مرتضی حیدری آل کثیر

از یاقوت
مرتضی حیدری آل کثیر
زمینه فعالیتشاعر
ملیتایرانی
تاریخ تولد۵ اردیبهشت ۱۲۶۲ ‏(۱۴۱ سال)
محل تولدشوش دانیال، خوزستان
زبانفارسی و عربی
والدینحسن حیدری آل کثیر
تحصیلاتکارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
آدرس اینستاگراممرتضی حیدری آل کثیر


مرتضی حیدری‌ آل‌کثیر (زادۀ ۵ اردیبهشت ۱۳۶۲ در روستای حُرّ از توابع شوش دانیال) شاعر اهل ایران است.

تحصیلات و آغاز فعالیت حرفه‌ای

تحصیلات ابتدایی تا پایان متوسطه را در شوش گذراند و سپس از دانشگاه پیام نور شوشتر در رشته زبان و ادبیات فارسی لیسانس و در همان رشته موفق به اخذ کارشناسی ارشد گردید.

وی سرودن شعر را از سال ۷۷ آغاز کرد و تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی تا مقطع کارشناسی‌ارشد ادامه داد آل‌کثیر به زبان عربی مسلط است و علاوه بر سرودن شعر عربی، به ترجمه اشعار شاعران بزرگ عرب به فارسی اهتمام دارد. سرود و نوحه نیز از دیگر عرصه‌های فعالیت هنری او می‌باشد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. آل کثیر فعالیتش در حوزه شعر را از سال ۷۸ و به صورت حرفه‌ای از سال ۸۱ آغاز کرده است. وی با عضویت در انجمن شعر جوان و حضور در مسابقات شعر کشوری توانست فعالیتش را در حوزه شعر گسترش دهد.

سوابق اجرایی و مسئولیت‌ها

  • سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر شورای فرهنگ عمومی شهرستان شوش
  • برگزاری کارگاه شعر و نقد شعر معاصر و بررسی غزل معاصر
  • عضویت در انجمن شعر جوان و حضور در مسابقات شعر کشوری
  • دبیری دو کنگره استانی شعر دعبل
  • دبیری سه کنگره کشوری ناله‌های فرات، رضوی
  • داوری در بیش از ده کنگره استانی
  • داوری یک کنگره کشوری

کتاب

  • خورشید در عبای تو پیچیده، آرام دل، ۱۳۸۷
  • تشنه در ابر، تکا، ۱۳۸۸
  • دیر آمدی بهار، تکا، ۱۳۸۸
  • سرفه خونین تفنگی در باد، صریر، ۱۳۸۹
  • دموع و دماء، انتشارات موسسه هلال، ۱۳۹۳
  • اشاره، فصل پنجم، ۱۳۹۵
  • هنا باقون، آرام دل، ۱۳۹۸
  • اقدام و اقلام، ۱۳۹۸
  • به فکر آمدنم باش، مؤسسه فرهنگی هنری شاعران پارسی زبان، ۱۳۹۹
  • سنگ بر طاغوت، آرام دل، ۱۳۹۹
  • از نگفتن‌ها، شهرستان ادب، ۱۴۰۰
  • جان پدر کجاستی؟، صریر، ۱۴۰۰
  • ما ننساک، مکتب حاج قاسم، ۱۴۰۱

شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب

در خرداد ۱۳۹۰، در دیدار جمعی از شاعران با رهبر معظم انقلاب، مرتضی حیدری آل کثیر شعری به زبان عربی و در قالب ابوذیه[یادداشت ۱] خواندند.

نجیل ابوذیه الی صاحب العصر و الزمان «عج»:ابوذیه‌های پیوسته برای حضرت ولیعصر«عج»

مثل سکتت الضایع و نسکته / چون گمشده‌ای که سکوتش ناله است

ادور اعلیک واصرخ ونسکته؟ / در جستجوی توام و می‌پرسم از کدام جاده می‌آید؟

الدمع یعمی اعیونی و نسه اکته / اشک‌ها تماشایم را سد می‌کنند و یادم می‌رود که پاکشان کنم

عمت عین اللی ما تقراک الیه / کورباد ! دیده‌ای که نتواند تو را برای من بخواند

الیه یا صبی العین وقراک / ای روشنای دیده من نوری بر من ساطع کن

توج ظلمت صفنتی ابجدم و قراک / که تاریکی خلوتم را با گام‌های با وقار خود برخواهی افروخت

احسّک آیة‌ التطهیر و قراک / تو را چون آیه‌ی «تطهیر» حس می‌کنم و میخوانم

ونظف روحی من رجس البریه / و روحم را از زشتی دنیا پاک می‌کنم

و نظف بیت بیتی و القصیده / و با تو بیت بیت قصیده‌ام را پاک می‌کنم

و اصید احله صفاتک و القه صیده / زیباترین صفات تو رادر شعرم صید می‌کنم و خود نیز صید تو می‌شوم

درب‌السعد انته و القصیده / تو راه سعادتی و عابران آن

الانس و الثری و الجن و الثریه / تمام جن و انس و خاک و آسمان است

کلنه‌ انطوف عینک یا عصرنه / همه‌ی ما طواف چشم تو را می‌کنیم ای امام عصر(عج)

اببطن رحة العالم یوعه صرنه / ما چرخ آسیاب هستی را می‌چرخانیم

مثل رمّانه خصمک یوعصرنه / چنانچه دشمنان تو ما را چون اناری بفشارند

و شرب دمنه و خفگنه اعله الوطیه / خونمان را بریزند و بر زمین‌مان بیفکنند

نردلک حبه حبه انصوغ شعبان / دوباره دانه‌دانه برمی‌گردیم و مردم تو می‌شویم

وعله وحشتنه ثغرک دوم شعبان / چرا که بر وحشت تاریکمان لبخند تو همیشه ساطع است

یعادل کل فرحته نصف شعبان / نیمه‌ی شعبان تمامی شادی ماست

مته ننظر جمالک سطح ضیه؟ / بگو در کدام روز می‌بینیم که زیبایی تو نورش را نمایان کرده است؟

در حاشیه

مرتضی حیدری آل‌کثیر بود؛ اهل شوش بود و عرب و قرار بود شعر عربی بخواند. وقتی با رهبر سلام و علیک کرد لحن عربی‌اش مشخص شد. با ادب تمام از حضاری که نمی‌فهمیدند شعرش را عذرخواهی کرد و گفت شعر در قالب «ابوذیه» است. حیدری توضیح داد که عربی ِشعرش محلی است. «زمانی» وقتی شاعر، شروع کرد به خواندن، کاغذی به رهبر داد که شعر و ترجمه‌اش در آن آمده بود. اولش پیش خودم فکر کردم کار خوبی نکرده‌اند که متن عربی و ترجمه‌ی شعر را روی کاغذ به رهبری داده‌اند که عربی را مثل فارسی حرف می‌زند؛ ولی زود متوجه شدم که این عربی خیلی محلی است و فصیح نیست.

رهبر به نوشته‌های روی کاغذ نگاه کرد و وقتی سرش را بلند کرد، داشت با حیدری هم‌خوانی می‌کرد آرام. شعر که تمام شد رهبر گفت:

آفرین آفرین. از این ابوذیه‌های عربی ما خاطره‌های خوبی داریم با این آقایان عرب‌های خوزستانی در زندان در سال ۴۲. آنها آنجا می‌خواندند. ابوذیه یک قالب ویژه شعر است با زبان محلی. سه مصرع با یک قافیه که هرکدام به یک معنا هستند هر چند در تکلم به یک شکل است. مانند شعبان در این شعر.

بعد رهبر بی‌مقدمه یک ابوذیه خواند (که بعد از جلسه وقتی از آل‌کثیر پرسیدیم گفت یک ابوذیه عاشقانه بود) که باعث بهت همه جلسه شد:

«إلبدر شع ابجبینک والله لیله

إلبرد بشفاک یدعج والله لیله

مضت لیله ابوصالک والله لیله

عثربیها الدهر واحواک لیه»

[ترجمه: ماه کامل در حسن تو تابید و نمایان شد

و دانه‌های باران بر لبان تو به گوهرهای گرانبها می‌مانست

در وصل تو شبی بر من گذشت که با همه‌ی شب‌ها تفاوت داشت

شبی که روزگار حواسش نبود و تو را نصیب من کرد]

ابوذیه‌ی رهبر که تمام شد، جمعیت صلواتی همراه با خنده فرستاد. خود آل‌کثیر هم به خنده افتاد از این همه عربی‌دانی رهبر. «زمانی» هم تشکر کرد و گفت: خیلی ممنون لذت بردیم، بیشتر از شعرخوانی رهبر البته.[۱]

نمونه‌ای از اشعار

چه وداعی‌ست، که باید به بلا دست دهد
می‌دود تیغ، که با خون خدا دست دهد
خیمه جان! حوصله کن، تشنگی‌ات خواهد ریخت
به دل کودک اگر حال دعا دست دهد
در فرودست، مَهِ مشک به دستی انگار
رفته تا آب، به طفلان فرا دست دهد
رفته تا با همه تشنگی‌اش در باران
شد اگر فتنه صد تیغ بپا، دست دهد
شده شرمنده که این مشک به دندان دارد
هدیه را او نتوانست که با دست دهد
خیمه جان! حوصله کن، ماه تو برمی‌گردد
شده بی‌دست به درگاه تو بر می‌گردد


بنویسید با خون

چیزی بنویسید که بهتر بدرخشد
تا با خط کوفی دل دفتر بدرخشد
یک دایره با نیزه و شمشیر ببندید
باشد که شب دشت سراسر بدرخشد
پیشانی هر نیزه بلند است به یک سر
بر نیزه جسمم سری آخر بدرخشد
از خوردن صد بال به هم می‌وزد این باد
تا چشم بیابان به کبوتر بدرخشد
از سر بنویسید، که شمشیر حسن نیز
تصمیم گرفته‌ست که دیگر بدرخشد
خورشید به یک گوشه و مهتاب به یک سمت
رفته‌ست مگر چهره اکبر بدرخشد
گل‌ها همه آماده ابراز وجودند
گل بسته به آن است که پرپر بدرخشد


جوایز و افتخارات

  • برگزیده جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش آیینی
  • برگزیده جشنواره بین‌المللی شعر نبوی مشهد
  • برگزیده جشنواره سراسری شعر و داستان جوان حوزه هنری
  • رتبه برگزیده جشنواره‌های شعر دانشجویی
  • جایزه‌ی برگزیده کتاب سال دفاع مقدس سال ۸۶

پانویس

  1. «شعرخوانی مرتضی حیدری آل کثیر». دریافت‌شده در ۱۰ خرداد ۱۴۰۳.

یادداشت

  1. یکی از قالب های شعر عربی است که در آن مصرع ها بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» (مثل: مسلمانان مرا وقتی دلی بود1) هستن. سه مصرع اول ردیف هایی دارن، که از لحاظ نوشتاری یکسان، اما از لحاظ معنایی متفاوت هست. مصرع چهارم هم با مصرع های قبلی فرق داره، و به جای ردیفی مثل ردیف سه مصرع بالا، با کلمه ای تموم میشه که آخرش «ـیّه» (یاء مشدد و هاء) دارد.