رحیم رسولی
رحیم رسولی (زادهٔ ۱ فرودین ۱۳۴۲) شاعر، نویسنده و طنزپرداز ایرانی است. وی چندین مجموعه شعر منتشرشده دارد. رسولی شعر را با غزل شروع کرده و از قدیمیهای شعر و نشستهای ادبی کرج است.
زندگی
او در گیلان متولد شده اما در حال حاضر ساکن کرج است. شاعر، نویسنده و طنزپرداز است و چندین مجموعه شعر منتشرشده دارد. رسولی شعر را با غزل شروع کرده و از قدیمیهای شعر و نشستهای ادبی کرج است. از سال ۱۳۸۷ شروع به وبلاگ نویسی کرده است.[یادداشت ۱]
رحیم رسولی طنزپردازی است که در کنار انتشار آثاری چند در این حوزه، شناخت جامعی از جریان طنز معاصر ایران دارد و در این حوزه به پژوهش نیز پرداخته است.
فعالیت تخصصی
- دارکوبیسم شعر طنز
- سوزن تهگرد مروارید، ۱۳۹۴
- خرتناق، نشرنیماژ
- خواب سنگین سنگها، نشر شانی
- آقا اجازه ما بگیم
- دزدها غریبه نیستند
- من میپرم پس هستم
- دارکوبیسم
- نخ قورباغه
- وینجه
- ۶۰ قطعه غزل سیاسی اجتماعی، ۱۳۸۲
گفتاورد
آثار طنز امروز کشور ممکن است در فضای مجازی بیشتر بازتاب داشته باشد، اما تیراژ یک هزار جلد یا ۵۰۰ جلد کتاب آن هم با شرایط نشر امروز و سانسورهایی که کتابهای طنز با آن مواجه هستند، مخاطب چندانی ندارد. طنز در شبکههای اجتماعی مخاطبان بیشتری دارد، چراکه مردم با ادبیات مکتوب سر و کار ندارند.[۱]
طنزپرداز باید قدرت خود را از واژه بگیرد. اگر به این نکته برسیم، طنز به مثابه فرهنگ میتواند در جامعه رسوخ کند و خود را نشان دهد و زمانی بتوانیم از لابهلای طنزهایمان تاریخمان را به آیندگان منتقل کنیم.[۲]
برای فکاهه به هر شکل خنداندن اهمیت دارد اما برای طنز شکل دگر خندیدن. فکاهه میخنداند و میگذرد، طنز میخنداند و میماند. فکاهه سعی دارد دیده شود، طنز میخواهد ببیند. فکاهه آنطور که از او خواسته میشود رفتار میکند، طنز آنطور که میخواهد. با وجود این هم ریش سفید فکاهه قابل احترام است، هم دانش و آگاهی طنز. اما چون گذشته دیگر تجربه خشتی و آیینهای محل بحث نیست. مسئله جایگزینی حکمت شادمانه است به جای سرخوشی زود گذر که طنز به دنبال حکمت شادمانه و اصرار فکاهه بر سرخوشی زودگذر است یا به قول «شاملو» یکی به دنبال این است که لبخند را بر لبها جراحی کند، دیگری میخواهد شوق در پستوی خانه نهان نباشد. به چالش کشیدن پدیدهها و پرداختن به موضوعات هستیشناسانه باعث شده است که طنز نسبت به فکاهه از اقبال عمومی کمتری برخوردار باشد.[۳]
نمونهای از اشعار
یادش بخیر آن روزها با زیرشلواری
میرفت آدم هر کجا با زیرشلواری
از بوق سگ تا چله گربه همه بودند
دنبال یک لقمه غذا با زیرشلواری
بودند دائم پیش هم اما نمیکردند
یک لحظه دست از پا خطا با زیرشلواری
حتی به بستر نیز میرفتند البته
خانم جدا، آقا جدا با زیرشلواری
بابای من الله اکبر را که میگفتند
میرفت مسجد بیریا با زیرشلواری
در خانه پیش بچهها شلوار میپوشید
میرفت بیرون ناقلا با زیرشلواری
روی شکم میبست اولها ولی الان
سر میخورد از پای بابا زیرشلواری
گویند باباطاهر عریان شبی در خواب
در کوچه دید ابلیس را با زیرشلواری
یک لحظه مانند گذشته غیرتش گل کرد
«شبگردی آن هم بیحیا با زیرشلواری»
آن وقت حرفی زد که شیطان با کنایه گفت
بی زیر شلواری یا با زیرشلواری
مرد حسابی زیرشلواری اگر بد بود
آدم چرا شد آشنا با زیرشلواری؟
دیگر گذشت آن دوره که از ترس میکردند
در خانه هم مردم شنا با زیرشلواری
الان که دیگر گورخر حتی بلانسبت
شد قاطی جنس دو پا با زیرشلواری
بد نیست گاهی ول شود آدم همینطوری
توی خیابان منتها با زیرشلواری
این هم خودش یک نوع نافرمانی ملی است
از هر سه تا آدم دو تا با زیرشلواری
اجرای زنده روی سن با زیر پیراهن
تنظیم تصویر و صدا با زیرشلواری
آزادی مردی زبانم لال زندانی
یا مرگ بیماری رها با زیرشلواری
معلوم شد الان چرا در عالم بالا
دیشب قدم میزد خدا با زیرشلواری
حل شد تمام مشکل مردم فقط مانده
این مشکل ما و شما با زیرشلواری
تازه تو که اصلاً همین را هم نپوشیدی
ایراد میگیری به ما با زیرشلواری
ما را بگو که سالهای سال میکردیم
برعده ای لخت اقتدا با زیرشلواری
و فکر میکردیم لابد جنسشان جور است
با ریش و تسبیح و عبا با زیرشلواری
شیطان سپس ساکت شد اما شیخ از نو گفت
این وقت شب حالا کجا با زیرشلواری؟[۴]
پانویس
- ↑ «نخستین بنمایه طنز، اعتراض است/ طنز یک اثر ادبی را مومیایی میکند». ۲۰ آذر ۱۳۹۵. دریافتشده در ۳۱ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «نخستین بنمایه طنز، اعتراض است/ طنز یک اثر ادبی را مومیایی میکند». ۲۰ آذر ۱۳۹۵. دریافتشده در ۳۱ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «نخستین بنمایه طنز، اعتراض است/ طنز یک اثر ادبی را مومیایی میکند». ۲۰ آذر ۱۳۹۵. دریافتشده در ۳۱ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «اشعار طنز رحیم رسولی». دریافتشده در ۳۱ فروردین ۱۴۰۳.
یادداشت
- ↑ اشعارش را وبلاگ شخصیاش با نام دارکوبیسم منتشر میکند http://darkoobism.mihanblog.com. اشعار وی در این وبلاگ با برچسب شعر طنز رسولی بایگانی میشود.
پیوند به بیرون