شیخ فضل‌الله نوری

از یاقوت
شیخ فضل‌الله نوری
رهبر نهضت مشروطه
تاریخ تولد۳ دی ۱۲۲۲ ‏(۱۸۰ سال)
زادگاهمازندران
تاریخ شهادت۹ مرداد ۱۲۸۸
محل شهادتتهران
محل دفنحرم حضرت معصومه(س)
استادانراضی آل‌خضر نجفی، مهدی آل‌کاشف‌الغطاء، میرزا­حبیب‌الله رشتی و سیدحسن شیرازی
شاگردانعبدالکریم حائری یزدی، آقاحسین قمی، ملاعلی مدرس، محمد قزوینی، سیدمحمود مرعشی (پدر سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی) و میرزاابوالقاسم قمی
محل تحصیلنجف
تالیفاترساله اصولی المشتق: تقریر درس میرزای شیرازی، رساله تحریم سفر حاجیان به مکه از طریق جبل، صحیفه قائمیه حاوی دعاهای رسیده از امام‌مهدی(ع)،
سیاسیحمایت از جنبش تنباکو • حمایت از مشروطیت در آغاز و مخالفت با آن در ادامه (به دلیل عدم لحاظ مشروعیت در آن)


فضل‌اللّه بن ملا عباس کجورى (۳ دی ۱۲۲۲ - ۹ مرداد ۱۲۸۸ ) معروف به شیخ فضل‌الله نوری فقیه، مجاهد و از مجتهدان طراز اول تهران، پرچمدار نهضت مشروطه مشروعه و از رهبران آن.

شیخ فضل‌الله نوری با همراهی کردن مخالفان مشروطه در ماجرای به توپ‌بستن مجلس، جمع‌آوری امضا از علما برای عدم بازگشایی مجلس بعد از به‌توپ‌بسته‌شدن آن توسط محمدعلی شاه و نوشتن رساله‌هایی از جمله رساله حرمت مشروطه، مخالفت مشروطه‌خواهان را به خود جلب کرد.

وی پس از دوره استبداد صغیر و فتح تهران به‌دست مشروطه‌خواهان در دادگاهی محاکمه و سرانجام در ۹ مرداد ۱۲۸۸ اعدام شد.


معرفی

فضل‌الله کجوری مازندرانی معروف به شیخ‌فضل‌الله نوری در سوم دی ۱۲۲۲ در روستای لاشک از توابع کجور مازندران به دنیا آمد. پدر او ملاعباس نوری، از عالمان برجسته و پیشوای مورد اعتماد مردم نور و مازندران بود. وی کتابی با عنوان الاخلاق نگاشته است. میرزامحمدتقی نوری جد مادری وی نیز از عالمان بزرگ بود

زیست علمی

شیخ‌فضل‌الله نوری تحصیلات نخستین را نزد ملااسماعیل، در مکتب محل آغاز کرد، پس از مدتی به حوزه پررونق «بَلَده» نور مازندران رفت و سپس به تهران سفر کرد و نزد حسین فاضل لنکرانی و پدرش ـ که در محله سنگلج تهران پیش‌نماز بود ـ به تحصیل پرداخت. او پس از مدتی برای تکمیل تحصیلات خود، همراه میرزاحسین نوری، معروف به محدث نوری، دایی و پدر زن خود، رهسپار نجف شد و در آنجا در درس استادانی چون راضی آل‌خضر نجفی، مهدی آل‌کاشف‌الغطاء، میرزا­حبیب‌الله رشتی و سیدحسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ شیرازی شرکت کرد. با هجرت میرزای شیرازی به سامرا در سال ۱۲۵۴ او نیز به سامرا رفت و دوازده سال در این شهر ماند.

نوری در مدت اقامت در سامرا در شمار شاگردان نامدار و برجسته میرزای شیرازی درآمد و در همین زمان به مقام اجتهاد رسید و چندین رساله فقهی و اصولی تألیف و تقریر کرد. وی در حفظ و تقویت حریم مرجعیت میرزای شیرازی تلاش فراوانی کرد و میرزای شیرازی نیز او را نفس خویش شمرد و میان خود و او غیریّت را منتفی دانست. حوزه درسی نوری در عراق مورد توجه طلاب اهل فضل قرار گرفت و شخصیت‌هایی چون عبدالکریم حائری یزدی، آقاحسین قمی، ملاعلی مدرس، محمد قزوینی، سیدمحمود مرعشی (پدر سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی) و میرزاابوالقاسم قمی مشهور به کبیر از محضر او بهره بردند. وی به دستور میرزای شیرازی برای ارشاد و تبلیغ دین در سال ۱۲۶۳ به تهران بازگشت.[۱]

شاگردان

  1. شیخ عبدالکریم بن ملا جعفر حائرى یزدى ، مؤسّس حوزه علمیه قم؛
  2. سید حسین بن سید محمود قمى؛
  3. محمد بن عبدالوهاب قزوینى؛
  4. شیخ ابوتراب بن ابوالقاسم شهیدى قزوینى؛
  5. شیخ مهدى بن شیخ جعفر، معروف به آقا میرزا کوچک آشتیانى؛[۲]

آثار علمی

  1. درر التنظیم، (منظومه‌ای حدود ۵۰۰ بیت درباره ۲۵ قاعده فقهیه که آغاز سرودن آن ۱۲۷۹قمری. و پایان آن ۱۲۸۰قمری. در تهران بوده است.)
  2. رسالة المشتق (تقریر درس استادش سید شیرازی است که در ۱۳۰۵قمری. در ضمن رسائل شیخ انصاری چاپ شده است).
  3. حرمة الاستطراق الی مکة عن طریق جبل. (چاپ شده در سال ۱۳۲۰قمری.)
  4. الصحیفة المهدویة أو القائمیة، (شامل دعاهای امام مهدی(عج) که در سال ۱۳۰۲قمری در سامراء گردآوری شده است و دایی‌اش محدث نوری تقریظی بر آن نوشته و به نویسنده اجازه روایت داده است).
  5. تذکرة الغافل و ارشاد الجاهل، (در نقد مشروطیت، چاپ شده در ۱۳۲۶قمری.)
  6. رسالة فی قاعدة ضمان الید، (چاپ شده در ۱۴۱۴قمری. در ضمن کتاب «اشارة السبق الی معرفة الحق» در قم توسط دفتر انتشارات اسلامی.)
  7. مسائل متفرقه[نسخه خطی](نسخه خطی از ۱۲۰ مسأله از روی مسائل استادش)
  8. در محضر شیخ فضل‌الله نوری‌: اسناد حقوقی عهد ناصری‌
  9. مجموعه‌ای از رسائل‌، اعلامیه‌ها، مکتوبات‌ و روزنامه شیخ شهید فضل‌الله نوری‌

فعالیت‌های سیاسی

حضور در جنبش تنباکو: در جریان جنبش تنباکو، هنگامی که ناصرالدین شاه به میرزا حسن آشتیانی دستور داد که یا در ملأ عام قلیان بکشید یا از شهر بیرون رود و میرزا تصمیم به بیرون رفتن گرفت، اولین کسی از علما که در حمایت از میرزا به خانه وی وارد شد، شیخ فضل الله بود.[۳] نعضت مشروطه: شیخ فضل‌الله در آغاز نهضت مشروطه اگرچه با دیده تردید به این نهضت نگاه می‌کرد و علی‌رغم دوستی با عین‌الدوله (صدراعظم وقت)، با سایر روحانیون مشروطه‌خواه در مهاجرت کبری به قم شرکت کرد و تا صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شورای ملی تا زمان تصویب متمم قانون اساسی مشروطه کوچک‌ترین مخالفتی از او مشاهده نشد.[۴] در زمان تصویب متمم قانون اساسی شیخ فضل‌الله با حمایت آخوند خراسانی اصل دوم متمم مبنی بر تشکیل هیات نظار را به تصویب مجلس رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل هشتم مبنی بر برابری همه شهروندان در مقابل قانون، اصل نوزدهم مبنی بر تحصیل اجباری در مدارس دولتی و اصل بیستم مبنی بر آزادی مطبوعات از مجلس کناره‌گیری کرد و با تشکیل مجالس اعتراضی به مناسبت‌های مذهبی از جمله ایام فاطمیه اعتراضات خود را به مجلس و قانون شروع کرد که با واکنش مشروطه‌خواهان مواجه شد و با همراهی عده‌ای دیگر از علمای مخالف مشروطه به تحصن در زاویه مقدسه عبدالعظیم حسنی دست زد. شیخ فضل‌الله و همراهان که عنوان مشروعه‌خواه بر خود نهادند با انتشار رساله‌ها و لوایحی خواستار اعمال برخی اصلاحات در متن متمم و افزودن لفظ مشروعه بعد از مشروطه بودند.

چگونگی شکل‌گیری اختلاف میان عالمان دینی پشتیبان مشروطه با محوریت آخوند خراسانی و عالمان مشروعه‌خواه با محوریت شیخ‌فضل‌الله نوری از مهم‌ترین فصول تاریخ مشروطه است. نهضت مشروطه به لحاظ زمانی، پس از نهضتی دیگر (۱۳۲۳-۱۳۲۴ق.) به رهبری شماری از عالمان دینی، به‌ویژه شیخ فضل‌الله، رخ داد که هدف اصلی‌اش تأسیس عدالتخانه بود. با آغاز نهضت مشروطه، نوری با اینکه آرمان و مطلوب اصلی‌اش تشکیل عدالتخانه بود مبارزه خود را در قالب مشروطه‌خواهی دنبال کرد. برخی شیخ‌فضل‌الله را مُسبب ورود آخوند خراسانی به مشروطه دانسته‌اند. این گفته مکرر خراسانی که افراد بسیاری، از جمله مخالفان بعدی مشروطه، از او خواستند که نهضت مشروطه را تأیید کند، مؤید این قول است. از سوی دیگر، پافشاری نوری بر تصویب اصل اول و دوم متمم قانون اساسی نیز بدون پشتیبانی خراسانی راه به جایی نمی‌برد، اما مناسبات آن‌دو از زمانی تیره شد که نوری از جریان کناره گرفت و آن را جریانی ضد شریعت خواند. از آن پس، میان عالمان دینی و روحانیان دو دستگی به وجود آمد. نوری پرچم‌دار مشروطه مشروعه شد و خراسانی و دیگر عالمان هم‌رأی او، به پشتیبانی خود از مشروطه و مجلس ادامه دادند و مخالفت با آن را کاری ناصواب شمردند.[۵]

با تعطیلی مجلس شورای ملی در تیر ۱۲۸۷، شماری از مجتهدان ازجمله نوری در باغشاه گرد آمدند و در دیدار با محمدعلی‌شاه قاجار، دربارهٔ ساختار حکومت با او گفتگو کردند. آنان در همراهی با محمدعلی‌شاه، مشروطه را خلاف اسلام دانستند و مکتوب این نظر را در باغشاه آویختند و در آبان ۱۲۸۷ شاه انصراف خود را از برپایی مجلس اعلام کرد.

اتهامت علیه شیخ فضل‌الله: از نکات مهم زندگى شیخ، صبر او در برابر شایعات و اتهاماتى است که به او نسبت مى‌دادند. استعمار و روشنفکران غرب‌زده پس از فتواى تحریم تنباکو توسط میرزاى شیرازى و تأثیر آن در جامعه به خطر نفوذ روحانیت در بین توده‌هاى مردم براى جلوگیرى از دستیابى آنان به منافع نامشروعشان پى برده بودند و بنابراین سعى در شکستن این پناهگاه توده‌هاى مردم مسلمان داشتند.

درباره شیخ فضل‌اللّه در سطح وسیعى شایعات مسمومى را پخش کردند؛ به‌طورى‌که حتى آخوند خراسانى و ملا عبداللّه مازندرانى و میرزا خلیل تهرانى از مراجع نجف که انقلاب مشروطه را مورد تأیید قرار داده بودند، تحت تأثیر قرار گرفتند. امام خمینى(ره) در این باره مى‌فرماید: «حتى قضیه مرحوم آقا شیخ فضل‌اللّه را در نجف هم یک جور بدى منعکس کردند که آنجا هم صدایى از آن در نیامد. این جورى که ساختند در ایران و در سایر جاها».

دستگیری و اعدام مشروطه‌خواهان پس از فتح تهران توسط سردار اسعد و سپهدار تنکابنى با همیارى دو دولت روس و انگلیس شیخ را بزرگ‌ترین مانع مقاصد شوم خود مى‌دانستند. شیخ در زمانى که محمدعلى شاه و امام جمعه و امیر بهادر به سفارت روسیه پناهنده شده بودند، تا تحت پرچم بیگانه مدتى دیگر به حیات ننگین خود ادامه دهند، همچنان استوار و نستوه منتظر تقدیر الهى بود و درخواست دیپلمات‌هاى روسى و عثمانى را جهت پناهنده شدن به سفارت‌خانه‌هاى بیگانه نپذیرفت.

سفارت روسیه با مأیوس شدن از پناهندگى شیخ، براى سوء استفاده از موقعیت آن عالم، از ایشان خواست حداقل پرچم روسیه را بر بام خانه‌اش برافرازد و او در برابر این پیشنهاد این جمله بى‌نظیر و آسمانى را فرمود: اسلام هرگز در زیر بیرق کفر نخواهد رفت.

به این ترتیب عده‌اى از افراد مسلح طبق دستور یپرم خان به فرماندهى یوسف خان ارمنى در شامگاه ۷ مرداد ۱۲۸۸ به اقامتگاه آن مجتهد بزرگ یورش برده و شیخ را با وقاحت تمام از خانه خارج و پس از یک محاکمه ساختگى به دادستانى شیخ ابراهیم زنجانى فراماسون ضد اسلام، محکوم به اعدام نمودند. حکم آن پاسدار شریعت نبوى در عصر روز شنبه ۹ مرداد ۱۲۸۸، در میدان توپخانه تهران به مرحله اجرا درآمد و شیخ درحالى‌که نگران دخالت‌هاى انگلستان و بیگانگان در مقدرات مردم مسلمان ایران بود، چشم از جهان فروبست.

گویند قبل از اینکه ریسمان به گردن وى اندازند یکى از رجال وقت با عجله براى او پیغامى مى‌آورد که شما این مشروطیت را امضا کنید و خود را از کشته شدن رها سازید، اما شیخ فضل‌اللّه مى‌گوید: من در خواب رسول خدا(ص) را دیدم که فرمود: فردا میهمان ما خواهى بود و من چنین امضایى را نخواهم کرد و پس از گفتن شهادتین رو به دژخیمان مى‌کند و مى‌گوید: کار خود را بکنید.

بدن مطهر او را پس از بى‌احترامى فراوان، به اصرار منسوبین تحویل خانواده شهید دادند. جسد آن فقیه به‌طور موقت در یکى از اتاق‌هاى منزلش دفن گردید، تااینکه ۱۸ ماه بعد با تغییر شرایط سیاسى، جنازه ایشان از تهران به قم منتقل و در صحن مطهر حضرت معصومه‌(س) به خاک سپرده شد.[۶] علاوه بر شیخ فضل‌اللّه، سید مسعود شیخ‌الاسلام، سید میر هاشم شتربانى و همین‌طور سید عبداللّه بهبهانى که از بنیان‌گذاران نهضت مشروطه بودند، به‌وسیله یپرم خان ارمنى به شهادت مى‌رسند.[۷]

پانویس

  1. خیابانی، علماء معاصرین، ۱۳۶۶ق، ص۲۵۸.
  2. فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج‌۲، ص۵۳۹-۵۴۰.
  3. اعظام الوزاره، کتاب خاطرات من، ۱۳۴۲ش، ج۱، ص۴۱.
  4. ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۵۸.
  5. کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۳۱۵-۳۱۶.
  6. ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۷۱.
  7. دهباشی، حکمت و سیاست، ۱۳۹۴ش، ص۷.

پیوند به بیرون