عباس گودرزی
زمینه فعالیت | کاریکاتوریست |
---|---|
ملیت | ایرانی |
تاریخ تولد | ۱۳۵۷ (۴۵–۴۶ سال) |
محل تولد | بروجرد |
پیشه | تدریس طراحی و کاریکاتور نویسندگی با موضوع کاریکاتور |
تحصیلات | کارشناسی نقاشی و هنرهای تجسمی |
آدرس اینستاگرام | عباس گودرزی |
عباس گودرزی (زاده ۱۳۵۷ش در بروجرد) کاریکاتوریست ایرانی است.
معرفی
عباس گودرزی:
اولین کاریکاتور جنجالی من، برای دانشگاه بود که نشریه از من خواست تا کاریکاتوری را از رئیس دانشگاه برای جلد نشریه طراحی کنم. انتشار کاریکاتور همانا و تعطیل شدن نشریه هم همانا!در فضای ملتهب سیاسی دوره اصلاحات (یعنی سال ۱۳۷۷ که شرایط جامعه به شدت سیاسی شده بود) خیلی طبیعی بود که هر کسی وارد فضای رسانه میشود کار سیاسی انجام بدهد؛ آنقدر چپ و راست را شدید مطرح کرده بودند که ناخودآگاه همه رسانهایها در این میدان قرا ر میگرفتند. از آنجایی هم که جنس کاریکاتور نیش است، کاریکاتور بیشتر خودنمایی میکرد؛ فلسفه کاریکاتور این است که کارتونیست علاوه بر توانمندی تصویرسازی، گرافیک و خلاقیت باید جسارت داشته باشد تا کارتونیست جرأت کند با مسئولین و مسائل کلکل کند. من از همان شروع کار با اسم واقعی خودم کارهایم را منتشر میکردم و اصلاً از اسم مستعار استفاده نکردم.[۱]
عباس گودرزی در سال ۱۳۵۷ش در شهر بروجرد متولد شد. او از سال ۱۳۷۶ش در دانشگاه شهید باهنر کرمان در رشته نقاشی به تحصیل پرداخت. در دبیرستان رشته گرافیک خوانده و تا ترم سوم دانشگاه هیچ شناختی از کاریکاتور نداشته است. عباس گودرزی میگوید: «شاید باور نکیند من تا زمانیکه وارد دانشگاه شوم نه نمایشگاه کاریکاتور دیده بودم و نه حتی مجله کاریکاتور! همه چیز از روزی شروع شد که یک نمایشگاه کاریکاتور که اگر ذهنم درست یاری کند در حوزه کتاب و کتابخوانی بود را به طور اتفاقی بعد از پایان کلاس در محوطه دانشگاه دیدم. دیدن همان نمایشگاه عشق من به کاریکاتور را شعلهور کرد! و با خودم میگفتم «چقدر خوب میشود با کاریکاتور حرف زد».[۲]
عباس گودرزی بعد از تمام شدن سربازی به خاطر وضعیت اشتغال در استان مجبور به مهاجرت به تهران میشود. در مورد بازگشت به بروجرد میگوید: «الان هم دلم در بروجرد است. دوست دارم که برگردم به بروجرد، ولی احساس میکنم اینجا تأثیر گذارترم. با رسانهها، جامعه و فضای سیاسی بیشتر ارتباط دارم و این بهتر است تا بخواهم به نشریات داخلی بروجرد یا در سطح استان محدود شوم».
وی از رویشهای انقلاب اسلامی در دوران فتنه (فتنه ۸۸) است. او مدیر سایت سیاسی «تلخندک» است که با کاریکاتورهایش در زمان جنگ نرم هشت ماهه، فتنهگران را هَجو میکرد.
عباس گودرزی همچنین فعالیت خود را با مجموعه طنز سیاسی دکتر سلام از سال ۹۱ شروع کرد.
تاکنون نمایشگاههای مختلفی از مجموعه آثار ایشان در شهرهای مختلف ایران از جمله دانشگاهها و مناطق مختلف شهرداری تهران، کرج، رشت، مشهد، بروجرد، کرمان و …. با موضوعات مختلف از جمله استکبار ستیزی، خانواده و افزایش جمعیت، مطبوعات، فتنه سال ۸۸، آل سقوط و… برگزار شده است.
طراحی چهره علما، بزرگان، شهدا، شخصیتهای سیاسی، مذهبی و فرهنگی از دیگر فعالیتهای این هنرمند بروجردی است که تاکنون بالغ بر ۲۵۰ چهره از چهره این بزرگان ترسیم کرده است.
این هنرمند کاریکاتوریست و فعال جبهه فرهنگی انقلاب، بیش از ۸۰ کاریکاتور را با موضوع استکبارستیزی با توجه به عملکرد و اتفاقاتی که از جانب اسرائیل و آمریکا در دنیا رخ میدهد و بلاهایی که توسط این دو کشور بر دنیا تحمیل میشود را برجسته نموده است.
فعالیت
- مدیر سایت تخصصی کاریکاتور “تلخندک”
آموزشی
- تدریس طراحی و کاریکاتور اداره ارشاد کرمان ۱۳۷۹
- تدریس طراحی و کاریکاتور دانشگاه شهید باهنر کرمان ۱۳۸۰
- تدریس کاریکاتور در دانشکده هنر کرمان ۱۳۸۱
- تدریس دروس عملی هنر در آموزشکده آزاد بروجرد ۱۳۸۴
- تدریس در مؤسسه طلوع حق
نمایشگاهی
- نمایشگاه گروهی نقاشی موزه صنعتی کرمان ۱۳۷۷
- نمایشگاه گروهی کاریکاتور کرمان ۱۳۷۸
- نمایشگاه گروهی کاریکاتور اداره ارشاد کرمان ۱۳۷۸
- نمایشگاه گروهی کاریکاتور اداره ارشاد کرمان ۱۳۷۹
- نمایشگاه گروهی کاریکاتور جزیره کیش ۱۳۸۰
- نمایشگاه گروهی کاریکاتور، خانه کاریکاتور تهران ۱۳۸۰
- نمایشگاه گروهی کاریکاتور کرمان ۱۳۸۱
- نماشگاه انفرادی کاریکاتور دانشکده هنر دانشگاه کرمان ۱۳۸۱
- نمایشگاه گروهی کاریکاتور در شهرداری منطقه ۵ تهران ۱۳۸۹
- نماشگاه انفرادی کاریکاتوربا موضوع بیداری اسلامی بروجرد ۱۳۹۰
- نمایشگاه انفرادی کاریکاتور با موضوع استکبارستیزی تهران ۱۳۹۰
همکاری ها
- همکاری با روزنامههای محلی کرمان در زمینه کاریکاتور و تصویرسازی ۱۳۸۲
- همکاری با روزنامههای محلی بروجرد در زمینه کاریکاتور و تصویرسازی ۱۳۸۳
- کارشناس هنری مدیریت فرهنگی دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۶- ۱۳۸۵
- مدیر هنری نشریه فرهنگی ترنج، دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۶
- همکاری با روزنامه جام جم (در زمینه کاریکاتور و تصویر سازی) ۱۳۸۶
- مدیر هنری نشریه فراشهر، شهرداری تهران ۱۳۸۷
- طراح گرافیک معاونت فرهنگی وزارت علوم ۱۳۸۷
- همکاری با روزنامه جوان در زمینه کاریکاتور ۱۳۸۸
- همکاری با خبرگزاری فارس در زمینه کاریکاتور ۱۳۸۸ تا ۹۱
- همکاری با خبرگزاری نسیم آنلاین در زمینه کاریکاتور و تصویرسازی ۱۳۹۰
- همکاری با نشریه فرهنگی ترنج
- همکاری با نشریه فراشهر
کتاب
عنوان | ناشر | سال انتشار |
---|---|---|
تلخندک(مجموعه کاریکاتورسیاسی با موضوع فتنه۸۸) | انتشارات عماد | ۱۳۸۹ |
منطق الزور(مجموعه کاریکاتور سیاسی با موضوع استکبار ستیزی | ||
حضور اجتماعی و نقشهای زنانه | دفتر نشر معارف | ۱۳۹۴ |
تصویرسازی ۶ جلد کتاب کودک با موضوعات آموزشی | انتشارات جام جم | ۱۳۹۱ |
جوایز و افتخارات
- کسب مقام اول جشنواره استانی کاریکاتور جوان - استان کرمان ۱۳۸۰
- کسب مقام اول اولین همایش فرهنگ و هنر دانشجویان جنوب شرق کشور ۱۳۸۱
- کسب مقام اول درهمایش کشوری وبلاگ نویسان ارزشی ۱۳۸۹
- کسب مقام اول کشوری در جشنواره این عمار در زمینه کاریکاتور ۱۳۹۰
- کسب مقام اول کشوری در زمینه کاریکاتور به عنوان فعالترین کاریکاتوریست سیاسی در جشنواره ملی بصیرت ۱۳۹۰
- برنده جایزه برتر جشنواره هنری حضور پاسخ تحریم ۱۳۹۰
- کسب مقام سوم مسابقه کاریکاتورآب – سازمان آب کرمان
- کسب مقام دوم جشنواره هنرهای تجسمی استان لرستان
- کسب مقام اول جشنواره هنرهای تجسمی استان کرمان
- کسب مقام اول جشنواره استانی کاریکاتور جوان – استان کرمان
- کسب مقام اول اولین همایش فرهنگ و هنر دانشجویان جنوب شرق کشور
- کسب مقام اول مسابقه سراسری کاریکاتور با موضوع حمل و نقل – استان کرمان
- کسب مقام اول جشنواره هنرهای تجسمی شهرستان بروجرد
- دریافت جایزه جشنواره استانی صدای پای آب استان لرستان
- کسب مقام اول وبلاگ نویسان ارزشی در همایش کشوری
گفتاورد
کارتونیست، جراح دمل چرکین مسائل است
شاید اولین چیزی که با شنیدن کلمه کاریکاتور به ذهن خطور کند، یک تصویر انیمیشنی و خندهدار باشد که جنبه تفریحی آن بیشتر از هرچیز دیگری مد نظر است، اما کاریکاتورهای سیاسی عباس گودرزی که چند سالی میشود خبرساز شده، کاسه و کوزه این ذهنیت را به کلی به هم ریخته!
گودرزی که از سال ۱۳۷۶ در دانشگاه شهید باهنر کرمان در رشته نقاشی در حال تحصیل بود و قبل از آن هم در دبیرستان گرافیک خوانده بود، تا ترم سوم دانشگاه هیچ شناختی از کاریکاتور نداشت و خودش میگوید: «شاید باور نکیند من تا زمانیکه وارد دانشگاه شوم نه نمایشگاه کاریکاتور دیده بودم و نه حتی مجله کاریکاتور! همه چیز از روزی شروع شد که یک نمایشگاه کاریکاتور که اگر ذهنم درست یاری کند در حوزه کتاب و کتابخوانی بود را به طور اتفاقی بعد از پایان کلاس در محوطه دانشگاه دیدم. دیدن همان نمایشگاه عشق من به کاریکاتور را شعلهور کرد! و با خودم میگفتم «چقدر خوب میشود با کاریکاتور حرف زد».
آن روز با بچههای همان گروه کارتونیست ارتباط گرفتم و فعالیتم شروع شد. ظرف سه سال ۱۵ نمایشگاه در کرمان و کیش و تهران برگزار کردیم». کارتونیست علاوه بر مهارت باید جسارت داشته باشد
«اولین کاریکاتور جنجالی من، برای دانشگاه بود که نشریه از من خواست تا کاریکاتوری را از رئیس دانشگاه برای جلد نشریه طراحی کنم. انتشار کاریکاتور همانا و تعطیل شدن نشریه هم همانا!
در فضای ملتهب سیاسی دوره اصلاحات (یعنی سال ۱۳۷۷ که شرایط جامعه به شدت سیاسی شده بود) خیلی طبیعی بود که هر کسی وارد فضای رسانه میشود کار سیاسی انجام بدهد؛ آنقدر چپ و راست را شدید مطرح کرده بودند که ناخودآگاه همه رسانهایها در این میدان قرا ر میگرفتند. از آنجایی هم که جنس کاریکاتور نیش است، کاریکاتور بیشتر خودنمایی میکرد؛ فلسفه کاریکاتور این است که کارتونیست علاوه بر توانمندی تصویرسازی، گرافیک و خلاقیت باید جسارت داشته باشد تا کارتونیست جرأت کند با مسئولین و مسائل کلکل کند. من از همان شروع کار با اسم واقعی خودم کارهایم را منتشر میکردم و اصلاً از اسم مستعار استفاده نکردم».
بازار داغ کاریکاتورهای سیاسی در سال ۸۸
کاریکاتورهای سیاسی گودرزی از سال ۱۳۸۸ اوج گرفت: «از دی ۸۸ که فضای تند فتنه داغ شد، همزمان با شغلی که در یک شرکت خصوصی داشتم به صورت تفننی با جامجم، فارس، روزنامه جوان و هفتهنامه شما فعالیت داشتم. کار به جایی رسیده بود که بعد از انتشار هر کاریکاتور، همان شب بیبیسی فارسی کاریکاتورم را تحلیل میکرد و اسمم در رسانه مطرح شد.
از اواخر ۸۸، در سایت جامع شهید آوینی به صورت تخصصی و حرفهای کارم شروع شد. چون در جبهه انقلاب هیچ گرافیستی نبود که در حوزه کاریکاتور فعالیت داشته باشد، همین تعداد محدودی که به طور جدی کار انجام میدادیم کارها خیلی خوب دیده میشد.
در همین ایام تهدیدها هم خیلی زیاد شده بود و علناً پیامهایی را دریافت میکردم که «شما را شناسایی کردیم و منتظر باشید که مورد حمله قرار بگیرید». از بس این پیامها را دیده بودم که دیگر برایم عادی شده بود. راستش خانوادهم خیلی نگران شده بودند و همسرم و مادرم درخواست میکردند که فعالیتم را محدود کنم، اما خدا را شکر اتفاقی برایم نیفتاد، ولی متأسفانه حسین قدیانی و فضلینژاد به شدت مورد حمله قرار گرفتند». مانور روی خط قرمزها شهرت میآورد
کاریکاتوری که در دوره فعالیت عباس گودرزی با «دکتر سلام» جنجالی شد، کاریکاتور مربوط به بازداشت مهدی هاشمی بود: «در دوره فعالیت دکتر سلام، خیلی تیزتر و به صورت مشخصتر به شخصیتها میپرداختیم، مثلاً گفته میشد این هفته مخصوص مطهری یا این هفته مخصوص هاشمی رفسنجانی! دقیقاً دست گذاشته میشد روی شخصیتها؛ وکیل، وزیر، مدیر و...
ما همیشه منتظر شکایت یکی از این شخصیتها بودیم و جالبه که هیچ شکایتی نشد تا زمانیکه کاریکاتور مهدی هاشمی را منتشر کردیم. بعد از انتشار آن کاریکاتور تا دوسال، هر دو ماه یکبار مسئول خبرگزاری دانشجو احضار میشد دادگاه…»
میخندد و ادامه میدهد: «البته برای خبرگزاری بد نشد، چون آن سال خیلی سر و صدا کرد. کلاً وقتی روی خط قرمز مانور میدهید، خیلی مطرح میشوید. ولی خدا را شاهد میگیرم که من با همچین نیتی کار نمیکنم».
کاریکاتورهایی که در سطح بینالمللی سروصدا کرد
آقای گودرزی از کاریکاتورهایی که این چند سال در سطح ملی و بینالمللی خیلی دیده شد، تعریف میکند: «نکته اصلی کاریکاتور این است که زبان همه فهم است و با کمک المانها میتوان با قوم و ملتی که هیچ اشتراکات زبانی بینشان وجود ندارد، صحبت کرد.
چند سال پیش کاریکاتوری با موضوع داعش طراحی کردم که در سایت رژیم صهیونیستی هم سر و صدا کرد، یا یک کاریکاتور در مورد ملک عبدالله بود که بر خلاف تصوراتم تا راهپیمایی قطیف عربستان هم جای خودش را پیدا کرد و بنر شد».
کارتونیست باید درد را نشان دهد
عباس گودرزی از دغدغههایش میگوید: «وظیفه کارتونیست بیشباهت به پزشک جراح نیست! کارتونیست باید مثل یک جراح، تیغ بردارد و روی دمل چرکین مسائل بکشد، وقتی چرک و عفونت از آن ناحیه بیرون بزند، محل اصلی درد و جراحت معلوم میشود و توجهها را جلب میکند، وظیفه من مثل آن جراح است.
دغدغه اصلی من کار در حوزه بینالمللی مخصوصاً سقوط آمریکا و رژیم صهیونیستی است. من هم مثل خیلی از دغدغه مندهای جهان دوست دارم روی سوژههای بینالمللی و جامعه اسلامی است و هماهنطور که مقام معظم رهبری فرمودند که: «اسرائیل ۲۰ سال آینده را آینده را نمیبیند» دوست دارم در این خصوص فعالیت کنم.
متأسفانه در ۸ سال گذشته به حدی مسائل داخلی کشور آشفته بود که اصلاً مجال فکر کردن به حوزه بینالمللی را نمیداد. امیدوارم دولتی که فعالیتش را شروع کرده، کمتر سوتی بدهد و بتوانم به سوژههای مهمتر و ارزشیتر بپردازم».
با گفتگویی که با عباس گودرزی انجام شد، هر چه در مورد فانتزی بودن هدف کاریکاتور تصور میشد، جلوی چشم فرو میریزد و تصوری جدید از آن خلق میشود که کاریکاتور فاکتور گرافیک، تصویرسازی و خلاقیت را ه کار میگیرد که درد جامعه را پررنگتر نشان دهد.[۳]گفتگو با عباس گودرزی به مناسبت روز جهانی کارتون
عباس گودرزی، کارتونیست، تصویرگر و طراح، متولد ۱۳۵۷بروجرد و فارغ التحصیل کارشناسی نقاشی و هنرهای تجسمی از دانشکده هنر دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال ۱۳۸۲است.
وی فعالیت هنریاش را از سال ۷۲ در هنرستان خواجه نصیرالدین طوسی بروجرد در رشته گرافیک آغاز کرده و فعالیت در زمینه کاریکاتور را ازسال ۷۸ از خانه کاریکاتور کرمان شروع کرده است. گودرزی مدیر سایت تخصصی کاریکاتورتلخندک است و در نمایشگاههای گروهی کاریکاتور متعددی حضور داشته است. وی از سال 86 تا کنون، همکاری مستمری در زمینه کاریکاتور ژورنالیستی با نشریات و خبرگزاریها داشته و امروزه آثارش بیشتر در خبرگزاری مهر و تسنیم منتشر میشوند.
چاپ دو کتاب مجموعه کاریکاتور نیز با عناوین «تلخندک» و «منطق الزور» را نیز در کارنامه هنریاش دارد.
گروه مجله خبرگزاری مهر، به مناسبت روز جهانی کارتون (18 سپتامبر) به سراغ عباس گودرزی، طراح کاریکاتورهای سیاسی و خبرساز رسانه که کارهایش این روزها بیشتر در این خبرگزاری منتشر میشود، رفته و به گفتگو نشسته است که میخوانید: «مرضیه کیان: شاید اولین چیزی که با شنیدن کلمه کاریکاتور به ذهن خطور کند، یک تصویر انیمیشنی و خندهدار باشد که جنبه تفریحی آن بیشتر از هرچیز دیگری مد نظر است، اما کاریکاتورهای سیاسی عباس گودرزی که چند سالی میشود خبرساز شده، کاسه و کوزه این ذهنیت را به کلی به هم ریخته!
گودرزی که از سال ۱۳۷۶ در دانشگاه شهید باهنر کرمان در رشته نقاشی در حال تحصیل بود و قبل از آن هم در دبیرستان گرافیک خوانده بود، تا ترم سوم دانشگاه هیچ شناختی از کاریکاتور نداشت و خودش میگوید: «شاید باور نکیند من تا زمانیکه وارد دانشگاه شوم نه نمایشگاه کاریکاتور دیده بودم و نه حتی مجله کاریکاتور! همه چیز از روزی شروع شد که یک نمایشگاه کاریکاتور که اگر ذهنم درست یاری کند در حوزه کتاب و کتابخوانی بود را به طور اتفاقی بعد از پایان کلاس در محوطه دانشگاه دیدم. دیدن همان نمایشگاه عشق من به کاریکاتور را شعلهور کرد! و با خودم میگفتم «چقدر خوب میشود با کاریکاتور حرف زد».آن روز با بچههای همان گروه کارتونیست ارتباط گرفتم و فعالیتم شروع شد. ظرف سه سال ۱۵ نمایشگاه در کرمان و کیش و تهران برگزار کردیم».
کارتونیست علاوه بر مهارت باید جسارت داشته باشد
«اولین کاریکاتور جنجالی من، برای دانشگاه بود که نشریه از من خواست تا کاریکاتوری را از رئیس دانشگاه برای جلد نشریه طراحی کنم. انتشار کاریکاتور همانا و تعطیل شدن نشریه هم همانا!
در فضای ملتهب سیاسی دوره اصلاحات (یعنی سال ۱۳۷۷ که شرایط جامعه به شدت سیاسی شده بود) خیلی طبیعی بود که هر کسی وارد فضای رسانه میشود کار سیاسی انجام بدهد؛ آنقدر چپ و راست را شدید مطرح کرده بودند که ناخودآگاه همه رسانهایها در این میدان قرا ر میگرفتند. از آنجایی هم که جنس کاریکاتور نیش است، کاریکاتور بیشتر خودنمایی میکرد؛ فلسفه کاریکاتور این است که کارتونیست علاوه بر توانمندی تصویرسازی، گرافیک و خلاقیت باید جسارت داشته باشد تا کارتونیست جرأت کند با مسئولین و مسائل کلکل کند. من از همان شروع کار با اسم واقعی خودم کارهایم را منتشر میکردم و اصلاً از اسم مستعار استفاده نکردم».
بازار داغ کاریکاتورهای سیاسی در سال ۸۸
کاریکاتورهای سیاسی گودرزی از سال ۱۳۸۸ اوج گرفت: «از دی ۸۸ که فضای تند فتنه داغ شد، همزمان با شغلی که در یک شرکت خصوصی داشتم به صورت تفننی با جامجم، فارس، روزنامه جوان و هفتهنامه شما فعالیت داشتم. کار به جایی رسیده بود که بعد از انتشار هر کاریکاتور، همان شب بیبیسی فارسی کاریکاتورم را تحلیل میکرد و اسمم در رسانه مطرح شد. از اواخر ۸۸، در سایت جامع شهید آوینی به صورت تخصصی و حرفهای کارم شروع شد. چون در جبهه انقلاب هیچ گرافیستی نبود که در حوزه کاریکاتور فعالیت داشته باشد، همین تعداد محدودی که به طور جدی کار انجام میدادیم کارها خیلی خوب دیده میشد.در همین ایام تهدیدها هم خیلی زیاد شده بود و علناً پیامهایی را دریافت میکردم که «شما را شناسایی کردیم و منتظر باشید که مورد حمله قرار بگیرید». از بس این پیامها را دیده بودم که دیگر برایم عادی شده بود. راستش خانوادهم خیلی نگران شده بودند و همسرم و مادرم درخواست میکردند که فعالیتم را محدود کنم، اما خدا را شکر اتفاقی برایم نیفتاد، ولی متأسفانه حسین قدیانی و فضلینژاد به شدت مورد حمله قرار گرفتند».
مانور روی خط قرمزها شهرت میآورد
کاریکاتوری که در دوره فعالیت عباس گودرزی با «دکتر سلام» جنجالی شد، کاریکاتور مربوط به بازداشت مهدی هاشمی بود: «در دوره فعالیت دکتر سلام، خیلی تیزتر و به صورت مشخصتر به شخصیتها میپرداختیم، مثلاً گفته میشد این هفته مخصوص مطهری یا این هفته مخصوص هاشمی رفسنجانی! دقیقاً دست گذاشته میشد روی شخصیتها؛ وکیل، وزیر، مدیر و... ما همیشه منتظر شکایت یکی از این شخصیتها بودیم و جالبه که هیچ شکایتی نشد تا زمانیکه کاریکاتور مهدی هاشمی را منتشر کردیم. بعد از انتشار آن کاریکاتور تا دوسال، هر دو ماه یکبار مسئول خبرگزاری دانشجو احضار میشد دادگاه…»
میخندد و ادامه میدهد: «البته برای خبرگزاری بد نشد، چون آن سال خیلی سر و صدا کرد. کلاً وقتی روی خط قرمز مانور میدهید، خیلی مطرح میشوید. ولی خدا را شاهد میگیرم که من با همچین نیتی کار نمیکنم».
کاریکاتورهایی که در سطح بینالمللی سروصدا کرد
گودرزی از کاریکاتورهایی که این چند سال در سطح ملی و بینالمللی خیلی دیده شد، تعریف میکند: «نکته اصلی کاریکاتور این است که زبان همه فهم است و با کمک المانها میتوان با قوم و ملتی که هیچ اشتراکات زبانی بینشان وجود ندارد، صحبت کرد. چند سال پیش کاریکاتوری با موضوع داعش طراحی کردم که در سایت رژیم صهیونیستی هم سر و صدا کرد، یا یک کاریکاتور در مورد ملک عبدالله بود که بر خلاف تصوراتم تا راهپیمایی قطیف عربستان هم جای خودش را پیدا کرد و بنر شد».
کارتونیست باید درد را نشان دهد
عباس گودرزی از دغدغههایش میگوید: «وظیفه کارتونیست بیشباهت به پزشک جراح نیست! کارتونیست باید مثل یک جراح، تیغ بردارد و روی دمل چرکین مسائل بکشد، وقتی چرک و عفونت از آن ناحیه بیرون بزند، محل اصلی درد و جراحت معلوم میشود و توجهها را جلب میکند، وظیفه من مثل آن جراح است.
دغدغه اصلی من کار در حوزه بینالمللی مخصوصاً سقوط آمریکا و رژیم صهیونیستی است. من هم مثل خیلی از دغدغه مندهای جهان دوست دارم روی سوژههای بینالمللی و جامعه اسلامی است و هماهنطور که مقام معظم رهبری فرمودند که: «اسرائیل ۲۰ سال آینده را نمیبیند» دوست دارم در این خصوص فعالیت کنم.
متأسفانه در ۸ سال گذشته به حدی مسائل داخلی کشور آشفته بود که اصلاً مجال فکر کردن به حوزه بینالمللی را نمیداد. امیدوارم دولتی که فعالیتش را شروع کرده، کمتر سوتی بدهد و بتوانم به سوژههای مهمتر و ارزشیتر بپردازم».
با گفتگویی که با عباس گودرزی انجام شد، هر چه در مورد فانتزی بودن هدف کاریکاتور تصور میشد، جلوی چشم فرو میریزد و تصوری جدید از آن خلق میشود که کاریکاتور فاکتور گرافیک، تصویرسازی و خلاقیت را ه کار میگیرد که درد جامعه را پررنگتر نشان دهد.[۴]مصاحبه عباس گودرزی با سایت خبری رجا نیوز
احتمالاً شما هم او را بیشتر با نام تلخندک میشناسید تا عباس گودرزی. کاریکاتوریستی که طی چند سال اخیر در فضای مجازی یک پای ثابت دفاع از کشور و دین و ولایت بوده و کارهایش سایت به سایت و وبلاگ به وبلاگ چرخیدهاند.با این متولد سال ۵۷ که اصالتاً اهل بروجرد است و لیسانس نقاشی دارد، قرار گذاشتیم تا در پنجمین سالروز فتنه ۸۸ و تحت عنوان هفدهمین «باشگاه چانهزنی» رجانیوز با او گپ بزنیم. حرفهای جالب این کاریکاتوریست فعال و خوش ذوق جبهه فرهنگی انقلاب درباره کارهایش خواندن دارد، مخصوصاً اواخر گفتگو که کمی درباره تفاوت رفتار خودیها و نخودیها با کاریکاتور متعهد سخن میگوید. خلاصه اینکه عباس آقای گودرزی مثل کاریکاتورهایش شیرین و دوست داشتنی است.
شما در واقع بچه انقلابید دیگه؟!
بله، در واقع بچه اول انقلاب هستم. پاقدم ما خیر بود!
شما هم نقاشی را با خانهای مکعبی که از دودکش آن دود بیرون میآید، شروع کردید؟
یادم نمیآید با چه چیزی شروع کردم، ولی تا جایی که یادم هست از همان اول نقاشیام خوب بود. یکی از خاطرات پر رنگی که یادم میآید از کلاس سوم ابتدایی است. آن موقع در دهه فجر کلاسها را تزئین میکردند. چون خط و نقاشیام خوب بود، گل و بوته میکشیدم و چیزهایی مینوشتم و با همانها کلاس را تزیین میکردیم یک بار با دو تا خودکار وسط دفترم نوشتم «امام آمد» و دورش را نقاشی کشیدم و خیلی خوب شد و مبصرمان آن را گرفت و زد روی دیوار کلاس.
اولین بار کی به خاطر نقاشی تحسین شدید؟
تحسین من موقعی بود که نقاشی میکردم و بچهها خوششان میآمد. شاید اولین تحسین جدی موقعی بود که وارد هنرستان شدم و اساتید کارم را تحسین و به دیگران توصیه میکردند مثل من کار کنند. آن موقعها یا جایزه و جشنواره زیاد نبود یا ما اهلش نبودیم. یا نقطه عطفی برای شروع حرفهای کار گرافیک در زندگی شما وجود دارد یا خیلی آرام و به قول دوستان با شیب ملایم اتفاق افتاد؟!
نه، با شیب ملایم نبود! در مدرسه که بودم خط و نقاشیام خوب بود، ولی از آن طرف ریاضی، علوم و زبانم هم خوب بود و خانواده خیلی اصرار داشتند حتماً ریاضی فیزیک یا تجربی بخوانم، ولی علاقه خودم هنر بود. مشاوری داشتیم که معلم حرفه و فن ما هم بود. علیالقاعده یک مشاور باید شاگرد را به سمتی که استعداد و علاقه دارد سوق بدهد. وقتی به ایشان گفتم میخواهم هنر بخوانم، گفت بروجرد که هنرستان ندارد. برای این کار باید بروی شهرستان که نزدیکترین آن اراک است. به خودم گفتم وقتی معلم مشاور دارد میگوید در بروجرد هنرستان نیست، حتماً نیست دیگر. خلاصه به اصرار برادرمان رفتیم تجربی. دو سه ماهی که از سال تحصیلی گذشت، دیدیم همکلاسیهای قدیمی ما در راهنمایی، الان دارند هنر میخوانند.
در دبیرستان؟
نه، در هنرستان خواجه نصیر بروجرد که قبلاً رشتههای حسابداری، اقتصاد و… داشت و حالا رشته گرافیک و معماری را هم اضافه کرده بود. معلوم شد مشاور ما اصلاً خبر نداشت! وقتی این را شنیدم کلاً از رشته علوم تجربی زده شدم و گفتم وقتی هنرستان هست چرا تجربی بخوانم؟ متأسفانه یک سال از تحصیل عقب افتادم و مجبور شدم آن سال را تا آخر در تجربی بمانم و سال بعد به هنرستان رفتم و از اول شروع کردم.
پس سال اول دبیرستان را الکی خواندید.
بله، آخرش هم انصراف دادم و رفتم هنرستان. الحمدلله چون هم علاقه داشتم هم استعداد، در آنجا موفق بودم و پیشرفت کردم.
خانواه هم قبول کردند.
قبول کردند، ولی با اکراه. میگفتند رشته هنر آتیه ندارد. اگر بروی ریاضی فیزیک یا تجربی بالاخره در آینده مهندسی، پزشکی چیزی میشوی. البته پدر و مادرم اگرچه نگران آینده شغلی من بودند اما در کل خیلی کمک کردند که موفق بشوم. لازمه نقاشی و طراحی خط خطی کردن است. هر وقت این کار را میکردم، پدرم میپرسید: «داری چه کار میکنی؟ مگر درس و مشق نداری؟» جواب میدادم: «درس و مشق هم همین است». میپرسید: «مگر میشود با خط خطی کردن نان در آورد و زندگی کرد؟»
حالا چی؟ پیش آمد که بگویید دیدید شد؟
چند سال پیش که تازه به صورت رسمی وارد بازار کار شده بودم و داشتم با تصویرسازی و کاریکاتور درآمد کسب میکردم به پدرم گفتم یادتان هست که به من گفتید با خط خطی کردن نمیشود زندگی را اداره کرد؟ حالا میبینید که الحمدلله میشود و زندگی هم دارد میچرخد. از معلمهای دوره مدرسهتان هم کاریکاتور میکشیدید؟
راستش من تا دوران دانشجویی اصلاً در فضای کاریکاتور نبودم و وارد آن نشدم.
چطور وارد حیطه کاریکاتور شدید؟
ترم اول رشته نقاشی در دانشگاه کرمان بودم که یک روز یکی از دوستان که کاریکاتور کار میکرد در خوابگاه گفت: «امروز قرار است آقای شجاعی طباطبایی و آقای محمدحسین نیرومند به کرمان بیایند و با بچههایی که میخواهند کاریکاتور کار کنند نشستی داشته باشند. میآیی برویم؟» گفتم: «من که کاریکاتور کار نکردهام. بلد نیستم». گفت: «بلد بودن نمیخواهد. بیا برویم و حداقل اینها را ببینیم». رفتیم و گروهی بود به اسم نیشتر. مسئول آن هم یکی از اساتید خودمان بود ـ آقای سلجوقی که یادشان به خیر ـ بعدها رئیس دانشکده هنر شد. رفتیم و در جمعی نشستیم و آقای شجاعی و آقای نیرومند را برای اولین بار در آنجا دیدم و با فضای کاریکاتور آشنا شدم. قرار بود وارد این گروه شوم، ولی شاید به دلیل تنبلی یا این که نمیتوانم کاریکاتور کار کنم وارد این گروه نشدم. بعداً این گروه در دانشگاه ما نمایشگاه کاریکاتور گذاشت و وقتی نمایشگاه را دیدم خیلی به وجد آمدم و دیدم چقدر خوب میشود با کاریکاتور حرف زد و کار کرد. پرسیدم: «میشود من هم به گروه شما بیایم؟» گفتند: «آره، بیا ما چهارشنبهها کلاس داریم» و به این ترتیب و همراه با گروه نیشتر وارد فضای کاریکاتور شدم و بعد به گروه «خانه کاریکاتور» کرمان پیوستم.
الان کاریکاتور کشیدن شغل شماست یا تفریحتان؟
نه، حرفهام همین است و درآمدم از کاریکاتور و تصویرسازی است. البته خودم بیشتر مایلم به سمت تصویرسازی از چهره علما و شهدا بروم، چون میدانم برکتش خیلی بیشتر است. کاریکاتوریست آزادید یا استخدام جایی هستید؟
در حال حاضر در یک مؤسسهای فرهنگی مشغول کار هستم که در فضای مجازی فعال هستند. در آنجا کار میکنیم و کارهای تولیدی را روی یکی دو سایتی که با این مجموعه مرتبط هستند میگذاریم و با خبرگزاریها و یکی دو تا از روزنامهها هم کار میکنم.
اولین کاریکاتور فتنه را چند روز بعد از انتخابات کشیدید؟
داستان این هم جالب است. در دوران انتخاباتی که منجر به فتنه شد کارمند یک شرکت خصوصی بودم که فضایش خیلی مناسب نبود. در همان فضا دوستی که با من همعقیده بود، یک روز آمد و گفت: «تو این اتفاقات را نمیبینی؟ نمیخواهی کار کنی؟» این حرف برایم تلنگری شد و دیدم راست میگوید و توانمندی آن را دارم که این کار را بکنم و اگر برای این اتفاقات کار نکنم، پس کی کار کنم؟ از همان جا شروع کردم به کار کردن. جالب اینکه وبلاگم را هم یکی از همان دوستانی که آن طرفی بود برایم زد و کاریکاتورهایم را برایم upload میکرد! از طریق همان وبلاگ روزنامه جوان ما را پیدا کرد و گفت برای ما کار میزنی؟ گفتم از خدا میخواهم که کارم بیشتر دیده شود. هر روز بر اساس تیترهایی که در جوان، کیهان یا فارس میآمد، کاریکاتور میزدم و در شلوغیهای فتنه تقریباً هر روز کارم در روزنامه جوان چاپ میشد. جالب این بود که همان شبها مسعود بهنود در بیبیسی این کاریکاتورها را نقد میکرد. من ماهواره نداشتم و همانهایی که در شرکت بودند میآمدند و میگفتند دیشب مسعود بهنود کارت را نقد میکرد.
میدانستند کار شماست؟
بله، اسمم پای کار بود.
برایتان مشکل ایجاد نشد؟
نه، خودم را آن قدر سنگین و رنگین در آن شرکت جا انداخته بودم که کسی چیزی به من نمیگفت. جالب اینجاست که مدیر مجموعه آمد و به من گفت یک کاری بزن که برای ما هم چیزی داشته باشد! گفتم من که مشکلی ندارم. چون فتنه که پیش آمد وضع بازار خیلی به هم ریخت و آنجا هم شرکت تبلیغاتی بود و کارش کساد شده بود. صبح تا غروب واقعاً در شرکت بیکار بودیم و از این فرصت استفاده میکردم و کاریکاتورهای فتنه را میزدم و غروب میبردم روزنامه جوان و چاپ میشد. این بنده خدا میآمد و میگفت یک کاری بکن که چیزی هم برای ما داشته باشد. میگفتم مشکلی ندارم. شما به من کار بدهید، اگر انجام ندادم به من ایراد بگیرید. میبینم وقتم دارد تلف میشود، از وقتم استفاده میکنم. الحمدلله از این نظر مشکلی پیش نیامد. ما هم کارمان را با جوان ادامه دادیم.[۵]پانویس
- ↑ «کارتونیست، جراح دمل چرکین مسائل است». خبرگزاری مهر. ۲۷ شهریور ۱۴۰۰. دریافتشده در ۱۶ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ «کارتونیست، جراح دمل چرکین مسائل است». خبرگزاری مهر. ۲۷ شهریور ۱۴۰۰. دریافتشده در ۱۶ فروردین ۱۴۰۳.
- ↑ کارتونیست، جراح دمل چرکین مسائل است، تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ش.
- ↑ گفتگو با عباس گودرزی به مناسبت روز جهانی کارتون، تاریخ انتشار: سال ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ش.
- ↑ مصاحبه عباس گودرزی با سایت خبری رجا نیوز، تاریخ بازدید: ۲۴ اردیبهش ۱۴۰۳ش.
منابع