سید حسن مدرس
سید حسن قمشهای اسفهای (۱۲۴۹ در اردستان - ۱۰ آذر ۱۳۱۶ در خواف) مشهور به سید حسن مدرس مجتهد، فقیه، سیاستمدار، نماینده علمای نجف و مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. سیدحسن مدرس پس از آموزشهای مقدماتی در شهرضا، به مدت سیزده سال در حوزه علمیه اصفهان و در ادامه هفت سال در حوزه علمیه نجف علوم عقلی و نقلی را از اساتید فراگرفت.
مدرس در سیوشش سالگی به اصفهان برگشت و به تدریس اهتمام ورزید و پس از نهضت مشروطه وارد فعالیتهای سیاسی شد. مدرس به عنوان یکی از علمای تراز اول دیماه ۱۲۸۸ فعالیت خود را برای عمل به اصل دوم متمم قانون اساسی آغاز کرد. او از مجلس سوم، به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس بود و در مجلس چهارم نایب ریس مجلس شد و در همین دوره مخالف جمهوری کردن رژیم توسط رضاخان شد و خلع قاجاریه را نیز خلاف قانون اساسی میدانست.
مدرس از سال ۱۳۰۷ تا سال ۱۳۱۶ در زندان در تبعید بود و در نهایت مسموم و شهید شد و در کاشمر به خاک سپرده شد.
ولادت
او از سادات طباطبایى زواره که نسبش پس از سى و یک پشت به امام حسن مجتبى(ع) مىرسد، در دهکده ییلاقى «سرابه»، در سال ۱۲۹۴، متولد شد و در سال ۱۳۱۶ به قمشه نزد جدش میر عبدالباقى مهاجرت نمود.
زیست علمی
سید حسن بعد از تحصیلات مقدماتی و بهمنظور ادامه تحصیل علوم دینی، در سال ۱۲۹۸ق نزد جدش سید عبدالباقی، به مدت ۱۳ سال در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل شد. مقدمات ادبیات عرب، منطق و بیان را نزد اساتیدی چون میرزا عبدالعلی هرندی آموخت. با ملا محمد کاشی کتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانین و فصول را در علم اصول تحصیل کرد. از میرزا جهانگیرخان قشقایی، عرفان و فلسفه آموخت. در درس سید محمدباقر درچهای و شیخ مرتضی ریزی شرکت کرد و به درجه اجتهاد رسید.[۱]
هجرت به نجف
مدرس در بهمن ۱۲۷۸ از اصفهان به حوزه علمیه نجف رفت و تا سال ۱۲۸۵ نزد میرزامحمدحسن شیرازی، آخوند محمدکاظم خراسانی و سیّدمحمدکاظم طباطبایی یزدی دروس خارج فقه و اصول را پی گرفت او روزهای پنجشنبه و جمعه کارگری میکرد و در پنج روز تحصیلی خود از آن بهره میجست میرزای شیرازی که هوش و فراست مدرس را ستودهاست، او را سرآمد همه میدانست. [۲]
بازگشت به اصفهان
وی پس از رسیدن به درجه اجتهاد در ۳۶ سالگی به اصفهان بازگشت و در مدرسه جده کوچک اصفهان، تدریس فقه و اصول را آغاز کرد در کنار تدریس فقه و اصول، تدریس اخلاق بر پایه نهج البلاغه را نیز از موضوعات درسی در اصفهان قرار داد جایگاه او در رشتههای گوناگون علمی معارف اسلامی، آنچنان درخشنده و چشمگیر است که شاگردان و همعصران وی، از او به عنوان فقیه، فیلسوف، مفسر، اقتصاددان و سخنور و تاریخشناس یاد کردهاند. [۳]
تدریس
مدرس پس از بازگشت به اصفهان، صبحها در مدرسه جده کوچک، فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ، منطق و شرح منظومه و در روزهای پنجشنبه نهج البلاغه را تدریس میکرد. با ورود به تهران درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار آغاز کرد. وی در (۲۷ تیر سال ۱۳۰۴) تولیت این مدرسه را به عهده گرفت و برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره این مدرسه، نظامنامهای تدوین کرد و امور تحصیلی طلاب را مورد رسیدگی قرار داد و سعی در احیا و آبادانی روستاها و مغازههای موقوفه مدرسه کرد.
شاگردان
از معروفترین شاگردان وی سید کمالالدین نوربخش دهکردی، محمد شریعت سنگلجی، محمدهادی تهرانی، میرزا ابوالحسن شعرانی، میرزا علی آقا شیرازی، مهدی الهی قمشهای، بدیع الزمان فروزانفر، سید مرتضی پسندیده و جلال الدین همائی بودند
آثار
- تعلیقه بر کفایة الأصول آخوند خراسانى؛
- الرسائل الفقهیة؛
- رسالهاى در ترتّب؛
- رسالهاى در شرط متأخر؛
- رسالهاى در عقود و ایقاعات؛
- رسالهاى در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه؛
- کتاب حجیة الظن؛
- شرح رسائل شیخ مرتضى انصارى؛
- حاشیه بر کتاب النکاح مرحوم شیخ محمدرضا نجفى مسجدشاهى؛
- دوره تقریرات اصول میرزاى شیرازى؛
- رسالهاى در شرط امام و مأموم؛
- کتابى در باب استصحاب؛
- کتاب أحوال الظن فی أصولالدین؛
- شرح روان بر نهجالبلاغة؛
- اصول تشکیلات عدلیه با (همکارى دیگران)؛
- زندگىنامه «خودنوشت» که براى روزنامه اطلاعات فرستاده است.[۴]
مبارزات سیاسی
در دوران مشروطه
مدرس به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطهخواهان کوشید. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد. وی با مشروطهخواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت.[۵]
پس از فتح تهران و پیروزی مشروطهخواهان، مقدمات تأسیس دوره دوم مجلس شورای ملی فراهم و انتخابات به صورت عمومی برگزار و مجلس تشکیل شد. بر اساس اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، باید پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر مصوبات مجلس به منظور عدم مغایرت آنها با احکام شرع نظارت داشته باشند. به این منظور، مراجع نجف بیست نفر از مجتهدان از جمله مدرس را به مجلس شورای ملی معرفی کردند[۶] و مدرس هم بر اساس قرعه انتخاب شد.[۷]
با تصویب مجلس دوم، کارشناسی به نام مورگان شوستر، به مدت سه سال بهعنوان خزانهدار کل کشور استخدام و مشغول رسیدگی به امور مالی ایران شد، ولی ازآنجاکه ادامه فعالیت وی، منافع و امتیازها و در نتیجه نفوذ سیاسی روس و انگلیس را نقض میکرد دولت روسیه در ذیحجه ۱۳۲۹ق با همدستی دولت انگلیس اولتیماتومی مبنی بر عزل مورگان شوستر صادر کرد و در پی آن، قشون روس وارد بندر انزلی شد و تا قزوین پیشروی کرد. مدرس نطق تندی در مجلس انجام داد و همین امر در رأی مخالف مجلس برضد اولتیماتوم موثر بود.[۸]
وی در سومین دوره مجلس شورای ملی، افزون بر وظیفه نظارتی، نمایندگی مردم تهران را نیز برعهده داشت. با شروع جنگ جهانی اول، ایران رسماً خود را بهعنوان دولت بیطرف اعلام کرد، ولی نیروهای متفقین با نقض بیطرفی ایران، وارد خاک کشور شدند با پیشنهاد مدرس و موافقت مجلس، قرار شد گروهی از نمایندگان به منظور مخالفت با قوای متجاوز به قم مهاجرت کنند و یک دولت سایه در کنار دولت اصلی تشکیل دهند. بدین منظور بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس به همراه گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی، تهران را به قصد قم ترک کردند. مهاجران در قم کمیتهای با عنوان «کمیته دفاع ملی» تشکیل دادند. اما قشون روس روانه قم شد و در پی شکست مهاجران، گروهی به همراه سلیمان میرزا و مدرس از راه کاشان به اصفهان و از راه کوههای بختیاری خود را به غرب ایران رساندند. در شعبان ۱۳۳۶ق با پایان یافتن جنگ اول جهانی، مدرس به همراه دیگر مهاجران پس از دو سال، به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار به تدریس مشغول شد.[۹]
دوران حکومت پهلوی
کابینه سید ضیاء طباطبایی شماری از رجال دولت و مجلس را برای جلوگیری از مقاومت و قیام احتمالی دستگیر و زندانی کرد. مدرس نیز در شمار زندانیان سیاسی قرار گرفت. او ابتدا در محل قزاقخانه قدیم برای چند روز زندانی شد، ولی بعدها او را به همراه شیخ حسین یزدی که سابقه دوستی خوبی با مدرس نداشت، بهوسیله گاری پُست به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. بعد از دولت سید ضیاء، مدرس به تهران بازگشت.[۱۰]
در مجلس چهارم، مدرس با قرارداد ۱۹۱۹م مخالفت کرد و مانع تصویب اعتبارنامه برخی از نمایندگان شد.[۱۱] ماهنامه الکترونیکی تاریخ معاصر ایران.</ref> در این دوران رضاخان در مقام وزارت جنگ در امور لشکری، کشوری و مالی، مداخله میکرد. مدرس در آغاز با سردار سپه مدارا کرد، ولی بعدها با اقدامات او مخالفت کرد.[۱۲]
رضاخان در انتخابات مجلس پنجم توانست با حمایت نظامیان، هواداران خود را وارد مجلس کند و در نخستین اقدام، تغییر رژیم سلطنتی ایران به حکومت جمهوری را در دستور کار قرار داد. مدرس برای آگاهی علما نامههای بسیاری درباره ماهیت جمهوری رضاخانی نوشت و به قم فرستاد. سردار سپه در پی سفری به قم بنا به خواست علما انصراف خود را از جمهوری به صورت رسمی اعلام کرد. چالشها ادامه داشت و مدرس تنها راه چاره را استیضاح رئیسالوزراء تشخیص داد. وی در ۷ مرداد ۱۳۰۳ به همراه شش تن از نمایندگان، رضاخان را به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه و نیز تحویل ندادن اموال مقصران به دولت استیضاح کرد[۱۳] اما این اقدامات به جایی نرسید و سردار سپه رأی اعتماد گرفت.[۱۴]
صبح ۷ آبان ۱۳۰۵ هنگامی که مدرس برای تدریس به سوی مدرسه سپهسالار رهسپار گشت، در خم کوچهای از پشت سر و جلو و نیز پشتبام او را هدف گلوله قرار دادند اما مدرس با ترفندی جان سالم بدر برد.[۱۵]
در آبان ۱۳۰۶ حاج آقا نورالله اصفهانی، عالم با نفوذ اصفهان، همراه شماری از روحانیان آن شهر در اعتراض به برخی برنامهها و اقدامات رضاخان به قم مهاجرت کرد و از علمای سراسر کشور نیز خواست تا به منظور اعلام همدردی و اعتراض به رضاخان به قم مهاجرت کنند. مدرس اقدام آنان را تأیید و با آنها اظهار همدردی و همکاری کرد.[۱۶]
از تبعید تا شهادت
شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۰۷ سرتیپ درگاهی، رئیس شهربانی تهران و همراهانش به منزل مدرس هجوم آوردند و وی را ابتدا به یکی از روستاهای اطراف مشهد و سپس به شهر دورافتاده خواف تبعید کردند. شهید مدرس در خواف در قلعهای نظامی زندانی شد و تحت نظر شدید مأموران امنیتی قرار گرفت و ممنوعالملاقات شد.
شیخ فضلالله پس از ۹ سال اسارت در قلعه خواف، به دنبال اجراى نقشه رضا شاه روانه کاشمر گردید و در حوالى غروب ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ قمری، سه نفر جنایتکار به نامهاى جهانسوزى، خلج و مستوفیان نزد مدرس آمده و چاى سمّى را بهاجبار به او دادند و چون دیدند از اثر سم خبرى نیست، عمامه سید را در حین نماز از سرش برداشته، بر گردنش انداختند و آن فقیه بزرگوار را به شهادت رساندند. وی در شهر کاشمر به خاک سپرده شد.[۱۷]
پانویس
- ↑ مدرسی، مدرس ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۳.
- ↑ مکی، مدرس قهرمان آزادی، ج۱، ص۴۸.
- ↑ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، ص۱۳۰–۱۳۱.
- ↑ گلشن ابرار، ج۲، ص۵۶۶.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰.
- ↑ مدرسی، مدرس، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۰ و ۳۱؛ زندگینامه خودنوشت مدرس، روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰/۰۹/۱۳۸۴.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰؛ مدرسی، مدرس، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۴.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰.
- ↑ اصغر محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی ۱۳۸۶ شماره ۹ و ۱۰.؛ مدرسی، مدرس، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۴۴.
- ↑ «كند و كاو در زندگي سيد حسن مدرس». دریافتشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰.
- ↑ مدرسی، مدرس، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۵۲-۶۲.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰؛ زندگینامه خودنوشت مدرس، روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰/۰۹/۱۳۸۴.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰.
- ↑ محمدی، فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش، شماره ۹ و ۱۰.
- روحانیان مشروطهخواه
- روحانیان شهید شیعه
- روحانیان شیعه اهل اصفهان
- شاگردان میرزای شیرازی
- شاگردان آخوند خراسانی
- تبعیدشدگان در حکومت پهلوی
- متولیان مدرسه سپهسالار تهران
- شاگردان جهانگیرخان قشقایی
- سادات حسنی
- نمایندگان مجلس شورای ملی ایران
- سیاستمداران شیعه
- دانشآموختگان حوزه علمیه اصفهان
- دانشآموختگان حوزه علمیه نجف
- زندانیان در حکومت پهلوی