌کردند. یک‌بار یکی از معلم‌هایم خیلی از دستم عصبانی بود و من را تحویل ناظم داد. ناظم هم در آخر نوبت صبح آن‌روز به من گفت که «نمی‌گویم که درست را بخوان، می‌گویم که برو دنبال علاقه‌ات.» و بعد از این‌اتفاق من که فردای آن روز کلاس انشا داشتم، اولین متن زندگی‌ام را نوشتم. اولین نمرهٔ ۲۰ دوران تحصیلم را از همان درس گرفتم. بعدها وارد کانون پرورش فکری کودکان شدم و دوره‌های داستان‌نویسی را شرکت کردم. پس از مدتی هم وارد مسجد محله‌مان شدم.

در مسجد، قسمتی به نام امور شهدا وجود داشت که به ثبت و ضبط خاطرات خانواده شهدا نیاز داشتند. من وقتی وارد این قسمت شدم با تلفن‌همراهم مصاحبه‌هایی با خانوادهٔ شهدا انجام دادم. چیزی حدود ۱۰هزار ساعت مصاحبه سهم من از این حضور در امور شهدای مسجدمان بود. همین اتفاق باعث شد تا من به سمت پیاده‌سازی این خاطرات سوق پیدا کنم و اولین کتابم با نام هشتاد و اشک نگارش خاطرات پنج خانواده از شهدای فتنه ۸۸ است. بعد از این کتاب، من کتابی را هم به اسم بهار، آخرین فصل منتشر کردم. این کتاب دربارهٔ یکی از شهدای مدافع حرم است که از قضا با همدیگر هم‌محله‌ای بودیم.

کتاب قصه ننه‌علی داستان زندگی زهرا همایونی، مادر شهیدان امیر و علی شاه‌آبادی است و من اساساً آشنایی ام با مادر این شهدا، خود روایتی دارد. یک‌بار در سالن دعای ندبه بهشت زهرا، نمایشگاهی برگزار شده بود که عکس شهدا را به‌نمایش گذاشته بودند و آن عکس معروف از علی شاه‌آبادی هم در آن نمایشگاه بود. در آن روز من آدرس منزل خانم زهرا همایونی را پیدا کردم و به خدمتشان رفتم. قصد داشتم اثری را دربارهٔ شهیدانشان به نگارش دربیاورم. خود مادر شهدا به من گفتند که «هرکسی تا الآن این‌جا آمده، رفته و دیگر پشت سرش را هم نگاه نکرده.» و من در پاسخ گفتم که «چنین نخواهد شد و من اثری که مدنظرم هست را خلق خواهم کرد.» اما اتفاقی که افتاد به‌جهت نوع خاص زندگی این خانم و پیچیدگی‌هایش، من هم رفتم و پشت سرم را نگاه نکردم. طی صحبت‌ها و رفت‌وآمدهایی بالأخره این اثر را قرار شد بنویسم و فرایند نگارشش را آغاز کردم.

من سعی کردم که روایت این‌کتاب را بدون قضاوت پیشینی انجام دهم و اگر مسئله‌ای را مطرح می‌کنم، علل آن را نیز بررسی کنم. شخصیت‌های این‌داستان، تماماً سفید و سیاه نیستند و هرکدام از شخصیت‌ها نکات مثبت اخلاقی دارند و مسائل و ایرادات اخلاقی را نیز ممکن است دارا باشند. در کل، داستان کتاب قصه ننه علی، داستان دختر کم‌سن و سالی است که برای کمک به معیشت خانواده همگام و همراه مادرش کار می‌کند و مسیر رشدش هم در همین اقتضائات تعریف می‌شود. این دختر در سن پایین ازدواج می‌کند و در مسیر زندگی مشترکش هم زندگی راحتی را تجربه نمی‌کند. همسرش، تندخویی‌ها و بداخلاقی‌هایی را مرتکب می‌شود و حرف و رفتارهایی که از سمت همسرش بر مذاقش خوش نمی‌نشست را با کتک جواب می‌داد. من در این‌داستان سعی کردم روایت متفاوتی را از خانوادهٔ شهدا بازگو کنم. آنچه که هست را بدون سانسور و بدون قضاوت به مخاطب عرضه کنم.[۲]


پانویس

  1. «بیوگرافی مرتضی اسدی». دریافت‌شده در ۶ تیر ۱۴۰۳.
  2. «گفت و گو با مرتضی اسدی نویسنده کتاب « ننه علی»». دریافت‌شده در ۶ تیر ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون