نورالدین پسر ایران (کتاب)

از یاقوت
(تغییرمسیر از نورالدین پسر ایران)
نورالدین پسر ایران
طرح روی جلد کتاب
طرح روی جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهمعصومه سپهری
موضوعخاطرات رزمنده ایرانی به‌نام نورالدین عافی از جنگ ایران و عراق
سبکادبیات دفاع مقدّس
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۷۰۰
قطعوزیری
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات سوره مهر
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۹۰
نوبت چاپ۶۹
شابک۹۷۸۶۲۱۱۷۵۲۲۰۴
وبسایت ناشرhttps://sooremehr.ir/
نسخه الکترونیکینسخه الکترونیک کتاب در طاقچه


نور الدین پسر ایران کتابی به قلم معصومه سپهری است که روایت یک رزمنده ایرانی به نام نورالدین عافی از عملیات‌های بدر، والفجر هشت و کربلای چهار است. این کتاب خاطرات ۷۷ ماه نبرد جانانه سید نورالدین عافی با دشمن است.

کتاب نورالدین پسر ایران، عنوان برتر گروه مستند نگاری و بخش خاطره نگاری پنجمین جایزه ادبی جلال آل احمد را کسب کرد.[۱]

خلاصه داستان کتاب

سید نورالدین عافی سال ۱۳۴۳ در روستای خلجان تبریز در خانواده پر جمعیت و کشاورز متولد شد. او مانند بسیاری از هم سالانش در فعالیت های انقلابی شرکت می کرد. با شروع جنگ ایران و عراق می خواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمی پذیرند و با تلاش های بسیار به هدف خود می رسد. در پاییز سال ۱۳۵۹ دوره آموزش نظامی می بیند و راهی مناطق غرب کشور می شود و در سپاه مهاباد به فعالیت می پردازد. در سال ۱۳۶۰ عضو رسمی سپاه کردستان می شود و پانزده ماه آنجا می ماند؛ ولی همیشه در اندیشه راهی شدن به مناطق جنگی جنوب کشور است. وقتی به مناطق جنوبی اعزام می شود، برادر کوچک تر، صادق هم به همراهش می رود و در یک بمباران حمله هوایی عراق در برابر چشمان نورالدین شهید می شود. به تبریز می رود و بعد از شش ماه به جبهه برمی گردد. در مرخصی هایی که در تبریز می گذراند به فعالیت های مذهبی و تبلیغی و عیادت از خانواده شهدا و مجروحان بیمارستان ها می پردازد و هربار بعد از استراحتی کوتاه به جبهه برمی گردد. در عملیات های زیادی از جمله مسلم بن عقیل، کربلای چهار، و… شرکت می کند و در این مدت بیست و چهار ترکش به بدن نورالدین اصابت می کند و او در بیمارستان های کرمانشاه و مشهد بارها تحت عمل جراحی قرار می گیرد؛ ولی به دلیل اینکه جراحات وارده به صورت، شکم، چشم و بینی زیاد بوده است، حتی با این عمل ها، به طور کامل بهبود نمی یابد. با وجودی که جانباز ۷۰ درصد است، هر بار بعد از بهبودی نسبی به جبهه باز می گردد. در هجده سالگی چهره اش در اثر جراحت های شدید و جراحی های زیاد کاملاً شکل خود را از دست می دهد. در سال ۱۳۶۳ با دختری به نام معصومه عقد می کند و در سال ۱۳۶۷ اولین فرزندش، متولد می شود. ولی باز هم هوای شهادت و دفاع از میهن او را به جبهه ها می کشاند. یکی از کارهایی که او در جنگ انجام می داد این بود که در مناطق جنگی به عنوان غواص در عملیات های زیادی شرکت می کند. پس از قبول قطع نامه و پایان جنگ برای مداوا به آلمان می رود و باز هم تحت عمل جراحی قرار می گیرد و بنا به درخواست خودش زودتر از موعد به ایران برمی گردد. نورالدین هنوز دردها و ناراحتی های جسمی و دلتنگی دوری از دوستان شهیدش، مخصوصاً امیر مارالباش، را دارد.[۲]

درباره کتاب

کتاب «نورالدین پسر ایران» که انتشارات سوره‌ی مهر آن را در آذر ماه ۱۳۹۰ منتشر کرده، ششصدمین کتاب دفتر ادبیات و هنر حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی در ۲۳ سال فعالیت این دفتر به حساب می‌آید. خاطرات سید نورالدین عافی را ابتدا در سال ۱۳۷۳، آقای موسی غیور طی ۴۰ ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط کرد و خانم معصومه سپهری از سال ۱۳۸۳ کار پیاده‌سازی و تنظیم این مصاحبه‌ها را بر عهده‌ گرفت. ایشان برای فراهم آوردن این کتاب ۷۰۰ صفحه‌ای شخصاً نیز چندین مصاحبه‌ی تکمیلی از صاحب خاطرات و همرزمان او گرفت.

سید نورالدین در بیان انگیزه‌اش برای بازگویی خاطرات جنگ در آخرین برگ خاطراتش چنین گفته است:

اصلاً فکر نمی‌کردم گفتن خاطرات در این زمان اهمیت داشته باشد. هنوز حرف خاطرات جنگ و مصاحبه‌ها مطرح نشده بود. واقعیت این است من هم مرتب درگیر عوارض مجروحیت‌هایم بودم، اما سال ۱۳۷۳ یک شب خواب دیدم آقای خامنه‌ای ورقه‌هایی در دست دارد که می‌خواند و گریه می‌کند. من هم در آن اتاق بودم. کسی گفت این‌ها خاطرات یک جانباز ۷۰ درصد است که ۸۰ ماه در جبهه‌ها بوده و باز می‌گوید که در مورد جنگ کاری نکرده‌ام ... این خواب فکرم را مشغول کرده بود. احساس می‌کردم وظیفه‌ام در قبال آن‌چه در روزهای جنگ بر سر این مردم آمد، با گفتن این خاطره‌ها به سرانجام می‌رسد. بنابراین خاطرات هشت سال زندگی در متن جنگ را بازگفتم تا یاد آن لحظه‌های بی‌نظیر برای همیشه زنده بماند.خاطرات سید نورالدین عافی وب‌سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه‌ای، تاریخ انتشار: ۱۳۹۰/۱۱/۳۰

روایت خاطرات سید نورالدین، سخت شیرین و خواندنی است. تلاش نویسنده برای حفظ ملاحت و طنز مستتر در کلام نورالدین نیز قابل توجه و شایان تحسین است. برای نمونه روایت صحنه‌ی اولین جراحت نورالدین در جبهه‌ی کردستان را که منجر به دو ماه بستری شدن او در بیمارستان شده مرور کنید:

داد زدم: نزن. و گلوله را بغل کردم تا از مسیر آتش عقبه بردارم، اما فندرسکی که دستش را روی گوشش گذاشته بود، با فشار زانویش توپ را شلیک کرد ... شلیک توپ همان و به هوا رفتن من همان! سرعت و فشار آتش عقبه مرا مثل توپ سبکی به هوا پرتاب کرد ... هیچ چیز از آن ثانیه‌های عجیب به یاد ندارم ... فقط یادم هست محکم به زمین افتادم در حالی که گردنم لای پاهایم گیر کرده بود! بوی عجیبی دماغم را پُر کرده بود. مخلوطی از بوی گوشت سوخته، باروت، خون و خاک ... به‌تدریج صدای فریاد فندرسکی و دیگران هم به گوشم رسید. گریه می‌کردند، داد می‌زدند ... من تلاش می‌کردم سرم را از بین پاهایم خارج کنم، ولی نمی‌شد ... احساس می‌کردم مثل یک توپ گرد شده‌ام و اصلاً تحمل آن وضع را نداشتم. ناله می‌کردم: گردنم را بکشید بیرون ... اما این کار دقایقی طول کشید. وقتی سرم از آن حالت فشار خارج شد، دیدم همه گوشت‌های تنم دارند می‌ریزند. هیچ لباسی بر تنم نمانده بود. حتی نارنجک‌ها و خشاب‌هایی که به کمرم داشتم، ناپدید و شاید پودر شده بودند. بچه‌ها به سر و صورتشان می‌زدند و گریه می‌کردند. من از لحظاتی قبل شهادتین می‌گفتم، اما هیچ ناله‌ای از من بلند نبود. از بچگی همین طور بودم.

درباره نویسنده

معصومه سپهری متولد ۱۳۵۲ در تبریز و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی است. وی صاحب آثار لشکر خوبان، یک جعبه شیرینی یک گلوله و نورالدین پسر ایران است. وی همسر جانباز ۷۰ درصد کتر ایوب نصیر‌اوغلی پیمان، یکی از غواصانی است که شرح حال او را در لشکر خوبان ‌نوشته است.

تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب

دست‌نوشته مقام معظّم رهبری بر کتاب نورالدین پسر ایران در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۰ منتشر شد؛ متن این دست‌نشوته به‌شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم این نیز یکی از زیباترین نقاشیهای صفحه‌ی پُرکار و اعجاز گونه‌ی هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشته‌اند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرین‌زبانی که از قریحه‌ی ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازک‌اندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشه‌هائی که عادتاً در بیان خاطره‌ها نگفته میماند، از ویژگیهای برجسته‌ی این کتاب است. تنها نقصی که به نظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانه‌ی همسری است که تلخی‌ها و دشواریهای زندگی با رزمنده‌ئی یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است. ساعات خوش و با صفائی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم والحمدلله ۹۰/۱۰/۲۰»[۳]


پانویس

  1. «نورالدین پسر ایران، اثر برتر جایزه ادبی جلال آل احمد». ۶ آذر ۱۳۹۱. دریافت‌شده در ۲۳ خرداد ۱۴۰۳.
  2. خلاصه کتاب نورالدین پسر ایران
  3. انتشار دست‌نوشته رهبر انقلاب بر حاشیه کتاب «نورالدین پسر ایران» وب‌سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه‌ای، تاریخ انتشار: ۱۳۹۰/۱۱/۳۰

پیوند به بیرون