مرثیهای برای یک رویا (مستند)
نام فیلم | مرثیهای برای یک رویا |
---|---|
موضوع | نظام آموزشی ایران |
سبک | مستند |
کارگردان | صدرا علیبک |
نویسنده | محمدحسین رنجبران محمد یعقوبی |
شرکت/سازمان تولیدکننده | سفیرفیلم |
زمان | ۵۵ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
مرثیهای برای یک رویا (تولید ۱۳۹۵) مستندی به کارگردانی صدرا علیبک و تهیهکنندگی علی شیرزادیان است که به موضوع نقد نظام آموزشی کشور و برخورد آن با نمونه های موفق آموزشی، با تأکید بر سرگذشت مدارس استعدادهای درخشان و اتفاقات ناگوار چند سال اخیرِ “سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان” می پردازد.
این مستند را سفیرفیلم تولید کرده است.
درباره مستند
مستند «مرثیهای برای یک رویا» حاصل تلاش یک ساله و ساعت ها مصاحبه با ده ها تن از دغدغهمندان تعلیم و تربیت کشور است که به موضوع نقد نظام آموزشی کشور و برخورد آن با نمونه های موفق آموزشی، با تأکید بر سرگذشت مدارس استعدادهای درخشان و اتفاقات ناگوار چند سال اخیرِ “سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان” می پردازد.
مستند مرثیهای برای یک رویا به موضوع نقد نظام آموزشی، سرگذشت مدارس استعدادهای درخشان و اتفاقات ناگوار چند سال اخیرِ “سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان” می پردازد.
همچنین در این مستند دیدگاه یکسان دیدن استعدادهای افراد، که در سیستم آموزش و پرورش کشور ما حاکم است را زیر سوال می برد و به مسائلی همچون اینکه چرا یک دانش آموز نباید بر اساس علایق خود به فعالیت بپردازد؛ چرا همه مدارس باید بر اساس یک چارت آموزشی واحد پیش بروند را می پردازد.
این مستند، گفتگو محور است و در پنج فصل مسالهاش را مطرح کرده و پیش میرود. ابتدا نگاهی آسیب شناسانه به نظام آموزش و پرورش کشور دارد. محکم شروع میکند و از همان ابتدا سیستم فشل، خسته و ناتوان آموزش و پرورش را زیر سوال میبرد. مستند، با تصاویری هولناک و سیاه، نظام آموزش و پرورش کشور را به کارخانهی تولید دیپلمه تشبیه میکند و سپس، تصویر تحقیرآمیز و مضحکی از نظام «هدایت تحصیلی» جدید آموزش و پرورش ارائه میدهد.
نقد اصلی اما به نقش پژوهش در آموزش و پرورش است. سهم اندک پژوهش در طرح درسها و خشک بودن آنها، مهم ترین نکتهای است که مستند درباره نظام تعلیم و تربیت کشور بیان میکند. دردهای نظام آموزشی کشور اما از شماره خارج است و مسالهی این مستند هم نیست. فصل دوم، ارائه ای کوتاه از یک الگوی موفق ِ آموزشی، خارج از بخشنامههای آموزش و پرورش است.«مجتمع فرهنگی سراج»، مجموعهای آموزشی که به همت گروهی از جوانان دغدغهمند انقلابی راهاندازی شده و تلاش میکند پژوهشمحوری، نیازمحوری و مسالهمحوری را به دانش آموزانش یاد دهد.
این الگو اما، به دلیل قرارگیری در میان مدارس غیردولتی و اخذ شهریه، و به تبع آن عدم امکان بهرهمندی قشر مستضعف، الگوی ایدهآلی نیست و سازندگان مستند، از فصل سوم مستندشان، به سراغ سمپاد دوست داشتنی میروند.
تصویری که «مرثیه ای برای یک رویا» از مدارس سمپاد ارائه میکند، تصویری واقعی اما سختباور برای عموم است. مدرسهای زنده، پویا و گاهی ۲۴ ساعته که دانش آموزانش با شوق به مدرسه میآیند و ساعتها در مدرسه میمانند.
چون دنیای مدرسهشان، دنیایی متفاوت از سایر مدرسه هاست. دنیایی که بر پایهی پژوهش، خلاقیت و انعطافپذیری بنا شده. در مدارس سمپاد، آدمها کالا نیستند و قرار نیست به هر قیمت، فقط برای کنکور آماده شوند. پیگرفتن ِ ماجرای یک پروژهی مهم دانش آموزی در حوزهی ساخت راکت، تنها پیرنگ داستانی مستند است که موفق می شود تا حد قابل قبولی از یکنواختی گفتگوهای متوالی و حرف های پشتسرهم، بکاهد.
مستند در ادامه اما، به سمت تلخی میرود. ماجرای اختلافات وزارت آموزش و پرورش دولت قبلی و فعلی را با سمپاد مطرح میکند و میکوشد تا از علل اضمحلال و یا استحالهی سمپاد در سالهای اخیر پردهبرداری کند. این پردهبرداری اما، در مرز میان ابهام و صراحت، عملاً وزارت آموزش و پرورش را نشانه میگیرد و بخشنامههای خشک و بی ثمر این نهاد را در تقابل جدی با سمپاد و روحیهی پژوهشمحور سمپادی تعریف میکند.
در فصل پنجم و پایانی مستند، به نام مرثیه، معلمین و فارغالتحصیلان و قدیمیهای سمپاد، هرکدام به نوبهی خود، بر مزار سمپاد نوحهسرایی میکنند و آن را از دست رفته و در تابوت میخوانند. «مرثیهای برای یک رویا» در نهایت با جملاتی انگیزشی از جانب یکی از معلمین قدیمی سمپاد، به پایان میرسد و مخاطبش را به شکستن بت های بخشنامهای فرا میخواند. پروژهی ساخت راکت، به دلیل عدم همکاری مدرسه شکست میخورد تا با این شکست، سیاهی و تلخی انتهای مستند، بیشتر شود.[۱]
گفتاورد
صدرا علیبک، محمد یعقوبی، محمدحسین رنجبران و سیدآرمین حقیقت، عوامل مستند «مرثیهای برای یک رویا» در میزگردی با خبرگزاری دانشجوگفتگو کردند. متن گفتگو بهشرح زیر است:
- شما ورودی کدام دوره سمپاد هستید؟
سال ۹۱. زمان مدیریت خانم سوییزی.
- خب پس با این حساب شما اصلاً دوران مدیریت دکتر اژهای را ندیدید. چطور این مساله و دوران درخشان بیست ساله سمپاد برای شما مطرح شد و تصمیم گرفتید دربارهاش مستند بسازید؟درباره شکلگیری مساله بگویید.
علیبک: روند افولی سمپاد یکشبه نبود و مدتها طول کشید تا به این روز افتاد. شکر خدا ما وارد مدرسهای از مدارس سمپاد شدیم که نمود دوران شکوفایی سمپاد در آن جدی بود. ما در دوران راهنمایی و اول دبیرستان، فضای ناب سمپادی را دیدیم. از سال گذشته هم دیدیم که آموزش و پرورش افتاده به جان سمپاد و دارد با آن مقابله میکند. از آن موقع مساله برای ما جدی شد.
رنجبران: نکتهی اصلی، مدیر و معلم و معاون آموزشی است. وقتی یک مدیر یا یک معلم به سیستمی اعتقاد داشته باشد، حاضر می شود در مقابل بالادستی خود هم بایستد و سیستم ایدهآل خود را پیاده کند. آدمهایی که اطراف ما بودند چنین نگاهی داشتند و تفکر سمپادی اصیل را حفظ و به ما منتقل کردند.
- برای بسیاری از مخاطبین ما اصل موضوع سمپاد شاید خیلی روشن و واضح نباشد. لطفاً کمی توضیح بدهید که اصلاً سمپاد چه بود و به چه وضعی افتاده و به طور کلی مستند شما قرار است چه چیزی را به چه چیزی متصل کند؟
علیبک: نگاه عمومی به سمپاد درست نیست. مردم فکر می کنند سمپادیها آدم های عجیبی هستند که مدام تست میزنند و دارند مسائل عجیب و غریب حل میکنند. در حالی که واقعیت این گونه نیست. سمپاد از همان سالهای دهه شصت که دکتر اژهای وارد شدند، بر مبنای پژوهش بود. دکتر اژهای یک نمایشگاه دستاوردهای دانشآموزی را در دبیرستان علامهحلی۱ دیدند و تصمیم گرفتند وارد این حوزه بشوند. ایشان به دلیل جایگاه بالایی که داشتند توانستند مدارس سمپاد را از بدنه آموزش و پرورش جدا کنند و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان را زیر نظر نخستوزیری و بعد ریاستجمهوری بیاورند.
رنجبران: اصل موضوع بحران سمپاد در سال ۷۹ آغاز شد با طرح تجمیع. این طرح، ایدهای بود که در دوران دولت هفتم مطرح شد و مقرر بود سازمان های تابع دولت را تحت نظر وزارتخانههای مرتبط بیاورند و از سطح سازمان به معاونت وزیر بیایند. اولین اولویت این طرح، سازمان آموزش استثنایی و سمپاد بود و بعد دیگر متوقف شد!
علیبک: این تجمیع در سال ۷۹ اتفاق افتاد اما حضور و نفوذ دکتر اژهای باعث میشد تا استقلال و اصالت سمپاد حفظ شود. اما از سال ۸۷ پس از برکناری دکتر اژهای در سراشیبی افتاد. البته الان اسماً هست و در همین تهران ۴۰ مدرسه سمپاد داریم. اما خب خبری از آن روح و اصالت سمپادی نیست. تحلیل شخصی من این است که در دولت دهم وقتی دیدند نمیتوانند به دلایلی مثل حمایتهای حضرت آقا، سمپاد را منحل کنند شروع کردند به تکثیر و استحاله این مسیر. وقتی مدارس سمپاد را بدون نیروی انسانی مناسب زیاد کنیم، عملاً شبیه مدارس معمولی میشوند و هیچ مزیت و امتیاز خاصی ندارند.
- چرا اصلاً باید سیاستمداران ما نسبت به سمپاد این نوع نگاه حذفی را داشته باشند؟
یعقوبی: پدیده سمپاد برایشان قابل درک نیست. نمیتوانند بفهمند مجموعهای که در هر شهر بیشتر از دوسه تا مدرسه نداشته، بیش از مدارس آموزش و پرورش افتحار کسب کند.
علیبک: سمپاد همیشه به دنبال استقلالطلبی از آموزش و پرورش بوده و این موضوع بر روابط این دو نهاد سایه انداخته. به هر حال برای وزرا قابل تحمل نیست که مجموعه ۸۰ هزار نفری مدارس سمپاد بیش از سیستم ۱۵ میلیونی مدارس آموزش و پرورش افتخار کسب کرده باشد. بخشی از خصومتها هم شخصی است.
یعقوبی: البته باید واقعبین باشیم. مشکلات سمپاد قابل کتمان نیست. مثلاً روی علوم انسانی و فعالیتهای فرهنگی در سمپاد توجه و تمرکز ویژهای نبود.
علیبک: البته جنس مدارس سمپاد با مدارس مذهبی شاخص مثل علوی و مفید و.... متفاوت است.مدارس سمپاد گزینش مذهبی ندارند و از نظر فرهنگی یکدست نیستند. طبعاً باید سطح توقع از مدارس سمپاد را معقول کرد. سمپاد از هر قشری ورودی دارد و نمیتوان انتظار داشت فقط خروجی مذهبی و انقلابی بدهد. البته در گذشته سمپاد نقصهای فرهنگی داشته ولی خب باید منصفانه نگاه کنیم.
- کمی درباره مولفههای سمپاد هم بگویید. چه عواملی مدارس سمپاد را متمایز و ممتاز میکند؟
حقیقت: یکی از مهمترین نکات، بحث پژوهش است که ما در مستند مفصلاً دربارهاش صحبت کردیم. ریشه این موضوع هم تقریباً به مدرسه راهنمایی علامهحلی۲ باز میگردد که در آنجا با تعریف پروژه بر اساس علاقه دانشآموزان، تلاش میشد تا رویکرد پژوهشی به دانشآموز القا شود. با این رویکرد، استعدادیابی و هدایت تحصیلی دانشآموزان بهتر انجام میشود. دانش آموز در کلاس پژوهشی با یکی از مسائل کلان کشور آشنا میشود و تلاش میکند آن را حل کند. تقویت روحیه کار تیمی هم از مزایایی است که رویکرد پژوهشی در مدارس سمپاد ایجاد کرده. متاسفانه مسئولین آموزش و پرورش هم به مدارس سمپاد از بالا نگاه میکنند و خیلی متوجه نمیشوند که در مدارس سمپاد چه میگذرد. اگر شناخت بهتر و دقیقتری میان سمپاد و آموزش و پرورش شکل بگیرد، شاید بسیاری از مشکلات میان این دو نهاد حل و فصل شود.
یعقوبی: به نظرم نباید حس پرستش نسبت به سمپاد داشته باشیم. نباید خودمان را تافتهی جدابافته از جامعه بدانیم. اگر بتوانیم این مقوله پژوهش را در کل کشور به جریان بیندازیم، استعدادهای دانشآموزان تمام کشور شکوفا میشود.
- درباره آسیبهای فرهنگی مدارس سمپاد هم نکاتی داشتید که میشنویم....
یعقوبی: مدارس سمپاد بیشتر به فکر نخبهپروری بودند و تقریباً به صورت تکبعدی به دانشآموز نگاه میکردند. متاسفانه یک مجموعه کارهای فرهنگی که می توانست در سمپاد انجام بشود، انجام نشد.
علیبک: در بحثهای فرهنگی سیستم مدیریت یکپارچهای در سمپاد وجود نداشت. و گذشته از این، نمود بیرونی فعالیتهای فرهنگی مدارس سمپاد هم اصلاً مشهود نبود. ما هم تصمیم گرفتیم در این مستند آنچه در سمپاد میگذرد را نشان دهیم و قضاوت را به عهده مخاطب بگذاریم که آیا چنین فضا و چنین مدارسی خوب است باشد یا نه؟
رنجبران: ما در این ایام دلایل شخصی هم برای مخالفت با سمپاد دیدیم. برخی مسئولین بودند که چون فرزندانشان یا نزدیکانشان در سمپاد قبول نشدند مانعتراشی میکردند. این مشکلات اما با نفوذ و تلاش دکتر اژهای حل و فصل میشد.پس از رفتن دکتر اژهای عملاً سمپاد افول کرد و وضعیت بیثبانی یافت.
- یک سوال این است که این مولفههای سمپاد چرا نباید برای همه دانشآموزان کشور مورد استفاده قرار گیرد؟
علیبک: ما باید واقع بین باشیم. وزارت آموزش و پرورش یک وزارتخانه بزرگی است که دغدغه اصلی وزیرش این است که آخر ماه چطور حقوق این همه پرسنل را بدهد! بنابراین توان اجرای این سیستم به نظر میرسد در وزارتخانه فعلی نیست. ما قصد داشتیم مجموعه کوچکتری را اصلاح کنیم. ما میگوییم اگر نمیتوانید این نظام آموزشی مدارس سمپاد را در کل کشور اجرا کنید، چرا مدارس سمپاد که در حال اجرای این سیستم بودند را دچار مشکل کردید؟ چرا برای مدارس متفاوت مانعتراشی میکنید؟ وقتی مراکز موفق موجود برای برخی افراد قابل تحمل نیست چطور این فضا میخواهد در کل کشور پیاده شود؟ البته فضای مدارس تهران بسیار بازتر و بهتر است و در شهری مثل اصفهان برای مثال، موانع برای ایجاد خلاقیت و مثلاً برگزاری «کارسوق» بسیار بیشتر است.
- در جایی از مستند آقای سحرخیز(معاون سابق وزیر آموزش و پرورش) تلویحاً میگویند مقابله با سمپاد برای برخی افراد منافع اقتصادی دارد. این ادعا چقدر مستند و قابل پیگیری است؟
علیبک: این یک نکته تحلیلی است. مدارس سمپاد حدود نصف مصوبه شهریه مدارس غیردولتی را حداکثر میتوانند بگیرند. تا چندسال قبل فضای مدارس اینطور بود که اگر کسی توان پرداخت همین مقدار را هم نداشت، مشکلی نبود و می توانست در مدارس سمپاد ثبتنام کند. اما چندسالی هست که پرداخت شهریه اجباری شده و به اندازه شهریه مصوب هم هست. با این وجود اما به دلیل کیفیت بالای سمپاد، اولیای دانشآموزان ترجیح میدهند بچههایشان را در مدارس سمپاد نامنویسی کنند. این موضوع برای کسی که صاحب مدرسه خصوصی است ناراحتکننده است. به هر حال ممکن است پشت پرده خبرهایی باشد. اخیراً هم توجه به مدارس غیردولتی بیشتر شده و حمایت از آنها گسترش یافته. اکثر مسئولین و معاونین وزارتخانه هم خودشان مدرسه غیردولتی دارند و خب با این شواهد سخت است که مشکوک نشویم!
- از آقای سحرخیر درباره عملکرد خودشان سوال نکردید؟
رنجبران: ایشان از عملکرد خود دفاع میکنند و آن را در راستای عدالت آموزشی میدانند. میگویند که تمام افراد باید در سهلالوصول ترین حالت بتوانند به مدارس سمپاد دسترسی داشته باشند! استدلالشان این است که چون تهران مثلاً چند برابر سایر استانها دانشآموز دارد باید چند برابر آنها هم مدارس سمپاد داشته باشد. خب این استدلال با آمارهای جهانی متفاوت است. طبق آمارها درصد نخبگان در یک جامعه بین ۱٫۸ تا ۲ درصد است. یکی دیگر از مشکلات سمپاد و آموزش و پرورش بحث بخشنامههاست. این بخشنامهها برای کل مدارس کشور نوشته شده و یک مدرسه با ۵ دانشآموز در روستا و یک مدرسه با ۱۰۰۰ دانشآموز در تهران را یکسان میبینند. کسی با اصل بخشنامه مشکل ندارد اما این ابلاغیهها باید کارشناسی شده و انعطافپذیر باشد.
- چرا با مسئولین فعلی سمپاد و آموزش و پرورش گفتگو نکردید؟
رنجبران: مسئولین فعلی سمپاد که خیلی محافظهکار هستند و وارد این موضوعات نمیشوند.کاری هم از دستشان برنمیآید.
علیبک: باتوجه به چیزهایی که دیدیم هم ترجیح دادیم مستند را برای مسئولین آموزش و پرورش علنی نکنیم. در واقع ترسیدیم که اگر پیش مدیران آموزش و پرورش برویم، آنها به مدرسهمان فشار بیاورند تا کار ما متوقف شود.این بحث بخشنامه و فشار آموزش و پرورش هم پس از دولت دهم شروع شد و دولت جدید فشارهای بیشتری به مدارس سمپاد وارد شد.در دولت یازدهم مدیرانی سر کار آمدند که خیلی با سمپاد مشکل داشتند. یکی از مدیران با سابقه ۱۶ ساله به دلیل چند تخلف بخشنامهای برکنار شد. همین دبیرستان ما، علامهحلی۱۰، در پنج سال شش مدیر عوض کرده است. این مسخره است!
رنجبران: متاسفانه در سیستم وحدتی وجود ندارد. هر مدیر یک ایدهای دارد. یکی میگوید موافق کار پژوهشی هستم، یکی میگوید مخالفم و برویم کار کنکور کنیم، یکی دیگر هم میگوید کلاً همه را کنار بگذاریم برویم روی المپیاد تمرکز کنیم!! هرکسی یک چیزی میگوید و این خوب نیست.
- کمی هم درباره نقش سفیرفیلم در حمایت از این مستند صحبت کنید.
محمدیفر(رابط مجموعه سفیرفیلم با گروه مستندساز): آشنایی ما با بچهها از طریق یکی از معلمهایشان صورت گرفت که با مجموعه سفیر مرتبط بودند.سفیرفیلم هم در بحثهای فنی و کمک به عرضه مستند در کنار بچهها بود. اکثر کارها را اما خود بچهها جلو بردند.
- قبول دارید که پایانبندی مستند شما امیدوار کننده نبود؟ خودتان هم ناامید هستید؟
حقیقت: من ناامید هستم.
علیبک: ما واقعیت را منعکس کردیم. من به شخصه امید دارم که وضعیت بهبود پیدا میکند ولی با روند فعلی اتفاق مثبتی نمیافتد.
رنجبران: این پایانبندی از نظر ما روی جامعه هدفی که داشتیم تاثیرگذار تر بود.ما میخواهیم یادآوری کنیم:«این به امید کسان خفته، ز خود یاد آرید.» که بچههای سمپاد برای خودشان کاری کنند.
- برنامهای که برای آینده دارید چیست؟
فعلاً تست و کنکور. بعد هم مستندسازی![۲]
پانویس
- ↑ «مرثیهای برای یک رویا». دریافتشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳.
- ↑ «میترسیدیم مستند را برای مسئولین آموزش و پرورش نمایش دهیم/ منفعت اقتصادی بعضیها تعطیلی مدارس «سمپاد» است». ۱ دی ۱۳۹۵. دریافتشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳.
پیوند به بیرون
- نقد نظام آموزشی در مستند «مرثیه ای برای یک رویا»
- در مراسم رونمایی از مستند «مرثیهای برای یک رویا» چه گذشت؟/ گردهمایی انقلابیون تعلیم و تربیت
- «مرثیهای برای یک رؤیا»؛ اعتراض دانشآموزان سمپادی به سیستم آموزشی کشور