هفت شاخ (کتاب)

از یاقوت
(تغییرمسیر از هفت شاخ)
هفت شاخ
طرح روی جلد کتاب
طرح روی جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهسعید زراعتکار
زبانفارسی
تعداد صفحات۱۰۴
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات روایت فتح
تاریخ نشر۱۴۰۰


کتاب هفت شاخ زندگینامه داستانی علی مزدور (حکیمی راد) شهید ناجا و فرزندش محمد، شهید منا به قلم سعیده زراعتکار است که در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد. این کتاب توسط فاطمه عرب روایت (نریشن) شده است.

برشی از کتاب

در صفحه ۷۲ این کتاب میخوانیم: این خوشحالی را بارها در خواب لمس کرده بودم.چند وقتی بود که قصد دامادی محمد را داشتم.خودش اصرار داشت تا اول تکلیف کارش مشخص شود و بعد برایش آستین بالا بزنیم،اما من عجله داشتم که پسر بزرگم که از شانزده سالگی مرد خانه مان بود را در لباس دامادی ببینم.بعد از ازدواج دخترهایم ،آرزویم سروسامان گرفتن پسرها و دیدن فرزندانشان بود.اصرار من برای ازدواجش کارساز شد و جواب مثبت را برای شروع از او گرفتم.همیشه همینطور بود،چندباری که بر مسئله ای پافشاری می کردم قبول می کرد و جلوی من خیلی بر حرفش اصرار نمی کرد.می دانستم به نوعی مراعات حال مرا می کند و از زمان شهادت پدرش به بعد همیشه همینطور گونه بود...


وقتی علی و بقیه هم‌گروهی‌های او، مثل روزهای قبل برای بررسی منطقه و کوه‌ها از وجود اشرار رفته بودند، متوجه مورد مشکوکی در هفت شاخ می‌شوند. اشرار در قسمتی که علی و چند نفر دیگر پیش می رفتند پنهان شده بودند و کمی بعد بچه‌ها را در کمین خود محاصره می‌کنند. در گیر و دار درگیری و صدای رگبار شدیدی که از کوه می‌آید، ناگهان یکی از افغانستانی‌ها از پشت بیسیم صحبت می‌کند و مشخص می‌شود بیسیم بچه‌ها دست ‌آن‌ها افتاده است. او می‌گوید بچه‌هایتان پیش ما هستند و چیزی تا مرگ‌شان نمانده است.