مسعود فراستی
اطلاعات شخصی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ (۷۳ سال) |
ملیت | ایرانی |
زبان مادری | فارسی |
محل تولد | تهران |
محل اقامت | تهران |
تحصیلات |
|
اطلاعات هنری | |
عنوان هنری | منتقد سینما • مجری-کارشناس تلویزیونی |
زمینه فعالیت | سینما • مجلات |
فعالیت از سن | ۳۶ سالگی |
زبان آثار | فارسی |
سابقه منصب | سردبیر مجله تخصصی فرم و نقد |
اطلاعات ارتباطی | |
آدرس اینستاگرام | مسعود فراستی |
سایر | |
مرتبط | نگارش و ترجمه ۲۲ عنوان کتاب |
دیگر | سابقه عضویت در حزب کمونیست |
مسعود فراستی (زادۀ ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در تهران) مترجم، مدرس، منتقد سینما و مجری-کارشناس اهل ایران است. وی در برنامه تلویزیونی هفت بهعنوان مجری کارشناس ثابت دربخش میز نقد حضور داشت و هماکنون سردبیر مجله تخصصی فرم و نقد است.
زندگی و تحصیلات
فراستی دروان ابتدایی را در دبستان تشویق شروع کرد تا اینکه دبیرستان در مدرسه اندیشه با رشته ریاضی و فیزیک دیپلم گرفت بعد از یادگیری زبان فرانسه در دو سال آخر دبیرستان بهعنوان مترجم در شرکت ترانسپورت بار مشغول شد تا اینکه سال ۱۳۴۹ وقتی ۱۹ ساله بود بعد از قبولی در امتحان اعزام محصل به خارج قبول و به ایتالیا رفت. آقای فراستی بعد از ۸ سال دوری از وطن با تثبیت نظام انقلاب اسلامی اسفند ۱۳۵۷ در ۲۷ سالگی به ایران بازگشت و عضو یک گروه سیاسی کمونیست شد سال ۱۳۶۰ با سخنگویی این حزب سیاسی انشعاب یافته بنام حزب رنجبران دستگیر و به اعدام محکوم شد اما توبه کرد و توانست آزاد شود.
وی فارغالتحصیل لیسانس رشته فلسفه و نمایش از دانشگاه بولونیا ایتالیا، تحصیلکرده هنرهای تجسمی از دانشسرای هنرهای زیبای فرانسه و فوق لیسانس اقتصاد سیاسی از دانشگاه پاریس است.
شروع فعالیت و آشنایی با شهید آوینی
وی بهصورت جدی از سال ۱۳۶۶ وقتی ۳۶ ساله بود با نوشتن در نشریه هفتگی سروش کارش را شروع کرد. وی میگوید این تجربه نوشتن از ۱۷ سالگی شروع میشود که بهصورت غیرحرفهای آن موقع آغاز کرده بود که در سروش ادامه داد. در سال ۱۳۶۹ بعد از آشنایی با مرتضی آوینی در مجله سوره مشغول شد و تا سال ۱۳۷۱ آنجا بود سپس بعنوان سردبیر فصلنامه نقد سینما شد میگوید در زمان حضور خود در فرانسه تدریس میکرده و بهصورت تخصصی از سال ۱۳۶۹ هم از دانشگاه سوره، سینما تئاتر و باغ فردوس آن را ادامه میدهد.
اولین برنامه خود را سال ۱۳۶۹ به نام سینمای کمدی ساخت سپس مجموعههای گفتوگو با سینما، دست به نقد و سینما جشنواره را برای تلویزیون ساخت با این حال زیاد مورد استقبال قرار نگرفت و در نهایت با برنامه برنامه هفت بعنوان منقتد ادامه کار داد.
فراستی از جمله مؤسسین انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی بود و تا سال ۱۳۷۸ در انجمن فعالیت داشت. فراستی تابحال ۲۲ عنوان کتاب نوشته و ترجمه کرده است اولین کتابش ترجمه سینمای کمدی و بیان فردی از کامینسکی و سپس ترجمه کتاب فانوس خیال از اینگمار برگمان را برای انتشارات سروش انجام داد سپس کتابهای دیگری چون؛ نقد چیست، منتقد کیست، اسطوره جان فورد، کارناوال فلینی، افسانه چاپلین، کوروساوا سامورای سینما و … را نوشت.
آثار
عنوان | ناشر | سال انتشار |
همیشه استاد: آلفرد هیچکاک و سینمایش | ساقی | ۱۳۹۹ |
افسانه چارلی چاپلین | سوره مهر | ۱۳۸۱ |
کارناوال فدریکو فلینی | فرهنگ کاوش | ۱۳۷۹ |
اسطورهٔ سینما | ساقی | ۱۴۰۱ |
لذت نقد | ساقی | ۱۴۰۱ |
فصلنامه فرم و نقد ۱ الی ۱۴ | فصلنامه فرم و نقد | ۱۳۹۶ الی ۱۴۰۰ |
فانوس خیال | هرمس | ۱۳۹۲ |
فرهنگ فیلمهای جنگی جهان قرن بیستم | ساقی | ۱۳۹۱ |
رویا-پناهگاه: اینگمار برگمان و سینمایش | ساقی | ۱۳۹۸ |
حماسه سرای سینما:آکیرا کوروساوا و سینمایش | مروارید | ۱۳۹۴ |
رویا - پناهگاه | ساقی | ۱۳۹۸ |
دست به نقد | نظری | ۱۳۹۳ |
کوروساوا: سامورایی سینما | مؤسسه فرهنگی هنری سناء دل | ۱۳۹۱ |
جنگ برای صلح: مروری بر سینمای دفاع مقدس (دوره سه جلدی) | انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس | ۱۳۷۹ |
دیالکتیک نقد | ساقی | ۱۳۸۴ |
سینما – قلم | مؤسسه فرهنگی هنری سناء دل | ۱۳۸۴ |
گفتاورد
گفتوگو درباره سینما
فراستی با نقد سینمای جشنوارهای به اهمیت«مردم» و جایگاه مخاطب پرداخته و نسبتی معنادار بین «سینماهویت» و «سینما مخاطب» را معرفی میکند؛ وی دراین باره گفته است:
ما یک سینمای خودی داریم؟ یک سینمایی که با مردم خودش ارتباط برقرار میکند. چرا مسئله ارتباط مهم است؟ چرا بحث سینما هویت، سریعاً برمیگردد به سینما مخاطب. به نظر من اینگونه» میآید که سینما برخلاف نظر استادمان، هنر ناب نیست. سینما هنر هست، رسانه هست و تکنولوژی بسیار پیشرفته و پیچیده. از همان اول در دل خودش مسئله بازدهی سود را دربردارد. صنعت است، کالا هم هست. به همین دلیل هم سینما به نظر من هنر ناب نیست. برخلاف موسیقی یا احیاناً نقاشی؛ یعنی مسئله مخاطب از همان اول در درونش تعبیه شده، در ماهیتش هست. سینما بدون مخاطب به نظر من مرده، وجود ندارد. پس بحث سینما هویت برمیگردد به بحث سینما مخاطب. قبل از اینکه کسی بگویید سینما در چه شرایطی است؟ به دلیل جوایز یا مقالههای تعریف یا ستایشآمیز در نشریات خارجی. اولین مسئله این است که آیا سینما توانسته با مردم خودش، با همین مردم ۱۴ سال بعد از انقلاب ارتباط پیدا کند؟ بعضی از دوستان معتقدند که مشکل سینمای ما تماشاگری است که متفکر نشده، مشکل سینمای ما این است که در سینمای متفکرش هنوز مخاطب را درست پیدا نکرده.
اشکال را از مخاطب میبینند نه از خودشان، من اشکال را از خودشان میبینم. اگر سینمای ما نتوانسته تماشاگر را به اصطلاح متفکر کند، اعتلا بدهد، تماشگر نوع دیگری بیافریند. اشکال از تماشاگر نیست، اشکال از کسانی است که فیلم میسازند و بیاعتنا به این مردم فیلم میسازند. اصلاً شروع فیلمسازی آنها برای این است که بروند فلان جایزه را بگیرند.[۱]
پانویس
- ↑ سه دهه پیش نگاه فراستی به سینما چه بود؟، وبسایت جهاننیوز، تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، دریافت شده در ۵ خرداد ۱۴۰۳.
پیوند به بیرون