پایی که جا ماند (کتاب)

از یاقوت
پایی که جا ماند
طرح رو و پشت جلد کتاب
طرح رو و پشت جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهسیدناصر حسینی‌پور
موضوعیادداشت‌های روزانه نویسنده از زندان‌های مخفی عراق
سبکخاطرات
زبانفارسی
تعداد صفحات۸۰۸
طراح جلدعلیرضا پورحنیفه
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات سوره مهر
شابک‎۷-۲۲۴-۱۷۵-۶۰۰-۹۷۸


پایی که جا ماند عنوان کتابی از سیدناصر حسینی‌پور است. این کتاب، دربردارنده یادداشت‌های روزانه او از زندان‌های مخفی عراق است.

کتاب بعد از ۶ ماه به چاپ بیست و یکم رسید و نهایتاً با گذشت ۶ سال از چاپ شصت و هفتم گذشت و هم‌اکنون چاپ هفتاد و ششم را نیز پشت سر گذاشته است.

ماجرای کتاب

"ناصر حسینی پور" وقتی به جبهه می‌رود چهارده سال دارد و هنگامی‌ که عراقی‌ها او را که اکنون دیده‌بان واحد اطلاعات است، در جزیره مجنون در آخرین روزهای جنگ اسیر می‌کنند، تنها شانزده سال دارد. هنگام دستگیری یکی از پاهای او تقریباً قطع می‌شود و به رگ و پوست بند است. بااین‌حال، در دوران پس از اسارت، او تصمیم می‌گیرد که دوباره به دیده‌بانی و نظارت برگردد اما این بار بدون دوربین یا دکل.

او تکه‌های کوچکی از کاغذ را از حاشیه روزنامه‌ها و کتاب‌هایی که سازمان مجاهدین خلق می‌فرستادند، جمع‌آوری می‌کند و در لوله عصایش قرار می‌دهد تا همه چیزهایی را که می‌بیند و می‌شنود رمزگذاری کند. سید "ناصر حسینی پور" این یادداشت‌ها را در شهریور ۶۹ در یک دفتر کوچک ۲۰ صفحه‌ای در بیمارستان ۱۷ تموز می‌نویسد و آن را میان پانسمان پای زخمی خود به ایران منتقل می‌کند.

او تجربیات خود را در خط مقدم جبهه و در طول مدت زندان از جمله شهادت هم‌رزمان خود، برخورد خشن بعثی‌ها با ایرانیان و حتی زخمی شدن خود (مانند شلیک دو گلوله به پاهای زخمی‌اش) بازگو می‌کند. وقتی پای او دچار عفونت می‌شود و کرم‌ها در سراسر بدن او پخش می‌شوند، عراقی‌ها پای او را قطع می‌کنند تا از گسترش عفونت جلوگیری شود. او در زندان‌ها و بازداشتگاه‌های گوناگون مورد ضرب و شتم و بازجویی قرار می‌گیرد، اما هرگز تسلیم نمی‌شود. او چند روز قبل از آزادی مطلع می‌شود که بازرسان صلیب سرخ برای ثبت‌نام آنها به آنجا خواهند آمد. سید ناصر یکی از ۲۰۰۰۰ اسیر جنگی ایرانی است که مفقود شده‌اند و از حقوق اولیه انسانی خود محروم شده‌اند. در ۲۲ شهریور ۶۹، یک اتوبوس سید ناصر و دیگر بازداشت‌شدگان را به فرودگاه بین‌المللی بغداد منتقل کرد و در آنجا سوار هواپیما شدند. مقصد ایران است و "پایی که جا ماند" خاطرات این سفر پرفراز و نشیب است.

درباره نویسنده

سید ناصر حسینی‌پور (متولد مهر ۱۳۵۰) نویسنده، کارشناس ادبیات مقاومت و یک دیپلمات فرهنگی است که برای اثرش پایی که جا ماند شهرت فراگیر یافت؛ او مسئول «میز ادبیات مقاومت» بخش «جنگ نرم» در دبیرخانهٔ شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. او به زعم خود مایل بود که با نگارش این کتاب، جنایات جنگی نیروهای عراقی در زندان‌های مخفی عراق در جنگ ایران و عراق را ثبت کند.

او اهل روستای ده‌بزرگ از توابع شهرستان باشت استان کهگیلویه و بویراحمد و اصالتاً از سادات بحرینی است. جد هفتم پدری‌اش حضرت آیت‌الله سیدعبدالله بلادی بحرینی است. حاکم بحرین او را از بحرین تبعید کرد؛ آیت‌الله به بهبهان آمد و آنجا به تبلیغ دین پرداخت.حسینی‌پور رزمنده داوطلب در جنگ ایران و عراق بود که از سن ۱۴سالگی، در شهریورماه ۱۳۶۵ به جبهه رفت. او تخریبچی، دیدبان اطلاعات تیپ ۴۸ فتح و اسیر شماره ۲۰۰۹۷ اردوگاه شانزده تکریت بود.

تقریظ مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری پس از مطالعه این کتاب در تقریظی بر این کتاب نوشته‌اند:

تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن‌چنان‌که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان‌دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزءبه‌جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر: غم و خشم و نفرت. کارهای لازم: ترجمه سلیس به زبان‌های عربی و انگلیسی. درود و سلام به خانوادۀ مجاهد و مقاوم حسینی. سید علی خامنه‌ای ۲ شهریور ۱۳۹۱[۱]

جوایز و افتخارات

ترجمه به زبان‌های دیگر

  • عربی توسط ایمان صالح
  • ترکی استانبولی توسط اسماعیل بندی
  • انگلیسی توسط پاول اسپراکمن

بریده‌ای از کتاب

امروز بعدازظهر دمای هوا نسبت به روزهای قبل چند درجه کمتر بود. هر چند برای ریختن آتش تهیه از غروب تا موقع طلوع خورشید مشکلی نبود؛ برای دشمن مشکل در روز و گرمای بالای ۴۵ درجه بود. دشمن با شلیک گلوله های دودزا و فسفری برای ثبت تیر، جادهٔ خندق و جاده های عقبه و پشتیبانی ما از جمله جاده های سیدالشهدا، بدر قمربنی هاشم، صاحب الزمان، شهید همت و جادهٔ جدیدالاحداث شفیع زاده معروف به توپخانه را گراگیری کرد. در این جور مواقع دشمن جاده ها، سنگرهای فرماندهی، محل تجمع نیروها، آتشبارهای ادوات و توپخانه را با گلوله های دودزا نشانه گیری می کرد، دیده بان های عراقی محل اصابت گلوله ها را رصد کرده و برای پاتک ثبت تیر می کردند. آن طور که بچه های اطلاعات قرارگاه می گفتند، عراقی ها روبه روی جزیرهٔ مجنون فقط ۱۳۰ کاتیوشا در خط دوم شان مستقر کرده بودند.

پانویس

  1. یک روایت استثنایی وب‌سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۰۶/۱۳

پیوند به بیرون