مصطفی جمشیدی
داستاننویس | |
زمینه فعالیت | داستاننویسی |
---|---|
ملیت | ایرانی |
تاریخ تولد | ۱۳۴۰ (۶۲–۶۳ سال) |
محل تولد | شمیران |
پیشه | داستاننویسی • سناریو نویسی • ترجمه کتابهای ادبی |
زبان | فارسی |
موضوعها | اجتماعی، دفاع مقدس و حوزه آفرینشهای دینی |
کارهای برجسته | بوفای ۴ • بیداری • سمندر |
کتابها | لغات میغ معبر به اخرالزمان شنیدن اوازهای مغولی وقایع نگاری یک زندیق شب رنج موسی خودنوشت سراب و سمرقند |
مصطفی جمشیدی (زادۀ ۱۳۴۰ در شمیران) نویسنده و داستاننویس اهل ایران است.
زندگی و فعالیت حرفهای
او از داستاننویسان دهه ۶۰ است که دستی نیز در سایر رشتههای هنری چون سینما، شعر و… دارد. کتابهای داستانی او در حوزه داستان کوتاه و رمان بیشتر درباره مسائل اجتماعی، دفاع مقدس و حوزه آفرینشهای دینی است.[۱] مصطفی جمشیدی علاوه بر نوشتن سناریو مدیریت حوزه اقتباس بنیاد سینمایی فارابی را نیز عهدهدار است.
مصطفی جمشیدی در تهران زندگی میکند و حضور در جنگ تحمیلی و تجربیات منبعص از آن در آثاری چون بوفاری ۴ و برخی دیگر از نوشتههای وی مشهود است. در سالهای اخیر سبک نگارش وی به سمت نوعی ویژگیهای خاصی که در نثر داستاننویسی معاصر مختص به خود اوست گرایش پیدا کرده و دارای تمایزات ویژه است.[۲]
آثار
کتابها
- بوفاری ۴
- بیداری
- لغات میغ
- خودنوشت
- سراب و سمرقند
- سمندر
- سونات عدن
- معبر به آخرالزمان
- وقایع نگاری یک زندیق
- شنیدن آوازهای مغولی
- شب رنج موسی
- بازیافتههای شهر دلتنگ
ترجمه
- کتاب صوتی جنگ و صلح جلد اول شاهکار (لئو تولستوی) و از آثار برتر ادبیات داستانی جهان است که به بررسی حمله ناپلئون بناپارت به روسیه و مقاومت روسها در برابر ارتش فرانسه میپردازد که مصطفی جمشیدی آن را ترجمه کرده است.
- کتاب صوتی خوشههای خشم یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک و اثری پرفروش در جهان است که جان اشتاین بک، برنده جایزه نوبل ادبیات، با نوشتن آن توانست برنده جایزه پولیتزر و جایزه کتاب ملی شود که به قلم مصطفی جمشیدی ترجمه شده است.
جوایز و افتخارات
- کاندیدای کاتب سال برای رمان وقت نیایش ماهیها
- یکی از پنج کاندیدای کتاب سال جایزه ادبیات متفاوت در سال ۸۳ برای کتاب لغات میغ
گفتاورد
رمان انقلابی باید رنگ واقعیت داشته باشد
مصطفی جمشیدی در گفتوگو با خبرگزاری مهر، با اشاره به اینکه رمان انقلابی باید رنگ واقعیت داشته باشد چنین گفت:
- آقای جمشیدی به نظر شما روایت رمان انقلابی و بیان زوایای تاریخ چقدر باید نزدیک به واقعیت باشد؟ به بیان سادهتر؛ تخیل یا واقعیت؟
همانطور که اشاره کردید انقلاب اسلامی زمانی به وقوع پیوست که سرکوب و خفقان بسیار زیادی وجود داشت و همین امر منجر به انقلاب شد. حال رماننویس میتواند با مراجعه به تاریخهای مخفی یعنی تاریخهایی که در منظر عموم نیستند، زوایای پنهان ماجراها را که برای عموم ناآشکار است، مکشوف کند. رماننویس با توجه به ابزار و هنری که دارد میتواند در بازآفرینی آن واقعیتهای پنهان در تاریخ مشارکت کند و یا اساساً آن تاریخ را زنده کند.
البته همه اینها به این معنا نیست که رمان یعنی واقعیت! در واقع رمان نه واقعیت محض وجود دارد و نه دروغ محض. چیزی بینابین است و برساخته از واقعیت است و نه خود واقعیت. در یک شعبهای از رمان که اشاره به تاریخ است (مثل تاریخ انقلابها) وفاداری به واقعیت شکل محکمتری به خودش میگیرد. چراکه به دلیل رویداد عظیمی که آحاد مردم را تحت الشعاع قرار داده، طبیعتاً رمان انقلابی هم نمیتواند و نباید از واقعیتها فاصله بگیرد و به خیال محض اتکا کند. به همین دلیل آثار انقلابی که خیلی بر منابع تاریخی تکیه نکردهباشند لاجرم در گذر زمان کنار گذاشته میشوند.
بنابراین برای نگارش رمان انقلابی باید به زوایای نامکشوفی از تاریخ مراجعه کرد و خیلی نمیتوان از خیال بهره زیادی برد و در این گونه ادبی دست و بال نویسنده در استفاده از عناصری مانند خیال باز نیست.
برای نگارش رمان انقلابی باید به زوایای نامکشوفی از تاریخ مراجعه کرد و خیلی نمیتوان از خیال بهره زیادی برد و در این گونه ادبی دست و بال نویسنده در استفاده از عناصری مانند خیال باز نیست
- بیشتر کتابهایی که با موضوع انقلاب در بازار نشر هستند، محدود به جریانات ساواک و شکنجهاند. موافقاید؟
در مورد انقلاب خودمان سلطنت و دیکتاتوری شاهنشاهی به بیش از دو هزار سال برمیگردد و انقلاب اسلامی بساط این سلطنت طولانی را برانداخته کرد، به دلیل این زمان طولانی و پرحادثه، آن قدر موضوع و سوژه فراوان وجود دارد که در هر ده و ده کورهای بگردید مطلب و سوژهای از ظلم خوانین و ژاندارمری و آدمهای حکومتی میبینید که میشود سالها راجع به آنها کتاب نوشت. این موضوعات جذاب فقط به مقطع انقلاب برنمیگردد؛ بلکه به پیش از انقلاب و زمینههای شکل گیری آن هم برمیگردد.
به بیان دیگر هرجا ردی از پادشاهی باشد درباره انقلاب هم میشود صحبت کرد. صورت واقع قضیه این است که نویسنده باید رمانی بنویسد که در آن واقعیت، ارتقا پیدا کند. ولی عملاً این اتفاق نیفتاده و بضاعت داستاننویسهای ما فقط به جریانات ساواک و لایههای روی انقلاب معطوف شدهاست. در حالی که خیلی از مستندات و شخصیتهای درباری زندگیهای خیلی مرموزی داشتند؛ که میتوانند دستمایه خلق رمان باشند. بسیاری از شخصیتهای مؤثری که در دوران پهلوی زیست کردند، یا امیر بودند یا شبهامیر و یا وزیر. خلل و فرجی که این شخصیتها داشتند، به خصوص آنهایی که طول صدارتشان زیاد بوده، میتواند واقعیت انقلاب را شگفتتر، عظیمتر و جذابتر کند.
- زوایای پنهان انقلاب اسلامی چهطور؟ آیا قابلیت تبدیل به داستان را دارند؟
هر واقعه تاریخی از لحظه وقوعش میتواند سی تا پنجاه سال بعد از آن هم قابلیتهای رشد یافتهای پیدا کند و با برافتادن پردهها و رو شدن زوایای پنهان، جذابتر شود. در مورد انقلاب ما هم این طور است. در حال حاضر در برههای هستیم که مستندات تاریخی و کتب مستند انقلابی از رمانهای انقلابی جلو زدند. از طرفی نسل من و امثال من یک مسائلی در انقلاب دیدیم که الان به دلیل خیلی از رخدادهای اجتماعی دستمان برای تولید اثر مبتنی بر مشاهدات مان باز نیست.
رمان انقلاب باید در حقیقت و در عمل واقعیتها و مشاهداتمان را پرورش بدهد ولی هنوز به آن وضعیت مطلوب نرسیدهاست. یکی از گرفتاریهای ما این است که مسؤولان فرهنگی از ما به عنوان کسانی که میتوانیم به نسلهای بعدی آموزش بدهیم و مشاهداتمان را از انقلاب بگوییم، استفاده مبسوطی نکرده و این باعث میشود که هنرنمایی نویسنده در محاق و در مظان تردید قرار بگیرد.
در حال حاضر وضعیت کتاب داستان انقلاب به کسانی بیشتر معطوف شده که از میانسالی عبور میکنند و کاش مسؤولان ما قدر نویسندگانی که انقلاب را درک کرده اند بدانند چرا که بعد از آنها کسی نمیتواند تجربه حسی راجع به این ماجرا داشته باشد. رمان انقلابی بالاخره باید رنگی از واقعیت داشته باشد.
- نظرتان راجع به کارهای سفارشی در این زمینه چیست؟ موافق این مساله هستید؟
به صورت عام کارکرد یک سوژه برای ما مشخص نیست. به قول ویرجینیا وولف ما نمیدانیم در درون نویسنده چیست و یک چیزی در وجود آنها است که آنها را وادار به نوشتن میکند. اصلاً خود قلم یک کاریزما و شخصیتی دارد که خدا هم به آن قسم میخورد.
قلم رفتار مستقلی از نهاد نویسنده دارد و خدای متعال هم به قلم قسم خورده نه به نویسنده. واقعیت امر این است که سوژهها ما را پیدا میکنند و ما را مجاب میکنند که درباره چیزی بنویسیم، طبیعتاً کتابهایی با سوژههای سفارشی که این روزها شاهد تألیف آنها هستیم میتواند به انقلاب اسلامی ضربه وارد کند و حتی گاه مخرب باشد.
- یک سوال صریحتر! عنوان رمان انقلاب را باید به چه کتاب یا کتابهایی بدهیم؟
وقتی میگوییم رمان انقلاب اسلامی؛ منظور این نیست که کتابی داشته باشیم که همه داستان، توپ و تانک و شکنجه و خون و خونریزی باشد بلکه باید یک شیوه زیستی را در نظر بگیریم که این شیوه زیست با وقوع بهمن ۵۷ به یک فرازی رسید که مسیرش عوض شد.
ما با یک رخداد عظیم مواجه شدیم که در آحاد مردم تأثیر گذاشت. نویسنده خوب نویسندهای است که بتواند این جامعه در حال تحول را آنالیز کند و بعد از این شناخت و تحلیل راه خودش را برود. وقتی انقلاب میشود لایههای مختلفی از جوامع میتواند داستانهای مختلفی به وجود بیاورند و این نویسنده است که میتواند در این لایهها فرو رود.
موضوع انقلاب مورد علاقه نویسندگان در همه جای دنیاست؛ چون جامعه در یک وضعیت جوشش قرار میگیرد و این مقطع برای یک رماننویس خیلی جذاب است. در انقلاب فقط دنبال شعار و شکنجه نباشید.[۳]پانویس
- ↑ «مصطفی جمشیدی». دریافتشده در ۱۱ خرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «مصطفی جمشیدی». دریافتشده در ۱۱ خرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «رمان انقلابی باید رنگ واقعیت داشته باشد». ۱ اسفند ۱۴۰۲. دریافتشده در ۱۱ خرداد ۱۴۰۳.