جهنم تکریت (کتاب)

از یاقوت
جهنم تکریت
طرح روی جلد کتاب جهنم تکریت
طرح روی جلد کتاب جهنم تکریت
اطلاعات کتاب
نویسندهمجتبی جعفری
زبانفارسی
تعداد صفحات۲۱۸
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات سوره مهر
تاریخ نشر۱۳۹۰
شابک۹۷۸۹۶۴۵۰۶۳۹۳۹
وبسایت ناشرsooremehr.ir


جهنم تکریت خاطرات خودنوشت سرگرد آزاده مجتبی جعفری درباره روزهای اسارتش در دوران دفاع مقدس است. جهنم تکریت برگزیده‌ ۲۰ سال ادبیات مقاومت در «بخش خاطرات» شده است.

درباره کتاب

نویسنده که خود راوی ماجراست سعی کرده در خط به خط اثر به واقعیات دوران اسارت بپردازد و از شعاری بودن و دور افتادن از ماهیت اصلی و واقعیات آن دوران خودداری نماید؛ به همین علت در هر یک از تجدید چاپ‌های این کتاب با یادآوری بخش دیگری از خاطرات اسارت به صفحات اثر اضافه کرده است.

«آتش بس تا العماره»، «بغداد شهر هزارو یک شب»، «تکریت آغازی بی پایان»، «کربلا اسیری در خانه»، «عید اسارتی»، «در عزای امام»، «حزب اللهی ها» و «گامی به سوی ایران» بخشی از عناوین کتاب است.[۱]

جعفری در دیباچه کتاب درباره تعبیر اسارت به «جهنم تکریت» چنین گفته است:

«نام دوران اسارت را « جهنم تكريت» گذاشته ام كه دلايل آن را در متن كتاب مي يابيد؛ اما لازم مي دانم توضيح دهم كه در اين بيان سعي كرده‌ام تا هم با خويشتن امانت و صداقت را رعايت كنم و هم با شما. دانستن بسياري از آنچه كه مي نويسم، براي شما لازم نيست؛ ولي حفظ امانت و به كارگيري صداقت ، ارزشي بالاتر از آن دارد تا بخواهم دربازنگری حوادث دوران «جهنم تكريت» روی حقايق پرده افكنم و تنها وقايعي را بازگو كنم كه برايم باعث ايجاد حسن نيت‌ها شو.[۲]

جعفری درباره نگارش روزهای اسارتش می‌گوید:

«همیشه نوشتن نحوه‌ زندگی دوره‌ی اسارت برایم اهمیت و جذابیت داشت؛ چون این نوع زندگی از ذهن مردم فاصله دارد. به همین دلیل سه ماه بعد از آزادی نوشتن را آغاز نمودم و تقریباً دو سال طول کشید. بعد از نگارش اثر همه‌ی افراد هم اردوگاهی‌ام در اسارت آن را خواندند و کار کامل شد.»[۳]

شیوه نگارش

راوی در خاطرات خود اطلاعات دقیقی از اردوگاه‌های عراقی و وضعیت اسرای ایرانی در زمان جنگ و پس از اعلام آتش بس در اختیار خواننده قرار می‌دهد و دردها و مرارت‌های سال‌های اسارت خود و دیگر دوستانش را بیان می‌کند. او تلاش کرده خاطرات را به گونه‌ای به نگارش درآورد که در عین حفظ استنادات خاطره و پایبندی به اصول خاطره‌نویسی، اثر، جنبه‌ داستانی خود را حفظ کند و خواننده تصور نماید چیزی بین داستان و خاطره می‌خواند.[۴]

نویسنده با جزئی‌نگری، محدودیت‌های اردوگاه اسرا، فضای دلگیر و طاقت فرسای زندان الرشید بغداد و رفتارهای غیر انسانی مأموران زندان را توصیف می‌کند که تأثیر عمیقی بر خواننده دارد. از ویژگی‌های این اثر، وجود امید به آینده در لایه‌های داستان می‌باشد. راوی و همراهان در بندش، به امید اینکه تا چند روز بعد آزاد می‌شوند، سختی‌های زندان الرشید را تحمل می‌کنند.[۵]

درباه نویسنده

مجتبی جعفری متولد ۱۳۳۹، سال ۱۳۵۸ به دانشگاه افسری ارتش وارد شد. او از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ به طور مستمر در جبهه‌های جنگ تحمیلی حضور داشت. در حوادث سال‌ آخر دفاع مقدس به دست دشمن اسیر شد و سال ۶۹ با آخرین گروه‌های آزادگان به وطن برگشت. او تا مقطع کارشناسی ارشد مدیریت نظامی تحصیل کرده و در حال حاضر مسئول سازمان ایثارگران نیروی زمینی ارتش است.[۶]

بُرشی از کتاب

سپری شدن روزها، هفته‌ها و ماه‌ها، کم‌کم به سال می‌رسید و ما در چهار دیواری خویش به هیچ روزنه‌ای چشم امید نداشتیم. سکوت رسانه‌های گروهی، بر تاریکی آینده دامن می‌زد. نقشه‌ی فرار از طریق تونل، به دلیل مشکوک شدن عراقی‌ها ناتمام رها شد و حسین که همه‌ی راه‌های فرار را بررسی می‌کرد، دیگر حتی فکر فرار هم نمی‌کرد؛ اما احساس ماندن برای همیشه، موجی از زندگی جدید را دامن می‌زد؛ یعنی بیشترین استفاده از حداقل امکانات موجود در تمامی زمینه‌ها. شعار ما این بود: «حالا که باید بمانیم، خوب بمانیم.» به این ترتیب، حتی افسرده‌ترین نفرات هم به تلاش و جنب‌وجوش افتادند. ادامه‌ی کار کشاورزی و آغاز مسابقات ورزشی، دو فعالیت عمده و گروهی اردوگاه بود. من با کارهای زیادی که داشتم، گاهی فرصت سر خاراندن هم پیدا نمی‌کردم. اولین و اصلی‌ترین کارم، نانوایی بود و با نزدیک شدن تابستان و شروع ترم دوم عربی، هر روز کلاس عربی دایر بود و بعد، کلاس‌های متفرقه‌ی قرآن و عربی و به‌ اصطلاح کلاس‌های خصوصی و در پایان، شرکت در تیم‌های ورزشی، از برنامه‌هایم بود. اداره‌ برنامه‌ریزی و هماهنگی این امور، به طور خودجوش و با تلاش و پیگیری عده‌ای علاقه‌مند و دلسوز انجام می‌شد. نقش عراقی‌ها در این زمینه، تنها آزاد گذاشتن ما در محوطه‌ اردوگاه و پرداخت کامل حقوق اسارتی بود که بچه‌ها همه را هزینه می‌کردند. البته عراقی‌ها از اجرای این نقش، سود کافی هم می‌بردند؛ تا زمانی که وضعیت عادی بود و این موارد رعایت می‌شد، خیال عراقی‌ها هم از بابت امکان پدید آمدن شورش و درگیری راحت بود.[۷]


پانویس

  1. «درباره جهنم تکریت/خبرآنلاین». ۲ تیر ۱۳۹۳. دریافت‌شده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
  2. «درباره جهنم تکریت/خبرآنلاین». ۲ تیر ۱۳۹۳. دریافت‌شده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
  3. «درباره جهنم تکریت». دریافت‌شده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
  4. «درباره جهنم تکریت». دریافت‌شده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
  5. «درباره جهنم تکریت». دریافت‌شده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
  6. «درباره جهنم تکریت». دریافت‌شده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.
  7. «درباره جهنم تکریت». دریافت‌شده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳.