چرا حوزه علمیه را ترک کردید؟
چون درگیر برنامههای مداحی و همچنین کارهای روزمره زندگی بودم، حوزه را ترک کردم.
شما به عنوان یک حرفه و شغل به مداحی مینگرید؟
ببینید، مداحی خواه، ناخواه یک حرفه مثل دیگر کارهای هنری است که اگر حرفهای با آن برخورد نشود، از این دایره وحیطه دور خواهد شد. هنر آیینی است که با معنویت همراه است واگر غیر از این باشد، یک هنر معمولی است و هر مداحی که حرفهای کار کند، دیگر کارهای روزمرهاش را هم تحتتأثیر قرار میدهد. وقتی که در امور تربیتی مدارس مشغول به کار بودم، دیدم که باید شغلم را عوض کنم و شغلی داشته باشم که با مداحی ارتباط مستقیم داشته باشد. به همین جهت با همت چند تن از دوستانم دفتر خدماتی مسافرتی و زیارتی به عتبات عالیه و حج عمره را راهاندازی کردیم.
پس میتوانید به مناطقی که برای امر مداحی سفر میکنید کارتان را هم تبلیغ کنید؟
میتوانم اما این کار را نمیکنم.
مداحی چند سالی است که در ایران به صورت گسترده و منظم فعالیت میکند. آیا مداحان سازماندهی خاصی دارند و جایی هست که به مشکلات آنها رسیدگی شود؟
خیر، هنوز سازماندهی نشده است.
دلیلش را در چه عاملی میدانید؟
چون متولی ندارد.
ولی هر ساله حوزه هنری وابسته به تبلیغات اسلامی همایشی برگزار میکند. آیا تاکنون نتوانستهاید آن همایشها را در مجموعهای جمعآوری و زیر نظر ارگانی هدایت کنید؟
خیر، ما چند مداح و پیشکسوت داریم که بانی این گردهمایی دو روزه در حوزه هنری شدند. در این برنامه تحت عنوان «ستایشگران عشق ولایت»، از چهرههای شاخص تقدیر میشود که متأسفانه در همان دو روز، همه برنامهها تمام میشود و هیچ موقع این فکر که امر مداحی در کشور سازماندهی شود، عملی نشده است.
حافظان و قاریان قرآن چند سالی است که زیر نظر دفتر معظم رهبری حمایت و سازماندهی شدهاند، آیا بهتر نیست مداحان نیز زیر نظر این دفتر هدایت و حمایت شوند؟
دفتر تشکیلاتی مقام معظم رهبری بهترین و سزاوارترین دفتر است ولی ایراد از ماست که ما پیشنهاد رسمی ندادهایم و امیدواریم که این مشکل به زودی حل شود.
شما به صورت حرفهای چند سال است که مداحی میکنید؟
حدود سی سال است.
یادتان هست وقتی که برای اولینبار مداحی کردید، چه احساسی داشتید؟
کلاس سوم دبستان بودم که اولین برنامه را اجرا کردم. در آن موقع من به مدرسه اسلامی که تحت جامعه تعلیمات اسلامی بود و به صورت اسلامی اداره میشد، میرفتم مربی مداحی ما آقای «کنی» بود. درست یادم است که او ما را در شب نیمه شعبان به مسجدالرسول(ص) برد و من روی پله سوم منبر رفتم و شروع به خواندن و مداحی امام زمان(عج) کردم و الحمدالله مشکلی پیش نیامد.
در زمان کودکی در کدام محله زندگی میکردید؟
در محله نازیآباد تهران زندگی میکردم. محله اصیل و عجیبی بود. همه مردم مثل یک خانواده به همدیگر علاقه داشتند، اما کمکم بافت سنتی آن از هم پاشیده شد. با توجه به گذشت زمان و مهاجرتهای پیدرپی، صمیمیت و بومی بودن مردم کمرنگ شد و مردم اصیل آنجا، اغلب به دیگر نقاط شهر، بخصوص به شرق تهران نقل مکان کردند. البته منطقه شرق تهران، مثل الان شلوغ و پرجمعیت نبود.
زندگی شما هم زیر ذرهبین مردم است و به عنوان یک الگو به شما مینگرند؟
بله، همینطور است. باید سعی کنیم در حد متوسط مایل به خوب زندگی کنیم. طوری که باید ماشین متوسط سوار شویم.
اوقات فراغتتان را چگونه میگذرانید؟
من اوقات فراغتم را بیشتر در مسافرت به سر میبرم.
برای مداحی، بیشتر به کشورهای مذهبی سفر میکنید؟
خیر، نه تنها به کشورهای مذهبی و عربی، بلکه به دیگر کشورهای اروپایی مثل انگلستان، اتریش، فرانسه و آلمان سفر میکنم و الان هم برای سفر به آلمان آماده میشوم.
حضور ایرانیان و مسلمانان آنجا برای شرکت در مراسم مذهبی بویژه عزاداری امام حسین(ع) و یاران باوفایش چگونه است؟
ببینید، در حال حاضر، گرایش جوانان به مذهب در ایران وخارج از کشور بیشتر شده است و هر کس گمشدهاش را در روح مذهب جستوجو میکند تا به آرامش برسد.
برگردیم به سؤال قبلی، از بین سفرهای خارجی کدام کشور را دوست دارید؟
مکه مکرمه را دوست دارم.
چرا؟
چون امالقراء و مادر همه سرزمینهاست. یک کشش عجیبی دارد. هر دفعه که به آنجا سفر میکنم گویی اولینبار است و یک حس دارم که هیچوقت کهنگی ندارد.
چند بار به آن سرزمین سفر کردید؟
بیست و هشت مرتبه است که به مکه مکرمه سفر کردم. یک حس وصفناشدنی است که نمیشود آن را بیان کرد.
لطف ائمه(ع) را در زندگی و کار مداحیات دیدهای؟
بله. یک زمانی صدای من از لحاظ حجم ضعیف بود ولی ظرافت زیاد داشت و صدایم زیر بود و حتماً باید با اکو و سیستمهای صوتی میخواندم که صدایم به همه برسد. حدود ده سال پیش، پانصد دانشجوی دانشگاه پزشکی تبریز به زیارت امامرضا(ع) آمده بودند و از من خواستند که دعای عرفه را بخوانم. من هم خواندم دوباره درخواست کردند که دعای «جامعه کبیر» را بخوانم چون دعای طولانی است من گفتم که صدایم نمیرسد. ولی آنها اصرار کردند، به آقا گفتم صدایم نمیرسد. اگر تو راضی هستی صدایم را قوی کن. از آن روز تاکنون صدایم پختگی و حجم عجیبی پیدا کرد. این از کرامات امامرضا(ع) است که شامل بنده شد.
آیا فرزندان شما هم میخواهند در آینده مداح شوند؟
پسر دوم من به مداحی علاقه دارد و صدای خوبی هم دارد ولی حجب و حیای خاصی دارد و من ترجیح میدهم اول به تحصیل بپردازد، بعد به مداحی روی آورد.
آرزوی شما برای جوانان نازیآباد، تهران و ایران چیست؟
آرزو دارم تمام جوانان موفق شوند. متأسفانه با شعار آزادی و رفع محدودیتها که خیلی فریبنده است دریچهای را به روی جوانان ایرانی گشودند که دورنمایش قشنگ بود. تصویر باغ بود اما پرتگاه بود. آرزو دارم جوانان با توسل به ائمه اطهار و شرکت در مجالس مذهبی و عزاداری روح شکننده خود را قوی کنند و خودشان را از هرگونه آلودگی کنار بکشند تا جوانانی برومند و ارزشی داشته باشیم. چون جوانان سرمایه این مملکت هستند.[۴]
مرتضی طاهری
زمینه فعالیت | مداحی |
---|---|
ملیت | ایرانی |
محل تولد | تهران |
محل زندگی | تهران |
خویشاوندان سرشناس | محمدرضا طاهری (برادر) حسین طاهری (برادر زاده) حنیف طاهری (نوه عمو) |
مرتضی طاهری (زاده تهران) مداح اهل بیت علیهم السلام و اهل ایران است. وی که در خانوادهای مذهبی و اهل روضه و روضهخوانی بدنیا آمده بود، از کودکی به مداحی علاقهمند شد و در این عرصه شاگرد شیخ احمد کافی بوده است.[۱] مرتضی طاهری بعد از پایان تحصیلات مقدماتی به حوزه علمیه رفت ولی به تحصیل در حوزه ادامه نداد.[۲]
حاج مرتضی طاهری بارها در در حرم امام رضا(ع) و حسینیه امام خمینی در محضر رهبر انقلاب اسلامی روضهخوانی کرده است.[۳]
ابتدا سابقهای از شروع مداحی خود بفرمائید آیا در این مسیر اندیشههای مرحوم کافی و مرحوم پدرتان و برادرانتان تاثیر گذار بوده است؟
توفیق داشتم الحمدالله حدود ۴۵ و ۴۶ سال نوکری اهل بیت (ع) را تا امروز دنبال کنم[یادداشت ۱]، البته از لحاظ سنی من از اخویهای[یادداشت ۲] دیگر بزرگتر هستم. من از دوره دبستان شروع کردم، کلاس دوم و سوم دبستان وقتی به خواندن میایستادیم از لحاظ فنی تقریبا مثل یک مداح دوره دیده بودم و این لطف خدا بود که چشم باز کردیم در خانهای بودیم که مرحوم پدر ما مداح بود و مداح قَدَر زمان خودش بود نه از بد حادثه و اتفاق مداح شده باشد. مرحوم پدرمان هم از همان دوره بچگی زمزمه میکرده و دوره علی اکبر خوانیهایش مطرح بود که البته ما خیلی یادمان نمیآید. به هر حال پدرم مداح کم نظیری در جلسات مطرح و قوی آن روز بوده و من در یک همچنین خانوادهای چشم باز کردم. بالاخره تمام ریزه کاریهای فنی را آموخته بودیم؛ یادم است بچه بودم و کلاس سوم یا چهارم دبستان همراه مرحوم پدرم رفته بودیم خانه یکی از مداحان که آنجا جمع میشدند و ماهیانه یا هفتگی مجلس داشتند، یادم نیست ولی جلسهای بود که مداحان جمع میشدند و یک دستگاه ضبط ریلی[یادداشت ۳] داشتند و نوار گذاشته بودند، یکی از مداحان قدر زمان شعر می خواند که در شعرش یک ایراد داشت. به هر حال از دوره دبستان شروع کردیم و مرحوم پدرمان استاد ما بودند و استاد بزرگتر ما مرحوم شهید حجت الاسلام و المسلمین آشیخ احمد کافی(ره) بود که خیلی من هم در روضه و هم دعا خوانی استفاده فراوانی از ایشان کردم و امروز آن تجربه دست مایه خواندن من در روضه و مداحی است.
در مدرسهای که ما میرفتیم جزء مدارس زنجیرهای اسلامی بود، جامعه تعلیمات اسلامی مرحوم آشیخ عباسعلی اسلامی که از روحانیون زمان طاغوت بود و اقدام به چنین حرکتی کرده بود و مدارسی را در سطح کشور مخصوصا تهران داشت. در آن مدرسه برای تربیت این چنینی خیلی دغدغه داشتند و تشویق میکردند و ما هم از همان روز اول در سر صف برای بچهها میخواندیم و یا در جلساتی که از کل کشور داشتند و نیمهی رمضان برای افطار میآمدند و مسئولان در آن جلسه حضور داشتند، قبل یا بعد از افطار برنامهریزی برای ما میکردند و ما در جمع روسای آنها میخواندیم. خدا حفظ کند آقای کنی، مربی پرورشی ما که هنوز هم در قید حیات هستند. ایشان بچهها را به حالت حرکت جمعی به مسجد محل میبرد و من در پله دوم، سوم مسجد محل میایستادم و برای مردم و بچهها که جزیی از جمعیت بودند مولودی میخواندم و مورد تشویق قرار میگرفتم. تشویق در سنین کودکی بسیار مهم و موثر است و در مقابل آن کور کردن ذوق هم از آن طرف اثر منفی دارد. ما در جلسات خود افرادی را داشتیم که وقتی میخواندند ناخودآگاه همه میخندیدند ولی من تشویق میکردم. همان آقایی که خواندنش سبب خنده دیگران میشد، امروز یک رکنی در یک قسمت از شهر تهران است و جلسات آموزشی و مجمعی دارد؛ لذا این تشویق خیلی موثر است.
از جریان آشنایی با مرحوم کافی بگویید. چقدر وجود ایشان به موفقیت شما در عرصه مداحی کمک کرد؟
یک آقایی بود در محله خودمان که جوانان را جمع میکرد و میخواندند. خدمتگزار مهدیه بود و بدون هماهنگی با ما رفته بود پیش مرحوم کافی گفته بود این در هیات ما میخواند خیلی قشنگ هم میخواند و اجازه بدهید که امروز هم بخواند وظهر ۱۱۰ نفر را ناهار دعوت کرده بود، روز آخر روضه خوانی بود. گفت آقایان خدمت گذار ساکت باشند این آقازاده میخواهد سخنرانی کند، فکر کرد میخواهم دکلمه کنم من بلند شدم شروع کردم خواندم.
با حاج محسن بودید یا تنها بودید؟
نه، تنها بودم. شعر امام زمان (عج) خواندم بعد هم روضه حضرت زهرا (س) را خواندم و گفت خیلی مناسب خیلی مناسب، گریه کرد و گفت: دوست داری مثل اینها خدمتگزار باشی؟ گفتم بله، گفت آقای رضایی اندازه این آقازاده را بگیر و گفت عصری این آقازاده را بیار بعداز ظهر مجلس خانمها بخواند. تعداد بسیار زیادی زن چادری چسبیده به هم نشسته بودند. مرحوم کافی میگفت همه تهران باید یک سالن بشود و یک تابلو بزند. ورودی آن بنویسند مهدیه. خیلی نظرش بلند بود. بعد یک کتاب اعیان الشیعه[یادداشت ۴] به من داد و عکس خودش را لای آن گذاشت که عکس برای من خیلی قشنگ بود. فکر کنم یک ۵۰ تومانی نو هم که آن موقع خیلی ارزش داشت به من دادند، من اولین صلهای که گرفتم در همان یک تا دو سال قبل از این ماجرا بود. مدرسه رفتیم. امام جماعت مسجد نازی آباد که هنوز هم زنده است یک اسکناس پنج تومانی به من داد یک شیخی هم آنجا بود یک دو تومانی هم او داد. بهترین زمان برای مداح شدن همان بچگی است اگر زمانش بگذرد سخت میشود، من دو تا پسر دارم و در همان سنهایی که خودمان شروع کردیم پای برنامه ما در چهار راه کوکاکولا ۱۰ شب محرم هر دو تای آنها خواندند و ما ترسیدیم که آنها بیفتند در این کار و درس را رها کنند. این را جدی نگرفتیم و گفتیم حالا درستان را بخوانید، پسر بزرگم که از فاز مداحی خارج شد و پسر کوچک هم که تازه شروع کرده تا بیاید و ترسش بریزد زمان میبرد. دو تا پسر و یک دختر و ۳ تا نوه دارم.
حاج آقا آن روضه بریز آب روان اسماء را که خواندید پدرتان آموزش داده بود؟
نه ما با پدرمان جلسات مداحی زیادی میرفتیم و یاد گرفته بودیم.
حاج آقای طاهری یکی از مباحثی که همواره مورد تاکید علما و بزرگان بوده و شما با توجه به این که در بیت مقام معظم رهبری هم هر سال توفیق خواندن از قدیم تا به حال داشتهاید و با تعبیرات ایشان آشنا هستید، این است که در جلسه ذاکرین فرمودند: چند دقیقه مداحی شاید تاثیرش بیشتر از یک ساعت سخنرانی باشد؛ به نظر شما شاخصهی مقام معظم رهبری برای این مداحی تاثیرگذار چیست؟
بله واقعا همینطور است. البته در یک سخنرانی شما میبینید غیر از مقدمه و موخره که سر و ته این سخنرانی را جمع کنیم، وسط آن مطالبی وجود دارد که میخواهد موضوع یا مطلبی را برساند و مستمع را رشد و ارتقاء بدهد اما سخنرانی و مداحی که باعث رشد مستمع نشود، فایدهای ندارد. اگر فرض کنید یک سخنرانی از اول تا آخر بخواهد جوک بگوید، خوب مردم میگویند اگر شومن انتخاب میکنند چرا پای منبر یک روحانی بنشینیم؟ خدا رحمت کند مرحوم کافی این کار را میکرد و دیگران هم امروز از ایشان تقلید میکنند. دو، سه تا لطیفه در طول سخنرانی یک ساعته برای این که مستمع را شاداب و سر زنده نگه دارد لازم است ولی همه آن بخواهد جک و لطیفه باشد که فایدهای ندارد. بنابراین منبر باید در بردارنده یک مطلب آموزنده باشد و آموزهای را به مخاطب بدهد.
این که حضرت آقا میفرمایند یک مداحی چند دقیقهای گاهی از یک سخنرانی اثر بیشتری دارد و بارها هم به این مساله تاکید کردهاند و امسال (سال ۹۳) نیز بر آن تاکید داشتند، خیلی از بزرگان دیگر هم در گذشته این مساله را بیان کردهاند برای این است که یک مداحی فاخر باشد. باید با خود پند و پیام داشته باشد و در بردارنده مطالب روز و دارای نوآوری باشد. اما برخی در پیش خودشان چنین فکر میکنند که منظور از نوآوری این است که مثلا باید آهنگهای روز دنیا را بخوانند و دنبال این سمت و سو رفتند. به نظر من این یک جریان اداره شده از بیرون کشور است زیرا کار به جایی میرسد که بعضی از قدیسهای مداحی میآیند و با آهنگ میخوانند. چرا فلان کس را میآورند که در یک فضای این چنینی بخواند؟ حتی روی خود ما اینقدر کار کردند که آقا اگر شما بیایید و یک مجلس اینطوری و آن طوری بخوانید با این صدا و تحریرهایی که میزنید خیلی اثر گذار است. من به یکی از رفقا زنگ زدم و گفتم شب عاشورا از مجلس برمیگشتم، خسته بودم رادیو را باز کردم، دیدیم که یک آهنگی میزند و از خواننده آن ناراحت شدم. فهمیدم این آقا فلان کسی است که برای ما محترم است. زنگ زدم و گفتم این در شأن شما نبود. آن روزی که این را خواندی و گفتیم نخوان و شما گفتید: نه الان راه تاثیرگذاری فرهنگی همین است و کار به اینجا رسید و ادامه این مسیر هم به آن طرف آب میرود.
به نظر من همانطور که آقا فرمودند چند دقیقه مداحی شاید تاثیرگذارتر و اثربخش تر از یک ساعت سخنرانی باشد، البته مداحی و سخنرانی که پیام و مطلب داشته باشد. سخنرانی پیام محور نیز مورد تاکید است که دستور زندگی و راهکار حرکت سیاسی دارد که اینها باید در مجلس روضه باشد اگر جمع شد، میشود همان که حضرت آقا فرمودهاند. اگر ۱۰ دقیقه که هیچ یک ساعت هم بالا و پایین بپریم و بگوییم آقا من کربلا میخواهم این، یک دقیقه، به اندازه آن یک سخنرانی نتیجه ندارد. این که دو دقیقه مداحی گاهی یک ساعت سخنرانی را پوشش میدهد این است که این مداحی مطلب داشته باشد. آن موضوعی که قراره در یک ساعت سخنرانی باشد شما آن مطلب را در ۵ دقیقه مداحی به مستمع بیان کنی و برسانی.
امروز دشمنان سعی دارند با بعضی از حرکات و بعضی الگوسازیها جلسات را از آن هویت خودشان خالی کنند. برای اینکه این جلسات مورد توجه جوانان است. محبت به اهل بیت (ع) یک چیزی نیست که بگویند حقوق این جماعت را ۱۰۰ هزار تومان ۲۰۰ هزار تومان زیاد کنید اینها عاشق اهل بیت (ع) بشوند و فردا بگویند حقوق اینها را قطع کنید دشمن اهل بیت (ع) بشوند. چنین چیزی نمیشود بلکه اگر زمینه سازی کنند که میکنند و خدایی نکرده، بیایند نسل را از پاکی نطفه تهی کنند و لقمه حرام را شایع کنند. آن موقع دیگر زمینه دشمنی اهل بیت (ع) ایجاد میشود در حالی که آدم حلالزاده که لقمه حلال هم میخورد که هیچ وقت از محبت اهل بیت (ع) دست بر نمیدارد. جوان این خانواده میخواهد دنبال یک جایی بگردد و برود، میآیند یک چیز بیمحتوا را بزک میکنند با یک صوت خوشی که این جوان یک ساعت تا دو ساعت بالا و پایین بپرد و هیچ حالت عزاداری ندارد. کجا ما روایت داریم که بالا و پایین بپرید و بعد هم اسم آن را بگذاریم هروله. ما یک هروله بین صفا و مره داریم و بس. نباید بدعت گذاری کنیم. بین صفا و مروه هم مستحب است اگر خستهای و حال آن را نداری نکن.
حاج آقا یک عده میگویند که در هیئت و اثنای روضه دیگر زبان عقل حاکم نیست زبان، زبان عشق است. شما این را چگونه تفسیر میکنید؟
عشق بدون عقل میشود همین که داعش و تکفیریها دارند انجام میدهند و به اسم دین و اسلام سر میبرند و آدم میکشند. به اسم اسلام تجاوز میکنند و ناموس مردم را مورد هتک قرار میدهند. به اسم اسلام اموال مردم را به غارت میبرند، به اسم اسلام مساجد را آتش میزنند، به اسم اسلام هر جنایتی میکنند چون به آن مسیری که میروند عشق دارند. اما عشق بدون عقل و پشتوانه دینی و معنوی، زبان عشق یعنی چه؟ این حرف آدمهایی است که از این دایره بیرون هستند و آنها هر چه دلشان بخواهد، میگویند؛ آقا عشق است و این کار را بکن و یا آن چیز را انجام بده چون عشق است. زبان عشق ما زبان اهل بیت (ع) است اگر ائمه فرمودند این کار را بکنید آن وقت بگوید عشق است. عشق مال بچههایی بود که رفتند شهید شدند و جان عزیز خود را به خاطر اعتلای مکتب و مردم و هدف مقدس تقدیم کردند. پشتوانه آنها اهل بیت (ع) بودند، جانشان را در کف دست گذاشتند و به شهادت رسیدند.
عشق و زبان عشق چیست؟ باید عشق را معنا کنیم و بدانیم عشق چیست؟ آیا میشود هر کاری کرد و اسم آن را عشق گذاشت؟ جلسات عزاداری یک زبان عشق بیشتر ندارد و آن هم زبان امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) و امام زمان (عج) و قمر بنی هاشم (ع) است. اگر اینها جایی گفتهاند که اینطوری حرکت کنید و جایی دارید که امام صادق (ع) بالا و پایین پریده و تایید کردهاند ما هم قبول داریم و تا عرش بالا بپرید. دو برابر آنچه جلوی امام صادق (ع) پریدهاند، بپرید. ولی امام صادق(ع) هر وقت اقامه عزای حضرت سید الشهدا (ع) میکردند، دستور میدادند، روضه خوان بیاید و زن و بچه را هم صدا میکردند و روضه میخواندند و آن حضرت گریه میکردند. البته حضرت فرمودند: «تکلف نداشته باشید» یعنی بیتکلف گریه کنید همان گونه که در جلسات عزای عزیزان خودتان هستید. یعنی به خاطر ما این گونه نباشید که بخواهید رعایت بعضی مسائل را کنید نه راحت گریه و عزاداری کنید، ولی اینکه از خودمان چیزی به آن اضافه کنیم مورد تائید اهل بیت (ع) نیست و اینطور شده که الان با این آسیبها روبرو هستیم.
دشمن میخواهد از نیت پاک و خالص این جوانان که به عشق اهل بیت (ع) آمدهاند با برخی الگوسازیها سوء استفاده کند. البته هدف همه آنها هم مقدس است و دست تک تک آنها را هم میبوسم و هر جا هم ببینم آنها را احترام میکنم و سعی میکنم آنها را تشویق کنم تا زده نشوند. اما حرف من این است متاسفانه اگر کسی استاد نداشته باشد، کسی که مرشد و راهبر نداشته باشد در این آسیبها گرفتار میشود. در این مسیر که امروز علم را آقا به دست گرفتهاند، اصلا نمیخواهد دنبال کس دیگری برویم. آقا در هر سال و در هر جلسهای که مداحان به خدمت ایشان میرسند، رهنمودهای بسیار عالی و راهبردی میدهند. اگر واقعا میخواهیم برای امام حسین (ع) نوکری کنیم امروز باید به سخن آقا گوش دهیم.
دغدغه ایشان دغدغه اسلام، امام زمان (عج) و امام حسین (ع) است و این باید جامه عمل بپوشد. اگر من ۱۰ روز جوانان را آوردم و فقط بالا و پایین پریدند و فقط گفتم یک کربلا میخواهم، درست است که کربلا منتهی آرزوی همه عاشقان است. ولی آیا همه ائمه بعد از شهادت حضرت آمدند و گفتند فقط بنشینیم و بگوییم؛ کربلا، کربلا؟ یا امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) کارهای دیگری هم کردند؟ آنها کار علمی هم کردند. لذا اگر ما پیرو این مکتب و امام هستیم امروز باید سعی کنیم آنچه مد نظر و مورد رضایت این خانواده است انجام دهیم و توجه کنیم که اختلاف انداختن و تکفیر کردن و ناسزا گفتن جزو راه و روش و سیره این خاندان نیست. امروز ایجاد اختلاف میان امت اسلامی و انجام کارهای خلاف شأن اهل بیت (ع) حرام قطعی و یقینی است.
یک بخش از این آسیبها و مسائل در تکفیر دیگر فرق و ... هم متوجه برخی جریانات تندرو قلمداد شده است که شاید پشت آن هم جریان خاصی باشد که شما در مورد آن صحبت کردید. اینها به دنبال چه هستند؟ آیا این سبک رفتاری به واقع به هیئت آسیب میزند؟
خدا شاهد است امروز آنهایی که ما را میشناسند، میدانند و آنهایی که نمیشناسند، بدانند ما نه یک ریالی از جمهوری اسلامی مواجب میگیریم و نه تا به حال گرفتهایم. نه یک وجب زمین گرفتهایم و نه یک آجر گرفتهایم. نه حتی یک حواله اتومبیل گرفتهایم. هیچ چیز نگرفتهایم ولی احساس وظیفه شرعی من این است که آن را باید عرض کنم. امروز ما حسینیتر وولایتی از حضرت آقا نداریم، روضه حضرت زهرا (س) را آقا در جمهوری اسلامی زنده کردند. ان شاء الله پرچم آن را به دست صاحبش برسانند و خداوند روز به روز به این مکتب و به این مسیر و به این هدف، عظمت بیشتر عنایت میکند و تقویت میکند. خارج از این، عدهای به دنبال این هستند که در مواجهه با اینکه مثلاً آقا فرمودند قمه زنی در ملاء عام حرام است چون وهن دین است، جهت مخالفت آن را بگیرند و پول بدهند که این کار بشود و یا این کار در رسانههایشان تبلیغ بشود. اما آقا و اکثر مراجع میفرمایند، این کار زمینهای برای توهین به مقدسات از جانب سودجویان فراهم میکند و این عین سیره اهل بیت(ع) است.
من به عنوان کسی که چهل و چند سال مداحی اهل بیت (ع) را کردهام و اجداد من هم مداح اهل بیت (ع) بودهاند و شاگرد استاد صاحب نفسی مثل مرحوم کافی هم بودهام، عرض میکنم؛ جلساتی به عنوان «عیدالزهرا» در شیعه نداریم، این یک بدعت است و دیگران وارد کردهاند. ما در دینمان تبری و تولی داریم اینها معنای خاص و شرایط خاص خودش را دارد. ولی این مجلس «عیدالزهرا» گرفتن و هر کاری به اسم شادی برای حضرت زهرا (س) کردن، درست نیست.
هموطنان اهل سنت ما نیز محب اهل بیت (ع) هستند، اصلا سنی بدون محبت اهل بیت (ع) سنی نمیشود و میشود همین وهابی و تکفیری که خوارج هستند. اهل سنت واقعی در شهرهای مختلف که من رفتهام و خواندهام، آمدهاند پای جلسات ما هم گریه کردهاند و سینه زدهاند و محب اهل بیت (ع) هستند. درشهرهای مختلف اهل سنت برای اهل بیت (ع) خرج میدهند. بنابراین محبت اهل بیت (ع) فرض است. امام شافعی میگوید: «ای اهل بیت رسول خدا (ص)، محبت شما واجبی است که در قرآن نازل شده است.» یعنی اگر کسی محبت اهل بیت (ع) را نداشته باشد، قرآن را قبول ندارند. اینکه گروهی به نام شیعه به مقدسات آنها توهین کنند و آنها را تحریک کنند، به والله این خدمت به شیعه نیست. جریاناتی که در مقابل جریانی که حضرت آقا هدایت آن را بر عهده دارد، قرار میگیرند قطعا سر نخ آنها به بیگانگان وصل است. قطعا و یقینا در آن کم پیش میآید که جهل باشد، بلکه با علم و آگاهی است و به جایی وصل هستند. دستور آنها هم همین است که ایجاد اختلاف کنند و در سخنرانیها اسم بیاورند. ما چنین چیزی نداریم، امیرالمومنین (ع) از لحاظ قدرت هم که بخواهد مواجهه کند، می تواند. به هر حال خدا قدرتی به ایشان عنایت کرده بود و این قدرت الهی وصل به بازوان الهی بود و هر وقت اداره میکرد میتوانست در مواجهه باب رخی جریانات منحرف کاری کند که از دست هرکسی برنمی آید، اما شیوه ایشان چیز دیگری بود.
درب بزرگ قلعه خیبر را چهل مرد قوی و پهلوان باز میکردند و میبستند. امیرالمومنین علی (ع) با یک دست این در را از جا کندند. لذا در جریان حمله دشمن به خانهشان هم میتوانستند با این قدرت الهی آنهایی که آمدند و در خانهشان را آتش زدند با یک اشاره پراکنده کنند، یا در کربلا امام حسین (ع) به قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس (ع) اجازه جنگیدن نداده بود و فقط اجازه آب آوردن از شریعه به او داده بود. دشمن که میآمد طرف ایشان یک تکان که روی اسب میخوردند نه اینکه شمشیر بکشند همه فرار میکردند و زمین میافتادند، چون ایشان خلاف دستور امام نمیکرد. مگر امیرالمومنین آنجا نمیتوانست حساب آنها را برسد؟ اگر این کار را میکردند که فاتحه اسلام خوانده شده بود و امروز چیزی به دست ما نمیرسید. امام حسین (ع) نمیدانستد که اگر به کربلا بروند به شهادت میرسند؟ آن حضرت عزیزترین عزیزان را با خود به صحنه بردند. آیا عاطفه نداشتند؟ نعوذبالله. شب عاشورا اطراف خیمهها خارها را میکند که فردا که خیمهها را آتش میزنند خار در پای بچهها نرود این یعنی اوج عاطفه. اما دیدند اگر امروز این کار را نکنند، یزید خبیث بلایی به سر اسلام میآورد که دیگر از اسلام نامی نمیماند.
من نمیدانم کجا یک روایت برای توجیه این کارها داریم. در محضر اساتیدی که استوانههایی بودند در منبر مرحوم حاج انصاری قمی، محدثزادهها، پسران و فرزندان آشیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح و منبریهای قدر و ملا بزرگ شدیم، هنوز عبارتی ندیدیم که بخواهد دستور بدهد و راهنمایی به توهین و فحاشی به مقدسات دیگران کند. معلوم است که جریانی دنبال این هستند و هدایت هم میشوند و از لحاظ مادی هم پشتوانه دارند. ۴۰۰ میلیون به این میدهند. ۵۰۰ میلیون به آن میدهند به این هیات ۷۰۰ میلیون میدهند به آن هیات ۳۰۰ میلیون میدهند تا آنچه که آنها میگویند، گفته شود.
اینها بود که عرض کردم ما این همه پای منبر بودهایم یک روایت ندیدهایم که راجع به قمه زنی باشد. ولی برای گریه کردن داریم. برای گریه کردن و لطمه زدن که مقصود به سینه زدن است روایت داریم و الباقی وارداتی است. ما اسلام را از اهل بیت (ع) نگیریم از که میخواهیم بگیریم؟ اهل بیت (ع) وصل به پیامبر (ص) هستند و دیگران فاصله دارند. وقتی تصاویر مربوط به قمه زنی و این قبیل کارها در فضای مجازی و رسانه منتشر میشود تصویر یک مکتب متوحش را از شما ارائه می دهند. یک فردی که میخواهد درباره اسلام و شیعه تحقیق کند، انسانهای غرق به خون را میبیند و میگوید این چه مکتب و دینی است در حالی که اصلا در دین و مکتب ما این مسائل وجود ندارد. حال باید این سوال را پرسید که این واقعا ترویج شیعه است؟ پشت صحنه این عزاداری چه کسی است؟ یک وجه و بخش از پروژه شیعه هراسی که توسط دشمنان به دست عوامل آنها در داخل شیعه انجام میشود همین کارهاست.[۵]
گروههای متعدد ۱۵ نفری از بعثه عازم محل حادثه میشدند اما دست خالی برمیگشتند چون نیروهای سعودی اجازه دخالت نمیدادند. همانها تعریف میکردند که خانمی را زنده پیدا کردهاند که درخواست کمک داشته اما ماموران سعودی به او محل نمیگذاشتند و اموات را جابجا میکردند. اغلب این جمعیت از شدت گرما و عطش از دنیا رفتهاند. اگر بموقع رسیدگی میشد و فقط جرعهای آب به دست آنها میرسید نجات پیدا میکردند. هیچ خدماتی در لحظات اول ارائه نشد. حوادث گذشته هم نشان داده که سعودیها مرد این میدان نیستند.
الحمدلله من دچار حادثهای نشدم؛ اتفاقا همراه میثم مطیعی در همان مسیر فاجعه در حال حرکت بودیم. جمعیت ایستاد، فشار و گرمای زیادی حاکم بود. انگار مشیت الهی اینگونه رقم خورده بود تا ما مسیرمان را عوض کنیم. با آقای مطیعی مسیر را عوض کردیم و وارد خیابان مجاورِ محل حادثه که سوق العرب بود شدیم. ما از خیابان خارج شدیم و بعد، آن فاجعه رخ داد که داغ سنگینی بر دل ملت گذاشت.
پدر ما هفتاد سال عمر کرد که شصت سال آن نوکری اهل بیت به ویژه امام حسین(ع) بود. ایشان مداح با اخلاصی بودند که در زمان خود در بین مداحان، معروف به علیاکبرخوانی بودند که بیانگر این معناست که مداحی کم نظیر در زمان و عصرخود بودند.
پدر بزرگوارشان هم در همین مسلک بودند و در منطقه خودشان بسیار مورد احترام مردم و بیانگر مسائل دینی و شرعی آنان بودند. مادربزرگمان نیز یک زن متدینه و ارادتمند اهل بیت بودند و این دو بزرگوار نقش برجستهای در تربیت پدر ما داشتند.
بارزترین خصوصیت پدر، تقوای بینظیر ایشان بود. حاج آقا یک مداح اهل تقوا بود که رعایت اخلاق برایش از هر مسأله دیگر مهمتر بود. او بسیار کم حرف میزد و سعی میکرد تا جایی که ممکن است از دیگران سخن به میان نیاورد.
پدرم به حضرت عباس(ع) علاقه فراوانی داشت. در کنار این علاقه، به امام مجتبی(ع) نیز بهطور ویژه ارادت داشت. به همین علت در روز هفتم صفر که بنا بر روایات قوی روز شهادت امام حسن(ع) است، مراسم روضهخوانی برپا میکرد. این ارادت تا اندازهای بود که ایشان روز هفتم صفر نیز از دنیا رفتند و در نزدیکترین مکان به حرم امام خمینی(ره) به خاک سپرده شدند. این بزرگوار نقش بسیار مهمی در تربیت ما سه برادر داشتند و بعد از ورود من و آقا محسن به این عرصه، خود میدان را برای ما خالی کردند و همیشه به عنوان راهنما و بزرگتر در کنار ما حضور داشتند. ما اخوان طاهری جای خالی ایشان را در زندگی خود حس میکنیم.
پانویس
- ↑ «معرفی مرتضی طاهری». دریافتشده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «معرفی مرتضی طاهری». دریافتشده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «معرفی مرتضی طاهری». دریافتشده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «هنر ایینی با معنویت همراه است ;حاج مرتضی طاهری، مداح اهل بیت». ۸ آبان ۱۳۹۰. دریافتشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
- ↑ «فتوگوی تفصیلی تسنیم با حاج مرتضی طاهری». وبسایت عقیق. ۱۱ آبان ۱۳۹۳. دریافتشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
یادداشت
- ↑ این گفتوگو در سال ۱۳۹۳ انجام شده است
- ↑ اخوی به معنای برادر است.
- ↑ ضبط صوتهای ریلی نوعی از ضبط صوتهای مغناطيسي اند که در آن نوار ذخيرهساز صوت بر روي يک حلقه قرار داده میشود. بعدها این نوار در قالبی بسته تعبیه شد و کاست مغناطيسي نام گذارده شد. ضبط ريلي را ميتوان فناوري بعد از گرامافون و صفحههاي ذخيره ساز دانست، که امکان ذخيره اطلاعات بيشتر را فراهم کرده بود؛ مضافا امكان ركورد چندين تراك و نيز چندين بار ذخيرهسازي را ايجاد كرده بود.
- ↑ کتابی به زبان عربی در معرفی ائمه و عالمان شیعه