مصطفی قاسمیان

از یاقوت
مصطفی قاسمیان
ø50
زمینه فعالیتخبرنگاری
روزنامه‌نگاری
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱ شهریور ۱۳۷۲ ‏(۳۱ سال)
محل تولدمشهد
محل زندگیمشهد
شروع فعالیت۱۳۹۰
تحصیلاتکارشناسی مهندسی برق
دانشگاهدانشگاه فردوسی مشهد


مصطفی قاسمیان (زاده ۱ شهریور ۱۳۷۲ در مشهد) خبرنگار و روزنامه‌نگار حوزه سینما و تلویزیون ایران است. وی هم‌اکنون با روزنامه فرهیختگان و خبرگزاری ایسنا همکاری می‌کند.

فعالیت تخصصی

مصطفی قاسمیان فعالیت مطبوعاتی خود را از سال ۱۳۹۰ و هم‌زمان با دوران دانشجویی آغاز کرد. او به عنوان خبرنگار سیاسی در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مشغول به کار شد و توانست با فعالیت در تشکل‌های دانشجویی اولین دوره خبرنگاری را سپری کند. قاسمیان سال ۱۳۹۳ فعالیت مطبوعاتی خود را با روزنامه خراسان ادامه داد و با ۹ سال عضویت در تحریریه این روزنامه توانست به عنوان خبرنگار و دبیر صفحات خواندنی‌ها، سینما و تلویزیون و اقتصاد و سیاست رضوی ایفای نقش کند.

قاسمیان در دوره فعالیش در روزنامه خراسان توانست صفحه سینما و تلویزیون را راه‌اندازی کند و به مدت ۶ سال دبیری آن را برعهده داشته باشد. قاسمیان از شهریور ۱۴۰۲ فعالیت خود را به عنوان روزنامه‌نگار آزاد آغاز کرد و هم‌زمان با رسانه‌های متعددی نیز به همکاری پرداخت.

به طور کلی فعالیت‌های مطبوعاتی مصطفی قاسمیان عبارت است از:

گفتاورد

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- محمدحسین سلطانی؛ پس از انتشار اخبار اقدام قضایی ساترا علیه غربت و جوکر در دوم شهریورماه، مصطفی قاسمیان، روزنامه‌نگار حوزه فرهنگ مطلبی را کار کرد با این عنوان «خیلی نگران غربت و جوکر نباشید» و تحلیل قاسمیان این بود که اتفاقی برای این دو اثر نخواهد افتاد که البته این تحلیل هم درست از آب درآمد. البته این اولین‌بار نیست که اثری از نمایش خانگی در مدتی محدود توقیف و دوباره به چرخه‌ی اجرا بازمی‌گردد. به همین مناسبت درباره‌ی شیوه‌ی فعلی نظارت و تعامل ساترا و شبکه‌های نمایش خانگی با قاسمیان گفت‌وگویی داشتیم. قاسمیان مطالبش را با تمایز میان ممیزی و تنظیم‌گری آغاز کرد: ساترا از ابتدای پیدایش اسم تنظیم‌گری داشت، ولی به‌طورکلی من احساس می‌کنم به ممیزی بیشتر می‌پردازد تا تنظیم‌گری. مفهوم تنظیم‌گری مفهوم بالاتری از ممیزی است. ممیزی در سال‌های گذشته در بخش‌های مختلف فرهنگ اعمال‌شده است؛ در کتاب در سینما و موسیقی ولی تنظیم‌گری را - به آن معنایی که باید - چندان در نظام حکمرانی نمی‌بینیم؛ تنظیم‌گری یعنی روابط بین پلتفرم، سازندگان آثار و مخاطبان باید تنظیم شود البته ما در ساترا چنین چیزی را نمی‌بینیم. باید قوانینی بگذارد که حقوق همه حفظ شود و انحصار به وجود نیاید. البته ما نباید همه‌ی تقصیرها را گردن ساترا بیندازیم، فضای رسانه‌ای و بخشی از افکار عمومی - که اتفاقاً بخش قدرتمندی از افکار عمومی هم هستند - هنوز آمادگی تنظیم‌گری را پیدا نکردند البته از سهم ساترا هم نباید غافل شد، چون برای اینکه تنظیم‌گری را به معنای واقعی انجام بدهند، تلاش ویژه‌ای نکردند. البته ساترا تلاش‌هایی هم داشته که مثبت تلقی می‌شود، به‌عنوان‌مثال؛ درباره‌ی افزایش قیمت اشتراک پلتفرم‌های نمایش خانگی ما در یک دوره‌ای شاهد نقدهای زیادی بودیم که در یک بازه‌ی زمانی کوتاه چندمرتبه افزایش قیمت داشت، اما در آن موقع چند نفر از طرف ساترا اعلام کردند که ساترا در این مسئله دخالت نمی‌کند. این از چیزهایی است که مثبت تلقی می‌شود؛ چون از شئون تنظیم‌گری قیمت‌گذاری نیست؛ ما در جاهای مختلف دیده‌ام که قیمت‌گذاری دستوری محکوم به شکست است. این موضوعات نمونه‌هایی بود از چیزهایی که ساترا نباید در آن ورود کند یا در مثالی دیگر؛ در فضای کنونی هم وقتی می‌بینیم در فضاهایی مثل اینستاگرام، تلگرام و یوتیوب خیلی از جاها هستند که درواقع از شمول تنظیم‌گری ویدئویی در کشور خارج‌اند، حالا چندتایی از آنها هم آمدند از نهاد تنظیم‌گر مجوز گرفتند حالا اینکه تنظیم‌گر بخواهد سریع آنها را ممیزی بکند و هیچ اعتمادی به آنها نداشته باشد، به نظرم یک‌طوری ساختار ناکارآمدی است؛ اینکه یک عده را آزاد بگذاریم و یک عده‌ای را ممیزی کنیم. در شرایطی که این دسته‌ی دوم قابل ممیزی نیستند که بخواهند؛ مثلاً برای ویدئوهایشان در یوتیوب و اینستاگرام و... مجوز بگیرند، در این ممیزی باید یک‌سری تغییراتی ایجاد بشود تا ساترا به تنظیم‌گری واقعی برسد، ایراد اصلی در ارتباط ساترا و پلتفرم‌ها را باید اینجا دید. قاسمیان در ادامه به کیفیت آثار نمایش خانگی پرداخت و آنها را با دو ترازوی تجارت و هنر بررسی کرد: در دو صورت می‌توانیم به بحث کیفیت بپردازیم، یکی بحث کیفیت محتوای تجاری است؛ یعنی ارتباط با مخاطب در محصولات پلتفرمی بیشتر شده و مخاطب‌پسندتر و تماشاگرپسندتر شدند، در این زمینه من موافق هستم که پلتفرم‌ها دارند بیش از گذشته روی خط خواست مخاطب حرکت می‌کنند این موضوع اتفاقی است که در پلتفرم‌های مطرح جهانی هم آن را می‌بینیم؛ مثلاً محصولی که موردتوجه مخاطب قرار می‌گیرد را سعی می‌کنند یا ادامه بدهند و یا برای آن اسپین‌آفی تولید کنند و مخاطب این موضوع را دوست دارد و سمت‌وسو می‌گیرد. در این موضوع من موافقم که کیفیت بالا رفته است و بیش از گذشته پلتفرم‌ها باهوش عمل می‌کنند؛ اما ازنظر کیفیت هنری روشن است که پسرفت داریم و درگذشته آثار شاخص‌تری ازنظر هنری داشتیم که بعضی از آنها موردتوجه قرار می‌گرفتند و حتی بعضی از آنها هم هنوز آن‌قدری که باید موردتوجه قرار نگرفته‌اند. الان روی محصولات، مخاطب اثر بیشتری دارد؛ مانند نتفلیکس، آن آثاری که پربیننده می‌شوند را ادامه‌اش را می‌سازند. این‌طور محصولات غالباً ازنظر کیفی کیفیت پایینی دارند و بیشتر محتوای تجاری و سرگرمی هستند. شاید مخاطب جدی سینما به آن علاقه نداشته باشد؛ اما مخاطب عام به آنها علاقه دارد و پلتفرم برای به‌دست‌آوردن سود، مجموعه‌ی مخاطبان عام را در نظر می‌گیرد. قاسمیان در پاسخ به این سؤال که «آیا ساترا باتوجه‌به وظیفه‌ی تنظیم‌گری‌اش نمی‌تواند به بالابردن کیفیت آثار ورود کند؟» پاسخی شفاف و واضح داشت: به نظرم نباید آن‌قدر به ساترا فشار بیاوریم و کیفیت آثار را هم از چشم او ببینیم. اگر ساترا جایی آسیب‌زده است به محصولات پلتفرم‌ها، آن موقع باید درباره‌اش بحث کرد، مواردی هم به ذهن من می‌آید. نباید ما مسئولیت بالابردن کیفیت را بر گردن ساترا بیندازیم. ساترا بهترین کاری که می‌تواند بکند این است که فضا را آزاد بگذارد. اینکه بخواهد کیفیت آثار را هم بالا ببرند؟ خیر. به نظرم این جزو شئون تنظیم‌گری نیست. شاید درباره‌ی آثاری که کیفیت بسیار پایینی دارند و دارند سطح سلیقه‌ی مخاطب را تنزل بدهد شاید بشود با تنظیم‌گری کاری کرد. باتوجه‌به صحبت قاسمیان از منطق حاکم بر فضای نمایش خانگی، یک رویکرد دیگر، محل گفت‌وگوی ما با قاسمیان بود؛ موضوع مجوزهای گسترده ساترا به پلتفرم‌های مختلف نمایش خانگی بود و تعبیر بسیاری از منتقدان که می‌گویند ساترا می‌خواهد با این کار بازار و انحصار را بشکند. قاسمیان نظرش را این‌طور مطرح کرد: خیلی بعید می‌دانم که از این ۳۰۰، ۴۰۰ پلتفرمی که از ساترا مجوز گرفتند، در نهایت بیش از یک یا دو پلتفرم بتوانند به رقابت با سه پلتفرم اصلی بپردازند؛ اما از طرف دیگر این اقدام ساترا را تحسین می‌کنم که جلوی ورود متقاضیان جدید را به بازار نگرفته است. این متقاضیان جدید درصورتی‌که بتوانند در بازار حضور داشته باشند و مخاطب اختصاصی و جذاب و مخاطب‌پسند تولید بکنند، می‌توانند با پلتفرم‌های قدیمی‌تر که سرمایه‌های عظیم‌تری هم دارند رقابت بکنند؛ اگر هم نتوانند، خودشان از گردونهٔ رقابت خارج می‌شوند. اینکه ما از ساترا بخواهیم مجوزها را سفت بگیرد و مجوز ندهد به عده‌ای، این واقعاً درست نیست، ممکن است عده‌ای میان این متقاضیان باشند که بتوانند با محصولات خوب و مخاطب‌پسند، رقابت کنند با قوی‌ترها. به‌علاوه این موضوع ظلمی هم است به خود ساترا، اینکه ما بخواهیم دوباره این مسئولیت را بر روی دوشش بیندازیم که برو، ببین و بررسی کن که چه کسی می‌تواند و چه کسی نمی‌تواند پلتفرم‌داری کند. البته شئون تنظیم‌گری را خوب است که ساترا داشته باشد و اگر اشتباه نکنم دارد؛ ولی هنوز آن‌قدر که باید به اطلاع عموم نرسیده است، بخصوص موضوع رده‌بندی یا رتبه‌بندی پلتفرم‌ها. اگرچه سه پلتفرم خودشان را از بقیه جدا کردند - با محصولات اختصاصی و پرهزینه و پر ستاره و مخاطب آنها را می‌شناسد و بازار هم ۹۹ تا ۹۵ درصد محتوایش میان آنها است -، اما بقیه‌ی پلتفرم‌ها می‌توانند سطح بندی بشوند و سطح بندی هم دارند. من در مجوزهای ساترا دیدم که رده‌بندی دارد؛ ولی باید بیشتر به نظر مخاطب برسد؛ مثلاً این بحث که بعضی از پلتفرم‌ها را مخاطب فقط برای دوبله‌ی آثار خارجی می‌خواهد و بعضی را برای محصولات کودک می‌خواهد یا یک‌سری محصولات خاصی می‌خواهد که شاید در سه پلتفرم اصلی پیدا نکند و باید در ۳۰۰ یا ۴۰۰ پلتفرم دیگر پیدا کند، چون آنها شناخته شده نیستند و سابقه‌ی شاخصی ندارد آنها را به‌راحتی نمی‌شود انتخاب کرد؛ اما در اینجا یکی از شئون تنظیم‌گری این است که مخاطب را راهنمایی کند که هر پلتفرم چه امکاناتی را دارد و این ویژگی‌های مثبت را دارند، این‌طور رده‌بندی می‌شوند و این‌طور مخاطب می‌تواند انتخاب کنند. به نظر من در جایی مثل رسانه‌های مکتوب در معاملات مطبوعاتی وزارت ارشاد یک‌جور رتبه‌بندی داریم؛ ولی در بین پلتفرم‌های صوتی و تصویری همچون رتبه‌بندی نداریم و این از تنظیم‌گری هست به نظرم. قاسمیان در ادامه به تغییر دولت و اثر آن بر نمایش خانگی پرداخت و در پاسخ به این سؤال که «آیا می‌توانیم بگوییم که دولت جدید به دنبال تقویت نمایش خانگی خواهد رفت و از طرفی، در کنار تقویت نمایش خانگی به این سمت برود که برنامه‌های سیاسی یا برنامه‌های اقتصادی موردنظر خودش را در این فضا دنبال کند؟» این مطالب را مطرح کرد: در حوزه محتوای غیر سرگرمی، خصوصاً محتوای سیاسی این بیشتر در رسانه‌های خبری درواقع انجام می‌شود و رسانه‌های خبری برطبق تقسیم کاری که صورت‌گرفته است زیر مجموعه معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ هستند و ارتباطی به ساترا درواقع ندارند. اما دولت اولین کاری که می‌تواند انجام بدهد - نمی‌دونم چقدر در زمینه مصر هست - این است که نگاه امنیتی را از رسانه‌ها بردارد، من معتقدم که اگر نگاه امنیتی در رسانه وجود نداشته باشد و به رسانه‌ها خیلی ورود نکنند و مسائل رسانه‌ای را فرهنگی ببینند به‌خودی‌خود محتوای سیاسی و اقتصادی در نمایش خانگی یا در پلتفرم‌های اینترنتی خودش گسترده می‌شود، رشد پیدا می‌کند و می‌تواند تأثیرگذار باشد. بخشی از این موضوع در داخل دولت و در وزارت اطلاعات می‌تواند انجام شود و بخشی دیگر در خارج از دولت و در دستگاه‌های اطلاعاتی دیگر. آنها هم باید این کار را انجام بدهند که این بخش درواقع در دست دولت نیست؛ اما به‌هرحال دولت آن بخش از سهم خودش را می‌تواند انجام بدهد؛ اما اینکه دولت واقعاً می‌خواهد این کار را انجام بدهد یا نه؟ من واقعاً اطلاعی ندارم. در پایان این گفتگو قاسمیان با بیان این نکته که نقد محتوای شبکه‌های نمایش خانگی وظیفه‌ی شبکه‌های صداوسیماست، پیشنهادی متفاوت را مطرح کرد: به نظرم رسانه ملی باید نادیده‌گرفتن نمایش خانگی را در آنتن شبکه‌های سیما پایان بدهد. چون این بخش در واقع زیر مجموعه سازمان صداوسیماست. رسانه‌های خارج از تلویزیون یا خصوصی‌اند یا شرکت‌های خصولتی هستند؛ آن جایی که ما واقعاً انتظار داریم بپردازد به مسائل مرتبط با این صنعت صداوسیماست. اتفاقاً یک‌بخشی از وظیفه تنظیم‌گری ساترا هم می‌تواند آنجا انجام بگیرد. منتها صداوسیما در شبکه‌های تلویزیون - به دلایلی که می‌شود حدس زد چیست - تصمیمش بر این شده است که نمایش خانگی را نادیده بگیرند. برنامه هفت وجود دارد، برنامه نقد سینما وجود دارد؛ ولی من در خاطرم نیست در این برنامه‌ها نقد یا بررسی‌ای درباره محتوای نمایش خانگی انجام شده باشد به نظر این مسئله هم وظیفه ذاتی سازمان صداوسیما و شبکه‌های تلویزیون است و هم کمکی به معاونت دیگر تلویزیون یعنی معاونت ساترا در سازمان صداوسیما و این کمک به انجام وظایف تنظیم‌گری توسط ساترا است.[۱]


پانویس

  1. «جای بررسی آثار نمایش خانگی در تلویزیون خالی است». ۱۵ شهریور ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۱۷ مهر ۱۴۰۳.