مرتضی شاه‌کرم

از یاقوت
مرتضی شاه‌کرم
فعال هنری
اطلاعات شخصی
تاریخ تولد۲۲ بهمن ۱۳۶۳ ‏(۳۹ سال)
ملیتایرانی
زبان مادریفارسی
محل تولدتهران
اطلاعات هنری
پیشه
  • کارگردان
  • بازیگر
  • نویسنده
شروع فعالیت هنری۱۳۷۳
جوایزجوان برتر تئاتر کشور
اخذ نشان جوان نخبه تئاتر ایران در سال ۱۳۹۲
اطلاعات ارتباطی
آدرس اینستاگراممرتضی شاه‌کرم


مرتضی شاه‌کرم (زادهٔ ۲۲ بهمن ۱۳۶۳ در خرمشهر) نویسنده، بازیگر و کارگردان ایرانی است. کسب عنوان جوان برتر تئاتر کشور و اخذ نشان جوان نخبه تئاتر ایران در سال ۱۳۹۲ از جمله افتخارات مرتضی شاه‌کرم است. وی نویسندگی فیلم «من قاسم سلیمانی‌ام» را برعهده داشته است.

زندگی و فعالیت حرفه‌ای

او اصلیتی خرمشهری دارد. وی از سال ۷۳ فعالیت هنری خود را با شرکت در دوره‌های آموزش بازیگری تئاتر در شهرستان خرمشهر آغاز کرده و سال ۷۵ دراولین تجربهٔ حضور حرفه‌ای‌ در تئاتر، موفق به دریافت عنوان بهترین بازیگر مرد جشنوارهٔ امور مساجد استان خوزستان می‌شود.

مرتضی شاه‌کرم به‌عنوان بازیگر سابقه حضور در آثاری همچون فیلم «اینجا خانه من است»، «روز واقعه»، «به تهران خوش آمدید»، فیلم کوتاه «همسایه‌ها»(۱۳۹۱) و سریال‌های «نجلا ۱»، «نجلا ۲»، «موچین»، «شهیدانه زیستن»، «کتونی زرنگی» در کارنامه هنری خود دارد.[۱]

«من قاسم سلیمانی‌ام»؛ نوشته مرتضی شاه‌کرم است که شامل پنج نمایشنامه با هدف آشنایی بهتر مخاطب از جهان بینی و ایده لوژی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تامین گروه ‌های نمایشی جوان در حوزه متن نمایشی است.[۲] او همچنین نویسندگی نمایش‌های "زیرزمینی ها"، "عند از مطالبه"، "نوبت یعنی بعدی" را نیز برعهده داشته است.

جوایز و افتخارات

بازیگری

  • کسب عنوان جوان برتر تئاتر کشور و اخذ نشان جوان نخبه تئاتر ایران/ ۱۳۹۲
  • جایزه اول بازیگری مرد/ نمایش فصل سبز دیدار/ جشنواره تئاتر استان خوزستان. دزفول/ ۱۳۷۵
  • جایزه اول بازیگری مرد / نمایش صبور/ جشنواره تئاتر استان خوزستان/ ۱۳۸۰
  • جایزه دوم بازیگری مرد / نمایش رهاشده / جشنواره مونولوگ استان خوزستان/۱۳۸۱
  • جایزه اول بازیگری مرد /نمایش زیر بیرق باد/ جشنواره سراسری تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۸۳
  • جایزه سوم بازیگری مرد / نمایش زیر بیرق باد/ جشنواره تئاتر استان خوزستان/۱۳۸۴
  • جایزه اول بازیگری مرد / نمایش نقطه سر خط/ جشنواره تئاتر استان خوزستان/ ۱۳۸۷
  • جایزه اول بازیگری مرد/نمایش سکوت، هپروت، ملکوت/ جشنواره بین‌المللی تئاتر مقاومت/ ۱۳۸۸
  • جایزه دوم بازیگری مرد/نمایش سکوت، هپروت، ملکوت/ جشنواره تئاتر بومی استان خوزستان/۱۳۸۹
  • جایزه دوم بازیگری مرد/نمایش تمام من همه عدو/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۹۰
  • جایزه دوم بازیگری مرد/ نمایش تمام من همه عدو/ جشنواره تئاتر ملی نفت/ ۱۳۹۰
  • جایزه اول بازیگری مرد/نمایش تمام من همه عدو/ جشنواره سراسری تئاتر بصیرت/ ۱۳۹۱
  • جایزه اول بازیگری مرد / نمایش تو هرگز نخواهی گشت/ جشنواره تئاتر استان تهران/ ۱۳۹۱
  • جایزه اول بازیگری مرد /نمایش تو هرگز نخواهی گشت/ جشنواره تئاتر فجر/منطقه پنج/ قشم/ ۱۳۹۱
  • جایزه اول بازیگری مرد / نمایش تو هرگز نخواهی گشت/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح/ ۱۳۹۲
  • جایزه دوم بازیگری مرد/ نمایش دیدومک/ جشنواره ملی تئاتر ایثار. تهران / ۱۳۹۴

نویسندگی

  • جایزه سوم نویسندگی/ نمایشنامه زمین سرخ است/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۷۹
  • جایزه سوم نویسندگی / نمایشنامه رها شده / جشنواره مونولوگ استان خوزستان /۱۳۸۱
  • جایزه سوم نویسندگی/نمایشنامه آخر آسفالت/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۸۶
  • جایزه برتر نویسندگی/ نمایشنامه آخر آسفالت/ جشنواره تئاتر استان خوزستان/ ۱۳۸۶
  • جایزه سوم نویسندگی/ نمایشنامه ما چهار نفر بودیم/ جشنواره بین‌المللی تئاتر رضوی/ ۱۳۸۸
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه تمام من همه عدو/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح/ ۱۳۹۰
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه تمام من همه عدو/ جشنواره تئاتر ملی نفت/ ۱۳۹۰
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه تمام من همه عدو/ جشنواره سراسری تئاتر بصیرت /۱۳۹۱
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه یک دومم/ جشنواره تئاتر استان تهران / ۱۳۹۰
  • جایزه دوم نویسندگی/ نمایشنامه یک دومم / جشنواره تئاتر فجر، منطقه یک/ ۱۳۹۰
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه تو هرگز نخواهی گشت/ جشنواره تئاتر استان تهران / ۱۳۹۱
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه تو هرگز نخواهی گشت/ جشنواره تئاتر فجر/ منطقه دو/ قشم/ ۱۳۹۱
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه عجیب، امور، قضیه/ جشنواره تئاتر فجر/ منطقه پنج /رشت/ ۱۳۹۱
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه تو هرگز نخواهی گشت/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح خرمشهر/۱۳۹۲
  • جایزه دوم نویسندگی/ نمایشنامه آقای قاضی صدایم را می‌شنوی/ جشنواره تئاتر ضامن/ کرمان/ ۱۳۹۲
  • جایزه دوم نویسندگی/ نمایشنامه من تا مرز من/ جشنواره طلوع خرداد ورامین / ۱۳۹۳
  • جایزه دوم نویسندگی/ نمایشنامه گندم/ جشنواره تئاتر استان البرز/ ۱۳۹۳
  • عنوان سوم نویسندگی/ نمایشنامه آقای قاضی صدایم را… / جشنواره تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۹۳
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه نوبت یعنی بعدی/ جشنواره ملی تئاتر ایثار/ ۱۳۹۴
  • جایزه دوم نویسندگی / نمایشنامه گندم / جشنواره تئاتراستان هرمزگان /۱۳۹۵
  • جایزه اول نویسندگی / نمایشنامه تمام من همه عدو/ جشنواره تئاتر استان قم /۱۳۹۶
  • جایزه اول نمایشنامه نویسی/ نمایشنامه عندازمطالبه/ سی و ششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر. ادبیات نمایشی/ ۱۳۹۶
  • جایزه اول نویسندگی/نمایشنامه سانتی‌متر/ ششمین جشنواره تئاتر شهر تهران/ ۱۳۹۶
  • جایزه دوم نویسندگی/ نمایشنامه من تا مرز من/ جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۹۷
  • جایزه اول نویسندگی/ نمایشنامه عنداز مطالبه / سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر/۱۳۹۷

کارگردانی

  • جایزه سوم کارگردانی/ نمایش حارث/ جشنواره سراسری تئاتر شاهد/۱۳۷۸
  • جایزه سوم کارگردانی/ نمایش زندگی در سیاه/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح/ ۱۳۷۹
  • جایزه اول کارگردانی/نمایش رهاشده/جشنواره مونولوگ استان خوزستان/۱۳۸۱
  • جایزه سوم کارگردانی/ نمایش تله پاتی/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۸۳
  • جایزه سوم کارگردانی /نمایش آخر آسفالت/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح خرمشهر/ ۱۳۸۶
  • جایزه دوم کارگردانی/نمایش آخرآسفالت/ جشنواره تئاتر شکست حصرآبادان/۱۳۸۶
  • جایزه دوم کارگردانی/ نمایش لبخندنزن/ جشنواره بومی تئاترخوزستان/۱۳۸۷
  • جایزه اول کارگردانی/ نمایش تمام من همه عدو/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح خرمشهر / ۱۳۹۰
  • جایزه اول کارگردانی/ نمایش تمام من همه عدو/ جشنواره تئاتر ملی نفت/ ۱۳۹۰
  • جایزه اول کارگردانی/ نمایش تمام من همه عدو/ جشنواره سراسری تئاتر بصیرت /۱۳۹۱
  • جایزه اول کارگردانی/نمایش سانتی‌متر/ جشنواره تئاتر شهر تهران / ۱۳۹۶[۳]

سایر

  • جایزه بهترین طراحی/ تمام من همه عدو/ صحنه جشنواره تئاتر ملی نفت/ ۱۳۹۰
  • جایزه نمایش برگزیده/ سانتی‌متر/ جشنواره تئاتر شهر/ ۱۳۹۶
  • جایزه نمایش برگزیده/ تمام من همه عدو/ از جشنواره ملی نفت/ ۱۳۹۰
  • جایزه نمایش برگزیده/ جشنواره بین‌المللی تئاتر فتح/ ۱۳۹۰
  • جایزه ویژه هیئت داوران (بازیگری)/ سانتی‌متر/ جشنواره تئاتر شهر (تهران)/ ۱۳۹۶

گفتاورد

چه شد که تصمیم به نوشتن این مجموعه گرفتید؟
به پیشنهاد کورش زارعی قرار شد نمایشنامه‌ای بنویسم دربارهٔ لشکر ۴۱ ثارالله که شهید قاسم سلیمانی پایه‌گذار و فرمانده آن بود. لشکری بسیار تأثیرگذار در اتفاقات جنگ. برای تحقیقات محلی و پژوهش در این باره به کرمان رفتم. البته این پروژه برای زمانی بود که هنوز ایشان به شهادت نرسیده بودند. در تحقیقات محلی که انجام شد و ساعت‌ها گفت و گو با رفیق، همشهری، همرزم و… حاج قاسم سلیمانی به خاطراتی رسیدم که کمتر بازگو شده بودند. در نهایت از شهید سلیمانی به شناختی رسیدم و برایم این دغدغه به وجود آمد که خاطرات لشکر ۴۱ را بنویسم. برگشتم تهران و ماحصل آن سفر شد نوشتن نمایشنامه ای با عنوان «مثل ماهی در خاک» که روایت یکی از گردان‌های لشکر ۴۱ ثارالله بود؛ گردان غواص در عملیات‌های مختلف به خط شکن معروف بودند. نمایشنامه «مثل ماهی در خاک» در کرمان اجرا شد و با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. چون من خودم هم در اجرا بودم بازخورد اجرا را از زبان دوستان، فرماندهان و خانواده‌های شهدا گرفتم و با آنها گپ زدم. این صحبت‌ها مرا به شناخت دقیق تری از سردار رساند و بعد از شهادت ایشان به پیشنهاد آقای زارعی تصمیم گرفتم مجموعه ای از قصه‌هایی که از حاج قاسم می‌دانم را به نمایشنامه تبدیل کنم.
این نمایشنامه‌ها بیشتر برای اجرای خیابانی است، چرا این بستر را انتخاب کردید؟
تصمیم گرفتم خاطرات را در قالب نمایشنامه‌های محیطی و خیابانی به چاپ برسانم که سندی باشد برای بچه‌های تئاتر شهرستان که بتوانند این نمایش‌ها را کار کنند و نقش حاج قاسم و شخصیت ایشان را به مردم شهرستان‌های خودشان معرفی کنند. هدفم هم بچه‌های دور از تهران بود. چون معمولاً این بچه‌ها ضعیف ترند و دسترسی به آثار نمایشی برایشان کمتر است. سعی کردم در نگارش این نمایشنامه‌ها خاطراتی را بنویسم که به سادگی قابل اجرا کردن باشند و نیاز به ابزار خاصی نداشته باشند و گروه‌های جوان بتوانند به سادگی و با کمترین امکانات و بیشترین بهره‌وری نمایش‌ها را اجرا کنند.
دربارهٔ قصه‌های «من قاسم سلیمانی ام» بگویید؟
این مجموعه ۵ نمایشنامه کوتاه دارد که به چاپ دوم رسیده و تعداد زیادی اجرا رفته است؛ حدود ۷۰ گروه تئاتری کشور در شهرستان‌ها و جشنواره‌های مختلف نمایش‌ها را کار کرده‌اند. «مهندس مین» قصه یکی از سربازان حاج قاسم است که با اینکه در آن دوره ۵ زبان دنیا را حرف می‌زند و همه او را به عنوان مهندس می‌شناسند اصرار فراوان دارد در گروه بچه‌های خط شکن کار کند. ماجرا چالش بین سردار و این سرباز برای عضویت در این گردان است. ایثار و از خودگذشتگی مهندس تا جایی است که بعد از اسارت توسط دشمن، سر از تنش جدا می‌کنند. «مفقود دوم» مادری است که دو فرزندش که از سربازان حاج قاسم بودند، مفقود می‌شوند. حتی مزار پسر این مادر هم به اشتباهی تحویل کسی دیگر می‌شود. این نمایش چالش ایشان است برای خبر دادن به این مادر. «سرباز سردار» ماجرای دو نفر از فرماندهان گردان‌های لشکر ۴۱ ثار الله است که سردار ارادت خاصی به این دو داشته است و ما اتفاقات بین این دو نفر را از نگاه حاج قاسم در جنگ بررسی می‌کنیم. «کاخ ریاست جمهوری» قصه نجات و ایده ای است که حاج قاسم در کاخ بشار اسد و آخرین لحظه‌ها مطرح می‌کند.
«من قاسم سلیمانی ام» نیز قصه گروه تئاتری است که نمایشی دارند با عنوان شخصیت حاج قاسم سلیمانی و یکی از یاران نزدیک به نام احمد امینی و شخصیت عماد مغنیه و نوع رابطه با حاج قاسم سلیمانی را روایت می‌کند.
آیا نمایش‌ها منطبق بر افراد حقیقی‌اند؟
نمایشنامه اول علاوه بر راوی چهار شخصیت دارد و با محوریت یکی از سربازان خاص حاج قاسم در سال‌های دفاع مقدس، یعنی شهید عباسعلی فتاحی نوشته شده است. عباسعلی در اوج جوانی به شش زبان زنده دنیا تسلط داشت و در آمادگی جسمانی هم با توجه به رزمی کار بودنش نمره بسیار بالایی می‌گرفت. او تک فرزند خانواده بود و با این حال زمانی که وارد لشکر ۴۱ شد، مستقیم به خطرناک‌ترین بخش تیپ پا گذاشت: گردان تخریب! از آنجا کم‌کم به مهندس مین معروف شد و در نهایت سرنوشتی روضه وار و تکان دهنده برایش رقم خورد.
آیا متن ناظر بر جلوه‌های خاصی می‌باشد؟
مفقود دوم دربارهٔ رشادت‌های دو برادر کرمانی است. قصه به زمانی برمی گردد که بچه‌های کرمان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان تازه قرار بود در یک تیپ مستقل به نام لشکر ۴۱ ثارالله سازماندهی شوند. حاج قاسم شد فرمانده لشکر و این دو برادر که سر نوبت جبهه رفتن باهم مدام بحث داشتند، شدند دوتا از پابه رکاب‌ترین نیروهای فرمانده.
روایت گری در متن بسیار پررنگ است، آیا این موضوع عمدی است؟
در نمایشنامه «سرباز سردار» در سه بخش مجزا به منش حاج قاسم و نیروهایش می‌پردازد و هدف اصلی‌اش بررسی بعضی ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی است. سه تا بازیگر دارد که هر کدام یک قصه از سردار دل‌ها را روایت می‌کنند. اینجا تماشاگر در اجرای نمایش مشارکت مستقیم دارد. بازیگرها سوالاتی می‌پرسند و تماشاگرها قرار است جواب آنها را در آستین شان داشته باشند تا با مشارکت هم قصه را جلو ببرند. قصه اول در مورد شهید حسین یوسف اللهی است. همان نوجوان عارفی که حالا و برای همیشه در گلزار شهدای کرمان همسایه سردار قاسم سلیمانی ا ست. قصه دوم برشی مختصر از جنگ پیشمرگ‌های کرد با داعش است. اربیل درحال سقوط است و صدای پای داعش پشت دیوارهای شهر به گوش می‌رسد. هیچ‌کس هم از غرب و شرق عالم قصد ندارد به داد مسعود بارزانی و اقلیم کردستان برسد. زمزمه فرار بین نیروهای کرد در حال انتشار است، تا اینکه تماس بارزانی با ایران و قول مردانه حاج قاسم ورق را برمی‌گرداند.
پرده سوم این نمایش هم در خانه عماد مغنیه در بیروت رقم می‌خورد. او به تازگی شهید شده و حاج قاسم به دیدار دخترش، زینب مغنیه رفته است. دختری صبور که مثل خیلی از فرزندان شهدا ایشان را عمو صدا می‌کند.
یکی از نمایش‌ها اشاره به موضوعی دارد که از جمله ناگفته‌های جنگ با داعش است موضوع چه بوده؟
نمایشنامه چهارم از روزهای غم آلوده و غریبی می‌گوید که پایتخت سوریه در یک قدمی سقوط ایستاده بود. آن ایام اوضاع به شکلی پیش می‌رفت که داعش تا نزدیکی کاخ ریاست جمهوری جلو آمده بود و در دولت و ارتش سوریه خیانت، عدم اعتماد و ترس بیداد می‌کرد. در چنین شرایطی بود که جبهه مقاومت به دنبال تکیه گاهی محکم در آخرین سنگرهای باقی مانده دمشق می‌گشت؛ چه تکیه گاهی محکم‌تر از شانه‌های استوار حاج قاسم؟ او شخصاً با جمع معدودی از یارانش به دمشق رفت، وارد کاخ ریاست جمهوری شد و سکان کشتی را در یکی از طوفانی‌ترین برهه‌های تاریخ به دست گرفت. حالا دیگر خودتان باید بخوانید و ببینید که آن روز وقتی مهم‌ترین اعضای کابینه بشار اسد از طریق غذا مسموم شدند و پزشک‌ها هم دست شان به جایی بند نبود، بروبچه‌های حاج قاسم چطور ناممکن‌ها را برای پیروزی ممکن کردند.
... واما ماجرای غواصان لشکر در این اثر به چه نحوی منعکس شده است؟
نمایشنامه پنجم قرار است دست ما را بگیرد و برود سراغ بچه‌های گردان ۴۱۰ لشکر ۴۱، گردان غواص‌ها. رزمنده‌هایی که با تمرین‌های کمرشکن آماده مهیب‌ترین روزهای نبرد می‌شدند. صبح‌ها به آب می‌زدند و غروب برمی‌گشتند. اکثر بچه‌های این گردان خط شکن کرمانی بودند و فرمانده شان، علی عابدینی، یکی از نیروهای خیلی خاص و نخبه لشکر بود. اما عابدینی در حین عملیات والفجر ۳ به شدت از ناحیه شکم مجروح و روانه بیمارستان می‌شود. بعد از او حاج قاسم با انتخابی هوشمندانه و دقیق، احمد امینی رفیق شفیق عابدینی را به عنوان فرمانده گردان غواص برمی‌گزیند. کسی که بین دوندگی‌هایش هرچند روز یک بار، دقایقی از فرط بی‌خوابی بیهوش می‌شود و وقتی به هوش می‌آید دوباره بی‌وقفه کارهایش را از سر می‌گیرد! اینجا هم مثل دو نمایشنامه اولی، محور قصه سربازان حاج قاسم‌اند. نویسنده با دست گذاشتن روی گوشه‌هایی از زندگی نیروهای خالص و مخلص او، رسم و مرام قهرمان‌ها را به مخاطبش یادآوری می‌کند. مرامی که اگر نباشد، آدمی حتی از هزار فرسنگی رؤیای «قاسم سلیمانی شدن» هم نمی‌تواند رد بشود. برای نزدیک شدن به ساحت او و پا جای پایش گذاشتن، باید راه و رسمش را شناخت و برای شناختن راه و رسم خودش، باید دور و بر تک تک نیروهای عزیزش هم گشت و از احوال شان پروانگی یادگرفت.[۴]


پانویس

  1. «مرتضی شاه‌کرم». دریافت‌شده در ۴ مهر ۱۴۰۳.
  2. «دربارهٔ من قاسم سلیمانی‌ام». دریافت‌شده در ۴ مهر ۱۴۰۳.
  3. «بیوگرافی مرتضی شاه‌کرم». دریافت‌شده در ۴ مهر ۱۴۰۳.
  4. «مرتضی شاه کرم در گپ و گفتی با «ایران» مطرح کرد: خاطراتی کمتر شنیده شده از سردار». روزنامه ایران. ۱۲ دی ۱۴۰۰. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون