داریوش بابائیان
اطلاعات شخصی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۳۲ |
ملیت | ایرانی |
محل تولد | اصفهان |
خویشاوندان سرشناس | کیمیا بابائیان (فرزند) |
اطلاعات هنری | |
زمینه فعالیت | بازیگری . تهیهکنندگی |
حوزه فعالیت | سینما |
شروع فعالیت هنری | از سال ۱۳۴۶ |
آثار |
|
جوایز | برنده مدال طلای شهر جیفونی بهترین فیلم (کاکلی) در بیستمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم جیفونی |
داریوش بابائیان (زادهٔ تیر ۱۳۳۲ در اصفهان ) بازیگر و تهیهکننده سینمای ایران است. بابائیان تهیهکنندگی فیلمهای بسیاری همچون« چهار اصفهانی در بغداد»، «شور عشق»، «زهر عسل»، «هزاران زن مثل من»، «فوتبالیها»، «خلافکاران»، «پریا»، «از صمیم قلب» و «گدایان تهران» را برعهده داشته است. وی همچنین بازیگر و تهیهکننده فیلم «شما فرشتهاید» است.
سابقه فعالیت
بابائیان فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۶ و با بازیگری در تئاتر و تلویزیون و سپس موسیقی آغاز کرد. او پدر کیمیا بابائیان است. [۱] بابائیان تاکنون تهیهکنندگی بیش از ۱۶۰ فیلم سینمایی، تلویزیونی و ویدیوئی چون «یک فراری از بگبو»، «دزدان خیابان جردن»، «چپ دست»، «زهر عسل«، »دختران انتظار»، «کاکلی» را برعهده داشته است. بیش از ۶۰ عنوان از این فیلمها مانند «مهر مادر»، «راز صندوقچه»، «خلافکاران»، «ماراتن در قفس»، «زندگینامه ایرج»، «عشق و مکافات» را فقط برای شبکه نمایش خانگی تهیه و تولید کرده است. بابائیان هم اکنون مدیرعامل شرکت شکوفا فیلم است.[۲]
فعالیت تخصصی
سینمایی
- چون باد/ ۱۳۶۷/ بازیگر و مدیر تولید
- شما فرشتهاید/ ۱۳۶۸/ بازیگر، تهیهکننده و مدیر تولید
- دستمزد/ ۱۳۶۸/ بازیگر
- کاکلی/ ۱۳۶۸/ تهیهکننده و برنامهریز
- تیغ آفتاب/ ۱۳۶۹/ بازیگر
- افسانه مه پلنگ/ ۱۳۷۰/ تهیهکننده و مدیر تولید
- اتل متل توتوله/ ۱۳۷۰/ تهیهکننده، مدیر تولید و طراح صحنه
- گرگهای گرسنه/ ۱۳۷۰/ بازیگر
- مستاجر/ ۱۳۷۱/ دستیار تولید
- بیقرار/ ۱۳۷۳/ تهیهکننده
- دیوانه وار/ ۱۳۷۳/ تهیهکننده
- گارد ویژه/ ۱۳۷۴/ تهیهکننده و مدیر تولید
- فرار از جهنم/ ۱۳۷۵/ سرمایهگذار
- حماسه قهرمانان/ ۱۳۷۶/ تهیهکننده و مدیر تولید
- غریبانه/ ۱۳۷۶/ سرمایهگذار
- پنجه در خاک/ ۱۳۷۶/ تهیهکننده و سرمایهگذار
- پرواز خاموش/ ۱۳۷۷/ بازیگر
- هدف سخت/ ۱۳۷۷/ سرمایهگذار
- چشم عقاب/ ۱۳۷۷/ سرمایهگذار
- دختران انتظار/ ۱۳۷۸/ تهیهکننده
- شیرهای جوان/ ۱۳۷۸/ مدیر تولید
- رنگ شب/ ۱۳۷۹/ تهیهکننده و مدیر تولید
- شور عشق/ ۱۳۷۹/ تهیهکننده و مدیر تولید
- هزاران زن مثل من/ ۱۳۷۹/ تهیهکننده
- از صمیم قلب/ ۱۳۷۹/ تهیهکننده و سرمایهگذار
- مزاحم/ ۱۳۸۰/ تهیهکننده، مدیر تولید و سرمایهگذار
- اتانازی/ ۱۳۸۰/ تهیهکننده و مدیر تولید
- بانوی کوچک/ ۱۳۸۰/ تهیهکننده
- زهر عسل/ ۱۳۸۱/ تهیهکننده و مدیر تولید
- جوان ایرانی/ ۱۳۸۲/ نویسنده، کارگردان و طراح صحنه
- بازنده/ ۱۳۸۳/ تهیهکننده و مجری طرح
- پل سیزدهم/ ۱۳۸۳/ مدیر تولید
- طبل بزرگ زیر پای چپ/ ۱۳۸۳/ مدیر تولید
- چپ دست/ ۱۳۸۴/ تهیهکننده
- خواستگار محترم/ ۱۳۸۵/ تهیهکننده
- نسکافه داغ داغ/ ۱۳۸۵/ مدیر تولید
- گاهی واقعی/ ۱۳۸۵/ تهیهکننده
- محیا/ ۱۳۸۶/ مدیر تولید
- بگو که رویا نیست/ ۱۳۸۷/ تهیهکننده
- افراطیها/ ۱۳۸۸/ تهیهکننده
- راز دشت تاران/ ۱۳۸۸/ تهیهکننده
- چگونه میلیاردر شدم/ ۱۳۸۹/ تهیهکننده
- دزدان خیابان جردن/ ۱۳۸۹/ تهیهکننده
- فوتبالیها/ ۱۳۸۹/ تهیهکننده
- بوی گندم/ ۱۳۸۹/ تهیهکننده
- انسانها/ ۱۳۸۹/ مشاور تولید
- یک فراری از بگبو/ ۱۳۹۰/ تهیهکننده
- خلافکاران/ ۱۳۹۱/ تهیهکننده
- گدایان تهران/ ۱۳۹۱/ تهیهکننده
- بخاطر پونه/ ۱۳۹۱/ تهیهکننده
- پیچ عشاق/ ۱۳۹۱/ تهیهکننده
- آفتاب، مهتاب، زمین/ ۱۳۹۱/ مدیر تولید
- عشق و مکافات/ ۱۳۹۲/ تهیهکننده
- بازگشت/ ۱۳۹۲/ مدیر تولید
- آسمان آبی مادرم/ ۱۳۹۳/ مدیر تولید
- چهار اصفهانی در بغداد/ ۱۳۹۵/ تهیهکننده
- آنها/ ۱۳۹۵/ تهیهکننده
- حقه باز دم دراز/ ۱۳۹۶/ تهیهکننده
- ویولن/ ۱۳۹۶/ تهیهکننده
- وای آمپول/ ۱۳۹۷/ تهیهکننده
- تبسم تلخ/ ۱۳۹۷/ تهیهکننده
- معجزه عشق/ ۱۳۹۹/ تهیهکننده
- مجموعه کلوزآپ/ ۱۴۰۱/ تهیهکننده
تلویزیونی
- من نه منم/ ۱۳۸۵/ تهیهکننده
- پرانتز باز/ ۱۳۸۸/ تهیهکننده
پژوهش و مقالات
- تاثیر طنز در فروش فیلمها
- مجله سینما تئاتر مهر ۱۳۷۶ - شماره ۲۴ (۲ صفحه - از ۲۹ تا ۳۰)
گفتاورد
داریوش بابائیان تهیهکننده سینما در بخش نخست گفتوگوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی سینما و تئاتر ایران» به خبرگزاری ایرنا در خرداد ۱۴۰۲ میگوید:
برخی با پولشویی، پولهای خیلی سنگینی را وارد سینما کردند. با ورود یکی دو تا از این آدمها به سینما، اکثر بازیگران به سمت این افراد رفتند. مشروح گفتگو او به شرح زیر است: - داریوش باباییان چند برهه متفاوت در سینمای ایران دارد. با سینمای کودک شروع کرد. با فیلمهای اجتماعی بر سر زبانها افتاد و با سینمای کمدی ادامه داد. این تغییرات در نتیجه تغییر در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور بود یا نوع رابطه شما با دولتها و مدیران سینمایی وقت؟ من اگر وارد سینما شدم و کار هنری را در زندگیام آغاز کردم دغدغه اول و آخر من سینمای کودک و نوجوان بود. من دنیای کودکان را خیلی دوست داشتم، دارم و خواهم داشت. در زندگی شخصی خودم هم خدا یک نوه به من داده است که جای بچهها را میگیرد. در نیمه دوم دهه ۴۰ در کاخ جوانان اصفهان کار تئاتر و موسیقی را انجام میدادم. به اتفاق جهانبخش سلطانی، کاظم افرندنیا، عباس بهروان و خیلیهای دیگر، نمایشهایی را برای کودکان به اجرا میگذاشتیم که دبیرستانیها میآمدند و آنها را مشاهده میکردند. قبل از انقلاب به اتفاق همشهریهای اصفهانی خودم در دو سه فیلم به عنوان «بدمن» بازی کردم. در اواخر دهه ۵۰ که انقلاب پیروز شد کار هنری مقداری کم شد و بچههای سینما اکثرا کار نمیکردند. این روند تا سال ۶۱ و ۶۲ ادامه داشت تا این که دوباره به تئاتر و سینما روی آوردم. در سال ۶۲ در چند فیلم کوتاه، نیمه بلند و بلند با مرحوم اکبرخوایی و بچههای اصفهان کار کردیم. تا اینکه به فیلم چون باد رسیدیم. این فیلم یک کار نوجوانان به کارگردانی آقای سجادی بود که من تهیه کنندگی آن را بر عهده گرفتم و این فیلم آغازگر یک کار حرفهای در سینمای سراسر کشور شد. با این فیلم مقداری از اصفهان کنده شدم و در تهران مبارزه سختی را با همکارانی که آن موقع مسوولیت داشتند و شورای تهیه کنندگان آغاز کردم. ما تیمی بودیم متشکل از سیدضیا هاشمی، حسین فرح بخش، آقای موسوی و بنده. آقای موسوی سن بیشتری داشت و ما همگی جوانانی بودیم که تهیه کننده سینما شدیم. من همان موقع تهیه کنندگی فیلمهای کودک را شروع کردم و فیلم هایی مانند کاکلی، اتل متل توتوله و ... را تولید کردم و کار حرفه ایام را پیش بردم. تا این که کار، خیلی خیلی حرفه ای شد و یکی دو کار با حاج حسین فرح بخش و عبدالله علیخانی و ... به صورت شراکتی ساختیم. آثاری چون آواز تهران، تیغ آفتاب، شانس زندگی. عرق سینمای کودک و نوجوان و جشنواره سینمای کودک و نوجوان مرا به سویی برد که اکنون ساخت ۱۵، ۱۶ فیلم کودک را در کارنامه خود دارم.
این پاسخ به سوال نخست ، اما جواب پرسش دیگر شما.
این که در دوران فیلمسازی من، مسوول یا مدیری بخواهد مسیر کاری مرا عوض کند، چنین چیزی نبوده است. هنگامی که یک تهیه کننده حرفه ای می شود خودش کار را پیش می برد. وقتی ما تهیه کنندهها حرفهای می شویم با همه این افراد کار میکنیم.
ما آن موقع در سینمای ایران شاید ده، پانزده تهیه کننده حرفهای بیشتر نداشتیم. شاید ۷۰۰، ۸۰۰ نفر عضو انجمن تهیه کنندگان کشور بودند ولی فقط ۱۰٬۱۵ تهیه کننده بودند که کارگردانهای به نام وقت با آنها کار میکردند.
- از نظرتان کدام ژانر سینما پرطرفدارتر است؟
به نظرم سینمای کمدی. من سال ۱۳۸۹ افراطیها را ساختم. افراطی ها پس از ساخت فیلم اخراجیها توسط آقای مسعود ده نمکی ساخته شد. یادم هست حتی بحثی با آقای ده نمکی سر این فیلم صورت گرفت. ایشان گفت چرا اسم فیلمت را گذاشتی افراطیها؟
گفتم شما چرا نام فیلمت را گذاشتی اخراجیها؟ شما اسم فیلمت را از روی تبعیدیها برداشتهای. ولی من وقتی اسم فیلمم را گذاشتم افراطیها یک سری افراط کار را در جامعه از جمله یک دزد، یک مواد مخدری و یک قاتل را به تصویر کشیدم. اینها وقتی از زندان آزاد میشوند در بیرون با هم رفاقت میکنند. آنها هم در زندان، هم در زندگیشان افراط کار بودند. به هر جهت این فیلم پرفروش ترین فیلم سال ۱۳۸۹ شد. نکته جالب این که افراطیها دقیقا با فیلم ملک سلیمان اکران شد. ملک سلیمانی که آن همه تیزر عجیب و غریبش از تلویزیون پخش میشد. ملک سلیمان در تهران مقداری فروخت ولی در شهرستانها موفق نبود.
- از ادامه فعالیتتان بگویید؟ بله. بعد از افراطیها، کار ما ادامه داشت تا این که در دهه ۹۰ یک مقدار پولشویی وارد سینمای کشور شد.
- چطور؟
آدمهای جدید با پولهای سنگین آمدند. من هم یک مقداری ترمز را کشیدم و کمتر فعالیت کردم. آدمهایی آمدند که به یک بازیگر سه، چهار میلیارد تومان پول میدادند. مقابله با این آدمها خیلی دشوار بود. اما من کار خودم را انجام دادم. در ادامه این قضیه کرونا آمد اما باز هم فیلم ساختم تا همین اخیر که فیلمی به نام معجزه عشق را ساختم که فکر کنم فیلم موفقی شود، چون از نظر قصه خیلی جدید است. محمدرضا ممتاز کارگردانش است و اکبرعبدی، میرطاهر مظلومی و الهام حمیدی هم در آن بازی میکنند.
- بحث پولشویی را مطرح کردید. بیشتر توضیح می دهید؟
یک سری که آدم که خودتان میدانید حتی بازداشت هم شدند. این ها پولهای خیلی سنگینی را وارد گردونه سینما کردند. مثلا ما آن موقع با یکی دو میلیارد فیلم ساخته میشد. اما یک مرتبه اینها آمدند و برای یک فیلم ۶ میلیارد تومان پول دادند. با ورود یکی دو تا از این آدمها به سینما، اکثر بازیگران به سمت اینها رفتند. یکی از همین آدمها از من خواست برای تولید یک فیلم نزدش بروم. وقتی به دفترش رفتم دیدم آنجا از مرحوم کاسهساز، آقای جواد شمقدری و حتی دوستان خودمان آقای حاتمیکیا فیلمنامه وجود دارد. گفتم خدایا این جا چه خبر است؟ این قرار است تهیهکننده اینها شود!؟
- ورود این پولها چه آسیبی را به سینمای ایران زد؟
ببینید، مثلا فیلمی ساخته شد با ۲۶ میلیارد تومان هزینه ولی در اکران و غیره، ۳ میلیاردش را هم برنگرداند. این خیلی به کار فرهنگی و سینما لطمه زد و سینمایی که میتوانست مسیر خودش را برود را مختل کرد. شما پیش از این با ۲، ۳ میلیارد تومان میتوانستی یک فیلم عالی بسازی. اما وقتی پولهای ۲۰، ۳۰ میلیاردی آمد. دیگر اکثر دفاتر مثل هدایت فیلم و ... نتوانستند کار کنند. آن موقع حدود ۳۰ دفتر تولید و پخش فیلم حرفهای داشتیم که یکی یکی یکی کم شدند و کار به جایی رسید که فکر کنم الان ۶، ۷ تا دفتر واقعی بیشتر نداریم.
این مساله پولشویی هنوز هم است. بعضی فیلمها ساخته میشود و در انبار خاک میخورد و اصلا برایشان مهم نیست که اکران شود و مردم آن را ببینند. خب این خیلی سخت است برای کسی که کار کرده است و پوست و استخوان خودش را در یک دوره ۴۰، ۵۰ ساله برای این کار گذاشته است.
اینجا من میخواهم موردی را از حاج حسین فرح بخش بگویم. ایشان به هر حال آدم زبر و زرنگی است. او فیلم کمدی میسازد و اگر نگرفت فیلم دیگری میسازد و کار را جلو میبرد. البته با آقای علیخانی شریک هستند. اما خیلیهای دیگر هستند که نمی توانند با شرایط خود را سازگار کنند و درجا میزنند. من خوشحالم که همچنان چراغ دفترم روشن است و انشالله سعی میکنم روشن بماند.[۳]
بهرنگ دزفولیزاده در یادداشتی از سو استفاده یک تهیهکننده سینما از فیلم کوتاهش که این روزها در شبکه نمایش خانگی است، سخن گفته است. هنرمند عکاس و سازنده فیلم کوتاه در این یادداشت که نسخهای از آن را در اختیار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گذاشته، آورده است:
«ماراتن در قفس» را حدود ۳ سال پیش به منظور نشان دادن دغدغههای زندگی خصوصی و حرفهای ناصر شهریاری که بازیگر معلول فیلمهای کیانوش عیاری بود، به درخواست ایشان و با معرفی داریوش بابائیان به عنوان تهیه کننده، در سال ۸۵ به تصویر کشیدم. قصدم از ساختن فیلم تهیه یک فیلم کوتاه برای شرکت در جشنوارههای مرتبط با معلولین و جشنوارههای داخلی بود. حالا امروز این فیلم تبدیل شده است به یک فیلم ۷۵ دقیقهای! روی قاب سی دی نام داریوش بابائیان به عنوان کارگردان درج شده است! و در تیتراژ ابتدایی فیلم نام خانم نازنین شفیعیان به عنوان کارگردان دیده میشود. این فیلم توسط موسسه قرن ۲۱ به شبکه نمایش خانگی آمده است و جالبتر این که حدودا بیش از ۷۰ درصد پلانها و سکانسها از نسخه کوتاه اثر که توسط بنده کارگردانی شده بود، در نسخه بلند فیلم گنجانده شده است. و خط سیر داستانی کوتاه این فیلم و مضمون فیلم به همراه بازی ناصر شهریاری و عنوان فیلم متعلق به اینجانب است.لازم به ذکر است که فرمهای مذکور جهت شرکت در جشنوارههای داخلی در همان سالها تکمیل شده در دفاتر موجود است. وی در این یادداشت نوشته است: به پیشنهاد ناصر شهریاری قرار بود که نسخه بلندی از فیلم تهیه شود که با مخالفت اینجانب روبرو شد و قرار شد شخص دیگری نسخه بلندی از فیلم را تهیه کند، علاوه بر این که بنده در جریان ساخت فیلم قرار بگیرم چرا که تصور میکنم نمیخواهم به این سرعت وارد عرصه ساخت فیلم بلند شوم و نامم به عنوان کارگردان در چنین اثری دیده شود. و فینفسه معتقد بودم که مضمون این فیلم مناسب ساخت فیلم بلند نیست و در صورتی میتواند به یک اثر بلند و تأثیرگذار تبدیل شود که یک تیم مجرب نویسنده کار را دست بگیرند و تایم طولانی برای تحقیق و نگارش اثر مشخص شود. متاسفانه در نسخه بلند این فیلم درتیتراژ ابتدایی هیچ نامی از بنده ولو بهعنوان تشکر و یا سازنده نسخه کوتاه این اثر به چشم نمیخورد. در تیتراژ این فیلم و البته نسخه بلند آن نام افرادی دیده میشود که همگی خانواده محترم آقای بابائیان بوده که به جرأت میتوانم بگویم که من به هیچ عنوان حضور فیزیکی و معنویشان را در زمان فیلمبرداری نسخه کوتاه فیلم حس نکردم و حتی در طول ۳ روز فیلمبرداری حتی یک دقیقه هم تهیه کننده سر صحنه فیلمبرداری حاضر نشد! به نظر من نسخه بلند فیلم اکنده از اشکالات مختلف تدوین و ضعف شدید داستانی و پرداخت ضعیف است چنانچه من به عنوان کارگردان نسخه کوتاه فیلم از دیدن آن حیرتزده شدم! من از طریق این یادداشت یا به تعبیری شکواییه اعلام میکنم که تنها به خاطر دوستی و از روی انسانیت و دلسوزی و بدون هیچگونه چشم داشت مالی که نداشته و ندارم حتی حق معنویم نادیده گرفته شده و به نوعی کپی رایت راش صورت گرفته، میخواهم بدانم چه کسی پاسخگوی این بی عدالتی است؟ حقیقتا وقتی دوستان و هنرمندان بزرگوار که اعتماد میکنند و با کسی دست دوستی میدهند و او را امین و بزرگوار میدانند و در نهایت یکی از تهیهکنندگان اینچنین رفتار میکند، چه باید کرد؟ لطفا هوشیار باشید![۴]
جوایز و افتخارات
- برنده جایزه گریفون برنزی یادبود دومنیکو مکولی بهترین فیلم (کاکلی) در بیستمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم جیفونی- ۱۳۶۹
- برنده مدال طلای شهر جیفونی بهترین فیلم (کاکلی) در بیستمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم جیفونی - ۱۳۶۹
- کاندیدای بهترین فیلم (کاکلی) در بخش بهترین فیلمهای اول و دوم هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۶۸
پانویس
- ↑ «داریوش بابائیان». دریافتشده در ۲۳ خرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «بیوگرافی داریوش بابائیان». دریافتشده در ۲۳ خرداد ۱۴۰۳.
- ↑ ورود پولهای کثیف به سینما؛ داریوش بابائیان توضیح میدهد خبرگزاری ایرنا، تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
- ↑ انتقاد دزفولیزاده از یک تهیهکننده سینما خبرگزاری ایسنا، تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۰
پیوند به بیرون